تقی روزبه: کم لطفی به اهمیت حربه مؤثری به نام تحریم!

در نظام حاکم با استبدادمطلقه، جائی برای گزین نمایندگان واقعی و امکان و توان صیانت از آراء خود وجود ندارد. سوای شروط سیاسی چون اعتقاد و الزام عملی به نظام، حتی به لحاظ وجودضوابط و مقرراتی چون داشتن مدرک فوق لیسانس و سوابق اجرائی و …، عملا امکان نمایندگی برای کارگران وجود ندارد و یا نزدیک به صفراست. یعنی همه راه ها بروی کارگران و زحمتکشان بسته شده و رأی دادن معنائی جز رأی به برگزیدگان رژیم نیست. ….

—————————————————

مقدمه: در مطلبی تحت عنوان انتخابات و سندیکاهای کارگری، نوشته یکی از فعالان کارگری* گرچه نکاتی وجود دارند که در جای خود نادرست هم نیستند، اما رویکردش نسبت به “انتخابات” کنگ و نامتعین است. چنان که نویسنده می گوید: “مسئلهٔ حیاتی این نیست که در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم. مهم این است که بیندیشیم چه بکنیم که راه مطرح شدن و برجسته‌تر شدن مطالبات کارگران و زحمتکشان و عملی شدن آنها را هموار کنیم. باید از شعار دادن و بی‌عملی دست برداشت و وارد میدان عمل هدفمند شد…”

چند اشکال مهم در این رویکرد وجود دارد:
الف- کارگران را فقط موجوداتی در وجه مطالباتی و حداقلی در نظرمی گیرد. در حالی که کارگران با مسأله ای به نام سیستم حاکم و از جمله استبداد ( وضرورت ابرازکنش هم چون شهروندان فعال جامعه مدنی علیه تعرض قدرت) و فراتر از آن مبارزه علیه نظام دستمزدی در سطح کلان مواجهند، که بدون برخورد با آن ها هیچگاه در شأن و قدو قامت طبقه کارگر ظاهر نخواهند شد. طبیعی است که کنش آن ها در برخوردبا مقوله ای بنام شبه انتخابات رژیم، نیز برگرفته از این منظر باشد و پیشروان هم در همین راستا آگاهی بخشی کنند.

ب- در نظام حاکم با استبدادمطلقه، جائی برای گزین نمایندگان واقعی و امکان و توان صیانت از آراء خود وجود ندارد. سوای شروط سیاسی چون اعتقاد و الزام عملی به نظام، حتی به لحاظ وجودضوابط و مقرراتی چون داشتن مدرک فوق لیسانس و سوابق اجرائی و …، عملا امکان نمایندگی برای کارگران وجود ندارد و یا نزدیک به صفراست. یعنی همه راه ها بروی کارگران و زحمتکشان بسته شده و رأی دادن معنائی جز رأی به برگزیدگان رژیم نیست.

ج- از سوی دیگر در جهانی که حتی حکومت هائی که برای خودمشروعیت آسمانی قائلند، ناگزیرند با انگ و کسب مشروعیت زمینی حکومت کنند و آن را به رخ مردم ایران و جهان بکشند، و گرنه ُکمیت اشان لنگ خواهد بود،و علی الخصوص در جمهوری اسلامی که بدون خیمه شب بازی انتخاباتی و کشاندن مردم به بساط بازی خود تداوم حکومتش دشوار و ناممکن می گردد، تحریم حربه عملی بسیارمهمی برای اعمال فشار به سیستم است. ترس از تحریم است که رژیم و بیش از همه حناح حاکم را بکرات واداشته است که به رقبای داخلی خود، امثال خاتمی ها و روحانی ها و هاشمی ها، میدان بدهد تا به تواند با ممانعت از قطب بندی بیرون از خود و انتقال آن به درون سیستم و چهارچوب خط قرمزهای خود و لاجرم انکسار و مسخ مطالبات مردمی، از شکل گیری دوقطبی مردم و حاکمیت جلوگیری کرده و تعادل شکننده و بحرانی خود را حفظ کند. در واقع شیشه عمرقدرت ها و مشروعیت رژیم ها، به ویژه بویژه با سست شدن دیوارهای آهنین مرزهای سیاسی و اقتصادی و جغرافی دولت-ملت ها در عصرجهانی شدن، در دست شهروندان و کارگران و زحمتکشان است. این، آن ها هستند که نقش مهمی در فرسوده یا بازتولیدقدرت ها دارند. مراجعه مداوم جمهوری اسلامی به صندوق هم رأی هم، فی سبیل الله و بدون حکمت نبوده و از سرچنین نیازی است. اگر مردم و مشخصا کارگران به کارکرداین اهرم آگاه شوند و خود آن را پیشاپش با عباراتی چون منفعل و غیره در حالی که ادعای بی فایدگی آن توسط کارگزاران سیستم به انواع و اشکال گوناگون تبلیغ و ترویج می شود بی ارزش نکنند، با استفاده از این حربه و ندادن مشروعیت به رژیم و گسترش این ایده و کنش معطوف به آن در میان کارگران و زحمتکشان و همه شهروندان و اهالی می تواننند امتیازات بیشتری به دست آورد تا با شرکت در اننخابات مهندسی شده و در چهارچوب خطوط قرمزنظام. اگر در شق اول آن ها به صورت سوژه ظاهر می شوند، در شق دوم به شکل ابژه و زائده ای از صف آرائی های درونی رژیم حضور پیدا می کنند. حتی وجود و حضور یک اقلیت فعال تحریم کننده در جامعه که نماینده بخش پیشرو و آگاه جامعه است و منحل نشدن آن ها در شیفتگی نسبت به جادوی صنندوق، برای اعمال فشار به رژیم و گرفتن امتیازاز آن و تقویت قدرت چانی زنی خود از یکسو و گشودن راه های پیشروی آینده برای فراتررفتن از سیستم، در شرایط گریزناپذیرتعمیق و یا حتی انفجاربحران ها، بسیارمهم است. و گرنه فرصت های برآمده از فرودآواربحران به آسانی به بادخواهند رفت.

د- البته طرح و پیگیری مطالبات و خواست ها و آگاهگری با استفاده مناسب از فرصت های تبلیغی و بکارگیری کمپین های ابتکاری جای خود را دارد و منافاتی با تحریم ندارد که مکمل آن است. به هرصورت، طرح مطالبات حداقلی بدون آن که خواست های حداکثری کنارنهاده شوند،با استفاده از فرصت ها و ابتکارات مفید و لازمند. ولی درونمایه اصلی تاکتیک کارگران و پیشروان، در قبال تاکتیک مشروعیت طلبانه رژیم تا مغزاستخوان فاسد و مستبد و ضدمردمی که می کوشد با مراجعه به انتخابات مهندسی شده برای خودمشروعیت و اعتبار کسب کند، مشروعیت زدائی از آن است. در برابررژیمی فاسد و سراسربحران زده که اکنون اعلام نظارت ناپذیری ولی فقیه توسط جناح فرادست در آن کانونی شده و جناح های دیگر هم در برابرآن کرنش کرده و دعوای رفسنجانی آن است که ولایت مطلقه متعلق به همه جناح هاست و نباید فقط در انحصاریک جناح باشد، در چنین شرایطی، طبیعی ترین کنش تاکتیک تحریم یعنی مشروعیت زدائی از رژیم با امتناع از حضور در صندوق های رأی است. مطئمن باشید اگر دامنه تحریم فراگیر بشود که لازمه اش در گام اول درک اهمیت کارآئی حربه تحریم توسط پیشروان کارگری و نیروهای آگاه ترجامعه است، رژیم مثل بید برخودلرزیده و صف آرائی هایش شکل دیگری یافته و خواهدکوشید که با امتیازدادن به سایررقبای خود صف تحریم کنندگان را در هم به پاشد. این حادثه بارها درهمین جامعه خودمان اتفاق افتاده است. آن ها که با شعاربه شتابیم به سوی صندوق رأی تا به رستگاری نائل آئیم، پیشاپیشاش به پیشوازشرکت در انتخابات رفته اند، در حقیقت جز از کارانداختن حربه تحریم و خلع سلاح کردن جبهه مردم کاری صورت نمی دهند. مشارکت در “انتخابات” بدون امکان گزین کاندید واقعی خود و بدون توان صیانت از آراء خود، جز مشروعیت بخشیدن به رژیم سراسربحران زده و پوشالی و تزریق خون به بدن بیماری که دچارکم خونی مفرط شده نیست که از این طریق ۳۷ سال است هرسال از ِقبل به میدان کشاندن مردم، خون و جان تازه ای به خود می دهد. مشروعیتی تازه که بلافاصله در قالب تقویت و افزایش عزم و اعتمادبه نفس و تعرض ارگان های سرکوب به سوی مردم و نفی تشکل ها و اعمال سیاست های ضدکارگری و مردمی خود را نشان داده و هم چون آواری به روی کارگران و البته اکثریت شهروندان فرومی آید، بدون آن که چه بساخودکارگران و یا شهروندان بدانند که از کجا دارند می خورند!. غافل از آن که این هیولای بحران زده و درحال پوسیدگی از ِقبل کنش خودآن هاست که جان می گیرد. بدیهی است که حربه تحریم یکی از تاکتیک های مؤثر برای تضعیف توان حاکمیت است و معادل همه تاکیتک ها و اقداماتی که لازم است در برابرحاکمیت اعمال شود نیست. اما بهمان اندازه که مشارکت در انتخابات بشدت مهندسی شده برای رژیم موجب برکت است، تاکتیک تحریم نیز متقابلا و باندازه ای که اعمال شود، در جهت معکوس موجب برکت بوده و فی نفسه هدفی درخوداست. بنابراین تاکتیک تحریم در برابرتحریم مشارکت است و بهمان اندازه در جهت مخالف آن عمل می کند. بنابراین انتظارسرنگونی و یا نتایج دیگر از آن خلط مبحث است. هرچند که هرچقدر با انواع اقدامات مکمل ترکیب و همراه شود به همان اندازه کارآتر و نیرومندتر خواهد شد. اما ذات کنش تحریم حتی در همان شکل حداقلی خود یعنی تنها گذاشتن رژیم حول صندوق هایش، رژیمی که با هزاران ترفند می کوشد همه را به بسان سیاهی لشکری به مشارکت در نمایش خودبکشاند، و مشروعیت به دست آمده را هم چون چماقی برسرمردم ایران و افکارجهانی فروبکوبد، در ذات خود کنشی فعال و گشایشگراست. همانطور که گفته شد حتی در واقعیت امر و جدا از آمارسازی های رژیم، حائزاکثریت هم نباشد، در کمترین حدخود منجر به تضعیف مشروعیت رژیم می شود که خود فی نفسه هدف است، ضمن آن که می تواند بستری برای پیشروی های آینده شود. مهم آن است که تحریم رژیم سرکوبگر ولو توسط بخشی از جامعه وجود داشته باشد و مشعل مبارزه علیه سیستم و استبدادمطلقه در میان هلهله پیروزی و موفقیت کاذب، خاموش نشده و فروزان بماند. دیر یا زود بخش های دیگرجامعه هم که شیفته فریب و افسون ترفندهای رژیم شده و به دست خود با امیدبه دستاوردهای خیالی و ناچیز به آن مشروعیت بخشیده ان، به بی ثمری رویکردخود پی برده و به صفوف کسانی که از رژیم مشروعیت زدائی می کنند خواهند پیوست. چرا که نتیجه بازی و سیاهی لشکرشدن در بساط رژیم و در زیرچتر صف آرائی ها و نزاع های درونی آن اکنون پس از ۳۷ سال در پیش روماست. زندان و حصر و حتی مغضوب شدن کسانی چون خاتمی و رفسنجانی و زمین گیر و ممنوع شدن تشکل هائی چون مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی و ….. و یا در بعداقتصادی در آمد واقعی مردم امروزایران در قیاس با سال ۵۷ که برطبق گزارش های خودحاکمیت با نرخ جاری ۷۵% تقلیل پیداکرده، و از نظرحقوق بین المللی هم اکنون کشور ما بدلیل گیرکردن استخوان هسته ای در گلوی حاکمان و در ازای شل شدن تدریجی گره طناب تحریم، تا اطلاع ثانوی و حداقل برای مدت ده سال تحت قرنطینه و کنترل فوق العاده قدرت های جهانی قرار دارد. بیلان شکوفاسازی جوانه های “جمهوریت” از دل شوره زاری بنام ولایت مطلقه فقیه توسط کنشگران معطوف به کرامات رژیم، در برابرمان قرار دارد. مدافعان شرکت در انتخابات هیچ چیزی برای اثبات کارآئی تاکتیک اشان در چنته ندارند جز تحویل مشتی واژ ه های بشدت توخالی و مسخره. اگر واقعا ریگی به کفش نباشد اکنون پس از ۳۷ سال تجربه، روشن شده است که بساط خیمه شب بازی انتخاباتی رژیم و داغ کردن تنورانتخاباتی آن از طریق جناح های درونی اش جز سراب و تشنه بردن و تشنه برگرداندن جماعت نیست. مهم ترین عنصرمهندسی انتخابات در هردوره شکل دادن حلقه ای از معرکه گیران پیرامون منازعه جناح بندی های درونی قدرت است که بتوانند همه را به تماشای این نمایشنامه و ایفاء نقش سیاهی لشکر در آن بکشانند و بله مشارکت را از آن ها بگیرند! حتی حاکمیت از تنبیه عناصر گلچین شده ای که فولی در نمایش مقرر انجام داده باشند و اندکی از خطوط مقرر و قرمزش رد شوند، نمی گذرد و به آن ها رحم نکرده و حبس و زندان و یا ممنوع تصویر و ممنوع سفر و ممنوع سخنرانی می کند تا منبعد دست از پاخطا نکنند. همواره گشایش های اندک دوره های انتخاباتی با سخت گیری ها و تصفیه های پساانتخاباتی عجین شده است تا صفوف رژیم استحکام خود را از دست ندهد!

مهم آن است که بدانیم اولا قدرت علیرغم ادعا و نمایش خودامری قائم به ذات نیست بلکه از ِقبل مردم و شهروندان برای جبران فرسودگی و از دست رفتن مشروعتش تغذیه می کند و ثانیا بهمین دلیل در برابرنافرمانی و کنش و عدم تمکین شهروندانش آسیب پذیراست. برهمین اساس همانطور که برای رژیم مشارکت در انتخابات یک تاکتیک انفعالی و بی خاصیت نیست بلکه در خدمت مشروعیت بخشیدن به رژیم و بازتولیدتوان فرسوده گشته و نفس تازه کردن آن است، درست بهمان دلیل در جهت مخالف آن، تحریم و عدم شرکت هم یک تاکتیک انفعالی نبوده و به اندازه ای که بکارگرفته شود در حکم حربه مؤثری است در مشروعیت زدائی رژیم و فرسوده و متخلخل ساختن آن و حلقه ای است مهم در شکل بخشیدن به آرایش جامعه حول دوقطبی حاکمیت و مردم، و تاکتیکی است در برابردو قطبی های کاذبی که رژیم هرسال و یا هر دوسال با راه انداختن نمایش انتخاباتی به خوردجامعه ایران و جهان می دهد. اگر تاکتیک مشارکت جویانه در خدمت تکوین دوقطبی کاذب است، تاکتیک تحریم در خدمت شکل دادن به دوقطبی حقیقی است و از قضا به همین دلیل یک تاکتیک ذاتا فعال و گره گشاست. تاکتیکی که شهروندان در آن به بهترین وجهی و با کمترین هزینه ای از حق رأی خود صیانت به عمل می آورند و آن را در جهت تضعیف جبهه دشمن بکار می گیرند. بنابراین به دلیل کارکردماهیتا متفاوت آن ها مقایسه کمی وزن هرکدام از آن ها برای ترجیح و یا توجیهی برای گزین یکی بر دیگری، حتی اگر رژیم در واقعیت هم بتواند بیش از ۵۰% آراء را به سودخود صیدنماید، محلی از اعراب ندارد. برخلاف ادعا و یا تصورنادرست، تاکتیک تحریم نه فقط موجب دامن زدن به شکاف های درونی و واقعی حاکمیت می شود، البته نه آن گونه منازعاتی که رژیم خود آن را مدیریت می کند و مردم را حول آن جمع می کند بلکه برعکس ایجادشکاف هائی براساس رویکرد به قطب مستقل مردمی، قادر است با اعمال فشارواقعی از این شکاف ها به سود جامعه و تقویت رفاه و آزادی بهره برداری کند.

۲۰۱۶-۰۱-۰۴ ۱۴-۱۰-۱۳۹۴

—————————————————
*- انتخابات و سندیکاهای کارگری
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=71139

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.