لاهیجی: پرونده ناپدید شدن موسوی، کروبی و همسرانشان در سازمان ملل در حال رسیدگی است

به دنبال تداوم بی‌خبری از نحوه بازداشت و محل نگهداری میر‌حسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان، پرونده‌ای در این خصوص در سازمان ملل به ثبت رسیده و وضعیت این افراد به عنوان «ناپدید شدگان قهری» در این سازمان در دست پیگیری است (دنباله…)

فاطمه معتمدآریا: اگر اعتراض نکنیم، هنرمند نیستیم

از کودکی به من آموزش دادند به شرایطم معترض باشم. اگر قرار باشد از یک هنرمند اعتراضش را نسبت به شرایط حرفه ای خودش بگیرند که دیگر هنرمندی وجود ندارد (دنباله…)

پگاه آهنگرانی گفته بود به خاطر مستند «ده نمکی ها» مورد بازخواست وزارت اطلاعات قرار گرفت

قرار بود پگاه آهنگرانی، بازیگر سینمای ایران، از چهارم تا دوازدهم ژوییه به آلمان بیاید و در رابطه با جام جهانی فوتبال زنان برای دویچه وله وبلاگ‌نویسی کند. به گفته‌ی نزدیکان پگاه، او یک روز پیش از پرواز به آلمان توسط وزارت اطلاعات فراخوانده شد. به گفته‌ی آشنایان و نزدیکان پگاه، ماموران او را تهدید کرده و به او گفته‌اند که ممنوع‌الخروج است و اجازه ورود به آلمان را ندارد. (دنباله…)

انتقال شاهرخ زمانی به زندان تبریز و پایان اعتصاب غذای وی

شاهرخ زمانی، از اعضای هیات بازگشائی سندیکای کارگران نقاش، بعد از گذراندن ۳۴ روز انفرادی، امروز از اداره اطلات تبریز به زندان تبریز منتقل شد (دنباله…)

هژیر پلاسچی: دوباره از سر خط، دوباره اول کار

در چند روز پیش امین حصوری و وحید ولی‏زاده مطالبی نوشتند که باید آنها را در امتداد هم خواند. امین حصوری در نوشتار «آیا جنبش زنده است؟» سوالی را پیش نهاد و مسائلی را حول آن مطرح کرد. وحید ولی‏زاده با یادداشت «نه، جنبش خیابان زنده نیست» به این پرسش پرداخت و اینک امین حصوری با یادداشت «در ضرورت احیای جنبش و در ضرورت گسست» به جای افتادن در دامچاله‏ی پاسخگویی به برخی برداشت‏های ولی‏زاده از متن‏اش که آنها را «نادرست» دانسته، تلاش کرده به ادامه‏ی بحث حول محور اصلی یاری کند. این سه یادداشت چیزی را در درون خودشان حمل می‏کنند که تداوم آنها را ضروری می‏کند. نویسنده‏گان این یادداشت‏ها دارند خطر می‏کنند؛ از آن رو که پیشاپیش طبعات افشای بن‏بستی را به جان می‏خرند که آشکار شدن آن برای بسیاری دردناک است. با این همه آنها بحثی را آغاز کرده‏اند که درست در همین زمان باید آغاز می‏شد. به همین دلیل این متن نیز در تداوم این بحث نوشته می‏شود. (دنباله…)

امین حصوری: در ضرورت احیای جنبش و در ضرورت گسست

 دوست ارجمندم وحید ولی زاده در نقد و نظری بر مطلب «آیا جنبش زنده است؟» (۱) به درستی بر  این نکته کلیدی تاکید نهاد که «نه، جنبش خیابان زنده نیست»(۲). در این نوشتار می کوشم با بررسی نسبت میان ما با پرسش از حیات جنبش، به برخی دلالت های پذیرش پاسخ هایی نظیر پاسخ وحید عزیز و پیامدهای احتمالی آنها بپردازم. در نهایت قصدم آن است که نشان دهم چرا (از دید من) امروز تلاش جمعی برای احیای جنبش بر مبنای ظرفیت ها و پتانسیل های باقیمانده از آن ضرورت دارد و اینکه گسست از جنبش در چه معنایی ضروری است (۳). (دنباله…)

وحید ولی زاده: نه، جنبشِ خیابان زنده نیست!

 آنچه این جنبش را پدیدار کرد، نه مطالبه ی رای من کجاست که همان هفته ی نخست از موضوعیت افتاد، نه رهبری معینی، که معمولا جنبش از پایین راه خود را باز می کرد و هیچ نقشه و طرح مشخصی از بالا برای جنبش وجود نداشت، و نه تشکیلات سیاسی فراگیر نوپدیدی بود، که اینک که موج مردمی فروکش کرده، تشکیلات های اصلاح طلب حتی توانایی سازماندهی یک تجمع صد نفره را نیز ندارند، بلکه تظاهرات های گسترده ی توده ای در خیابان ها بود. خیابان همان نقشی را داشت که میدان تحریر مصر در انقلاب مصر ایفا می کرد. درنتیجه خالی شدن خیابان از تظاهرات های مردمی به معنای از میان رفتن آن جنبش است. آن چه که اکنون تحت نام منشور سبز موسوی باقی مانده است، روند یا حرکتی سیاسی است که حداقل از دو خرداد ۷۶ وجود داشته و هنوز نیز وجود دارد و پایان نیافته است. چیزی متمایز با جنبش خیابان. پس خانم محمدی بیراه نمی گوید زمانی که می گوید «جنبش سبز جنبش خیابان نیست» (دنباله…)

امین حصوری: آیا جنبش زنده است؟

 فرض من بر این است که خوانندگان این متن، خود را هم سرنوشت و همدردِ مردمی می دانند که در آن جغرافیای ستم زیست می کنند. در این میان بی گمان خیلی ها بر این باورند که آنچه که در این دو سال در قالب جنبش اعتراضی/جنبش سبز در این سرزمین جریان داشته، امر مهمی است؛ مهم یافتن این جنبش اما مستقل از نحوه داوری و ارزش گذاری در مورد ترکیب و روند و افق های این جنبش است، بلکه صرفا متکی بر این برداشت است که این جنبش (حداقل در میان مدت) بر سرنوشت جمعی ما تاثیر زیادی خواهد نهاد (مستقیم یا غیر مستقیم). (دنباله…)