تقی روزبه: آگامبن، و دامگه دوگانه کاذب جهان آنالوگ و دیجیتال!

نگرانی آگامبن از سوء استفاده دولت ها از تکنولوژی دیجیتال و خطر شکل گیری پارادایم دولت های خودکامه و هوشمند نوین با هدف کنترل جامعه و شکل دادن دادن به آن و لاجرم تضعیف آزادی و یا بقول وی قربانی کردن آن در مسلخ وضعیت شرایط امنیتی و اضطراری، فی نفسه نگرانی پرتی نیست. با این همه نحوه طرح آن از زاویه و منظری که او به طرح آن می پردازد از جنبه های گوناگونی خالی از اشکال و انتقاد نیست. ….

————————————————————————

4633
جورجو آگامبن

آگامبن، و دامگه دوگانه کاذب جهان آنالوگ و دیجیتال!

جورجو آگامبن در ادامه نظر قبلی اش که با عنوان وضعیت استثنائی کرونائی به «حیات برهنه» اشاره کرده بود و مورد نقدهای متعددی هم قرار گرفت*، اکنون به انتقاد سخت از شیوع آموزش آنلاین دانشگاهی، آن چه که او پایان دوره زندگی به عنوان دانشجو بودن نامیده، پرداخته است. موضوع مرکزی در این برخوردها، نهادی کردن بربریت تکنولوژیکی و دیکتاتوری دیجیتالی توسط سرمایه داری به عنوان شکل دادن به پارادایم جدیدی از مناسبات قدرت و محدود کردن آزادی با استفاده از شرایط استثنائی ناشی از پاندمی کرونا و برخورد نامناسب دولت ها با آن است. بطوری که با تولید فضای وحشت و حالت اضطراری موفق به ایجاد قید و بندهای تازه ای بر آزادی شهروندان می شوند. بزعم او مثل روز روشن است که این قید و بندها هیچ تناسبی با تهدید واقعی که «گونه ای سرماخوردگی» است ندارد. با از کار افتادن تدابیراضطراری دیگر مثل تروریسم، بهره گیری از بیماری همه گیری فرصت مناسبی برای دولت ها فراهم ساخته است. البته مخاطب آکامبن فقط دولت ها نیستند بلکه لبه تیز انتقاد تند او مشمول رفتار مردم هم هست که با تمکین و میدان دادن به ترس و هراس (که به عنوان مثال در ایتالیا برجسته بود)، نشان دهنده آن است که جامعه به چیزی جز«حیات برهنه»،‌ برهنه و رها شده از روابط اجتماعی، کار و حتی عواطف و معتقدات دینی و سیاسی، یا همان تنازع بقاء محض، اعتقاد ندارد و حاضر است که همه آن ها را قربانی خطر بیماری اش بکند. «حیات برهنه» قادر نیست که آدم ها را متحد سازد، برعکس نابینا می کند و متفرق می سازد. در این رویکرد آن دیگری، بالقوه سرایت دهنده است و باید از او فاصله گرفت.

بزعم آگامبن بیماری همه گیری علاوه بر پرده برداری از حیات برهنه از حقیقت دیگری هم که بقول خودش کمتر از حیات برهنه ( تقلیل انسان به تنازع بقاء محض) خوفناک نیست پرده برداری می کند: وضعیت اضطراری که ما را به آن عادت داده اند و قاعده شده است. سقوط به وضعیت سراپا زیستی زنده بودن و تهی شدن از خصایص اجتماعی و سیاسی و انسانی و دیگر هیچ!. جامعه ای که در وضعیت اضطراری بسرمی برد نمی تواند جامعه آزاد باشد. ما براستی در جامعه ای زندگی می کنیم که آزادی را در مسلخ آن چه که مصالح امنیتی می خوانند قربانی و بدین سان خود را محکوم به زیستن در شرایط حکومت نظامی و منع رفت و آمد کرده است. ولی جنگ با دشمن نامرئی بی معنی ترین جنگ قابل تصوراست. این براستی جنگی داخلی است. دشمن بیرون نیست دشمن درون ماست.

در یادداشت دیگری آگامبن به مصداق مشخصی از بربریت تکنولوژیکی در مورد آموزش آنلاین دانشجویان فوکوس کرده است و اساتیدی را که به آموزش آنلاین تن دهند که بنظر او ۸۵٪ را شامل می شوند به اساتید دانشگاهیان سال ۱۹۳۱ که با موسولینی بیعت کردند تشبیه می کند و از دانشجویان می خواهد که از ثبت نام امتناع کنند و دانشگاه های جدید خود را همانند دانشگاه های اولیه بر پا دارند. فقط در این صورت است که در برابربریت تکنولوژیک موجود ممکن است چیزی از گذشته زنده بماند.

نگرانی آگامبن از سوء استفاده دولت ها از تکنولوژی دیجیتال و خطر شکل گیری پارادایم دولت های خودکامه و هوشمند نوین با هدف کنترل جامعه و شکل دادن دادن به آن و لاجرم تضعیف آزادی و یا بقول وی قربانی کردن آن در مسلخ وضعیت شرایط امنیتی و اضطراری، فی نفسه نگرانی پرتی نیست. با این همه نحوه طرح آن از زاویه و منظری که او به طرح آن می پردازد از جنبه های گوناگونی خالی از اشکال و انتقاد نیست. بطور کلی برخورد وی با یک بحران مرکب و پیچیده و دارای مولفه ها و جوانب گوناگون که بطورهمزمان هم فعال شده اند، یک جانبه و تقلیل گرایانه است. در اینجا به طور اجمال و تلگرافی به مهمترین رئوس این نقصان ها اشاره می کنم:

۱- قبل از هر چیز واقعیت آن است که بحران کرونا بیش از آن که اسباب نجاتی برای سیستم باشد، برعکس به معنی در تله افتادن سیستم و آوار شدن بحران بر آن است. کدام نظام و سیستم را سراغ دارید که برای دست یافتن به اقتدار نسیه، اقتدار نقد خود را چوب حراج بزند و در معرض تهدید قرار دهد. توقف چرخه تولید و خدمات، به مثابه گردش خون نظام سرمایه داری و انباشت و نیز تعطیل شدن سایرعرصه های اجتماعی و فرهنگی یا مثل ورزش فوتبال و مراسم المپیک و غیره بدست خود و در یک کلام ایجاد اختلال عظیم در فرایند انباشت سرمایه و چرخه زندگی معنائی جز خود انتحاری ندارد. در عمل و تجربه هم چنین ادعائی با رفتار و عملکرد عمومی دولت ها و طبقات حاکم در ایجاد مصنونیت گله های و سیاست بازگشائی علیرغم عدم دسترسی به واکسن جور در نمی آید. آنچه که هم به عنوان قرنطینه اعمال شده است در حقیقت بدلیل غافلگیری و ناکارآمدی سیستم در کنترل اوضاع بود که بر او تحمیل شد. چنان که شاهدیم که جملگی نظام ها با اندکی کم یا زیاد با کنترل شیب شیوع بیماری و یا حتی بدون آن، مسیر عادی سازی را در پیش گرفته اند و همه این ها در حالی است که هنوز هم به واکسن بیماری دسترسی پیدا نکرده اند. درعرصه باصطلاح مصونیت گله ای به ویژه دولت های راست گراتر و شبه فاشیستی گوی سبقت را ربوده اند. شکی نمی توان داشت که خود بورژوازی و دولت های وابسته به آن بیش از هر کسی نگران توقف یا اختلال در چرخه تولید و خدمات بوده و از بیم سقوط اقتصادی و قدرت رقابت و خطر گسترش شورش های اجتماعی، تمام تلاش خود را برای بازگشائی ها و حرکت هر چه سریعتر به وضعیت عادی را ( و از قضا پایان دادن به وضعیت اضطراری در این مورد) بکار گرفته اند. این اولویت همگی آن هاست. باین ترتیب آن همپوشانی موقتی هم که بین مردم و دولت هائی که قریطینه سازی البته با وضع بسته های حمایتی بوجود آمد ذاتا یک امر موقت بوده و جز این هم نمی توانست باشد. بنا بر این بنظر می رسد که آگامبن در مورد محور وضعیت اضطراری کرونا شیپور را از دهانه گشادش بصدا در آورده باشد! فرق است بین وضعیتی که به سیستم و بدلیل عدم کارآمدیش تحمیل شده باشد با وضعیتی که خود مبتکرآن باشد. فرود بحران خود بیان وضعیت بحرانی سیستم است با پی آمدهای مهم که حتی بهره گیری های از برخی جنبه ها نمی تواند وضعیت بحرانی را به پوشاند و مانع از پی آمدهای آن بشود. بنابر این لحظه غافگیری و ناکارآمدی سیستم لحظه گرفتن مچ مجرم، نه لحظه بزرگ نمائی اقتدار ترک خورده او. لحظه امکان ریزش بحران و افشاء سیاست مصنونیت گله ای و برآمد فرصت های اعتراضی و هدف گرفتن سیاست ها و تاخت و تازهای چندین دهه اخیرش. بهره گیری از امکانات و راه هائی برای به حرکت در آمدن نارضایتی که در زیر پوست جامعه جهانی انباشته شده است…

۲- بحران کرونا مشخصا کارکرد نئولیبرالیسم و بحران سلامتی و کارآمدی سیستم را آشکارا به زیر پرسش برده و در درون بلوک های حاکم نیز آشوبی به پا کرده است که بسیاری آن را خطر شروع جنگ سرد دوم می خوانند. یعنی نقدا مناسبات قدرت مستقر است که دچار ترک ها و شکاف های فزاینده شده است. گرچه این هم درست است که وضعیت یک سویه نیست و بشدت پیچیده و دارای روندهای منتاقض هست و دیدن همه آن ها در سوگیری درست مهم است.

۳- نکته سوم آن که ما نه با یک بحران بلکه با ا نباشت و سرریز شدن بحران های متعددی مواجه هستیم که مستلزم یک تحلیل از کلیت بحران و روندهای اساسی در آن هستیم. در شرایط بحران چند وجهی که کرونا تنها برآن نیشتر زده است خطر آن وجود دارد که با تمرکر و مبالغه کردن بر یک وجه و یا یکی از پی آمدهای آن، سوگیری و جهت سنجی خود را از دست بدهیم و چه بسا همسو با راست ترین جریان ها بشویم. بطور کلی ما با یک بحران انتقال از نظم کهنه و بی اعتبارشده پس از جنگ دوم به نظم جدیدی مواجه هستیم که بالائی ها بدلایل نظری و عملی متعدد و خارج از حوصله این یادداشت نه قادر به توافق و اجماع و نه قادر به انجام آن هستند. و در این میان نقش جنبش های بزرگ و سراسری در آن می تواند تعیین کننده باشد. بنابر این صورت بندی درست کلیت بحران و نه صرفا یکی از وجوه آن می تواند راه های برون رفت واقعی را در برابرمان قراردهد.

۴- یکی از مشکلات آگامبن و البته نه فقط او، داشتن تصویر نادرست از نقش و جایگاه جامعه ثانوی و دیجیتال در تحولات و تکوین تمدن بشری است. بطور کلی خلق جامعه ثانوی را که خود بر پایه تکنولوژی نوین و دیجیتالی شدن زندگی استواراست، شاید بتوان بزرگترین ابداع و تولید بشربشمار آورد که در آن چشم اندازهای تازه و بزرگی برای حل بسیاری از معضلات و تحقق آرزوهای انباشته شده بشر گشوده شده است. از جمله به لحاظ شکل گیری شهروندی جهانی، اشتراک گذاری ها و تولید سوژه های نوین در ابعاد ماکرو و امکان پذیر شدن کاهش نقش کار رادیکال کار انقیادآور و تعمیق دموکراسی و دسترسی گسترده به آموزش در سطوح گوناگون و غیره فراهم شده است. البته این جامعه که در حال شدن است اولا برابر جامعه واقعی و اولیه نیست، برعکس فقط در پیوند خلاق با آن می تواند به معنای واقعی و خلاق وجود داشته باشد. بخش جداناپذیری از تکوین جامعه در کلیت خود است و ثانیا مثل خود جامعه اصلی محل منازعات سنگین طبقاتی و مناسبات قدرت است. شکی نیست تا آن جا که به مناسبات قدرت مسلط بر می گردد، تمامی تلاش آن در جهت بهره گیری از آن بسودخ ود و کنترل جامعه است. در فرایند تکوین کسی بیرون از این جامعه نخواهد بود و خواهی نخواهی تحت تاثیرات آن خواهد بود. از این رو حضور واکنشی و تدافعی در برخورد با آن گونه که مثلا آگامبن با آن برخورد می کند، واگذاری از پیش میدان به دست بورژوازی است….. در حالی که در این حوزه هرلحظه نبرد بزرگی بین قلمروزدائی ها و قلمروگذاری های نوین جاری است…

از منظر گذشته، حسرت آن روزهای نوستالژیک را خوردن، که همواره در پوست اندازی های تاریخی بشر وجود داشته است مشکلی را حل نمی کند. به عنوان مثال نمی توان از منظر مخالفت با جهانی شدن با جهانی سازی سرمایه مقابله کرد. چرا که در این حالت باختمان از پیش تضمین شده است… فراتر از آن جهانی شدن انسان و فراروی آن و از حصارهای رمزگذاری شده دولت -ملت ها همواره از مهمترین شعارهای کمونیست ها و مدافعان آزادی و برابری بوده است که از جمله خود این جامعه ثانوی که در بیان فنی اش دیجیتال هم خوانده می شود می تواند به آن معنا و گوشت و پوست واقعی بدهد، البته در مبارزه مستمر با سویه هائی که مناسبات مسلط قدرت می خواهد به آن بدهد. حال آن که یادداشت آگامبن نشان می دهد که نگرانی وی بطور کلی از دیجتالی شدن مناسبات است. از موضع فراتاریخی و از بیرون و حسرت نحوه تعامل های گذشته را خوردن و لاجرم در حالت دفاعی صرف نمی توان با خلق اشکال نوینی از زندکی که بشر امروز مشغول تولید آن است، مواجه ای سازنده داشت. بنابر این باید از تقابل دوگانه و کاذب جهان باصطلاح آنالوگ و دیجیتال عبور کرد و به پوست اندازی مناسبات نوینی که در متن بحران جاری است و تهدیدها و فرصت ها و افق های جدیدی که به شکل توامان در برابرم ا قرار می گیرند اندیشید و مبارزه کرد. بی تردید رابطه این دو جامعه چالش برانگیز است اما نه از بیرون که امکان عملی هم ندارد، بلکه از درون برای ترکیب ترکیب خلاق و سازنده بین دو جامعه و برای رشد و شکوفائی کل انسان ها، پیکارکرد.

تقی روزبه  ۲۰۲۰.۰۶.۰۸

—————————-

*-مرثیه ای برای دانشجویان
https://www.radiozamaneh.com/508884

*- ژیژک از جمله کسانی بود که به رویکرد آکامین در مورد حیات برهنه برخورد انتقادی داشته و برعکس او نه فقط قرنظینه را در غیاب واکنس و حفظ سلامتی جامعه در برابر همبستگی تاویل نکرد و از قضا آن را نشانه ای از همبستگی در شرایط  کرونائی تعبیر و تفسیر کرد بلکه بر خلاف چشم انداز یک سره منفی آگامین شرایط را برای شکوفائی کمونیسم هم مساعد دید! بگذریم از این که که او در توضیحات بعدیش پیرامون منظورش از کمونیسم، نوشت که مرادش تقویت همیستگی های جهانی و از جمله تقویت سازمان بهداشت جهانی بوده است! چیزی در حد رویکردهای کسانی چون مکرون و مرکل و …!

*- پاندمی کرونا، بحران انتقال و صورت بندی آن!
http://taghi-roozbeh.blogspot.com/2020/05/blog-post_6.html#more

————————————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.