احد قربانی دهناری: چرا روحانیت شیعه و پادوهای آنها قابل اعتماد نیستد؟

این نوشته نگاهی دارد به چند توجیه نظری دروغگوئی از دیدگاه روحانیت شیعه. ….

چرا روحانیت شیعه و پادوهای آنها قابل اعتماد نیستد؟

جستار گشائی

(نشر دوباره مقاله به مناسبت دروغ‌های شرم آور آقای محمد جواد ظریف.)

بسیاری از انسان‌ها برای حفظ منافع مادی و معنوی خود به دیگران دروغ می‌گویند. بسیاری به خود نیز دروغ می‌گویند و اعمال و رفتارهای خود را توجیه می‌کنند. روانشناسی دروغ و یا دروغ به‌عنوان پدیده فردی و اجتماعی قابل مطالعه است. ولی این نوشته بر این واقعیت تکیه دارد که روحانیت شیعه بسیار دروغ می‌گوید و نه تنها از دروغگوئی خود شرم ندارد، بلکه برای آن توجیه نظری هم دارد. این نوشته نگاهی دارد به چند توجیه نظری دروغگوئی از دیدگاه روحانیت شیعه.

با این لطیفه شروع کنیم که شاید خالی از حقیقت نباشد:
سه نفر با حرارت جر و بحث می‌کردند. آخوندی از راه رسید و از آنها پرسید: «چه شده بندگان خدا؟ این همه جار و جنجال برای چیست؟».بحث کنندگان پاسخ دادند: «حجت‌الاسلام! ما مسابقه دروغگوئی گذاشتیم. صد میلیون تومان جایزه تعیین کرده‌ایم. هر کس بزرگ‌ترین دروغ را بگوید،برنده می‌شود. اکنون، ما هر کدام دروغی گفته‌ایم و هر کدام مدعی هستیم که دروغ ما از دروغ دیگران بزرگ‌تر است و هر کدام استدلال خودمان را داریم.». آخوند گفت: «بندگان خدا! کار درستی نمی‌کنید. خدای بزرگ در سوره : النحل آیه : ۱۰۵ می‌گوید: إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَأُوْلـئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ. یعنی تنها کسانى دروغ می‌گویند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند. فرزندانم، دروغ گفتن مطلقن خطاست و من در عمرم هیچ دروغی نگفته‌ام». آن سه تن همدل و همصدا فریادی شادی کشیدند و به اتفاق آرا، جایزه را به آخوند دادند.

برای پی بردن به انگیزه‌های دروغگوئی یک انسان، شناخت بنیان‌های باورها و تعلیمات او بسیار مهم است. بدون شناخت این بنیان‌ها و بدون درک کاربردی این آموزه‌ها پیش‌بینی عملکرد یک انسان ناممکن است.

برای شناخت روحانیت شیعه آشنائی با بنیان نظری آنها و ابزارهائی که در توجیه دروغ دارند، راهنمای کارائی است. آنها برای گمراه کردن توده‌ها ابزارهای گوناگونی دارند که سه ابزار عمده آنها عبارتند از:
•    دروغ مصلحت آمیز
•    تقیه
•    توریه

دروغ مصلحت‌آمیز
در تعلیم و تربیت سنتی ایران دروغ مصلحت‌آمیز جایز است. شیخ مصلح‌الدین سعدی که می‌گفت «بنی آدم اعضای یک پیکرند» در گلستان در باب اول در سیرت پادشاهان نتیجه می‌گیرد که دروغ مصلحت‌آمیز به از راست فتنه انگیز:
پادشاهی را شنیدم به کشتن اسیری اشارت کرد بیچاره درآن حالت نومیدی ملک را دشنام‌دادن گرفت و سقط‌گفتن که گفته‌اند هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید.
وقت ضرورت چو نماند گریز        دست بگیرد سر شمشیر تیز
اذا یئسَ الانسانُ طالَ لِسانُهُ     کَسنّورِ مغلوب یَصولُ عَلی الکلبِ
[=انسان وقتی ناامید می‌شود زبانش بلند می‌شود         مثل گربه‌ مغلوبی که به سگ حمله می‌کند.]
ملک پرسید چه می‌گوید یکی از وزرای نیک محضر گفت ای خداوند همی‌گوید وَ الْکاظِمینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ [= و آنان که خشم خود را رو می برند و از خطای مردمان در می گذرند آیه ۱۳۴ سوره آل عمران در صفت اهل ایمان، تمام آیه: الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ همانان که در فراخى و تنگى انفاق مى‏کنند و خشم خود را فرو مى‏برند و از مردم در مى‏گذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد] ملک را رحمت آمد و از سر خون او در گذشت وزیر دیگر که ضدّ او بود گفت ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن گفتن این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت ملک را روی ازین سخن در هم آمد و گفت آن دروغ وی پسندیده‌تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی و خردمندان گفته‌اند دروغی مصلحت‌آمیز به که راستی فتنه‌انگیز
هر که شاه آن کند که او گوید      حیف باشد که جز نکو گوید
بر طاق ایوان فریدون نبشته بود
جهان ای برادر نماند به کس         دل اندر جهان آفرین بند و بس
مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت      که بسیار کس چون تو پرورد و کشت
چو آهنگ رفتن کند جان پاک         چه بر تخت مردن چه بر روی خاک

برعکس سعدی بسیاری از اندیشمندان دروغگوئی مصلحت‌آمیز را به صراحت رد می‌کنند. کانت در نوشته‌ای با عنوان «درباره دروغگویی از روی انگیزه خیرخواهانه» به یکی از منتقدان خود می‌گوید: اینکه از روی مصلحت و خیرخواهی دروغ بگوییم درست، اما واقعن از کجا می توان مرز مصلحت واقعی و درست را با مصلحت غیرواقعی تشخیص داد. او در باره دروغ آنقدر سختگیر است که امکان دروغ مصلحت آمیز را هم نمی پذیرد در حالی که این نوع دروغ در فرهنگ ایرانی و به‌ویژه روحانیون شیعه جا افتاده است.

ماکیاولی می‌‌گوید: «شهریار باید شکیباترین شنونده حقیقت درباره اموری باشد که درباره آن‌ها پرسیده است و اگر ملاحظه کرد که کسی در ابراز حقیقت به او تعلل می‌‌ورزد باید به خشم آید»
اظهارات نظر غلامحسین اسماعیلی، رئیس سازمان زندان‌های ایران در گفت و گو با خبرگزاری مهر، ۳ تیر ۱۳۹۱، نمونه گویای این گونه دروغ مصلحت‌آمیز برای مصلحت نظام جمهوری اسلامی است که گفت : «ما اصلا زندانی سیاسی نداریم. حالا اگر یک زندانی خودش را سیاسی بداند، حرف دیگری است ولی ما زندانی امنیتی داریم.»

محمدحسن آصفری عضو هیات رئیسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در۱۷ مهر ۱۳۹۲ در مطبوعات گفت: «این که بگوییم کسی به جرم سیاسی در جمهوری اسلامی باشد صحت ندارد ولی اگر کسی تخلفی کرده باشد که این تخلف در راستای سیاست های براندازی برای نظام باشد مجرم است. اما این که کسی به جرم سیاسی بخواهد وارد زندان شود صحت ندارد.»

تقیه
تقیه در اصطلاح شیعه، گریز از صدمۀ دیگران با ابراز همسویی با او در گفتار یا رفتار مخالف حق (شیخ مرتضی انصاری، التقیة)؛ و به تعبیر برخی دیگر، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان به منظور جلوگیری از زیان‌های دینی و دنیایی می‌باشد (شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الإمامیة).
از آنجائی که همواره از مفاهیمی چون « گفتار یا رفتار مخالف حق» و « زیان دینی و دنیایی» برداشتی منطبق با منافع شخصی و گروهی می‌شود، دروغ‌های روحانیت شیعه بهتر قابل درک است. نمونه دروغ‌های شاخدار خمینی با شناخت تقیه بهتر قابل درک است که در نوفل لوشاتو می‌گفت:
اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیتهای مذهبی آزادی داده است. آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسانها قرار داده است، بهره مند شوند. ما به بهترین وجه از آنان نگهداری می‌کنیم. در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند.

از نظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست. زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد.
بشر در اظهار نظر خودش آزاد است.
اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است.
مطبوعات در نشر همه‌ی حقایق و واقعیات آزادند.
یکی از بنیان‌های اسلام آزادی است… بنیاد دیگر اسلام اصل استقلال ملی است.
برنامه ما تحصیل استقلال و آزادی است.
حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است.
دولت اسلامی یک دولت دمکراتیک به معنای واقعی است و اما من هیچ فعالیت در داخل دولت ندارم و به همین نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکیل شود، نقش هدایت را دارم.
اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است.
نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است.
اما شکل حکومت ما جمهوری است، جمهوری به معنای اینکه متکی به آرای اکثریت است.
حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوری‌ها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و با همۀ مظاهر تمدن موافق.
شکل حکومت جمهوری است. جمهوری به همان معنا که در همه‌جا جمهوری است. جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل همه جمهوری‌ها.
ولایت با جمهور مردم است.

در این جمهوری یک مجلس ملّی مرکب از منتخبین واقعی مردم امور مملکت را اداره خواهند کرد.
عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادام‌العمر نیست، طول مسئولیت هر یک از مقامات محدود و موقت است. یعنی مقامات ادواری است، هر چند سال عوض می‌شود. اگر هم هر مقامی یکی از شرایطش را از دست داد، ساقط می‌شود.
رژیم ایران به یک نظام دمکراسی‌ای تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه می‌گردد.
اختیارات شاه را نخواهم داشت.
من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت.

من در آینده (پس از پیروزی انقلاب) همین نقشی که الآن دارم خواهم داشت. نقش هدایت و راهنمایی، و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می‌کنم… لکن من در خود دولت نقشی ندارم.
ما به خواست خدای تعالی در اولین زمان ممکن و لازم برنامه‌های خود را اعلام خواهیم نمود، ولی این بدان معنی نیست که من زمام امور کشور را به دست بگیرم و هر روز نظیر دوران دیکتاتوری شاه، اصلی بسازم و علی‌رغم خواست ملت به آنها تحمیل کنم. به عهده دولت و نمایندگان ملت است که در این امور تصمیم بگیرند، ولی من همیشه به وظیفه ارشاد و هدایتم عمل می‌کنم.
علما خود حکومت نخواهند کرد. آنان ناظر و هادی مجریان امور می‌باشند.این حکومت در همه‌مراتب خود متکی به آرای مردم و تحتِ نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود.
من نمی‌خواهم ریاست دولت را داشته باشم. طرز حکومت، حکومت جمهوری است و تکیه بر آرای ملت.
مردم هستند که باید افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند، و لیکن من شخصاً نمی‌توانم در این تشکیلات مسئولیت خاصی را بپذیرم و در عین حال همیشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظیفۀ ارشادی خود را انجام می‌دهم.
من چنین چیزی نگفته‌ام که روحانیون متکفل حکومت خواهند شد. روحانیون شغلشان چیز دیگری است.
من و سایر روحانیون در حکومت پستی را اشغال نمی‌کنیم. وظیفۀ روحانیون ارشاد دولت‌ها است. من در حکومت آینده نقش هدایت را دارم.
حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور می‌گذارد.
قانون این است. عقل این است. حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی باید به دست خودش باشد.
باید اختیارات دست مردم باشد. این یک مسئله عقلی است. هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدرات هرکسی باید دست خودش باشد.
حکومت اسلامی بر حقوقِ بشر و ملاحظه‌ی آن است. هیچ سازمانی و حکومتی به‌اندازه‌ی اسلام ملاحظه‌ی حقوق بشر را نکرده است. آزادی و دموکراسی به‌تمام معنا در حکومت اسلامی است، شخص اوّل حکومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است در امور.
اسلام، هم حقوق بشر را محترم مى‏شمارد و هم عمل مى‏کند. حقّى را از هیچ‌کس نمى‏گیرد. حق آزادى را از هیچ‌کس نمى‏گیرد. اجازه نمى‏دهد که کسانى بر او سلطه پیدا کنند که حقّ آزادى را به اسم آزادى از آنها سلب کند.
باید اختیارات دست مردم باشد. هر آدم عاقلی این‌ را قبول دارد که مقدرات هرکس باید در دست خودش باشد.
ما که می‌‌گوییم حکومت اسلامی می‌خواهیم جلوی این هرزه‌ها گرفته شود، نه‌اینکه برگردیم به ۱۴۰۰ سال پیش. ما می‌خواهیم به عدالت ۱۴۰۰ سال پیشش برگردیم. همۀ مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داریم.
ما وقتی از اسلام صحبت می‌کنیم به معنی پشت‌کردن به ترقی و پیشرفت نیست. ما قبل از هر چیز فکر می‌کنیم که فشار و اختناق وسیلۀ پیشرفت نیست.
دولت استبدادی را نمی‌توان حکومت اسلامی خواند… رژیم اسلامی با استبداد جمع نمی‌شود.
در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی می‌رود و قاضی او را احضار می‌کند و او هم حاضر می‌شود.
ما حکومتی را می‌خواهیم که برای اینکه یک دسته می‌گویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند.
حکومتی که ما می‌خواهیم مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود. یکی علی و یکی هم عمر.
حکومت اسلامی، حکومت ملّى است. حکومت مستند به قانون الهى و به آراء ملت است. این‌طور نیست که با قلدرى آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را، با آراء ملّت مى‌آید و ملّت او را حفظ مى‌کند و هر روز هم که برخلاف آراء ملّت عمل بکند قهراً ساقط است.
تمام اقلیت‌های مذهبی در حکومت اسلامی می‌توانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند.
اقلیت‌های مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود.
تمام اقلیت‌های مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند.
از یهودیانی که به اسرائیل رفته‌اند دعوت می‌کنیم به وطن خود بازگردند. با آنها کمال خوشرفتاری خواهد شد.
اسلام جواب همۀ عقاید را به‌عهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق‌ها را با منطق جواب خواهد داد.
در حکومت اسلامی همۀ افراد دارای آزادی در بیان هرگونه عقیده‌ای هستند.
جامعۀ آیندۀ ما جامعۀ آزادی خواهد بود. همۀ نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت.
ما یک حاکمی می‌خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکال‌هایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند.
این که می‌گویند اگر اسلام پیدا شد زنان باید توی خانه بنشینند و قفلی بر آن زده دیگر بیرون نیایند تبلیغات است. زن و مرد همه آزادند که به دانشگاه بروند. رأی بدهند. رأی بگیرند. ما با ملعبه بودن زن و به قول شاه: «زن خوب است زیبا باشد» مخالفیم.
اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلکه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است.
زنان در انتخاب، فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین اسلامی آزادند.
زن‌ها در حکومتِ اسلامی آزادند حقوق آنان مثل حقوق مردها. اسلام زن را از اسارت مردها بیرون آورد و آنها را هم ردیف مردها قرار داده است، تبلیغاتی که علیه ما می‌شود برای انحراف مردم است. اسلام همۀ حقوق و امور بشر را تضمین کرده است.
مسلمن خمینی از حقوق دگراندیشان، اقلیت‌های مذهبی، زنان، نوع برخورد با افسران ارتش، دموکراسی و نوع حکومت و نقش روحانیون آگاه بود. آنچه گفته بود دروغهائی بود که در مذهب شیعه توجیه مذهبی و تئوریک دارد.

توریه
توریه ( بر وزن توصیه ) اصطلاحی در متون دینی است، بدین معنا که متکلم معنایی از کلام خود را که مرادش نیست به مخاطب منتقل کند. توریه در لغت به معنای پنهان کردن پوشانیدن و افشا نکردن راز است  و دراصطلاح متون دینی و فقها توریه آن است که متکلم از سخن خود معنایی را جز آنچه مخاطب می فهمد (یعنی معنایی خلاف ظاهر) اراده کند. به زبان دیگر شنونده از آن چیزى مى فهمد و گوینده از آن چیز دیگرى را اراده مى کند، یا به تعبیر دیگر سخنى است دو پهلو، که عبارت تاب هر دو معنى را دارد.

چند نمونه کاربرد عملی توریه در زندگی روزانه طبق آموزش روحانیون:
•    از شما تقاضای کمک می‌کنند. در جواب بگوید دستم خالی است و واقعن در آن لحظه در دستهایتان چیزی نباشد، گرچه ممکن است در جیب یا حساب بانکی شما پول  زیادی داشته باشید.
•    از شما می‌پرسند آیا فلان شخص را دیده‌اید؟ شما هنگام پاسخ یک قدم به جلو بردارید و بگوئید از وقتی اینجا ایستاده‌ام او را ندیده‌ام.
•    وقتی همسایه‌ای می‌خواهد وسیله‌ای از شما قرض کند و شخص نمی خواهید به او قرض بدهید،  بگوئید: جاروبرقی ما کار نمیکندو منظور شما این است الان جاروبرقی خاموش است، ولی شنونده فکر می‌کند جاروبرقی خراب است.
•    بگوئید آقا در خانه نیستند و منظور شما امام زمان «علیه السلام» باشد و مخاطب با قرینه‌ای که موجود است گمان کند منظور شما صاحب خانه است.
نظریه‌پردازان روحانیت شیعه مدعی هستند توریه دروغ نیست، چرا که نیت گوینده سخن راستى بوده و عبارات او نیز تاب آن معنى را داشته است هر چند شنونده به خاطر ذهنیت خودش چیز دیگرى را از آن فهمیده و معلوم است که اشتباه شنونده در فهم معناى کلام ارتباطى به گوینده ندارد.

با درک توریه می توان قانون اساسی جمهوری اسلامی را بهتر درک کرد. یک جا حقی را به شهروند می‌دهد و در جائی دیگر ابزار پس‌گرفتن آن حق را به دست حکومت اسلامی می‌دهد.
مردم ایران به گفته‌های روحانیت شیعه که با سه ابزار عمده دروغگوئی یعنی دروغ‌مصلحت‌آمیز، تقیه و توریه تدوین شده‌بود، باور کردند، آنچه در عمل دیدند و دریافتند خلاف گفته‌ها بود. وعده حکومت مستضعفان، مستضعفان را بر خاک سیاه نشاند. وعده آبادی، استقلال و آزادی به ویرانی خانمان‌برانداز، لجام گسیخته‌ترین وابستگی و خودکامه‌ترین حکومت تاریخ ایران انجامید و بهترین فرزندان این میهن زجرکشیده یا نابود شدند یا در سیاهچال‌های جمهوری اسلامی به تدریج جان می سپارند و یا در خاک ایران با امکانات مردم ایران دانش و مهارت آموختند و در کشورهای دیگر با آفرینش و سازندگی کار می‌کنند.

بنمایه
شیخ مرتضی انصاری. التقیة. ص۳۷. قابل دسترسی در:
http://lib.eshia.ir/15045/1/1

شیخ مفید. تصحیح اعتقادات الإمامیة، ص ۱۳۷. قابل دسترسی در:
http://lib.eshia.ir/15141/1/137/کتمان

مجموعه آثار خمینی با عنوان «صحیفه امام خمینی». قابل دسترسی در:
http://farsi.rouhollah.ir/library-index
۱۰ بهمن ۱۳۹۲ (۳۰ ژانویه ۲۰۱۴)
احد قربانی دهناری
گوتنبرگ، سوئد
ahad.ghorbani@gmail.com
http://ahad-ghorbani.com
http://www.facebook.com/ahad.ghorbani.dehari
Abstract: Can You Trust the Shia Islamic clergies in Iran?
The leaders of Islamic Republic of Iran are Shia Islamic clergies. Without understanding the religious and theoretical bases of their faiths and educations, perception and prediction of their words and deeds are impossible. Although, one researcher has said ‘lying is an unavoidable part of human nature’, but to resonate and justify the laying belong to Iranian Shia Islamic clerics. To understand better the words and deeds of Iranian Shia clergymen, who are real leaders of Iran, not the formal government like President and Minister of Foreign Affairs, to familiarize with some of the most important tools and concepts that they use for justification of their laying, rhetoric and actions are very helpful:
•    Good intention lying [Douroqe Maslehet-aamiz, دروغ مصلحت‌آمیز]
•    Protective lying [Taqiyya, تقیه]
•    Ambiguous truth [Tovriyya, توریه]
•    Religious tricks [Kolah-e sharei, کلاه شرعی]
•    Following [Taqlid, تَقْلید]
•    Verdict [Fatwaa, فتوا‎]

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.