فاشیسم واژهای همهمنظوره شده چون میتوان یک یا چند ویژگی از رژیمی فاشیستی حذف کرد ولی همچنان آن را فاشیست دانست. امپریالیسم را از فاشیسم کنار بگذارید، همچنان فرانکو و سالازار را دارید. استعمار را از آن کنار بگذارید، همچنان گروه فاشیستی اوستاش (Ustashes) در بالکان را دارید. به فاشیسم ایتالیایی ضدیت ریشهای با سرمایهداری را بیفزایید (که هرگز برای موسولینی جذاب نبود)، همچنان ازرا پاوند را دارید. نوعی کیش اساطیر سلتیکی و عرفان مبتنی بر جام مقدس را بیفزایید (که کاملاً با فاشیسم رسمی بیگانه است)، همچنان یکی از محترمترین مرشدان مذهبی فاشیست، یولیوس اِولا، را دارید. ولی، بهرغم این گنگی، به گمانم میتوان فهرستی از ویژگیهایی را تهیه کرد که سرشتنمای چیزی است که من آن را Ur-Fascism یا فاشیسم ابدی مینامم. این ویژگیها را نمیتوان درون یک نظام سامان داد؛ خیلیهایشان با همدیگر تضاد دارند، و در ضمن سرشتنمای انواع دیگر استبداد یا تعصباند. ولی کافی است یکی از این ویژگیها باشد تا اجازه دهد فاشیسم دور و بر آن شکل گیرد. …. ادامه »
ارسال شده با موضوع »
مقالات |
دیدگاهها خاموش