زنده یاد محمد مختاری: شعرهای زندان | ٢
تمام اشعارم را توقیف کردهاند
و آسمان را مدت هاست
ندیدهام ….
—————————————————————
تمام اشعارم را توقیف کردهاند
و آسمان را مدت هاست
ندیدهام
ترا که میهنم ارزانی داشته است
به خوابهای جهان میبرم
و خاک رخسارش را باز میافشرد
به گونهام، به لبت، بازوانم، انگشتانت.
چه ریشههائی در کشتهای پاییز
در انتظارند.
پرندهای که هفتهی پیش
پناه روزن تاریک خواند
هوای بارانی را پیغام داد
و پنجههای باران
هنوز بر بام سلول مینوازد.
خیالت از باران نزدیکتر
و ذهنم از پرنده رهاتر
چه شعرهایی خواهم سرود!
محمد مختاری
زندان اوین ۱۳۶۲
—————
منبع: https://mohammadmokhtari.com
——————————————————
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.