د. ح: همه با هم علیه سوسمارخورها! تحقق «همدلی و همزبانی» دولت و ملت

دلاوران! صدای دیگری نیز به گوش می رسد گویا، هرچند میان این همه عربده گم شده است. آری گویا صدای شب گریه ی کودکانی است که بارها طعم تجاوز (و نه تعرض) را چشیده¬اند، ناله ی همراه با درد جسمانی کودکانی است که در سخت ترین شرایط به کار گرفته می شوند، آه و فغان کودکانی است که از سر فقر فروخته شده و به ازدواج زودهنگام مجبور شده اند ….

همه با هم علیه سوسمارخورها!
تحقق «همدلی و همزبانی» دولت و ملت

د. ح

اخبار روز:
چند روزی است که صدای فریاد عدالت خواهی قهرمانان طبقه ی متوسط در میان کارزار خشن و بی رحم فیسبوک پیچیده است که:
«ای ملت بشتابید که به دو فرزند بی گناه کوروش تعرض شده است! این اعراب خونخوار باز هم در حق ما جنایت کردند! ای دولت شریف و منصف، ای دادگر، داد ما را بستان! ای دستگاه دیپلماسی همیشه پیروز و خندان، به دولت سعودی فشار بیاور که این دو جنایتکار ملعون را به سزای اعمال ناشایست خود برساند. به کمتر از اعدام نیز قانع نیستیم! باشد که حسابِ کار دست این ملخ خورهای فرومایه و بی اخلاق بیاید که دیگر به ناموس ملت دست درازی نکنند و آبروی شریعت نرود!»
و البته فراموش نکنیم که عناصر رادیکال تر و شجاعترِ این آزادمردان و بی باک زنان دل به دریا زدند و تجمعاتی خودجوش (شاید هم با مجوز و یا دست کم با تأیید مسئولان) این گوشه و آن گوشه برگزار کردند و با عربده ی خود گوش فلک را کر کردند.
درود بر این همه غیرت و زنده باد به این دولت «همدل و همزبان» که به درخواست افکار عمومی و جامعه ی مدنی و هزار و یک اسم آن چنانی دیگر، با تمام توان به دولت مرتجع آل سعود فشار می آورد که این دو فرد خطاکار را به اشد مجازات (برای خنک شدن دل، چه بهتر که اعدام باشد!) برساند و در راستای همین اعمال فشار به این دولت فاسد (شاید هم برای صرفه جویی ارزی) اقدام به تحریم سفر عمره نموده تا شاید آبروی ریخته به کوزه بازگردد (شاید هم بخشی از ضرر اقتصادی کاهش قیمت نفت جبران شود)!

دولت سعودی نیز در یک اقدام هم راهانه وعده ی اعدام داده است که از این قطب ارتجاع در منطقه که با نگاه امپریالیستی خود به یمن تجاوز و از جانیان متجاوز به سایر کشورها حمایت می کند، بعید نیست که جان این دو مجرم را قربانی مشتی پول حاصل از سفر حجاج ایرانی کند. برای آل سعود اعدام های وحشتناک، بخشی از زندگی روزمره شده است؛ برای ما نیز هم!

در میان همه ی این اقدامات، نگرانی ها و البته عربده ها چیزی عجیب به نظر میرسد و آن این است که چرا این همه غیرت برای چیزهای دیگر گل نمی کند و صداهای دیگر شنیده نمی شود؟ دلاوران، صدای دیگری نیز به گوش می رسد گویا، هرچند میان این همه عربده گم شده است. آری گویا صدای شب گریه ی کودکانی است که بارها طعم تجاوز (و نه تعرض) را چشیده¬اند، ناله ی همراه با درد جسمانی کودکانی است که در سخت ترین شرایط به کار گرفته می شوند، آه و فغان کودکانی است که از سر فقر فروخته شده و به ازدواج زودهنگام مجبور شده اند و البته بغض فروخورده ی افرادی که هر روزه در کوچه، خیابان، زندان، بازداشتگاه و یا هر جای دیگری مورد تعرض مأموران محترم(!) انتظامی و امنیتی قرار می گیرند. این گوشه ای از وقایعی است که روزانه در این کشور عزیز، پر غرور و افتخار – با تاریخی دو هزار و پانصد و اندی ساله (و چه بسا اندکی بیشتر) – به وقوع می پیوندد. البته مسبب هیچ یک از این فجایع اعراب نیستند و ظاهراً به تمامی از همین فرزندان کوروش اند! هرچند این ها مسائل درون خانوادگی است؛ اما ای فرزندان کوروش! لطفاً اندکی هم مانع اعمال جنایتکارانه ی خواهران و برادران خود شوید و فریادی هم بر سر آن ها بکشید، شاید باورمان شود که این فیگورهای بشردوستانه ی فصلی و غیرت مندی های ناگهانی برای دفاع از آن دو نوجوان بی گناه بوده و نه از سر عناد ناشی از فاشیسم و نژادپرستی با مردم عرب! هرچند که امروزه دیگر نژادپرستی و فاشیسم برای بسیاری افراد ناپسند نیست. این اتفاق باز هم نشان داد که گویا همچنان کمونیسم و دیگری غیر فارس، بهترین میانجی ها برای بازسازی نظری و عملی مفهوم «ملت» ایران توسط دولت است.

افسوس!
—————————–
* نام واقعی نویسنده برای تحریریه اخبار روز مشخص است.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.