امیر جواهری لنگرودی: خیابان و محلات دو سویه یک مبارزه اند!

نظر به اینکه بار دیگر مردم در بیش از۱۰۰شهر به خیابان آمده وبه پا خاسته اند و نظر به اینکه خیابان بار دیگردر برابر کلیت نظام جمهوری اسلامی، عرصه ی سیاست وکامیابی و زمینه تغییر از پائین تعریف می گردد. جای دارد که حول آن تمرکز ویژه ای داشته باشیم! ….

—————————————————–

2087

یادداشت کارگری هفته
خیابان و محلات دوسویه یک مبارزه اند!
امیر جواهری لنگرودی

ingo@karegari.com

نظر به اینکه بار دیگر مردم در بیش از۱۰۰شهر به خیابان آمده وبه پا خاسته اند و نظر به اینکه خیابان بار دیگردر برابر کلیت نظام جمهوری اسلامی، عرصه ی سیاست وکامیابی و زمینه تغییر از پائین تعریف می گردد. جای دارد که حول آن تمرکز ویژه ای داشته باشیم!

می بینیم که عظمت توده های به پاخاسته و تحت ستم را که برعلیه شکاف طبقاتی حاد درون جامعه، گرانی سرسام آور، ونشانه گزاری برعلیه حاکمیت ارتجاعی و مرد سالار جمهوری اسلامی، چه به لحاظ ساختاری و چه از لحاظ محتوای قیام و خیزش گر جامعه ما به سنگر اصلی رودررویی بدل کرده وجامعه ی تغییرپذیر، فارغ ازهر گونه ستم ساختارشکنانه راهمچنان طلب می کنند وبه جلو دعوت می نماید، جنبش خیابان و فرارویی مبارزه در آن را بازشناسیم و بدان چشم بدوزیم!

امروزهمچون دیروز، خیابان است که انحصار رودرویی در پهنه سیاست در برابر استبداد حاکم را تعیین می کند. در خیابان ماندن نیروهای اجتماعی، در برابر کاخ ها، قلعه های به پاخواسته و فرو ریزاندن آنها بر بسترخواسته ها ومطالبات بیواسطه مردم به پاخاسته تعریف می گردد. طی این یک هفته در بهبهان، شیراز، جوانرود کرمانشاه، کردستان (مریوان و سنندج. )، کرج و نقاط مختلف تهران، قلعه حسنخان ( شهرک قدس) و …. نمودار رودررویی ها با به آتش زدن مراکز قدرت و اماکن امام جمعه ها و پمپ بنزین ها و برخی قرارگاههای بسیجی ها منتهی شده است.

امروزسیاست در مفهوم رویارویی، در سطح خیابان جاری است. از اینرو این خیابان است که سیاست کنونی و آتی را در مصاف دیروز و امروز باید به امر تغییر بکشاند! اما آیا صرف خیابان آمدن و ماندن و بدون سلاح اندیشگی و داشتن اطاق فکری درخور برای پیشروی، در برابرسلاح خون چکان حاکمیت کافی است؟!

باید بیندیشیم؛ که ظرفیت مقاومت نسلی که دیگر با همه تو هم فراهم آمده گذشته و دیروز، بعد ازدی ماه ۹۶ خود را رها ساخته، ودیدیم پیگیر شعار پایان یافتن دوره اصلاح طلبی و اصول گرایی و سرآمدن کلیت نظام و رهایی از چنگ کلیت حاکمیت نظام اسلامی است. ازاینرو امروز در پهنه خیابان های ایران، شعارمی دهند:
چهل سال خون گریستیم / بسه دیگه می ایستیم!
گرانی بنزین بهانه است / کل نظام نشانه است!

بر ما است که برای در هم شکستن تهاجم یک پارچه نظام در پس فرمان خامنه ای که همه اجتماع کنندگان و معترضان کف خیابان  را «اشرار»، «معاند»، «کینه ورزان» و«انسان های ناباب» و صفاتی از نوع منتصب کرده اند و این به مثابه فرمان سرکوب آنان تلقی می گردد… حاکمان کشور چنانچه حدی انصاف و منزلت در درونشان بود، به جای تحقیر، تهدید و سرکوب و”اوباش” نامیدن معترضانی که جز فریاد و سنگ برداشتن، سلاحی ندارند. به حق آزادی بیان آنها تمکین می کردند و صدای آنها را با گلوله و توپ و تانک و پرواز هلیکوپترها پاسخ نمی دادند!

مبارزه برحق و مشروع مردمان جامعه ما آنجا تجلی می یابد که در برابر گلوله باران قوای سرکوب به ناگزیر از سنگ بهره می گیرند وخیابان می بندند ولاستیک آتش میزنند. نظام منحوش اسلامی ازجنبش “انتفاضه” فلسطین که فرزندانش با سنگ در برابر اشغالگران اسرائیل می ایستند. همواره مشروعیت مقاومت و دفاع آنان را علم و عثمان می کنند تا خود را طرفدار فلسطین جا بزنند و از آن خوب بشمارند، چگونه است همین مقاومت و پایداری فرزندان ایران در برابر سلاح سرد قوای سرکوب که از زمین وهوا بر رویشان نشانه می رود را به حضور «اشرار» درکف خیابان یاد می کنند؟ و همین نگاه بیمارگونه خامنه ای فرمان سرکوب را عینیت می بخشد و همه قوای سرکوب یکپارچه و همصدا ازآمادگی خود برای درهم‌ شکستن مقاومت مردم سخن می‌گویند، تهدید می‌کنند، می کشند و از درون خانه هایشان می ربایند و دستگیر و روانه بازداشتگاهها می سازند.

همین مقاومت وایستادگی در سطح وسیع تا حال هزینه بس سختی را متوجه مقاومت پذیری جامعه ما نموده است. به ‌گزارش سازمان عفو بین‌الملل، تنها تا این لحظه دست کم ۱۰۶ (صد و شش) نفر در اثر شلیک گلوله از سوی نیروهای انتظامی و قوای ضد شورش جان باخته اند. این همه در حالیست که مقامات رژیم در وحشت از واکنش‌ افکارعمومی درون جامعه و جهان، تلاش می‌نمایند که آمار واقعی جان باختگان را پنهان سازند. با اینهمه سه رقمی که حتی تحویل صد ها تن از اعضاء خانواده هایشان نشده و تنها به سان قاب عکسی در دست مادران و پدران خودنمایی می کند و حتی بسیاری از آنان قادر به شناسایی و قطعیت کشتار فرزندان خود نشده اند و به خاک نسپرده اند.

آیا باید همچنان با دستان خالی درکف خیابان جان ببازیم یا درحد ممکن از دادن تلفات پرهیزکنیم تا امکان حضور و دامن گستر ساختن حضور همگانی را در پهنه رودررویی ها فراهم بسازد؟

بیگمان منطقی این خواهد بود که خودمان را سازمان بدهیم و متشکل عمل نماییم. راه سازمانیابی و متشکل نمودن توده عظیم جوانان ، با کشاندن جنبش خیابان به محلات راه می گشاید. با سازماندهی کمیته ها وشوراهای محلات ومتشکل ساختن نیروی جوان محلات به شکل سازمان یافته اعتراضات می توان هزینه تلفات را پائین کشاند وسپردفاعی عمق یافته تری را ایجاد نمود. اینرا تجریه قیام عمومی بهمن وهمه اتفاقات پرشورجهان پیش پای ما می گذارد.

ما باید مبارزه بودن و ماندن در خیابان را به پیش ببریم وهزینه رودررویی را پایین آوریم . برای حرکت سه تا چهار روزه اول در طی هفته گذشته تا به امروز به بیش از۲۰۰ کشته ، هزاران مجروح و هزاران هزار دستگیری در سطح ۲۲ استان بغایت پرهزینه و پرمخاطره می نماید و همه گستردگی تلفات جان ها خیلی از خانواده ها را فسرده و زمین گیر می سازد و دشمن را در پیشروی گستاخ تر می نماید.

عده ای به دروغ برآنند که اگر این جنبش فاقد رهبری نبود، این می شد و آن می شد. هر جنبش قائم به ذاتی، رهبران طبیعی خود را در کُوران مبارزه واقعا موجودش پیدا می کند. این قیام عظیم و خیزش توده ای پیشاروی نیازی نه به شاه، نه به شیخ، نه به آسمان و نه به دسترسی به کمک های خارجی نداشته و ندارد. چرا که اینان همه سر و ته یک کرباسنند. تکرار تاریخ هیچ تفاوتی میان حرفهای خامنه ای و سردسته پهلوی ها در آبان ۴۰ سال قبل ، در برابر پیشروی مردم در خیابان های سراسر ایران، نداشته وندارد. پهلوی مجبور شد به پای تلویزیون بیاید و بگوید: « صدای پای انقلاب تان را شنیدم»، اینان دیروز و امروز،هر دو از نیروی مسلح خود برای کشتار و سرکوب بهره می برند و هر دو از ایات عظام و حربه مذهب برای پشتیبانی از خود و سرکوب انقلابیون پا بیراق کف خیابان ها بهره می جویند. گویا مردم ایران محکوم هستند که حکومت شان همواره بین شاه و شیخ دست به دست شود. برنسل ما آشکاراست. پاشنه آشیل این حکومت ها راه انداختن حمام خون در میدان ژاله ها؛ و نیز بستن مراکز کار و صنعت، -همانگونه که به فرمان مدیریت بخش خصوصی، نیشکرهفت تپه درشوش- را تعطیل اعلام داشتند و درش را گِل گرفتند و اگر مقاومت ادامه پیدا کند و به اعتصاب عمومی کشانده شود، حفظ نظام که از اوجب واجبات است، وسیله خواهد شد که صنعت نفت و اعتصابات گسترده و سراسری، خصوصا اعتصابات کارگری را به همه قوا وعمله نظام به خاک وخون بکشانند و سرکوب نمایند.

این ها هنوز و درهمه جای کشور، ساندیس خورها، زنجبر و قمه بدستان، کارد به شکم فرو کنندگان بسیجی را به میدان نیاورده اند بلکه در آب نمک برای لحظات موعود، خوابانده اند. حاصل کلام آنکه؛ ما برای بودن و ماندن در خیابان، باید خودمان را سازمان بدهیم و متشکل بسازیم. از همه تجارب تاکنونی بهره گیریم وبا زنجیره ارتباطات محله به محله و شناسایی همه عوامل سرکوب در محلات اعم از بسیج و سپاه و کمیته مستقر در محلات، قوای سرکوب امام جمعه ها، انجمن های سرکوبگر اسلامی محلات، قوای متشکل خود را در محلات به خیابان بکشانیم و با حمله و گریز، ازخشم مقدس خود در برابر کلیت نظام و فرو ریزاندن آن بهره بگیریم.

در امر سازماندهی محلات لازم می نماید؛ درب یکایک خانه ها در محلات را بزنیم و در یاری رساندن به کمبودها، نیازمندی ها، حضور و غیاب فرزندان آمار داشته، و چنانچه پیکر جوانی از محله ای بر خاک افتاد، آنرا از آن همه محله و شهرخود بشناسیم . عوامل سرکوب محلات را شناسایی کنیم و در افشاء آنها و برملا کردن موقعیتی که هر یک آنان در سوخت و ساز شهری دارند، پرونده روشن برای فردای دادخواهی محله فراهم آوریم . ما باید با سازماندهی جنبشی در محلات در تقابل با کلیت حاکمیت اسلامی خود را برای دست یابی به نان- کار- آزادی،شادی- رفاه – آبادی، بسان به یک نیروی عظیم اجتماعی در صحنه رقابت ها بدل به آلترنیو قدرتمند مبارزات بسازیم. اینبار نباید با عقب نشینی، فرصت به صاحبان قدرت دهیم تا با استفاده از قوه‌ قهریه خویش، اعتراضات به حق و مشروع مان را پس بزنند و زمانی دیگر، با توان، سرعت و خشم بیشتر بر سرکوبی مان، در هرکوه و برزنی سر برآوردند!

در امر سازماندهی محلات ما نباید همه قوای آماده و سازمانگر خود را به پیش صحنه بکشانیم و نیروی خود را به شکل لخت وعور در برابر قوای سرکوب وعمله خون آشام حاکم به سر دست ببریم. برای اینکه بیشتر و قدرتمند تر در خیابان بمانیم، باید خود را سازمان بدهیم. ما تنها با سازمانیافتگی هر چه بیشتر می توانیم، از حق ماندن، زیستن و داشتن زندگی بهتر تا سرحد وصول آزادی، برابری و رهایی همگانی، در مقابل زنجیرهای اسارت و بندگی، دفاع مشروع نماییم!

ما می توانیم چنین کنیم!

جمعه۱ آذر ۱۳۹۸ برابر ۲۲نوامبر ۲۰۱۹

———————————————-

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.