نه کاظمی، نه بیگی: اعتصاب کارگری؛ (درباره آخرین اعتصاب هفت تپه)

از بدو این اعتصاب و حتی پیش از آن، عده‌ای کارزار درخواست برای برگشت کاظمی را در میان کارگران به راه انداختند. تو گویی کارگران هم باید حقوق نگیرند و هم به وزارت اطلاعات احضار شوند و هم اعتصاب کنند و هم از کمیتۀ انضباطی ساختۀ آقای کاظمی اخطار بگیرند و امثالهم، فقط برای آنکه آقای کاظمی بر روی صندلی مدیریت خود بماند! ….
————————————————————

هنوز دو هفته‌ای از انتشار آخرین بیلان سه ماهۀ فضاحت‌بار شورای اسلامی هفت‌تپه در این کانال نگذشته که رسوایی جدید دیگر در آن ثبت شد. حضور مدیران بدنامی مثل کاهکش و دست‌افشان و امثالهم کم نبود که زمزمۀ ورود مطرودانی مانند عیدی و رحمانی و اقبالی و صیفوری نه فقط به گوش رسیده که به چشم دیده شده!

از ابتدای سال ۹۸ هر چه بیشتر روشن شد که کاظمی برخلاف عنوان دهن‌‌پُرکن «قائم مقام تام الاختیار» در عمل کاره‌ای نیست و فرماندۀ اصلی اسدبیگی است. شورای اسلامی هم این را خوب فهمیده بود که در لشکرکشی‌های مدامش به تهران در هفته‌های اخیر برای اخذ گونی گونی وعده و امضا از اسدبیگی حضور به هم می‌رساند.

در حال ورود به سومین ماه سال جدید هستیم، اما هنوز هم مطالبات مزدی پابرجاست (تأخیر مفروض دوماهه) و هم مزایای آن قراردادهای پر سر و صدا، مسکوت!
گام به گام پیشروی اسدبیگی به داخل کارخانه و برگرداندن عقربۀ هفت‌تپه به عقب، نشان می‌دهد که چرا صدها صفحه تعهدنامه و مصوبه و مهر و امضا و وعده و قسم پشیزی نمی‌ارزد تا زمانیکه یک ضمانت مادی برایش نباشد: یعنی اهرم اعتصاب و زور کارگر علیه کارفرما.
یکی یکی پاره کردن ابلاغیه‌های اخراج مدیران سابق که دستاورد آذرماه ۹۷ بود، ثابت می‌کند که چرا آن اعتصاب باشکوه پارسال که تا لبِ مرز بیرون کردن اسدبیگی و لغو خصوصی‌سازی رفته بود، حتی برای حفظ همین دستاوردهای حداقلی هم نیاز به تکمیل داشت.

این حقیقت که در این مدت کارگران هم از دست شورای اسلامی عاصی شده‌اند و هم از دست کاظمی و وعده‌هایش، بر کسی پوشیده نیست. زمزمۀ خروج کاظمی هم از شرکت حداقل دو هفته‌ای بود که بین کارگران دهان به دهان می‌چرخید. تا اینجای کار، کارگران با طعن و تردید اخبارِ  این تغییرات را دنبال می‌کردند. اما زنگ خطر زمانی روشن شد که مدیران مطرود سابق از هفتۀ پیش دوباره پایشان به هفت تپه باز شد. بالاخص حضور اقبالی جرقۀ‌ نهایی خشم را میان کارگران روشن کرد به‌طوری‌که حتی دیگر اعتصاب را هم معطل اولتیماتوم شنبه نکردند و از پنجشنبه وارد اعتصاب شدند. در کمتر از ۲۴ ساعت تهدیدها و احضار تعدادی از اعتصاب‌کنندگان به جریان افتاد (حتی برخی اعضای شورای اسلامی هم از این گزند مصون نماندند).

از بدو این اعتصاب و حتی پیش از آن، عده‌ای کارزار درخواست برای برگشت کاظمی را در میان کارگران به راه انداختند. تو گویی کارگران هم باید حقوق نگیرند و هم به وزارت اطلاعات احضار شوند و هم اعتصاب کنند و هم از کمیتۀ انضباطی ساختۀ آقای کاظمی اخطار بگیرند و امثالهم، فقط برای آنکه آقای کاظمی بر روی صندلی مدیریت خود بماند!

آن هم کدام کاظمی؟ همان کاظمی که سریال قهرکردن‌های تکراری‌اش از دو سال پیش تاکنون کارگران را بارها مچل خود کرده. همانی که قرار بود خانه‌اش را بفروشد تا حقوق کارگر هفت‌تپه زمین نماند، اما دو سال پیش رفت تا زیر سقف همان خانه به امورات شخصی‌اش بپردازد! همان کاظمی که آزادی اسماعیل بخشی را در گروی شکستن اعتصاب آذرماه کرده بود. همان کاظمی که هنوز نیامده، بساط شورای اسلامی و کمیتۀ انضباطی را علم کرد. همان کاظمی که گفت تام الاختیار هستم و اسدبیگی کاره‌ای نیست و چه دروغ گفت! همان کاظمی که گفت اگر نگذاشتند کارم را بکنم افشایشان می‌کنم و هرگز نکرد!

چرا کارگران باید هزینه بدهند تا صندلی مدیریت جناب کاظمی حفظ شود؟ مگر این همان کاظمی محافظه‌کار و ترسویی نیست که حتی حالا هم که می‌خواهد دوباره قهر کند حاضر نیست یک کلام دلایل استعفایش را صراحتاً به کارگران بگوید و در عوض خودش را پشت «مسائل شخصی» قایم کرده؟!

این روزها کارزار «بد و بدتر» را به صدای اعتصاب روز کارگران هفت‌تپه تبدیل کردند تا هم شعار «نه کاظمی، نه بیگی» محال جلوه داده شود و هم اعتصاب کارگران وجه‌المصالحۀ «هم کاظمی، هم بیگی» شود!
در واقع لولوی اقبالی و عیدی و رحمانی و صیفوری را از چنته بیرون کشیده‌اند تا کارگران به تب راضی شوند و به کاظمی تن دهند! اعتصابی که قاعدتاً می‌بایست برای حقوق و مزایا باشد، اکنون قرارست صَرف حفظ صندلی قدرت و تداوم بی‌عملی کاظمی و شورای اسلامی شود.
این دعوای مدیریتی همانی است که شش ماه پیش عَلمش کردند تا مطالبات کلیدی اعتصاب آذرماه به بازی‌های مدیریتی فردی هدایت شود. دفاع سینه چاک شورای اسلامی از کاظمی هم شاهدی است که از غیب برای این دعوای زرگری آمد.
حال که هزینۀ هم اعتصاب و هم فشار امنیتی بر دوش کارگر است، چرا کارگران نباید جدای از دعوای بالایی‌ها مطالبات مشخص خودشان را در این اعتصاب جلو بگذارند؟

·       پاگذاشتن مدیران مطرود قبلی خط قرمز است!

·       کاظمی اگر مایل است استعفا دهد موظفست دلایل صریحش را رو به کارگران بگوید و نه آنکه بزدلانه «دلایل شخصی» را بهانه کند. کارگران چندبار در سال باید اسیر دمدمی مزاجی‌های فصلی کاظمی شوند؟

·       همین حکم عیناً در مورد اعضای ناراضی شورای اسلامی هم صدق می‌کند. اگر منتقد تصمیمات و رویۀ شورای اسلامی هستند، موظفند انتقاداتشان را با صراحت رو به کارگران بگویند تا ننگ خیانت بر آنان ننشیند.

·       شورای اسلامی تبدیل به ارگان خودمختاری شده که فعالیت‌هایش با چند روز یا هفته تأخیر -اگر کارگران شانس بیاورند- به گوششان می‌رسد! تمامی مذاکرات شورای اسلامی پشت درهای بسته رفته که درست علیه رویۀ مجمع نمایندگان سابق است. درحالیکه هر تشکل کارگری موظف است تصمیمات مهمش را (از جمله سفرهای مکرر و مذاکره) قبل از انجام به رأی و مشورت کارگران برساند و نه بعد از مهر و موم کردن توافق‌هایش با کارفرما!

·       بعد از سرکوب‌های آذرماه، کارگران از بسیاری از سلاح‌های سازماندهی درونی (از جمله گروه‌ها و کانال‌های خود) خلع شدند، به‌طوری‌که هر وقت می‌خواهد اعتصاب شود ادمین‌های گوش به فرمانِ کارفرما، این گروه‌ها را به بهانه‌های واهی می‌بندند و سانسور می‌کنند. نیاز به تجدید این سلاح‌ها (یعنی تشکیل گروه‌های تلگرامی مستقل) برای احیای انسجام قبلی ضروری است. همچنین این روزها که خبرنگارانِ سابقاً علاقمند به هفت‌تپه دیگر تمایلی به پیگیری بگیر و ببندهای هفت تپه نشان نمی‌دهند و هم از طرفی رویۀ ضدکارگری مدیر کانال «اتحاد» روشن شده، بنابراین وجود یک کانال بیرونی که بتواند گزارش لحظه به لحظه اعتراضات و اخبار دقیق احضارها را مستنداً پوشش دهد بیش از پیش احساس می‌شود.

·       نه با اسدبیگی و نه با هیچ کارفرمای دیگر نمی‌توان برخورد کجدار و مریز کرد. کارگران هفت تپه شش ماه پیش تا لب مرز لغو خصوصی سازی جلو آمدند، اکنون هم اگر بخواهند پیگیری مزد و مزایایشان به جنگ اعصابِ هرماهه بدل نشود، ناگزیرند دیر یا زود همان اعتصاب ناتمام آذر را تمام کنند.

کمیته عمل سازمانده کارگری- ۲۱ اردیبهشت ۹۸

https://ksazmandeh.wordpress.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.