عزیز قاسم‌زاده: آیا این رئیس جمهور محترم است؟

اگر در یک کلام بتوان حسن روحانی را خطاب قرار داد٬ شاید این بیت سعدی گویاتر از هر سخنی باشد:
تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
مرا به بند کشیدی و خود از کمند بجستی ….

—————————————————

2141

آیا این رئیس جمهور محترم است؟

عزیز قاسم‌زاده

فردای افزایش ناگهانی و شبانه ی بنزین هزاران نفر از شهرهای مختلف ایران به صورت خودجوش و هماهنگ دست به اعتراض های گسترده زدند.این اعتراض ها از همان آغاز با شدیدترین برخوردها و خشونت ها مواجه شد و عزمی واحد از سوی مجموعه ی حاکمیت در جهت نادیده انگاشتن این اعتراضات شکل گرفت.

با این حال چرا خطاب این نوشته تنها حسن روحانی است؟
واقعیت این است که نهادهای ایدئولوژیک و بازوهای نظامی حکومت سالهاست که تلویحا و تصریحا بر مشروعیت آسمانی حکومت تاکید کرده اند و هر جا هم که از مردم سخن گفته اند مرادشان امت حاضر در صحنه برای بیعت دوباره بوده است. هواداران این نظریه هم با هر درصدی از جمعیت ۸۰ میلیونی ایران پس از سالها با همه ریزش ها و رویش های ناشی از علل مختلف تمام هم خود را برای دفاع از این منظومه ی فکری به شکل های مختلف به منصه ی ظهور رسانده اند. حسن روحانی هم از ابتدای انقلاب تا آغاز کاندیداتوری ریاست جمهوریش بارها در کارزارهای مختلف طرفداری خود را از این نوع حکومت داری به اثبات رسانده بود. پس از سرکوب خونین جنبش دانشجویی در ۲۳ تیر ۷۸ حسن روحانی در میان انصار حزب ا… و لباس شخصی ها و امت حزب ا… به عنوان سخنران برای ثبت در تاریخ با نادیده گرفتن همه ی جنایات صورت گرفته علیه دانشجویانی که شبانه در خوابگاه هایشان مورد ظلم و حمله و هجوم بی امان قرار گرفته بودند٬ سخن گفت.

واقعیت این است که حسن روحانی از همان ابتدای پیروزی انقلاب به اردوگاه امنیتی ترین لایه های حاکمیت متصل بود اما در سال ۹۲ بسیار فرصت طلبانه با از یاد بردن ۳۴ سال کارنامه ی اقتدار طلبی خود به ناگاه کاندید جریان اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری شد. شاید از آفات سیاست ورزی در ایران تعارض بنیادی شعار با تبار فرد باشد و این ضعف عمده در سایه سار حافظه ی تاریخی فراموشکار به راحتی می تواند فرصت طلبی را یک روزه در جایگاه ناجی ملک و ملت بنشاند. او در سال ۸۸ هم از جنبش سبز تبری جست اما به ناگاه در سال ۹۲ با فرصت طلبی تمام خود را طرفدار آزادی خواند و افکار عمومی بدون  درنگی به پیشینه و عملکرد او صرفا در همراهی با مدعیات تازه ی او آرایشان را در سبد او ریختند. حسن روحانی از محصورین هم با فرصت طلبی تمام یاد کرد بی آنکه پس از پیروزی کمترین دغدغه ای در رفع آن نشان دهد.

در سال ۹۶ حسن روحانی منشور حقوق شهروندی را برای پیروزی دوباره اش تدوین کرد. در کارزار انتخاباتی خود را حقوقدان خواند و سوگند خورد که وزیرش دست به فیلتر فضای مجازی نمی زند. اما چهار سال دوم هم اوضاع کشور بسیار وخیم تر از دوره نخست ریاست جمهوریش گذشت. پاره ای از نزدیکان و دولتمردانش به اتهام اختلاس محکوم شدند و روحانی چند روز قبل از اعتراضات اخیر در یزد برای دفاع از نزدیکانش خطاب به قوه قضائیه می گوید حالا که فسادهای چند صد میلیارد تومانی را افشا می کنی فسادهای چند صد میلیارد دلاری را هم افشا کن. برخی روزنامه نگاران طرفدار او در بوق و کرنا دمیدند و سخنان «رئیس جمهور محترم» را مورد بررسی و تحلیل و تجلیل قرار دادند. همین رئیس جمهور محترم چندی پس از بالا گرفتن اعتراضات کارگری و موج دستگیری ها در هفت تپه و اراک اعلام کرد اگر هم کسی اعتراضی دارد از طریق صندوق رای ابراز نظر کند. شاید آن روز کسی مراد روحانی را از این تاکید در نیافت. اما تنها ساعاتی پس از حضور در صدا و سیما و اعلام اینکه تا پایان سال افزایش قیمتی نخواهیم داشت ٬بدون هیچ گونه توضیحی٬ نیمه شب ۲۴ آبان قیمت بنزین را سه برابر کردند فردای این افزایش قیمت٬ معترضان زیادی از شهرها و استان های مختلف ایران به خیابانها آمدند اما این «رئیس جمهور محترم» دستور عریان سرکوب را صادر کرد در صحبت هایش چشمش را به خون های ریخته شده جوانانی که اغلبشان شاید در تجمع اعتراضی هم حضور نداشتند ٬به راحتی آب خوردن بست و به مراتب از بخش های نظامی و امنیتی مواضع شدیدتری اتخاذ کرد. اینترنت را در سراسر ایران قطع کرد و از این طریق نان هزاران نفر را برید. بسیاری از دانشجویان دوره دکتری از آزمون های تافل جا ماندند و اینچنین مشت امنیتی و سرکوبگر روحانی وا شد. اما با وجود این عریانی شرم آور معدود کسانی در قالب روزنامه نگار و یا فعال اصلاح طلب علی رغم آبان خونین امسال٬ به توجیه عملکرد و دفاع از او مشغولند. روحانی نه تنها هیچ تفاوت ماهوی و روشی با جریان های رقیب خود این روزها نشان نداد ٬بلکه مواضعی به مراتب خشونت بارتر در دعوت به سرکوب گرفت.

اگر مهدی کروبی و میر حسین موسوی پس از خونین شدن خرداد ۸۸ راه حصر را بر معامله بر سر لاله های سرخ وطن بر زندگی آرام ترجیح دادند و قرار خود را در بی قراری ملت نجستند٬ حسن روحانی تمام قد مقابل ملت معترضش ایستاد و بی تردید باید در ریختن خون بی گناهان در برابر تاریخ پاسخگو باشد.

نیک ترین سخن را حسین باستانی درباره او گفت: حسن روحانی به بازگشت اولیه کارخانه ای خود برگشته است.

و همه ی اینها در شرایطی است که جناح حاکم علی رغم همه ی همراهی های روحانی در دعوت به سرکوب معترضان ٬کمترین اعتباری برای او قائل نیست. آنچه که در دوران روحانی بر مردم گذشت صدها برابر فاجعه بارتر از دوران محمود احمدی نژاد است. ضمن اینکه نمی توان اعتراض تند محمود احمدی نژاد را در محکومیت سرکوب های این روزها با هر انگیزه ای با دعوت به سرکوب حسن روحانی در بوته ی ارزیابی قرار نداد. روزهای اخیر با آزاد شدن اینترنت و فیلم های تازه تر ابعاد گسترده حضور مردم و سرکوب اعتراضات مردم٬ بیش از پیش روشن شد. حتی در صحبت ها و تحلیل هایشان بر ابعاد گسترده این اعتراض تاکید کردند و تا حد جنگ جهانی ارتقایش دادند. حال آنکه این حجم از اعتراض محصول نارضایتی مردم و نامحرم دانستن آن ها ست. حسن روحانی اما با روشن شدن ابعاد اعتراضات و کشته های بسیار نه تنها به آیین فتوت چنگ نزد که شرایین مودت را مسدود و موازین مروت را مخدوش کرد. او فاتحانه بر رنج عظیم خلقی انبوه خنده کرد و خواهان حضور معترضان در تلویزیون شد‌. این حقوقدان سرهنگی بدون اینکه معتقد به طی شدن سلسله مراتب حقوقی جرایم باشد آشکارا گفت که وزارت اطلاعات و قوه قضاییه معترضان را به تلویزیون بیاورد و اعترافاتشان را پخش کند. گویی در قاموس او تنها یک روز می توان از این سخنان درشتناک و روی ترش کرده بر مردم نشان نداد و آن هم روز انتخابات است که می توان لباس رادیکال اپوزسیون حق طلب آزادی خواه را بر تن کرد و آنگاه که به قدرت رسید همه ی معترضان را سرجایشان نشانید و دعوت به سرکوبشان را با بی پروایی تمام از همه ی ارکان نظام خواست و لحظه ای در پیش چشم خویش رنج رنجوران و خون جوانان را به محاسبه ی وجدانی خویش نیاورد‌.

اگر در یک کلام بتوان حسن روحانی را خطاب قرار داد٬ شاید این بیت سعدی گویاتر از هر سخنی باشد:
تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
مرا به بند کشیدی و خود از کمند بجستی

عزیز قاسم زاده

منبع:
https://t.me/edalatxah

————————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.