احد قربانی دهناری: نقش اپوزیسیون در بقای جمهوری اسلامی ایران
در این شرایط داخلی و خارجی، در این انزوای بی سابقه منطقه ای و بین المللی،در این فلاکت اقتصادی، انحطاط فرهنگی، و فاجعه محیط زیستی، بقای جمهوری اسلامی از توان و پایگاه مردمی آن نیست، بلکه از ضعف، بی عملی و پراکندگی مخالفان است. به زبان دیگر اپوزیسیون با کوتاهی در سازماندهی خود و ناتوانی در همگامی و همکاری با یکدیگر، یکی از عمده ترین عامل بقای جمهوری اسلامی ایران هستند. ….
نقش اپوزیسیون در بقای جمهوری اسلامی ایران
یکی از خشن ترین و غیرانسانی ترین و در عین حال بی کفایت ترین حکومت سراسر تاریخ، در ایران حاکم است. اقتصاد ایران، محیط زیست ایران، صنعت (هم کارخانه ای و هم دستی)، کشاورزی و دامداری ایران نابود شده است. اکثریت قریب به اتفاق مردم ما از کرامت انسانی، حقوق شهروندی و خدمات و رفاه اجتماعی محروم هستند. آموزش و پرورش نابود شده و خرافات در میان توده ها غوغا می کند.
جمهوری اسلامی که همان آغاز به پایگاه مردمی خود نا مطمئن بود در همان نخسین روزهای پیدایش خود سرکوب خونین و گسترده را شروع کرده است و پس از آن همه خونریزی، قساوت، اعدام ها، حذف، کشتار سیاسی، فلاکت اقتصادی، انحطاط فرهنگی، سیاست داخلی و خارجی بی کفایتانه، از نظر مردم ما افتاده و با روابط خصمانه با دولت های منطقه و جهان در انزوای کامل بسر می برد.
جمهوری اسلامی هر حرکت مثبت، تغییر و ترقیخواه را در داخل با وحشی ترین و غیرانسانی ترین روش سرکوب و نابود کرده و می کند. جمهوری اسلامی هر کسی را که امکان بسیج توده ها و افشاگری کارآ داشته باشد چه در داخل و چه در خارج نابود کرده و می کند. اعدام های گسترده اعضا و هواداران گروه ها و احزاب، قتل داریوش و پروانه فروهر، شاپور بختیار، عبدالرحمن قاسملو، محمد مختاری، فریدون فرخزاد و صدها تن دیگر، تنها گوشه ای از کارنامه سیاه خمینی و پیروان اوست.
در این شرایط داخلی و خارجی، در این انزوای بی سابقه منطقه ای و بین المللی،در این فلاکت اقتصادی، انحطاط فرهنگی، و فاجعه محیط زیستی، بقای جمهوری اسلامی از توان و پایگاه مردمی آن نیست، بلکه از ضعف، بی عملی و پراکندگی مخالفان است. به زبان دیگر اپوزیسیون با کوتاهی در سازماندهی خود و ناتوانی در همگامی و همکاری با یکدیگر، یکی از عمده ترین عامل بقای جمهوری اسلامی ایران هستند.
جمهوری اسلامی با سرکوب و درهم شکستن سازمان ها و احزاب سیاسی ایران که در طول سالیان مبارزه سخت شکل گرفت و فداکارترین و فرهیخته ترین فرزندان ایران را متحد کرد، یکی از کارترین ضربه را به تکامل جامعه ایران، پس از حمله مغول زده است.
سرکوب نیروهای آزادیخواه و ترقیخواه و شکست انقلاب بهمن، تاثیر مخربی بر نیروهای اپوزیسیون داشت. این شکست و سرکوب که خود محصول ناهمگامی نیروهای مخالف بود، پراکندگی، شکاف و سوء ظن را تشدید کرد.
نیروهای گوناگون جبهه گسترده مخالفان، با نادیده گرفتن نقش جمهوری اسلامی در نابودی سازمان ها، با تاکید بیش از حد لازم بر گذشته و نادیده گرفتن روند تغییر و تحول سازمان ها، احزاب و شخصیت ها، پس از شکست فاجعه بار انقلاب بهمن، کاملن فلج شده و به بی عملی مرگباری دچار شدند.
نمونه آشکار این بی عملی را می توان در دوران هشت ساله جنگ ایران عراق دید. با وجود مخالفت همه نیروها پس از بازپسگیری خرمشهر و همه سرزمینهای اشغال شده از ادامه جنگ، اپوزیسیون حتی قادر به دادن یک اعلامیه مشترک علیه این لجبازی تبهکارانه و خانمانسوز خمینی نشد.
جمهوری اسلامی ایران، یک حکومت فرقه گرا شیعی که از عقب افتاده ترین نیروهای منطقه دفاع می کند، کشورها منطقه را تهدید می کند، در راه دستیابی به سلاح کشتار جمعی و بمب اتمی می کوشد، نه تنها ایران را جهنمی برای مردم ما ساخته است، بلکه یکی از مهمترین عامل رشد نیروهای تندرو و افراطی در منطقه است.
ایران، مانند همه کشورهای جهان سرزمین اندیشه ها و سیاست های گوناگون است. به نظر می رسد پس از تجربه جمهوری اسلامی همه نیروهای در ایجاد فضائی که همه نیروهای خشونت پرهیز و آزادیخواه قادر به فعالیت باشند و اندازه رای مردم، میزان نقش آنها را در سرنوشت کشور تعیین کند، مدلی شبیه کشورهای اسکاندیناوی، به طور وسیعی پذیرفته شده باشد.
این اصل نیز بدیهی به نظر می رسد، ایران کشوری با احزاب و سازمان ها با سابقه تاریخی چپ، لیبرال، دموکرات است و هیچ نیروی به تنهائی و با حذف دیگران قادر به اداره جامعه ما با تنوع اندیشه و سیاست نیست.
با تجربه ایران و منطقه باید برای همه روشن باشد، هر تلاشی برای تحمیل، یک ایدئولوژی، یک مذهب، یک قوم، یک زبان و یا یک سیاست بر جامعه کثرت گرای ما از پیش محکوم به شکست است و باید بر راه حل های سکولار، روادار و دموکرات تکیه کرد.
سازماندهی، ضرورت بزرگ جنبش آزادیخواه و کثرت گرای ماست. اپوزیسیون ایران بدون سازمان دادن خود و بدون هماهنگی و همگامی با یکدیگر، بدون کاربرد گسترده روادرای در سازمانها و بین سازمانها، قادر به انجام وظایف خود نیستد.
هرچه بیشتر مردم در سازمانهای گوناگونی که افکار و تمایلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنها را نمایندگی می کند، سازمان یافته باشند، انجام اقدامی موثر، همکاری و اتحاد نیروها و هدایت حوادث در مسیر سازنده آسانتر و عملی تر خواهد بود.
نخستین ضرورت اتحاد عمل نیروها، سازمان یافتن خود نیروهاست. سازمان ها، احزاب و انجمن ها هنوز نتوانستند از سرکوب ددمنشانه جمهوری اسلامی کمر راست کنند. سازمان های سیاسی اجتماعی و تشکل های صنفی و فرهنگی باید حول برنامه های خود و رواداری، کرامت انسان و اعتماد به نفس متحد شوند و با برنامه خود به اتحادی بزرگ علیه جمهوری اسلامی بپیوندند.
سرکوب ددمنشانه جمهوری اسلامی از یک سو و مهاجرت و پناهندگی میلیونی ایرانیان، به اپوزیسیون خارج از کشور اهمیت ویژه ای می دهد.
اتحاد و وحدت عمل اپوزیسیون در یک جبهه گسترده ضرورت بنیادی جنبش ضد استبدادی، ضدخشونت و ضد انزواطلبی ایران در سطح منطقه و جهان است. اما، اپوزیسیون باید قدم فراتر بگذارند و دولت موقت در تبعید تشکیل دهد. تشکیل دولت موقت در تبعید فواید بسیاری برای رشد جنبش ضدجمهوری اسلامی دارد، از آن میان:
۱ جبهه متحد اپوزیسیون با رواداری و کثرت گرایی تمرین دولتمداری می کند.
۲ علاوه بر آشنایی گروه ها و شخصیت ها با یکدیگر، در یک همکاری تنگاتنگ، گروه ها و احزاب و انجمن ها و شخصیت ها، یک رواردای و احترام به کرامت انسان را تمرین می کنند که تجربه حیاتی ایران پس از جمهوری اسلامی است.
۳ اپوزیسیون، شخصیتی ملموس و چهره گفت و شنود (interface) واحد با مردم ایران پیدا می کند.
۴ اپوزیسیون، چهره گفت و شنود واحد با مردم کشورهای منطقه و جهان پیدا می کند.
جنبش وسیع ضد جمهوری اسلامی باید با رواداری از یک سو در تحکیم صفوف خود بکوشد و از سوی دیگر زمینه همگامی و همراهی و همکاری با نیروهای دیگر را فراهم کند این جنبش باید بر وجه اشتراک پافشاری کند و در یک جبهه وسیع روادار، خشونت پرهیز و سکولار، حکومت منزوی و بی کفایت و ناتوان، و در عین حال غیرانسانی و خشن را سرنگون کند و دین خود را به مردم ایران و منطقه ادا کند.
سرکوب ددمنشانه جمهوری اسلامی که امکان مبارزه متشکل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیروهای اجتماعی گرفته است و تنگ نظری و خشونت داعش وار جمهوری خمینی که راه مبارزه خشونت پرهیز نیروهای سیاسی را سد کرده است، آبستن تحولات کنترل ناشده و پیش بینی ناپذیر است. این وضعیت مسئولیت اپوزیسیون و ضرورت آمادگی و اتحاد عمل آنها را برجسته می کند.
وضعیت وخیم کشورهای دیکتاتورزده، که در نتیجه سرکوب فاقد اپوزیسیون سازمان یافته بودند، چون عراق، لیبی، پیش رو ماست. اپوزیسیون باید مسئولیت تاریخی خود را در یابد و با رواداری و اتحاد عمل گسترده سرنوشت ایران دموکراتیک، روادار، صلح طلب را در مسیر شایسته مردم رنجدیده، تاریخ افتخارآمیز و فرهنگ غنی آن هدایت کند.
۱۵ خرداد ۱۳۹۴
احد قربانی دهناری
گوتنبرگ، سوئد
ahad.ghorbani@gmail.com
http://ahad-ghorbani.com
http://www.facebook.com/ahad.ghorbani.dehari
Abstract
The opposition’s role in the survival of the Islamic Republic of Iran
In the unprecedented regional and international isolation, the economic misery, cultural decadence, and environmental disaster, the survival of the Islamic Republic Iran is not base on its power and popularity, but it depends on the weakness, inaction and spreading of its opponents. In other words, the opposition and their inability to cope with to organize themselves and work together, is one of the most important factor in the survival of the Islamic Republic of Iran.
The broad movement against the Islamic Republic of Iran should with tolerance organize themselves and cooperate with other forces and focus on common ground and a large tolerant, nonviolence and secular front, overthrow the narrow-minded, incompetent and incapable, and yet inhuman and violent government to serve Iranian and the region people.
Ahad Ghorbani Dehnari
5 June 2015
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.