فیروزآبادی: به سمت هواپیمای «ریگی» شلیک کردیم/ می‌دانستم من را دادگاه نظامی می‌کنند

سرلشکر حسن فیروزآبادی مشاور عالی خامنه ای و رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح در گفتگویی به تشریح عملیات دستگیری «ریگی» پرداخت و گفت: وزارت اطلاعات ریگی را از پاکستان تا دُبی تعقیب کرده بود. در دبی وقتی «مالک» بلیط هواپیما را گرفت و قطعی شد که می‌خواهد با آن هواپیما پرواز و عبور کند به ما خبر دادند که الان وقتش است. ….

تسنیم:

سخنان فیروز آبادی در رابطه با دستگیری ریگی:
*مسئله عبدالمالک ریگی مسئله سنگینی برای کشور بود. خود من هم چندین مصاحبه راجع به او  داشتم که مردم او را بشناسند. به آمریکایی‌ها هم گفتم که به او اعتماد نکنند.

*وزارت اطلاعات ریگی را از پاکستان تا دُبی تعقیب کرده بود. در دبی وقتی «مالک» بلیط هواپیما را گرفت و قطعی شد که می‌خواهد با آن هواپیما پرواز و عبور کند به ما خبر دادند که الان وقتش است. به من ساعت ۱۱:۳۰ شب گفتند هواپیمای ریگی ساعت ۱۲:۱۵  وارد آسمان ایران می‌شود، باید به زمین بنشانید. در ضمن نگفتند هم از کدام مرز  وارد آسمان ایران می‌شود. بلافاصله پس از این اعلام، من دیگر فرصت اجازه گرفتن و تنظیم آن را نداشتم، به هرحال شرایط، شرایط اضطراری بود و در شراط اضطرار فرمانده اختیار دارد فوراً عمل کند. چون فرصت بسیار کم بود بلافاصله به فرمانده ارتش دستور دادم که همه پایگاه‌های پدافند هوایی در دورتادور مرزها را آماده باش داده و منتظر دستور من باشد تا بگویم از کدام مرز به سمت هواپیماهای ریگی بروند.

*مرز بندرعباس برای فرمانده ارتش مشخص و قرار شد که هواپیمایی که از آنجا عبور می‌کند را بگیرند. هواپیما ۱۲:۲۰ وارد خاک ایران شد و بلافاصله جنگنده‌ها را به سمت آن هواپیما رساندیم،  خلبانان ما به آن هواپیما دستور دادند که فرود بیاید!. اما خلبان خارجی قبول نکرد و گفت از آسمان ایران عبور می‌کنم.خلبان در صحبت‌های اولیه گفت من فرود نمی‌آیم و مسیرم جای دیگری است. چون من دستور قطعی داده بودم که این هواپیما باید بنشیند، ارتش هم بر این اساس برنامه‌ریزی کرده بود و گفته بود اگر فرود نیایی ما با شما برخورد می‌کنیم.

*شلیک هم به سمت آن هواپیما شد؛ نه به خودش بلکه به هر دو طرف هواپیما. تا خلبان مطمئن شود که ارتش شوخی ندارد و او بالاخره قبول کرد که بیاید و بنشیند. این عملیات زیبایی‌های خاصی داشت و من آن را لطف خداوند می‌دانم.

*اولاً دستور را که دادم می‌دانستم که  اگر آن هواپیما را می‌زدند، فردای همان روز من را به دادگاه نظامی می‌فرستادند و می‌گفتند به چه حساب هواپیما را زدی؟ و به چه حقی مردم بی‌گناه را کشتی؟ و چرا اینقدر بی‌آبرویی در دنیا برای کشور درست کردی؟ ولی من دستور را دادم و تلفن را قطع کردم. ارتش هم باید دستور را اجرا می‌کرد. به هرحال هواپیما نشست و ریگی دستگیر شد و مردم از هواپیما بیرون آمدند.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.