رییس انجمن پزشکان عمومی ایران از شکایت این انجمن از عباس تبریزیان، عامل سوزاندن کتاب پزشکی هاریسون، خبر داد

عباس کامیابی روز جمعه ۱۱ بهمن در گفت‌وگویی که از او در خبرگزاری ایسنا منتشر شد، گفت که بدبین کردن مردم به دانش پزشکی، تهدید علیه سلامت جامعه بوده و مستوجب برخورد قانونی است. ….

————————————————

سخنی کوتاه با برخی از پزشکان:
سوزاندن هر نوع کتابی با هر محتوایی اگر به‌دست دولتها و جریانات سیاسی که امکان تحدید آزادی فکر و دانش را درپی دارد،اتفاق نیافتد- که در این مرز و بوم توسط طالبان وداعش حاکم بر ایران برخلاف گفته وزیر بهداشت سالها انجام شده و می‌شود- عملی در خور شکایت نیست. و آخوند مذکور با تمام بلاهت هم‌لباسی‌هایش حق و آزادی این عمل را دارد هاریسون که هیچ قرآن هم بسوزاند مختار است. نگرانی شما چندان صادقانه به نظر نمی آید، به ما حق بدهید که فکر کنیم شما بیشتر نگران کسب و کارتان هستید، بالخره تبریزیان روبروی دکان شما بساط زده تازه دواهایش هم خیلی ارزانتر. شما تا حالا فکر کردید چرا مردم به این خرافه‌های شبه علمی اقبال نشان می‌دهند:اولین دلیلش فقر است، دارو گران است، خیلی گران ، باور کنید برای برخی از همین مردم نازنین مرگ ارزانتر است، داروهای شیخ عباس نهایتش شربتی است بی‌ضرر با دستورالعمل مفاتیح‌الجنان و دعایی به ضمیمه‌اش که اگر نفخ معده را بهبود هم ندهد اقلا دل آن فقیر را قرص میکند که خوب شده، مگر شما خودتان دارونما ندارید. تا حالا علیه فقر شکایت کردید؟

دومین دلیلش بازهم فقر است، میدانید چند نفر کودک بی‌سواد داریم؟ اشتباه نکنید کودک منظورم بود نه پیرمرد و پیرزن. آمار رسمی می‌گوید بیش از ده میلیون. تا حالا برای بی‌سوادی کودکان شکایت کرد‌ه‌اید؟! بی‌سوادی همان چیزی هست که شما به آن می‌گویید فقر فرهنگی. دیدید! این هم فقراست.

سومین دلیلش باز هم فقر است. برخی از همکاران شما به اجبار دولتی نه داوطلب، چند صباحی در مناطق دور از مرکز مردم را مداوا می‌کنند، مردم بی‌چیز می‌شوند موش‌های آزمایشگاهی برای تجربه‌اندوزی و مال‌اندوزی که وقتی هزاران بدن یا دندان فقیر را آزمودید و مطب‌ِتان را در زعفرانیه تهران خریدید آنقدر کارآزموده باشید که سلبریتی‌های پایتخت مشتری‌های نازتان باشند. شما مردم فقیر را خوب مداوا نمی‌کنید به شما که نماینده علم هستید بدبین شده‌اند. خوب، چه کنند بعضی وقت‌ها دعا از دوای شما بهتر جواب می‌دهد.

چهارمین دلیلش این‌بار، دیگر فقر نیست بلکه برعکس ثروت است. ثروت شمایان و هم طبقه‌ای‌های شما. دکتر کاظم سامی یادتان هست؟ همان که اولین وزیر بهداشت بعد از انقلاب بود و با “طب ملی” قصد داشت بهداشت را رایگان کند.۶۷ کشته شد. نمی‌گویم شما کشتید ولی شما شکایتی هم نکردید درست است که هم‌لباس‌تان بود ولی دشمنتان هم بود. با طب ملی که نمی‌شود بیمارستان خصوصی ساخت و زیرمیزی گرفت مگر اینجا کوباست که بهداشت و درمان رایگان باشد.
پس لطفا شکایت نکنید از شیخ عباس، وقتی دارید به یُمن دولت فخیمه چنان می‌خورید که، از دهان‌تان بر می‌آید، بگذارید شیخ عباس هم در بساطش برای آن‌ها که ازضعف، جان‌شان بر می‌آید، مرهمِ موسی‌ِ کاظم، بر زخم‌های آماسیده‌شان بزند که اگر درمان نکند، دردی بکاهد. دردِ مرض نه، دردِ فقر!

———————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.