بمناسبت ۸ مارس: دوره انقلاب پنجاه و هفت مختصری از مبارزه زنان در مریوان / مجید حسینی

اینجا نگاه کلی و گذرا به بخشی از مبارزات زنان در دوره انقلاب مخصوصا بعد از قیام تا یورش نظامی ۲۸ مرداد جمهوری اسلامی به کردستان و بازگشت پیشمرگان به شهرها در اوایل آذرماه ۱۳۵۸ خواهم انداخت. ….

————————————————-

بمناسبت ۸ مارس
دوره انقلاب پنجاه و هفت مختصری از مبارزه زنان در مریوان

هر گاه از اعتراض و مبارزات توده ای صحبت میشود به شرکت زنان در آن با جملات کلیشه ای مانند “زنان در آن مبارزات نقش فعالی داشتند، تعداد زیادی از زنان در آن شرکت کردند، نقش زنان چشمگیر بود ” اشاره میشود. هر چند چنین جملاتی واقعیتی را بیان میکند و نویسنده اکثرا از سر دفاع از برابری زن و مرد آنها را می نویسد، اما نوعی حالت دفاعی در مقابل قوانین و سنت و فرهنگ ضد زن جامعه سرمایه داری را در خود دارد. علیرغم این صحبت ها ناچارم به همان سبک تکراری تحمیل شده بنویسم، در این و آن مبارزه زنان این نقش و آن نقش را داشتند.

اینجا نگاه کلی و گذرا به بخشی از مبارزات زنان در دوره انقلاب مخصوصا بعد از قیام تا یورش نظامی ۲۸ مرداد جمهوری اسلامی به کردستان و بازگشت پیشمرگان به شهرها در اوایل آذرماه ۱۳۵۸ خواهم انداخت.
در دوره انقلاب ۱۳۵۷ مریوان شهر کوچکی بود. اما رویدادهای تاریخی متعدد و بزرگی در آن رویداد. در تمام آنها زنان انقلابی و چپ و کمونیست در مواردی مستقلا و با صف جداگانه و با ابتکار خود نقش تاثیرگذار و متحول کننده داشتند. اینجا قصد ذکر تمام آن موارد یا بررسی جنبش برابری طلبانه زنان در آن دوره در این شهر را ندارم. هدف عطف توجه به مبارزات زنان در آن دوره بمناسبت ۸ مارس است.

در جریان تحصن اعتراضی در ساختمان آموزش و پرورش شهر به اخراج تعدادی از معلمین در بهار ۱۳۵۶ علاوه بر زنان معلم و آگاه، تعداد زیادی از زنان زحمتکش محلات شهر و زنان زحمتکش از محله “دارسیران” فعالانه شرکت داشتند.

در خرداد ۱۳۵۷ در اعتراض معلمین به نحوه طرح سوالات امتحان نهائی کلاس پنجم بدون دخالت معلمین در روستاها، زنان معلم شرکت کردند. در همین رابطه تعدادی از آنها از قبل در نزدیکی دریاچه “زریبار” بطور مخفیانه جلسه گرفتند. روز ۱۶ تیر ماه ۱۳۵۶ در پشتیبانی از زندانیان اعتصابی زندان سنندج، علاوه بر مادران زندانیان و وابستگان فامیلی تعدادی از زنان چپ و کمونیست از دو شهر مریوان و سنندج شرکت کردند.

با شروع انقلاب پنجاه و هفت شرکت زنان در مبارزات و عرصه های متنوع آن در دو شکل انجام می گرفت. یکی، شرکت در جلسات و متینگ و راهپیمائی و اعتراضات عمومی زنان و مردان با هم بود. دوم، مبارزات و اقداماتی بودند که زنان به ابتکار خود در حساس ترین لحظه ها مستقلا سازمانش داند. در اولین راهپمیائی روز معلم، ۱۶ مهر ۱۳۵۷ دانش آموزان و معلمین زن شرکت داشتند و یکی از سخرانان اصلی در ابتدای این اولین حرکت دوره انقلاب رفیق شهین مسناوی بود. شرافت قاسم نژاد به همراه علی کنهه پوشی و سیروس چابکاری نماینده جامعه معلمان مریوان در مذاکره با ریئس آموزش و پرورش و ارگانهای دولتی بودند. با پیروزی قیام ۲۲ بهمن دو زن خانه دار داوطلب عضویت در شورای شهر مریوان شدند و متاسفانه اسامی آنها را بخاطر ندارم.
در تحصن پشتیبانی از دهقانان روستای “بیلو” در دادگستری، طبقه بالا ساختمان در اختیار زنان مبارز و متحصن بود. در این تحصن تمام زنان چپ و کمونیست شرکت کردند.

اولین حرکت اعتراضی که زنان در مریوان مستقلا مبتکر آن بودند در دوره دولت بختیار روی داد. دولت در شهر حکومت نظامی اعلام کرده بود. مردم نگران دستگیری ۱۱ نفر زندانی در پادگان و ادامه دستگیری ها بودند. ارتش و پلیس خیابانها را قرق کردند. نیروهای نظامی میخواستند با فشار و تهدید مانع اعتصاب بازاریان، مدارس و ادارات در اعتراض به دستگیری ان ۱۱ نفر شوند. در همان روزها شایعه انتقال زندانیان به کرمانشاه و اعدام آنها بر نگرانی مردم افزود. مدارس در اعتراض به این وضع تعطیل شد. کم کم بیشتر مغازه ها و ادارات بسته شدند. نیروهای نظامی پلیس و ارتش بر تعداد نیروهای خود در خیابانها و نقاط مختلف شهر افزودند. نجات جان زندانیان به در هم شکستن فضای حکومت نظامی در شهر گره خورده بود. مردم در فکر پیدا کردن راهی بودند. در چنین وضعی جمعی از زنان چپ با تجمع در چهار راه “بایوه” پیشقدم شدند. آنها با دست های گره کرده و چهره های مصمم و خشمگین در حالیکه شعار “بختیار نوکر بی اختیار” را سر میدادند در وسط این چهار راه جمع شدند. طنین شعارهای مصمم این زنان، فضای ترس و وحشت در شهر را به فضای مقاومت و مبارزه جوئی تبدیل کرد. تعداد زیادی از جوانان انقلابی به سرعت به این جمع پیوستند. بعد از مدتی شعار دادن و سرود خواندن راهپیمائی خود را بطرف چهار اصلی شهر شروع نمودند. با حمله نیروهای نظامی به راهپیمایان و در گیری با آنها، تحصن اعتراضی مردم در مسجد جامع شهر شروع گردید.

دایره فعالیت زنان انقلابی و کمونیست در این شهر محدود به مریوان نبود. تعداد زیادی از آنها برای شرکت در راهپیمائی و مراسم گرامیداشت عزیزان جانباخته کاروان اعزامی به ترکمن صحرا در ۹ فروردین ۱۳۵۸ به سنندج رفتند. رفتن زنان از مریوان به سنندج و اعزام کاروان کمکی از سنندج به شهر گنبدکاووس که سه نفر از جانباختگان آن زن بودند، جلوه هائی از همبستگی سراسری مردم در ایران بود. در نوروز خونین سنندج از همه شهرهای بزرگ ایران سیل کمک غذائی و پزشکی و حمایتی مردم بطرف سنندج سرازیر شد. در فاجعه شهر نقده همینطور، در جریان کوچ مردم در شهر مریوان، راهپیمائیهای حمایتی، در جریان تحصن ۲۶ روزه و مقاومت ۲۴ روزه سنندج مردم به کمک هم شتافتند. در تمام این موارد زنان بخش فعال و سخت کوش این رویدادها بودند. انقلاب میدان وسیعی را بر روی زنان و جنبش رهایی و برابری طلبی باز کرد و روحیه همبستگی مبارزاتی و احساس همسر نوشتی انسانی را در میان مردم در ایران را به حرکت در آورد.

در اسفند ماه ۱۳۵۷ خمینی از اجباری بودن حجاب صحبت کرد. روزنامه کیهان به نقل از او با تیتر درشت نوشت “زنان باید با حجاب به ادارات بروند”. چند روزی قبل از ۸ مارس صادق قطب زاده گفت این روز مال غربی ها است. در ۱۸ اسفند حدود ۱۵ هزار نفر از زنان در دانشکده فنی دانشگاه تهران به سخنرانی و متینگ اعتراضی علیه دستورات ضد زن خمینی پرداختند. روز بعد ۱۹ اسفند زنان اعتراض خود به حجاب اجباری را با تجمع در جلو دادگستری ادامه دادند. اینبار جماعت اسلامی طرفدار خمینی با قمه و شمشیر به زنان حمله کردند.

در همین روز زنان در بیشتر شهرهای ایران و از جمله در مریوان علیه حجاب اجباری دست به تظاهرات زدند. این دومین حرکت توده ای زنان در مریوان بود که زنان راسا مبتکرش بودند. مردم مدرن و فعالین انقلابی و چپ و نهادهای دمکراتیک در شهر به این تظاهرات پیوستند. دارودسته مفتی زاده برای جلوگیری از این اقدام اعتراضی در گوشه و کنار شهر  دست به تیراندازی هوایی زدند. میخواستند فضا را نا امن کنند و مانع پیوستن مردم به تظاهرات زنان شوند. مکتب قرآنی ها زنان شرکت کننده در این تظاهرات را تحقیر می کردند. اما در جریان راهپیمائی یکی از زنان زحمتکش مبارز اگر اشتباه نکرده باشم بنام آمینه میرزائی همسر جانباخته فایق عزیزی تپانچه اش را بیرون آورد و با شلیک چند تیر هوائی به اسلامی ها فهماند که با چه اراده و صفی از زنان روبرویند.

جنبش زنان در مریوان تعداد زیادی از زنان زحمتکش و فعال را به همراه خود داشت و متاسفانه نام اکثر آنها در خاطره ها باقی نمانده است. زنانی چون آمینه میرزائی، شمسی مشهور به(شمسی پهلوان) که مسلحانه در راپیمائی ۸ مارس، روز زن ۱۳۵۸ شرکت کرد. جواب بموقع زن زحمتکش دیگر بنام طلا به آیت الله لاهوتی در اوردوگاه کوچ مردم شهر “کانی میران” که پرسیده بود: اینجا چکار می کنید و چیزی برای خوردن ندارید نمونه دیگری است. او در جواب به لاهوتی برگی از درخت را کند و در دهان گذاشت و گفت ما حاضریم این را بخوریم و زیر بار زور نرویم. همه اینها نشان از این بود که زنان نمی خواستند به موقعیت دوره قبل از انقلاب باز گردند و آنها با عقب ماندگی های مذهبی و فرهنگی و ضد انقلاب اسلامی تازه بقدرت رسیده می جنگیدند.

در جریان محاصره شهر مریوان توسط دارو دسته قیاده موقت و مفتی زاده(مکتب قرآن)، سومین راهپیمائی مستقل از طرف زنان چپ و کمونیست در مریوان سازماندهی شد. آن روز شهر کاملا تعطیل و خیابانها خلوت بودند. نیروهای مسلح مردمی در گوشه کنار خیابان و دورو بر ستاد حفاظت شهر و پشت بام آن سنگر گرفته بودند. لحظه اولتیماتوم قیاده موقت و مکتب قرآن برای حمله بسر رسیده بود. نیروی انقلابی آماده دفع هر حمله ای بودند. در همان ساعات صدای ناگهانی شعار جمعی از زنان سکوت سنگین حاکم بر شهر را شکست. آن وقت زنان فعال چپ مسلح نبودند. اما آنها با مشاهده تقابل بین انقلاب و ضد انقلاب نمی خواستند در کنج خانه ها در حال انتظار باقی بمانند. در حساس ترین لحظه با سر دادن شعار علیه قیاده موقت و مکتب قرآن سرود خوانان کنار ما قرار گرفتند. راهپیمائی آنها از طرف میدان “شبرنگ” بطرف ستاد در حال حرکت بود. هنگام عبور از جلو ستاد دلگرمی و احساس قدرت در ما به نهایت درجه خود رسید. صف تظاهرات آنها با عبور از خیابانهای خلوت شهر مردم در شهر را به خود آورد و به خیابانها کشاند. این حرکت مبتکرانه زنان و سیمای رزمنده آنها در آن شرایط حساس بر همه ما در ستاد اثر بیاد ماندنی گذاشت. زنان با این حرکت هوشیارانه  خود فضای انتظار حمله و تقابل نظامی را در شهر را به فضای اعتراض توده ای تبدیل نمودند. صف تظاهرات زنان بعد از عبور از جلو ستاد به مخابرات شهر رفت و در آنجا مجموعه زیادی تلگرامهای اعتراضی در مورد توطئه های قیاده موقت و مکتب قرآن را به استاندار و فرماندهان ارتش و خمینی و سران دولت اسلامی مخابره کردند. زنان شرکت کننده در این حرکت ترکیبی از زنان چپ و مبارزه زحمتکش در شهر بودند.

در زمان کوچ مردم شهر و دفاع نیروهای مسلح انقلابی و چپ از شهر زنان مبارز با تشکیل تیم امداد پزشکی پنجمین ابتکار خود برای حضور در تقابل های اصلی مردم با نیروهای رژیم را تشکیل دادند.  بخشی از این تیم در شهر بودند و بخش دیگر آن شبانه روز در محلی نزدیک به سنگرهای ما در تپه شیخ حسن مستقر میشدند و آماده انتقال و مداوای زخمی ها بودند. این تیم از زنان در آن شرایط نظامی غیر مسلح بودند و ما توجه و اهمیتی به مسلح کردن آنها نمی دادیم. اما زنان همیشه در سخت ترین شرایط نظامی آماده هر نوع فداکاری بودند.

زنان بعد از حمله ۲۸ مرداد ششمین حرکت اعتراضی و مستقل خود را در مریوان سازمان دادند. آنها به همراه جمع زیادی از مردم شهر در اعتراض به دستگیری ۹ نفر در پادگان جلو دژبانی شهر تحصن کردند. اعتراض آنها از دوم تا پنجم شهریور ادامه داشت. این اعتراض در شرایطی شکل گرفت که مردم مسلح و احزاب و نیروهای سیاسی از شهر خارج شده بودند. در روز دوم این اعتراض دو نفر از زندانیان، جلال نسیمی و احمدپیرخضری را آزاد کردند. اما روز بعد از آن با آمدن خلخالی جلاد به پادگان آن دو نفر را دو باره دستگیر کردند. با این وجود اعتراض زنان در جلو ساختمان دژبانی ادامه پیدا کرد. روز ۵ شهریور ۱۳۵۸ این ۹ نفر بدستور خلخالی و درخواست تعدادی از مرتجعین محلی در پادگان مریوان تیرباران شدند. با آوردن جنازه این عزیزان به شهر اعتراض زنان در جلو دژبانی پایان یافت. اسامی عزیزان جانباخته: امین مصطفی سلطانی، حسین مصطفی سلطانی، جلال نسیمی، حسین پیرخضری، احمد پیرخضری، دکتر احمد اخضری، فایق عزیزی، احمد قادرزاده و علی دادستانی است.

در ۱۳ دیماه ۱۳۵۸ بازاریان و مدارس شهر سنندج در اعتراض به استقرار پاسداران در شهر و تیراندازی آنها بسوی مردم یکپارچه تعطیل شدند. مردم در ساختمان استانداری و مسجد جامع شهر متحصن شدند. مدت ۲۶ روز تحصن ادامه داشت و عاقبت دولت مجبور به خروج پاسداران از شهر شد.

در جریان آن تحصن مردم انقلابی شهرهای ایران و کردستان و کاروانها و هیئت های مختلف حمایت پزشکی و داروئی و غذائی و سیاسی بطرف سنندج در رفت و آمد بودند. اتحادیه زنان مریوان هم هیئتی را به این تحصن فرستاد. دو نفر آنها، دلیله رستمی و یکی از زنان زحمتکش بنام آمینه اهل روستای برده رشه بودند در این تحصن سخنرانی کردند و پیام حمایت اتحادیه زنان مریوان را به متحصنین رساندند.

مجید حسینی
چهارم اسفند ۱۳۹۸

———————————————-

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.