سیمین کاظمی: ناموس، تهدیدی که زنان بر شانه های شان حمل می کنند

برای گذر از مفهوم خشونت زای ناموس، استحاله فرهنگی و گذر از پدرسالاری به یک نظام فرهنگی مبتنی بر برابری جنسیتی و حفظ کرامت انسانی زنان ضروری است، که البته پیش از هر چیز باید زمینه مادی آن فراهم شود. ….

———————————————————-

namoos-2

ناموس، تهدیدی که زنان بر شانه های شان حمل می کنند

سیمین کاظمی

ناموس، آبرو و شرف معیار منزلت اجتماعی در جوامع سنتی و پدرسالار است و متکی به دیدگاه جمعی نسبت به فرد است. جامعه سنتی هنجارها و ارزش هایش را به شکل الزامات و شروط پذیرش فرد/ خانواده در آن جامعه تعریف می کند و  انتظار دارد همه اعضای جامعه به رعایت آنها متعهد باشند. فرد/خانواده ای که این هنجارها را نقض کرده باشد، منزلت اجتماعی و اعتبارش را از دست داده و ممکن است طرد شود یا بعضی حقوق و امتیازاتش را از دست بدهد.

بخشی از این هنجارها و ارزش ها بر رفتار جنسی و سکسوالیته افراد ضمیمه شده و آبرو و اعتبار افراد متصل به آن است. در جوامع پدرسالار زنان به عنوان حاملان اخلاق و آبرو در نظر گرفته شده اند و آبروی خانواده متکی به شایستگی آنهاست. در واقع رفتار زنان ابزار سنجش آبرو و اعتبار است و این آبرو و اعتبار به رفتار جنسی و سکسوالیته زن همبسته است. اینجاست که مفهوم ناموس شکل می گیرد و زن تحت مراقبت و نظارت مرد مجبور می شود، بار ناموس را به دوش بکشد.

علاوه بر این یک ویژگی دیگر  جامعه پدرسالار و سنتی مالکیت مبتنی بر جنسیت که به مردان اعطا شده است و بر اساس آن زنان و فرزندان از متعلقات و مایملک مرد هستند. بر اساس همین دیدگاه مالکیت است که آبروی زن، یک موضوع شخصی نیست و زیر مجموعه آبروی مرد(پدر،برادر، شوهر، پسرعمو) به حساب می آید. از آنجا که در چنین جامعه ای زن انسان مستقل و آزاد به حساب نمی آید و جزء مایملک مرد است، وظیفه نظارت و کنترل بر او از جمله حفظ آبرو بر عهده مرد گذاشته شده است. انتظار اجتماعی این است که مرد برای ایفای نقش به عنوان مدافع آبرو و ارزش ها و هنجارهای جامعه مجهز به غیرت باشد که در صورت احساس خطر بی آبرویی واکنش نشان بدهد.

چون موضوع آبرو و ناموس یک وجه سابجکتیو قوی دارد و متکی به تفسیر ذهنی است، مردان مجهز به غیرت ممکن است بر اساس تفسیر ذهنی خودشان حرکات و رفتارهای زن را حمل بر بی آبرویی کنند و به آن واکنش نشان دهند. در واقع ممکن است منتظر واکنش جامعه نمانند و خودشان تفسیر و بر مبنای آن عمل نمایند و زن را مجازات کنند، و حتی به قتل برسانند.

احساس خطر بی آبرویی و خدشه بر ناموس به طیف گسترده ای از رفتارهای پیشگیرانه برای حفظ ناموس منجر می شود که عموما بر کنترل زندگی فردی و اجتماعی زن استوار شده است و جنبه های مهمی از زندگی زنان را تحت تاثیر قرار داده و حقوق آنها را نقض می کند. ممانعت از خروج از منزل، ممانعت از تحصیل در مدرسه یا دانشگاههای شهرهای بزرگ، ممانعت از اشتغال، ازدواج  زودرس و اجباری، بی علاقه بودن به دختردار شدن و جلوگیری از آن مثالهایی از این رفتارهای پیشگیرانه برای حفظ آبرو هستند که بعضی از آنها به طور قانونی به رسمیت شناخته شده اند. در واقع می توان گفت، نظارت و کنترل مردان بر زندگی زنان در نظم اجتماعی و سیاسی موجود هم تایید شده و هم بازتولید می شوند.

مفهوم ناموس در تضاد و تناقض با کرامت انسانی زن است، از این رو لازم است، این دستاویز اسارت و خشونت بر زنان، کنار گذاشته شود و به جای آن مفهوم اخلاق به شکلی مدرن و انسانی بازسازی شود و هر دو جنس متعهد به آن شناخته شوند. برای گذر از مفهوم خشونت زای ناموس، استحاله فرهنگی و گذر از پدرسالاری به یک نظام فرهنگی مبتنی بر برابری جنسیتی و حفظ کرامت انسانی زنان ضروری است، که البته پیش از هر چیز باید زمینه مادی آن فراهم شود.

————————————————————–

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.