علیرضا ثقفی: حق تعیین سرنوشت از سراب تا واقعیت
برای کسانی که چیزی به جز فروش نیروی کارشان ندارند، چه تفاوتی میکند که آن را به سرمایهدار هم زبان خود بفروشند و یا به غیر هم زبان؟ میلیونها کارگر مهاجر که برای امرار معاش و گذران زندگی خود مجبور به مهاجرت از خانههای آبا و اجدادی خود شدهاند، این امر را به خوبی دریافتهاند که سرمایه داران از هر قوم و ملیت و زبان و مذهب، تنها به فکر سود سرمایههایشان هستند و هر نیروی کاری که ارزان تر باشد، برای آنان ترجیح دارد و هر جا که سرمایههایشان سود بیشتری داشته باشد، همان جا سرزمین آنان است. ….
—————————————————–
حق تعیین سرنوشت از سراب تا واقعیت
علیرضا ثقفی
اگر تا چند دهه قبل از حق تعیین سرنوشت برای اقوام و ملل مختلف صحبت میشد، بلافاصله رگهای گردن ملیگرایان و ناسیونالیستها برمیخواست که شما میخواهید ایران را تجزیه کنید و یا به قول خودشان ایران، “ایرانستان” بشود؛ همانند تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و… در نتیجه انگهای عجیب و غریب به کمونیستها و سوسیالیستهای بی وطن!!! زده میشد که در فکر “مام میهن” نیستند و وطن برایشان ارزش ندارد.
جالب است که امروزه، همانها از حق تعیین سرنوشت برای اقوام و قومیتهای ایرانی صحبت میکنند و آن را امری پذیرفته شده میدانند. آن چه قبلا سلاح به ظاهر ایرانپرستان و دفاع از تمامیت به اصطلاح ارضی ایران بوده، همواره بر این تاکید داشته است که نباید صحبت از اقوام مختلف کرد و یا همانگونه که مثلا ملیگرایان ترکیه به کردها “ترک کوهی” میگویند، قومیت آنان را باید منکر شد. اما امروزه تقریبا تمام نیروهای سیاسی اعم از ملیگرا و وطنپرست پذیرفتهاند که در یک جغرافیای مشخص، اقوام و ملل گوناگون میتوانند با احترام به سنن و آداب و رسوم یکدیگر زندگی کنند و آموزش به زبان مادری را بپذیرند. اما حق تعیین سرنوشت به چه مفهوم است و آیا از آن یک برداشت واحد وجود دارد؟
طرفداران نظام سرمایهداری از آن چنین تعبیر میکنند که اقوام را تنها با زبانی که صحبت میکنند به رسمیت بشناسند و از نظر آنان تمایز میان اقوام، تنها محدود به تمایز زبانی میشود و در مثال آنها “ترک”ها، “کرد”ها، “فارس”ها و “بلوچ”ها و غیره وجود دارند و نه چیزی دیگر. از نظر ملی گرایانه آنها، کارگرِ کردزبان را، فقط سرمایهدار ِکردزبان حق دارد استثمار کند و بدین ترتیب، مسئله زبان را به یک امر اصلی در اختلاف جوامع تبدیل میکنند. آنان که قومیت گرائی را به اختلاف فارس، ترک، کرد، عرب و… تقلیل میدهند، اختلافهای قومی را به جدائی زبان و جغرافیا کاهش میدهند.
در حالی که اصل مسئله این است که آیا واقعا زبان عامل اختلاف است؟ در یک نظام نابرابر، قومیتهائی که دارای حاکمیت هستند امتیازات اساسی و منابع اصلی درآمد را به خود اختصاص میدهند و اقوام غیرحاکم را از بسیاری منابع و درآمدها محروم میکنند؛ بودجههای کلان را به مناطقی تخصیص میدهند که قلمرو حاکمیت خودشان است؛ اما در همان قلمرو به شدیدترین وجه، کارگران را استثمار میکنند به گونهای که کارگران مشغول به کار در قلمروهای اقوام توسعه یافته تر از نظر زندگی چندان تفاوتی با کارگران اقوام کمتر توسعه یافته ندارند و به لحاظ استثمار شوندگی، در همان حدود اقوام کمتر توسعه یافته قرار دارند. آلونک نشینان شهرها و حاشیه نشینان شهری به لحاظ زندگی، چندان تفاوتی با روستائیان اقوام تحت ستم ندارند؛ هر چند ممکن است در کنار برجهای بزرگ زندگی کنند و در خیابانهای پرزرق و برق رفت و آمد کنند و گاهی برای رسیدن به محل کار از قطارهای لوکس و یا اتوبوسهای راحت هم استفاده کنند و تنها زمانی حق استفاده از آنها را دارند که میخواهند به سرمایه خدمت کنند اما به لحاظ استفاده از انواع نعمات زندگی، چندان تفاوتی با کارگران اقوام تحت ستم ندارند و از همینجا است که ما شاهد آن هستیم که در حاشیه شهرها و آلونکها، از تمامی اقوام چه آنها که حاکم اند و چه آنها که تحت ستم اند وجود دارد و در حاشیه شهرها از اقوام کرد و ترک و بلوچ و فارس همواره در کنار یکدیگر زندگی میکنند. درست به همان گونه که سرمایهداران این اقوام بدون تمایز قومیتی در برجها و ویلاهای آنچنانی زندگی میکنند و از مواهب زندگی همانند یکدیگر بر خوردار هستند.
این مطلب را میتوان بیشتر شکافت. برای یک سرمایهدار چندان تفاوتی نمیکند نیروی کاری که در استخدام اوست با چه زبانی صحبت میکند. همان سرمایهداری که مردم را به اقوام مختلف تقسیم میکند تا از جنگهای قومی برای ادامه تسلط خود استفاده کند و سالهاست تلاش میکند تا میان اقوام و مذاهب مختلف ستیز ایجاد کند و در هنگام استفاده از نیروی کار هیچ تعصبی ندارد و نیروی کاری را به استخدام درمیآورد که سودش را افزایش دهد و سرمایهاش را کلان تر کند. درست به همانگونه که در هر کجای دنیا اگر سودی تامین شود، سرمایه به همانجا کوچ میکند و اصلا مسئله قومیت و ملیت برایش مفهوم ندارد. اما هنگامی که به کارگران و زحمتکشان میرسد و یا سلطه سیاسی خود را در خطر میبیند، به انواع جنگهای قومی و مذهبی متوسل میشود تا کارگران قومیتها و مذاهب مختلف را رو در روی یکدیگر قرار دهد و جنگهای خانمان برانداز را گسترش دهد و یا قومکشی و قتل عامها را به راه بیاندازد تا بتواند به هر ترتیب از جنگهای طبقاتی و از اتحاد کارگران و زحمتکشان جلوگیری کند. جنگهای یک صد ساله اخیر در خاورمیانه نمونه بارزی از این نوع است. در ابتدای قرن بیستم، ما شاهد قتل عام ارامنه بهدست ترکهای عثمانی بودهایم که داستانی از شنائت و نسلکشی را به یادگار گذاشته است که تا به امروز، همچنان زخمهای آن بر بدن مردم منطقه وجود دارد. پس از آن جنگهای ترک وکرد، مسلمان و یهود، شیعه و سنی، فارس و عرب و… که هر کدام از آنها بحث مفصلی را میطلبد. در حالی که نظام سرمایهداری که خود به راه اندازنده این جنگها بوده است، در تمام این دوره به غارت منابع این منطقه مشغول بوده است و لحظهای از به یغما بردن منابع انرژی و معادن و استثمار نیروی کار آن، از هر قوم و مذهب غافل نبوده است؛ اما برای به انحراف کشیدن مبارزات مردم برای استقلال و آزادی، هر از چند گاه این جنگهای قومکشی و نسلکشی را به راه انداخته است تا با خیال راحت بتواند سودهای خود را تضمین کند.
نظام سرمایهداری جهانی در حالی به جنگهای قومی و مذهبی دامن میزند که هر دو طرف را به یکسان مورد غارت قرار میدهد و برایش نفت عربی و غیرعربی فرقی ندارد و هر دو را به یغما میبرد و با درگیریهای قومی و دامن زدن به جنگها، حکومتهای هر دو طرف را وادار به خرید ادوات جنگی با قیمتهای گزاف و فروش منابع با قیمتهای ارزان میکند.
نگاهی به جنگ افزارهای طرفین درگیری در جنگهای قومی و مذهبی، چه در خاورمیانه و چه در افریقا و… بیانگر آن است که هر دو طرف درگیری و هر دو طرف نسلکشی از ابزارهای جنگی پیشرفتهای استفاده میکنند که نظام سرمایهداری جهانی، چه غربی و چه شرقی، در اختیارشان گذارده است. این جنگهای قومی و قبیلهای و مذهبی، سالهاست که از مناطق پیشرفتهتر سرمایهداری رخت بر بسته است؛ آخرین آنها در سه دهه پیش در یوگسلاوی سابق بود اما از آن پس، در مناطق عقب افتادهای مانند خاورمیانه و افریقا همچنان ادامه دارد و در بخش خاورمیانه به خصوص به طور کامل قابل مشاهده است که استعمارگران قدیمی و امپریالیستهای بعدی و نظام همبسته جهانی سرمایه داری، امروزه به طور آشکاری در پشت این جنگهای خانمان برانداز هستند. اکنون بر کارگران، زحمتکشان، روشنفکران و اقشار آگاه این جوامع است تا آنجا که میتوانند ارتجاعی و غیرانسانی بودن چنین جنگهایی را هر چه بیشتر بر ملا کرده و به جای آن نظام سرمایهداری را هدف بگیرند که در پشت تمامی این جنگهای قومی و قبیلهای و مذهبی قرار دارد.
اکنون با آغاز دور جدید تحریمها و گسترش اعتراضات مردمی بار دیگر در محافل مختلف و در تحلیلهای گوناگون، بحث سوریهای شدن ایران و جنگ قبایل، طوایف و مذاهب گوناگون در ایران مطرح میشود وای چه بسا محافل متضاد نظام سرمایهداریو بعضا سرمایهداران وطنی و قهرمانان بازارهای قاچاق سلاح و ارز و کالا دست به دامان جنگهای قومی و قبیلهای و مذهبی شوند تا سرمایههایشان را نجات دهند و بخشهای وسیعی از زندگی و کاشانه زحمتکشان و تهی دستان را به باد تخریب بسپارند تا از این آشفته بازار به منافع خود برسند. بر تمامی نیروهای آگاه و مدافعان حقوق کارگران و زحمتکشان است که در کنار و همراه کارگران، زحمتکشان و اقشار تحت ستم از هر قومیت و مذهب قرار گرفته و توطئههای سرمایه داران را که برای انحراف مبارزات ضداستثمارگرانه است، خنثی کنند و به سرمایهداران و نظام جهانی حامی آنان بفهمانند که کارگران و زحمتکشان و اقشار تحت ستم و تهیدستان شهری، هیچ دشمنی با یکدیگر ندارند، بلکه همه آنها تحت ستم و استثمار سرمایه داران هستند و از این جهت، دارای صفوف متحد و یک پارچهاند.
برای کسانی که چیزی به جز فروش نیروی کارشان ندارند، چه تفاوتی میکند که آن را به سرمایهدار هم زبان خود بفروشند و یا به غیر هم زبان؟ میلیونها کارگر مهاجر که برای امرار معاش و گذران زندگی خود مجبور به مهاجرت از خانههای آبا و اجدادی خود شدهاند، این امر را به خوبی دریافتهاند که سرمایه داران از هر قوم و ملیت و زبان و مذهب، تنها به فکر سود سرمایههایشان هستند و هر نیروی کاری که ارزان تر باشد، برای آنان ترجیح دارد و هر جا که سرمایههایشان سود بیشتری داشته باشد، همان جا سرزمین آنان است.
تا این نظم و نظام موجود برقرار است و سود و سود طلبی، انگیزه حرکت سرمایههاست، ما هرروز شاهد توطئههای جدید نظام سرمایهداریبرای درگیر کردن مردم تحت ستم، به امور فرعی همانند جنگهای مذهبی و قومیتی و ملیتی هستیم و زمانی که مردم تحت ستم دریابند که دشمن آنان اقوام و ملل دیگر نیستند بلکه این نظم و نظام غیرانسانی سرمایه سالارانه است، آنگاه روز رهائی فرا میرسد و نظامهای سرمایه دارانه باید جای خود را به نظامی انسانی بدهند.
———————————————-
منبع:
http://www.kanoonm.com
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.