کانون نویسندگان ایران: سیل؛ فاجعه تا سقف خانه

برای نشان دادن مسبب این فاجعه‌ها انگشت اتهام به سوی طبیعت گرفتن زیادی کهنه است و حتی با وصله‌ی “ضعف مدیریت” هم نمی‌توان آن را نوسازی کرد. نکته این‌جاست که بیشتر این حادثه‌ها قابل پیش‌بینی و مهم‌تر این‌که قابل پیش‌گیری است. ….

کانون نویسندگان ایران
سیل؛ فاجعه تا سقف خانه

از جاری شدن سیل در استان‌های شمالی کشور چند روز می‌گذرد اما آسیب‌هایش همجنان ادامه دارد؛ جان مردم را می‌گیرد و خانه‌خرابشان می‌کند. بیش از ده کشته و خرابی هزاران خانه و بر آب شدن هستی ده‌ها هزار انسان از نتایج آغازین سیل است و بی‌گمان چنان‌که به تجربه دریافته‌ایم تا پایان کار – متاسفانه – باز هم بر میزان آن افزوده خواهد شد. سبب چیست؟ چرا سیل چنین ویران‌گر چهره نمود؟ روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌های حکومتی “بارش شدید باران”، “بی‌سابقه بودن بارش”، “سرریز شدن آب سدها” و “طغیان رودها” را سبب سیل و خسارت‌های آن اعلام می‌کنند و چنین می‌نمایانند که “بلایی طبیعی” نازل شده است؛ اما این فقط عکس مار است و به درد فریب دادن ساده‌لوحان می‌خورد وگرنه هر انسان اندک عاقلی نیز می‌داند که در قرن ۲۱ و با این درجه از پیشرفت تکنولوژی و قدرت تولید و پیش‌بینی و پیش‌گیری، دیگر بروز هیچ “بلای طبیعی”، طبیعی نیست بلکه پدیده‌ای اجتماعی است و دلایل اجتماعی دارد و برای از میان بردن یا بی‌اثر کردنش باید دست به ریشه‌های عوامل اجتماعی آن برد.
اگر در جامعه‌ای جان انسان و آسایش و امنیت و آزادی‌اش اهمیت داشته باشد، اگر مردم از اختیار تعیین سرنوشتشان برخوردار باشند آن‌گاه اتفاق‌های نادر و غیرقابل پیش‌بینی هم به مصیبتی بزرگ نمی‌انجامد. چرا در این کشور حادثه پشت حادثه به فاجعه پشت فاجعه منجر می‌شود؟ چرا مکررات تکرار می‌شود؟ اتفاق‌های تکراری و واکنش‌های تکراری “مقامات” و “مسئولان” و باز و باز و باز… در این تکرارها اما یک چیز همجنان تازه است: آوار شدن فاجعه بر سر مردم.

برای نشان دادن مسبب این فاجعه‌ها انگشت اتهام به سوی طبیعت گرفتن زیادی کهنه است و حتی با وصله‌ی “ضعف مدیریت” هم نمی‌توان آن را نوسازی کرد. نکته این‌جاست که بیشتر این حادثه‌ها قابل پیش‌بینی و مهم‌تر این‌که قابل پیش‌گیری است. با فراهم کردن زیرساخت‌های مناسب و تمهیدات لازم که وظیفه‌ی حکومت‌ها و دولت‌هایشان است، می‌توان جلوی بروزشان را گرفت، یا خسارت‌هایشان را به حداقل رساند و به سرعت جبران کرد. این، با سطح پیشرفت علم و تکنولوژی کنونی کاملا ممکن است. پس کدام منفعت جلوی این کار را می‌گیرد؟ سود چه کسانی در نادیده گرفتن حقوق مردم و آسیب رساندن به آنها تامین می‌شود؟ وقتی بارش باران به سیلاب و سیلاب به فاجعه منجر می‌شود صحیح‌تر این است که به جای اندازه گرفتن میزان باران میزان ثروت‌هایی را اندازه بگیریم که از زیرپا گذاردن حقوق شهروندی و انسانی مردم نصیب عده‌ای قلیل می‌شود.

باز هم یاری مردم!
مستقل از دلایل اتفاق و ریشه‌های آن اکنون با خود اتفاق روبرو هستیم؛ با هستی بر آب شده‌ی بخشی از مردم این سرزمین. فوری‌ترین و لازم ترین اقدام کمک رساندن به آن‌هاست. “مقامات” و “مسئولان” از پشت تریبون‌ها و در مصاحبه‌ها از “کمک فوری” و “حل سریع مشکلات” و “حمایت از مردم سیل‌زده” دم می‌زنند (و در کدام حادثه دم نزده‌اند؟! نتیجه؟). به تجربه اما می‌دانیم باز هم خود مردم هستند که ناچار باید به داد مردم سیل‌زده برسند و دست یاری به آنها بدهند. همان‌طور که به کمک مردم زلزله‌زده‌ی بم و آذربایجان و کرمانشاه و… برخاستند. این کار هم‌زمان به دو سطح مختلف اشاره دارد: سطح بالای انسانیت مردم، و سطح پایین حقوق انسانی و مدنی آنها.

کانون نویسندگان ایران

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.