چگونگی نابودسازی سرخپوستان، دهشتناکتر از هر نسل کشی/ ترجمه ا. م. شیری

سکوت در مقابل کشتار بومیان شجاع به سبب تعلق ملی آنها در آمریکای شمالی بسیار ناگوار است. از هولوکاست یهودیان همه آگاهند، از هولوکاست سرخپوستان چه… جامعه دموکرات بر آن چشم فروبست. این، یعنی همان نسل کشی! مردم را فقط به این دلیل که آنها سرخپوست بودند، میکشتند! ….

————————————————-

2122

چگونگی نابودسازی سرخپوستان، دهشتناکتر از هر نسل کشی

ا. م. شیری

سرخپوستان (جمعیت بومی آمریکا) بواسطه لشکر فاتحان سرزمینها و دیگر جنایتکارانی که ایالات متحده و کانادا هنوز هم آنها را قهرمان ملی خود حساب میکنند، تقریبا بطور کامل نابود گردیدند…

سکوت در مقابل کشتار بومیان شجاع به سبب تعلق ملی آنها در آمریکای شمالی بسیار ناگوار است. از هولوکاست یهودیان همه آگاهند، از هولوکاست سرخپوستان چه… جامعه دموکرات بر آن چشم فروبست. این، یعنی همان نسل کشی! مردم را فقط به این دلیل که آنها سرخپوست بودند، میکشتند! نیم قرن پس از کشف آمریکا جمعیت بومی را بطور کلی آدم حساب نمیکردند. در حقیقت، سرخپوستان را بر اساس اینکه در کتاب مقدس (انجیل) از آنها یاد نشده، حیوان حساب میکردند. انگار آنها وجود نداشتهاند.

هیتلر در قیاس «استیلاگران آمریکا» توله سگ بود: در نتیجه هولوکاست سرخپوستان آمریکا، همچنین در جریان «جنگهای پانصد ساله» مشهور، ۹۵ میلیون نفر از ۱۱۴ میلیون نفر بومیان قلمرو کنونی ایالات متحده آمریکا و کانادا نابود گردید.
ایده اردوگاههای مرگ هیتلر حاصل تسلط او به زبان انگلیسی و مطالعه تاریخ ایالات متحده است. او از ایجاد اردوگاههای مرگ برای نگهداری بورها (یکی از قبایل آفریقایی) در آفریقای جنوبی و برای  سرخپوستان در غرب وحشی به وجد میآمد و اغلب در محفل نزدیک به خود اثربخشی نسلکشی جمعیت بومی آمریکا، سرخهای وحشی در نتیجه گرسنگی و جنگهای نابرابر را که نمیتوانند به اسارت دربیایند و تربیت شوند، مورد تمجید قرار میداد.

اصطلاح ژنوساید (نسل کشی) دارای ریشه لاتینی گنوس بمعنی نژاد و ساید بمفهوم کشتار بوده و دقیقا بمعنی نابودسازی یا قتلعام کامل یک قبیله یا ملت است. در فرهنگ لغات انگلیسی آکسفورد با استناد به رفائیل لمکین که اصطلاح ژنوساید را نخستین بار برای توصیف اقدامات نازیها در کشورهای اشغالی اروپا به کار برد، بمعنی «نابود کردن عمدی و منظم گروههای قومی یا ملی» آمده است.

ایالات متحده آمریکا از تصویب اعلامیه سازمان ملل متحد راجع به نسلکشی امتناع کرد. البته، جای شگفتی نیست. بسیاری از اشکال نسلکشی بر علیه ساکنان بومی آمریکای شمالی به اجرا گذاشته شد.

لیست سیاستهای نسلکشی آمریکا شامل کشتار انبوه، جنگ بیولوژیک، کوچ اجباری از محل آبا و اجدادی، محرومیت از آزادی، تحمیل ارزشهای متفاوت با ارزشهای بومی، عقیم کردن اجباری زنان محلی با روش جراحی، ممانعت از انجام مناسک مذهبی و غیره میباشد.

حل نهایی

از حل نهایی مسئله سرخپوستان آمریکای شمالی بمثابه الگو برای هولوکاست یهودیان و نژادپرستی در آفریقای جنوبی استفاده شد. اما چرا بزرگترین هولوکاست از جامعه پنهان میشود؟ آیا نه برای اینکه چنان طولانی مدت ادامه یافت، که عادی بنظر برسد؟ قابل توجه این است، که اطلاعات مربوط به این هولوکاست عامدانه از پایگاه دانش و شعور جمعیت آمریکای شمالی و همه جهان حذف شده است.

به محصلین هنوز هم میآموزند که حریم آمریکای شمالی خالی از سکنه بوده است. اما تا مهاجرت اروپائیان در اینجا شهرهای سرخپوستان آمریکا توسعه مییافتند. شهر مکزیک بیش از هر شهر اروپا جمعیت داشت. انسانها سالم و سیر بودند. اروپائیان حیرت میکردند. محصولات کشاورزی تولید شده توسط مردمان بومی در مقیاس بینالمللی شهرت داشت.

هولوکاست سرخپوستان آمریکای شمالی دهشتناکتر از نژادپرستی در آفریقای جنوبی و نسلکشی یهودیان در سالهای جنگ جهانی دوم بود. یادواره آن کو؟ مراسم یادبود آن کجا برگزار میشود؟

آمریکای شمالی بر خلاف آلمان پس از جنگ از برسمیت شناختن نسلکشی سرخپوستان خودداری میکند. حاکمیت آمریکای شمالی نمیخواهد اعتراف کند که بخش اعظم جمعیت بومی طبق برنامه منظم نابود گردید.

اصطلاح «حل نهایی» از ابداعات نازیها نبود. آن بواسطه دانکن کمبول اسکات، مدیر اداره امور سرخپوستان، کانادا آدولف آیشمان که در سال ۱۹۱٠ نگران «مسئله سرخپوستان» بود، ابداع شد: «ما میدانیم کودکان سرخپوست در این مدارس تنگ نیروی مقاومت خود در مقابل بیماریهای را از دست میدهند و با سرعت بیشتر از روستای خود میمیرند. ولی این بخودیخود نمیتواند مبنای تغییر سیاست اداره ما برای حل نهایی مسئله سرخپوستان باشد».

استعمار اروپایی آمریکا زندگی و فرهنگ بومیان آمریکا را برای همیشه تغییر داد. در قرون ۱۵- ۱۹ شهرهای آنها ویران گردید، ملتها قتلعام شدند یا به بردگی درآمدند.

به نام خدا

مارلن براندو چند صفحه از کتاب شرح حال خود را به نسل کشی سرخپوستان آمریکا اختصاص داده است. او مینویسد: «پس از آنکه زمینهای آنها را تصرف کردند، جان بدر بردگان را به اردوگاهها راندند، و دولت مبلغان دینی به نزد آنها فرستاد که سعی میکردند آنها به قبول مسیحیت مجبور نمایند. پس از اینکه مسئله سرخپوستان توجه مرا جلب کرد، متوجه شدم، که افراد بسیاری آنها را بطور کلی بعنوان انسان نمیشناسند. از ابتدا نیز همینطور بود.

کوتن ماتر (Cotton Mather)، مدرس مدرسه عالی هاروارد، دکتر افتخاری دانشگاه گلاسکو، وزیر پاکدینی (وزیر ارشاد)، نویسنده و ناشر پرکار، پژوهشگر مشهور جادوگران سالمی، سرخپوستان را فرزندان شیطان (منحرف) تصور میکرد و قتل وحشیان مشرک (مفسدین فیالارض) را که در مقابل مسیحیت ایستادهاند، خواست خدا میدانست.

در سال ۱۸۶۴ یک سرهنگ ارتش آمریکا بنام جان شوینگتن یک روستای سرخپوستان را به زیر آتش توپخانه سنگین گرفت و گفت: به کودکان سرخپوستان نباید رحم کرد، زیرا شپش از تخم برون آید. او به افسران تحت امر خود دستور داد سرخپوستان را بکشند و گفت این یک حق و وظیفه افتخارآمیز است. و برای کشتن سرخپوستان باید از هر وسیله در زیر آسمان خدا استفاده کرد».

سربازان مهبل زنان سرخپوست را میبریدند و از آنها برای کمان خود روکش درست میکردند، و از رحم و پوست پستان زنان سرخپوست کیسه تنباکو درست میکردند و سپس، این غنایم را بهمراه گوشها، بینیهای بریده و سرهای پوستکنده سرخپوستان کشته شده در اپرا- تئاتر دنور به نمایش میگذاشتند. به تمدنسازان متدین، با فرهنگ و متمدن چه باید گفت؟

هر گاه که ایالات متحده آمریکا تصمیم خود را برای متمدن کردن یک ملت غرق در توحش، فاقد معنویت و تمامیتخواه اعلام میکند، نباید فراموش کرد که خود آمریکا را بوی گند گرفته، ابزار مورد استفاده آن را نمیتوان متمدنانه نامید و بعید است هدف از آن منافع خودش نباشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــ

پینوشت مترجم به این سند تکاندهنده
تمامی حاکمیتهای امپریالیسم ایالات متحده آمریکا جنایات خارج از تصور بشری اسلاف بردهدار، فئودال و سرمایهدار متدین، «با فرهنگ» و «متمدن» خود علیه سرخپوستان آمریکای شمالی، نسلکشی کامل آنها را کماکان به انحاء و اشکال مختلف- از طریق جنگ و تروریسم دولتی و کودتا، جنگهای نیابتی، بشکل محاصره و تروریسم اقتصادی علیه کل بشریت جهان همواره ادامه داده و میدهند. کشتارهای میلیونی مردم کره، کامبوج، ویتنام، ژاپن… یوگسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، سومالی… فقط چند نمونه است. علت وجودی قریب به هزار پایگاه نظامی- تروریستی آمریکا در بیش از ۱۵٠ کشور جهان همین هدف شوم است.

امپریالیسم، تضاد اصلی و عمده دوران ماست و ایالات متحده آمریکا سرکرده امپریالیسم جهانی را همه باید بعنوان خطر اصلی بشناسند، همه! نسل اندر نسل تمام بشریت، بویژه، دوستان آمریکا و علاقمندان به شیوه زندگی و دموکراسی و حقوق بشر آمریکایی! بدون این شناخت، بدون دفع خطر آمریکا توسعه، ترقی، اعتلا و آزادی امکانپذیر نیست. حوادث کودتایی اخیر در ونزوئلا، بولیوی، لبنان، عراق و … گواه است.
———————————-

منابع:
http://ecology.md/page/kak-unichtozhali-indejcev-postrashnee-ljubogo-massovogo-genocida

https://eb1384.wordpress.com/2019/11/26

۵ آذر- قوس ۱۳۹۸

———————————————————-

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.