مرجان افتخاری: وظیقه طبقه کارگر و جنبش کارگری در این شرایط

دیر یا زود جامعه بسوی اعتصابات فرارگیر کارگران و مزدبیگران پیش میرود. اعتصابی عمومی که تنها مشتهای گره کرده پاسخگوی ماشین غول آسای نظامی و کشتار نیست. ضرورت انکار ناپذیر “کمیته های مسلح” در حمایت از مبارزات و اعتصابات بیش از هر زمانی احساس می شود. ….

———————————————-

2328

وظیقه طبقه کارگر و جنبش کارگری در این شرایط

خیزش دی ماه ۹۶ که نزدیک به ۱۶۰ شهر را فرا گرفت خیزش شهرهای محروم، حاشیه نشینان، بیکاران، کشاورزان، تهیدستان و زحمتکشان  با سکوت کلان شهرها بطور مشخص تهران، تبریز و اصفهان مواجه شد. ولی بزرگترین دست آورد این خیزش حرکت به موقع و انقلابی دانشجویان جلوی دانشگاه تهران بود که با شعار “اصلاح طلب، اصول گرا دیگه تمامه ماجرا” به گفتمان اصلاحات و فریبکاری ملی-مذهبیها پایان داد. درستی و حقانیت این شعار در خیزش بزرگ آبان ماه مهک خورد. خیزش آبان نه تنها شهرهای کوچک و محروم را در بر گرفت، فراتر از آن شهرهای بزرگ بخصوص تهران، تبریز و اصفهان را هم بدنبال داشت که کلیت جمهوری اسلامی را به زیر می کشید.
خیزش آبان با هزاران کشته، صدها زخمی و هزاران دستگیری که هنوز هم ادامه دارد تنها و تنها بدلیل گران کردن قیمت بنزین نبود، آتش زیر خاکستری بود که با افزایش سه برابری بنزین شعله ورشد. آبان خیزش کارگران، مزدبگیران، بیکاران، تهیدستان، محرومان و گرسنگانی بود که زیر بار  فقر، گرانی  و سرکوب چهل ساله کمر خم کردند. مبارزات در مناطق شهریار، فلعه حسن خوان، اسلام شهر، محله های کوت عبدالله اهواز، نیزارهای ماهشهر و صدهای محله محروم دیگر در شهرهای کوچک و بزرگ طبقاتی بودن خیزش آبان را برجسته میکند.

سیاستهای رژیم های استبدادی و دیکتاتوری تنها سرکوب نیست. تغیر ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاست زادیی و نهادینه کردن “ترس” هم جزء سیاستهای آنها است. در جمهوری اسلامی به این مجموعه باید اسلامی کردن ساختارها و نهادهای جامعه مدنی و آموزشی از مدرسه، دانشگاه، شبکه های اجتماعی، فرهنگی و هنری تا کارخانه و دامن زدن به خرافات مذهبی را هم بر شمرد. سرکوب دائمی ونهادینه کردن “ترس” استراتژی اصلی جمهوری اسلامی از ۳۰ خرداد سال ۶۰ شروع شد. سکوت و بی تفاوتی دربرابر اعدامهای دهه ۶۰ و کشتار سال ۶۷ این” ترس”  فراگیر را برجسته میکند. در دهه های بعد بطور پراکنده از سوی بعضی از محافل دانشگاهی و روشنفکری اینجا و آنجا در برابر سرکوب حرکتهایی شکل گرفت. خیزش ۸۸ اگر چه در تاریخ مبارزاتی مهم است ولی افقی در برابر سرکوب و ترس نداشت. چون رهبران آن از جنس همین استراتژی بودند. در پی خیزش دی ۹۶ همزمان با شجاعت ویدا موحد “دختر انقلاب”، مبارزات زنان و سپس شهامت و آگاهی اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در مبارزات کارگران هفت تپه و فولاد اهواز “ترس نهادینه” ترک بر داشت.

آبان ماه و رادیکالیزم مبارزاتی آن “ترس” را شکست. درست پس از کشتار وحشیانه آبان ماه دانشجویان با شجاعت و دلیری در ۱۶ آذر رادیکالتر از گذشته به میدان مبارزه آمدند. سوم دی ماه دانشجویان در دفتر رییس دانشگاه علم و صنعت متحص شدند و صداهایی از دانشگاههای بابل و شیراز در همین چند روز بلند شد.  بازنشستکان و معلمان هم میدان را خالی نکردند.

آبان ۹۸ بزرگترین رخداد تاریخی است که “ترس” را شکست.

اما خیزش آبان جنبه های دیگر هم داشت. در این خیزش بزرگ از طبقه کارگر بعنوان “طبقه” بویژه در واحدهای بزرگ صنعتی که گلو گاه اقتصادی رژیم را در دست دارند خبری نبود. از پتروشیمی شیراز، اصفهان، ماهشهر، عسلویه، هپکو، آذر آب، ماشین سازیهای تبریز، صنایع ذوب آهن، خودرو سازی تهران وبسیاری دیگر می توان نام برد. سکوت و بی حرکتی کارگران این واحدها بعنوان “طبقه” که بعضی از آنها در تمام این سالهای به خاطر حقوقهای عقب مانده اعتراضاتی داشتند و سرکوب هم شدند چند دلیل می تواند داشته باشد. سرکوب رژیم، دستگیری و زندان، اخراج و بیکاری، نداشتن حمایت های مالی یا صندوق حمایت از کارگران و آگاهی طبقاتی را میتوان برشمرد.

بیشتر از ده سال است که سازمانها، احزاب و فعالین کارگری در داخل و خارج مبلیغ |تشکهای مستقل کارگری” هستند. تا آنجایی که هنوز بر سندیکای شرکت واحد و مبارزات آن که اساسا  وجودیتی ندارد می کوبند. این جریانها نگاهی ساده و کلاسیک در مورد تشکل پذیری کارگران داشتند و دارند. خیزش دی ماه ۹۶ واقعیتی را در برابر آنها گذاشت که با همان ساده انگاری از کنار آن گذشتند.

طبقه کارگر ایران با سابقه مبارزاتی طولانی دستاوردهای بزرگی دارد که امروز در این شرایط  مشخص ضرورت دیگری به غیر از تشکلهای کلاسیک را  در برابر آنها می گذارد. درست است که جمهوری اسلامی بخاطر منافع اقتصادی و بدلیل سیاسی شرکت نفت و پتروشیمی ها را تکه تکه و بگفته ای بنگاهی کرده است، ولی جایگاه طبقاتی و پیوند کارگران با زحمتکشان و تهیدستان تغیر ناپذیر است، درست همانند رابطه کار و سرمایه.

دیر یا زود جامعه بسوی اعتصابات فرارگیر کارگران و مزدبیگران پیش میرود. اعتصابی عمومی که تنها مشتهای گره کرده پاسخگوی ماشین غول آسای نظامی و کشتار نیست. ضرورت انکار ناپذیر “کمیته های مسلح” در حمایت از مبارزات و اعتصابات بیش از هر زمانی احساس می شود. تفاوت آشکار شیوهای های مبارزه آبان  با دی ماه و سیاست کشتار وحشیانه رژیم  برای حفظ قدرت لزوم تشکیل “کمیته های مسلح” را نشان میدهد. تجربه بهمن ۵۷ هم ثابت میکند که مبارزات جوانان، دانشجویان، معلمان،زنان، بیکاران، کشاورزان، حاشیه نشینان، تهیدستان شهر و روستا به تنهایی پاسخگو نیست. تنها طبقه ای که توانایی و پتاسیل نبرد نهایی  را در دست دارد طبقه کارگر صنعتی است. امروز تشکیل “کمیته های مسلح” در حمایت از اعتصاب عمومی تا سرنگونی جمهوری اسلامی ضرورتی است در برابر طبقه کارگر.

مرجان افتخاری

———————————————-

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.