کاوه عزم: میلتن فریدمن، اقتصاد‌دانی با ایده‌های فاجعه‌آفرین

فریدمن برای استثمارگران یاد داد که با استفاده از چه شیوه‌هایی می‌توانند بهتر شیره‌جان ستمکشان را بمکند. او مشاور اقتصادی رونالد ریگان بود و بعد از کوتادی خونین در شیلی مشوره‌های «معجره»آسا به پینوشه داد و آن کشور را به تباهی کشاند. غرب بخاطر این ایده‌های بربادکننده‌اش به وی جایزه نوبل اقتصاد را در سال ۱۹۷۶ اعطا کرد و نشریه «اکونومیست» وی را تاثیرگذارترین اقتصاددان قرن بیستم توصیف کرد. ولی با توجه به افکار مخربش، او در حقیقت یکی از بدنام‌ترین شخصیت‌های قرن بیستم است. ….

میلتن فریدمن، اقتصاد‌دانی با ایده‌های فاجعه‌آفرین
نویسنده: کاوه عزم

میلتن فریدمن، اقتصاد‌دانی با ایده‌های فاجعه‌آفرین
«من در سال ١٩٧۶ به استکهلم رفتم تا جایزه نوبل خود را دریافت کنم. حدود پنج هزار معترض برای مخالفت با حضور من در آنجا دست به راهپیمایی زدند.»

شاید کمتر فرد علاقمند به علم اقتصاد را سراغ نمود که میلتن فریدمن (Milton Friedman)‌ اقتصاددان امریکایی و پدر «مکتب شیکاگو» را نشناسد. او بخاطر طرفداری از بازار آزاد بدون دخالت دولت و خصوصی‌سازی از جمله «نازدانه»های کشورهای سرمایه‌داری است. فریدمن برای استثمارگران یاد داد که با استفاده از چه شیوه‌هایی می‌توانند بهتر شیره‌جان ستمکشان را بمکند. او مشاور اقتصادی رونالد ریگان بود و بعد از کوتادی خونین در شیلی مشوره‌های «معجره»آسا به پینوشه داد و آن کشور را به تباهی کشاند. غرب بخاطر این ایده‌های بربادکننده‌اش به وی جایزه نوبل اقتصاد را در سال ۱۹۷۶ اعطا کرد و نشریه «اکونومیست» وی را تاثیرگذارترین اقتصاددان قرن بیستم توصیف کرد. ولی با توجه به افکار مخربش، او در حقیقت یکی از بدنام‌ترین شخصیت‌های قرن بیستم است.

قبل از کوتادی پینوشه در شیلی دولت مردمی و منتخب تحت رهبری آلنده سالوادور در آنکشور حاکمیت داشت که باوجود فشارهای کشورهای استعماری توانست مردم را به سوی رفاه و آسایش رهنمون سازد. رژیم آلنده واردات را کم کرد و به سرمایه ملی زمینه رشد فراهم کرد و بدینوسیله توانست بیکاری را به حداقل برساند. در دوره حکومت او آموزش رایگان بود و دسترسی به خدمات عامه هم به ستمکشان میسر شد. این همه اقدامات دولت مترقی سالوادور برای امریکا قابل تحمل نبود به همین علت در صدد سرنگونی آن برآمد.

پسران شیکاگو
پسران شیکاگو

چگونگی برانداختن دولت سلوادور مدتها قبل از کودتای پینوشه به نام «پروژه شیلی» به مدیریت آرنولد برگر و تحت سرپرستی وزارت خارجه امریکا و کمک مالی «بنیاد فورد» طرح ریزی شده بود. ابتدا این برنامه به خورخه الساندری پیشنهاد شد ولی او چندان دلچسبی نشان نداد. این برنامه ۵٠٠ صفحه‌‌ای به «خشت» شهرت داشت که پس از کوتادی امریکا زیر رهبری پینوشه توسط گروهی از شاگردان «ممتاز»! فریدمن به نام «پسران شیکاگو» در آنکشور پیاده شد.

از جمله ١٠ نفری که برنامه «پروژه شیلی» را تهیه کرده بودند ٨ تن شان شاگردان فریدمن بودند که پس از به قدرت رسیدن پینوشه پست‌های مهم دولت را غصب کردند.

افراد ذیل به رهبری آرنولد برگر از جمله نویسندگان برنامه «پروژه شیلی» بودند.

١- سرخیو کاسترو، وزیر مالیه
٢- ابلو باراهونا، وزیر مالیه
٣- جوزه پینرا، وزیر کار/ وزیر معدن
۴- هرنان بوچی، وزیر مالیه
۵- آلوارو باردون، وزیر اقتصاد
۶- خوان کارلوس مِندِس، مسوول تنظیم بودجه
٧- اِمیلیو سانفونتِس، مشاور ارشد بانک مرکزی
٨- خواکین لاوین، وزیر آموزش و برنامه ریزی
٩- کریستین لاروت، مشاور عالی رییس جمهور

«پسران شیکاگو» ‌اعلام داشت که دولت نباید پول خود را در خدمات اجتماعی به مصرف برساند بلکه آنرا به موسسات خصوصی تزریق کند تا آینده کشور درخشان شود. آنان با این سیاست، بیمه کارگران را حذف نمودند و زمینه را به غارت شیلی توسط شرکت‌های بزرگ مانند شرکت موتر سازی «فورد»، «جنرال الکتریک»، آی.تی.تی امریکا و مرسدس بنز آلمان آماده ساختند. این شرکت‌ها پول گزافی به نظامیان پرداختند تا جوانان و نوجوانان طرفدار دولت آلنده را قتل‌عام کنند و «شوک درمانی» ایجاد نمایند. «شاگران ممتاز» ادعا داشتند که در مدت کوتاه شاید شیلی دچار بحران گردد ولی در طولانی مدت رشد و شگوفایی اقتصادی را شاهد خواهد بود. آنان اکثر شرکت‌های بزرگ و معادن را که در زمان حکومت آلنده دولتی بودند خصوصی اعلام کردند که در نتیجه ۴١ درصد مردم در زیر خط فقر قرار گرفتند.

ملتن فریدمن در حال گفتگو با پینوشه
ملتن فریدمن در حال گفتگو با پینوشه

شاگردان «ارشد» پس از مدت کوتاهی متوجه شدند که «پروژه شیلی» به طرف ناکامی می‌رود و فقر و گرسنگی روزافزون می‌گردد به همین دلیل آنان از مرشد شان میلتن فریدمن خواستار کمک شدند تا درد شان را مداوا کند. فریدمن در کمترین مدت عازم شیلی شد و با پینوشه ملاقات کرد و طرح‌ها و پیشنهاد‌هایش را یکایک از نزدیک با وی در میان گذاشت.

نائومی کلاین نویسنده مشهور کانادایی در کتاب «دکترین شوک: عروج سرمایه‌داری فاجعه» می‌نویسد:

«فریدمن اولین بار سواستفاده از شوک یا بحران عظیم را در اواسط دهه‌ی هفتاد یاد گرفت که مشاور جنرال آگوستو پینوشه، دیکتاتور شیلی، بود. مردم شیلی نه تنها پس از کودتای خشونت‌آمیز پینوشه در شوک بودند که کشور درگیر فوق‌ تورمی عظیم نیز بود. فریدمن به پینوشه پیشنهاد داد به تغییر سریع اقتصاد دست بزند– معافیت‌های مالیاتی، تجارت آزاد، خصوصی‌سازی خدمات، کاهش مخارج اجتماعی و حذف موانع سرمایه‌داری. طولی نکشید که شیلیایی‌ها شاهد بودند که حتی مدارس دولتی جایش را به مدارس خصوصی کوپنی می‌دهد. این افراطی‌ترین اشغال سرمایه‌داران بود که تا آن هنگام سابقه نداشت و به انقلاب “مکتب شیکاگو” معروف شد چرا که بسیاری از اقتصادانان پینوشه در پوهنتون شیکاگو شاگرد فریدمن بودند. فریدمن پیش‌بینی کرد که سرعت، ناگهانی بودن و عظمت تغییرات اقتصادی به واکنش‌های روانی در مردم می‌انجامد و به “تسهیل تغییرات” کمک می‌کند.»

فریدمن خاطرات سفر خود را از شیلی در کتاب «یک زوج خوشبخت» می‌نویسد که طی یک هفته اقامت در شیلی سیمنارها و کنفرانس‌های زیادی به کارمندان دولتی و شرکت‌های خصوصی دایر نمود و به آنان گفته می‌شد که به هر اندازه‌ای که شگاف میان فقرا و اغنیا بیشتر می‌شود به همان اندازه سرمایه بیشتر جذب می‌گردد و در طولانی مدت بیکاری از بین می‌رود.

پینوشه صادقانه این توصیه‌ها را عملی کرد و «پسران شیکاگو» به او اطمینان داده بودند که اگر مصارف دولت را یکباره در بخش خدمات اجتماعی کاهش دهد اقتصاد در کوتاه مدت تعادل خود را دوباره بدست می‌آورد. نائومی کلاین در مورد این مسئله می‌نویسد:

«پسران شیکاگو با اعتماد به نفس به پینوشه اطمینان داده بودند که اگر ناگهان دخالت دولت را به یکباره از تمام این نواحی بیرون بکشد، قوانین “طبیعی” اقتصاد تعادل خود را باز می‌یابند و تورم – که آن‌ها نوعی تب اقتصادی می‌دانستند که نشان از حضور اندام ناسالم در بازار داشت – به شکلی جادویی پایین می‌آید. آن‌ها اشتباه می‌کردند. در سال ١٩٧۴ تورم به ٣٧۵ درصد رسید – بالاترین نرخ جهان و تقریبا دو برابر بیشترین سطح در زمان آلنده. هزینه‌ی مواد ساده‌ای مثل نان سرسام‌آور شد. در عین حال شیلیایی‌ها هر روز بیکار می‌شدند چرا که تجربه‌ی “تجارت آزاد” توسط پینوشه بازار را غرق واردات ارزان کرده بود. کسب و کارهای محلی تعطیل می‌شدند، توان رقابت نداشتند، بیکاری به سطوح تاریخی رسید و گرسنگی رایج شد. اولین آزمایشگاه مکتب شیکاگو، شکستی بزرگ بود.»

با آن‌که رسانه‌های وابسته به نظام‌های مستبد سفر میلتن را پر از دستاورد تبلیغ کرده نظرات وی را «معجزه‌های اقتصادی» تلقی می‌کردند ولی مردم شیلی از وی شدید نفرت داشتند و او را عامل بربادی آنکشور می‌دانستند. فریدمن در کتاب «یک زوج خوشبخت» اینگونه منفور بودن خود را شرح می‌دهد:

«شش روز حضور در شیلی و نقش قبلی من به عنوان یک استاد پوهنتون به نتایجی انجامید که ما هرگز پیش‌بینی‌اش را نمی‌کردیم و ما همواره، به خصوص تا دهه بعد با اعتراض‌های ناشی از آن دست به گریبان بودیم و البته بزرگ‌ترین اعتراض هم زمانی بود که من در سال ١٩٧۶ به استکهلم رفتم تا جایزه نوبل خود را دریافت کنم و حدود پنج هزار معترض برای مخالفت با حضور من در آنجا دست به راهپیمایی زدند. در روز سخنرانی، من و رز برای رسیدن به صحن سخنرانی مجبور شدیم از داخل آشپزخانه و دیگر راه‌های غیر مستقیم و پرت برویم زیرا تعدادی از معترضان جلوی ساختمان تجمع کرده بودند.»

سیاست‌های اقتصادی میلتن فریدمن به اندازه‌ای تباه‌کننده بود که یکی از شاگردان ممتاز پوهنتون شیکاگو نیز از آن انتقاد کرد. آندره گوندر فرانک که از فارغان پوهنتون شیکاگو بود پس از اخذ دکترا تصمیم گرفت تا از کشوری که به دست استادش آباد شده دیدن نماید ولی زمانیکه آنجا رسید چشمدید خود را چنین نوشت:

«حدودا ٧۴ درصد درآمد تنها صرف خرید نان می‌شد و خانواده مجبور بود “مواد تجملی” مثل شیر و تکت بس برای رفتن سر کار را کنار بگذارد. در مقایسه، در زمان آلنده نان و شیر و تکت بس رویهمرفته ١٧ درصد حقوق کارمند دولتی را شامل می‌شد. بسیاری از کودکان در مکتب نیز شیر نمی‌گرفتند چرا که یکی از اولین حرکات خونتا حذف برنامه‌ی شیرِ مکاتب بود. این اقدام به همراه استیصال در خانه باعث شده بود کودکان بیشتر و بیشتری در صنف ضعف کنند و بسیاری اصلا مکتب رفتن را کنار گذاشتند.»

او نتیجه می‌گیرد:

«تجویزات فریدمن به قدری دردناکند که نمی‌توان آن‌ها را تحمیل کرد یا پیش برد مگر با عناصر دوگانه‌ای که بنیاد همه‌ی ‌شان است: نیروی نظامی و وحشت‌آفرینی سیاسی.»
 تظاهرات مردم شیلی به خاطر محاکمه عاملان کشتار و ناپدید شدن ۴۰۰۰۰ زندانی سیاسی
تظاهرات مردم شیلی به خاطر محاکمه عاملان کشتار و ناپدید شدن ۴۰۰۰۰ زندانی سیاسی

عملی شدن همین سیاست ضدانسانی فریدمن بود که بیش از ٣٢٠٠ نفر ناپدید یا اعدام شدند، حداقل ٨٠ هزار نفر زندانی شدند و ٢٠٠ هزار نفر به دلایل سیاسی از کشور گریختند و شیلی را به کام مرگ فرو برد که تا کنون نتوانسته دوباره به پای خود بیایستد.

تنها چیزی که شیلی را از فروپاشی کامل نجات داد معدن مس کودلکو بود که آلنده آنرا ملی ساخته بود و پینوشه نیز آنرا خصوصی نکرد. فقط همین شرکت بود که در وضعیت رکود مالی ٨۵ در صد مخارج دولت را تامین می‌کرد.

نیواورلیان نمونه دیگری است که ایده‌های فریدمن در آنجا پیاده شد. توفان موسوم به «کاترینا» نیواورلیان را به مخروبه مبدل ساخت و خانه‌های مردم و مکاتب دولتی همه نابود شد. هنوز کسی به کمک آنان نشتافته بود که فریدمن در روزنامه «وال ستریت ژورنال» نوشت:

«بیشتر مکاتب نیواورلیان آوار شده‌اند. همین‌طور خانه‌ی کودکانی که به آن مکاتب می‌رفتند. آن کودکان امروز سراسر کشور پراکنده شده‌اند. این تراژدی است. و در عین حال فرصتی است برای اصلاح بنیادین نظام آموزشی.»
توفان در نیواورلیان
توفان در نیواورلیان

او پیشنهاد نمود که تمامی مدارس و پوهنتون‌ها باید خصوصی شوند و بر ویرانه‌ها تعمیرات جدیدی ساخته شده بالای مردم بفروش رسند. قبل از توفان در نیواورلیان ١٢٣ مکتب دولتی وجود داشت که پس از توفان این رقم به ۴ کاهش یافت. اتحادیه معلمان از هم پاشید و اکثریت استادان سن و سال‌دار و باتجربه بیکار شدند.

ایده‌های فریدمن تا امروز کماکان عملی می‌شوند. پس از سونامی در سریلانکا که آبادی بسیار وسیع نزدیک ساحل در زیر آب شد، سرمایه‌داران شتابزده به آن منطقه سرازیر شدند و بر ویرانه‌های مردم پارک‌های تفریحی و هوتل‌های مجلل ساختند که به طور مداوم عاید سرشار از آن بدست می‌آورند.

سیاست «خصوصی سازی» و «بازار آزاد» که بیش از چهارده سال می‌شود افغانستان را مافیایی و کشور را در بدبختی، فساد، غارتگری و فقر عمیق غوطه‌ور ساخته است، در واقع بر اساس تیوری‌های ضدبشری فریدمن شکل گرفت که ما امروز پیامدهای فاجعه‌بار و خردکننده آنرا تجربه می‌کنیم.

میلتن فریدمن به «پدرخوانده» سرمایه‌داری شهرت یافته که ایده‌های ویرانگرش باعث شد تا چند غارتگر فرصت‌طلب میلیاردر شوند ولی جمعیت انبوه از مردم در دهها کشور در فقر مطلق غرق گردند.

——————————————–
منبع:
http://www.hambastagi.org

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.