گزارش تصویری الف – میم از درگیری ها و تظاهرات در اعتراض به تغییرات مخرب آب و هوایی در جهان – پاریس

جمعیت معترض چند بار دیگر نزدیک سپر پلیس گارد شد و هر بار پاسخ همان اسپری فلفل، ضربات باتون و گاز اشک آور بود. معترضین نیز با پرتاب کفش، میوه و دیگر اشیأ پاسخ میدادند، کفشها قبلا بطور سمبلیک در میدان برای نمایش بکار رفته بودند. هر لحظه تعداد بیشتری از جمعیت گاز فلفل و گاز اشک آور نصیبشان میشد و خبرنگاران همچنین ….

در مسیر یاد شده از محل های قربانیان حوادث نوامبر پاریس نیز گذشتیم، از جمله کافه باتاکلان که بیش از نود انسان در این حادثه غم انگیز ، کشته شده بودند.

برای مشاهده دو فیلم ویدئویی اینجا را کلیک کنید:
http://gozareshgar.com/10.html?&tx_ttnews[tt_news]=27768&tx_ttnews[backPid]=23&cHash=9ed475025fb15723ee0c4df18c63d40c

همانگونه که از طریق اخبار آگاه شده اید, به بهانه برگزاری کنفرانس سران کشورهای جهان در پاریس” COP 21″تظاهراتی در اعتراض به تغییرات مخرب آب و هوایی در جهان، از مدتها قبل از تاریخ اجلاس برنامه ریزی شده بود که پس از حوادث اخیر پاریس در ماه نوامبر، توسط دولت لغو گردید. با این وجود، یکشنبه بیست و نهم نوامبر طبق قرار و اطلاع رسانی قبلی سامان دهندگان این برنامه، ظهر آنروز بیش از بیست هزار نفر از مردم پاریس و حومه در آن شرکت جستند.

آنها ابتدا با تشکیل زنجیره ای انسانی در حد فاصل میدان رپوبلیک و میدان ناسیون، دست در دست یکدیگر، فریاد اعتراض خود را بگوش جهانیان رساندند. طبق برنامه، این تظاهرات مسالمت آمیز اعتراضی، از ساعت دواذده تا سیزده برگزار شد و ترکیب شرکت کنندگان در آن تقریبا بین المللی بود و از هر ملیت و نژادی در آن شرکت کرده بودند. حضور نیروهای پلیس ضد شورش نیز بسیار چشمگیر بود و تمام منطقه را تحت کنترل چند لایه ای داشتند. تظاهرات ممنوع اعلام شده بود و تبعا برای شرکت کنندگان ناقض قانون، دردسر هایی پیش رو داشت.

این زنجیره انسانی حتی الامکان در پیاده رو ها تشکیل شده بود که بهانه ای بدست پلیس ندهند که مانع رفت و آمد وسایل نقلیه در خیابانها شده اید، اما جمعیت در جوش و خروش که قصد ساکن ماندن در یکجا را نداشتند، هر از گاهی جهت بالا پایین رفتن در مسیر یاد شده و سرکشی به دیگران و اجتناب از پاره شدن این زنجیره انسانی، ناگزیر به گذر از کناره خیابان بموازات آن زنجیره بودند. گروههای مختلف موسیقی سیار با حمل پلاکارد، پرچمهای مختلف و رنگارنگ، چشم نوازی میکردند. بعضی ها هم با پوشیدن لباسهایی خاص توجه مردم را بخود جلب میکردند که زندگی بشر بروی کره زمین در خطر است و بایستی هر چه سریعتر جلوی فعالیتهای مخرب محیط زیستی بشر های آزمند زر و زور گرفته شود و گوشزد این نکته که سیستم سرمایه داری موجود در جهان مسبب همه این بدبختیها است. شعارهایی بر علیه جنگ و دست نوشته هایی در حمایت از صلح جهانی و برنامه ریزی جهت کنترل و کاهش دمای کره زمین.

در پایان این اکسیون، جمعیت شرکت کننده تمایل به رسیدن به میدان رپوبلیک را داشت و بعضی جهت عکس آن. من مسیر بلوار ولتر به میدان رپوبلیک را برگزیدم و با دوستانم راهی آنجا شدیم. پیاده روها مملو از جمعیت و آمد و شد بسختی صورت میگرفت، در مسیر یاد شده از محل های قربانیان حوادث نوامبر پاریس نیز گذشتیم، از جمله کافه باتاکلان که بیش از نود انسان در این حادثه غم انگیز ، کشته شده بودند. اینجا محلی بود که گروه موسیقی پاپ ایرلندی ( یو ۲) سیزدهم نوامبر با حضور بیش از هزار و پانصد نفر برنامه ای اجرا کرده بود که البته با تراژدی نا تمام ماند. همه مشغول عکس گرفتن و گپ و گفت بودند و طی مسیر میکردند. گروهی دوچرخه سوار هم با پرچم هایی خاص در خیابان به سمت میدان رپوبلیک میرفتند و با کف زدن مردم تشویق شدند، اما کمی بالاتر توسط پلیس متوقف شدند و وادارشان کردند که برای ادامه مسیر بایستی تمامی تبلیغات را از دوچرخه هایشان جدا کنند و مثل یک بچه خوب با دوچرخه ای بدون پوستر و آگهی به مسیرشان ادامه دهند، البته نه تا میدان رپوبلیک بلکه تا منزلشان!

حالا دیگر به چند متری میدان رسیده بودیم و تمامی ورودیهای میدان مملو از نیروهای پلیس ضد شورش بود، بسیار مجهز و با هیکل ها و قیافه هایی همچون آدم ماشینی و وحشتناک. هر طوری بود خودمان را به میدان رساندیم. دستجات مردم هر یک بگونه ای شعار میدادند، سرود میخواندند، بر طبل و ساز خود می کوبیدند تا فریادشان به گوش خبرنگاران و نمایندگان مطبوعات جهانی برسد. تمامی خیابانهای منتهی به میدان تحت کنترل کامل پلیس بود، هنوز ماشینها و اتوبوس ها رفت و آمد میکردند. رفته رفته، که جمعیت شعارهایی در اعتراض به وضعیت پلیسی موجود در فرانسه میدادند و هشدار میدادند که دمکراسی نیم بندشان در خطر است، بر تعداد پلیس ها افزوده شد و دیگر تقریبا منطقه رپوبلیک مسدود شد.

پلیس با تشکیل لایه امنیتی دوم از پیوستن دیگر مردم که به سمت میدان می آمدند جلوگیری کرد، از حدود پنجاه متر مانده به میدان در تمامی خیابانهای منتهی به رپوبلیک. گروهی انبوه از تظاهرات کنندگان با شعار تظاهرات حق ماست، صلح صلح، اقلیم جهانی در خطر است، فرانسه در جو پلیسی است و…….قصد خروج از میدان در مسیر پر لاشز را داشتند(Avenue de République va dovomi). جمعیت به سمت گارد رفت تا مسیر را باز کند، ناگهان پاشیدن اسپری فلفل در صورت نزدیکترین افراد به سپرهای پلیس گارد، شلیک گاز اشک آور و جمعیت بیشتر هیجان زده شد. چند دقیقه ای چشمانم را نمی توانستم باز کنم، سرازیر از اشک و خارش شدید، سرفه های پی در پی، یاد تظاهراتهای ایران افتادم بر علیه شاه و بعد ها علیه رژیم اسلامی-آخوندی.

قطره های دارو ریخته شده در چشمانم سوزش آنرا بیشتر کرده بود، از آنهایی که به من کمک رسانده بودند تشکر کردم و گفتم بر اساس تجربه بهتر است از آتش و دود روزنامه و یا دمیدن دود سیگار در چشم استفاده کنید، سوزش و دردش کمتر است.

جمعیت معترض چند بار دیگر نزدیک سپر پلیس گارد شد و هر بار پاسخ همان اسپری فلفل، ضربات باتون و گاز اشک آور بود. معترضین نیز با پرتاب کفش، میوه و دیگر اشیأ پاسخ میدادند، کفشها قبلا بطور سمبلیک در میدان برای نمایش بکار رفته بودند. هر لحظه تعداد بیشتری از جمعیت گاز فلفل و گاز اشک آور نصیبشان میشد و خبرنگاران همچنین، اما صادقانه بگویم تحمل فرمانده ایندسته پلیس بسیار بیشتر از دسته دیگری بود که در خیابان منتهی به روبروی مجسمه رپوبلیک Rue du Temple بودند.

پس از آنکه معترضین نا امید شدند از شروع راهپیمایی در این مسیر، به میدان باز گشتند، حالا دیگر کاملا میدان و خیابانهای حاشیه آن مملو از جمعیت بود و رفت و آمد اتومبیل ها کاملا قطع شده بود. لازم به یادآوری است که بخاطر اجلاس روزهای یکشنبه و دوشنبه بیشتر اتوبانها و خیابانها در محدوده پاریس مسدود شده بود و مقرارت ویژه ای برقرار، طبق صحبت دوستانم، بسیاری از برنامه های مسافرت به پاریس چه با قطار، اتوبوس و هواپیما لغو شده بود و بدین سبب بسیاری نتوانستند در تظاهرات شرکت کنند.

لحظه به لحظه شعارها تندتر و جمعیت حاضر بر انگیخته تر می شدند.

برخورد اکیپ پلیس مستقر در دهانه خیابان منتهی به روبروی مجسمه بسیار نابردبارانه و خشن بود و به بروز خشونت و ناآرامی در میدان دامن زد، پرتاب گاز اشک آور، نارنجکهای صدادار، پاشیدن اسپری فلفل، ضربات باتون (باتوم)، هدیه ناقابلی از طرف پلیس به مردم بود. در اوج بگیر وببند گروهی با شمایل دلقکها، وضعیت موجود را به تمسخر گرفته بودند. جمعیت شروع به حمل اشیا موجود در میدان به سمت پلیس در ناحیه یاد شده کرد، خیابانهای دیگر منتهی به میدان را می پائیدم، اما آنها فعلا نظاره گر بودند. ورودیهای به مترو نیز بسته شده بودند، من با یکی از دوستانم بایستی بر میگشتیم به منزل ولی پلیس اجازه خروج نمیداد. ناگهان از تمام جناهها پلیس مردم را به مرکز میدان هدایت میکرد تا همگی را بازجویی کنند و داخل اتوبوسهای ویژه پلیس بازداشت کنند. توریستهای بسیاری نیز در این تله گیر کرده بودند و با انتقاد از بسته بودن مترو و خروجی ها خواستار رهایی از این وضعیت بودند، پلیس گوشش بدهکار نبود. با هر ترفندی من و دوستم از این تله بیرون آمدیم و خوشبختانه بازداشت نشدیم. ساعت حدود سه بعداز ظهر شده بود. تمامی برچسب ها و هر نشانه ای حاکی از شرکت در تظاهرات را از خود جدا ساخته بودیم. بزحمت به دو ایستگاه بالاتر از ایستگاه رپوبلیک رسیدیم و توانستیم سوار مترو شویم.

زمانی که به خانه رسیدم و تلویزیون را روشن کردم، از اخبار تعداد بازداشتی ها با خبر شدم و درگیریها تا حدود هفت شب ادامه داشته است.

لیوان چای داغ در دستم، رو به تلویزیون و احساس خوشنودی، صدایمان به گوش جهانیان رسید.

—————————————————
منبع: گزارشگران
http://gozareshgar.com

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.