۱۵ میلیون حاشیه نشین در ایران

رشد حاشیه‌نشینی و زاغه‌نشینی در سایه اقتصاد مقاومتی ….

خودنویس:
۰۵/بهمن/۱۳۹۳ سیاوش شهابی
تقریبا تمامی جمعیت کارگری کشور حتی از خط فقر نیز پایین‌تر ارزیابی می‌شوند و حتی اجاره نشینی نیز امکان پذیر نیست و کارگران ‌به‌سوی حاشیه‌نشینی سوق داده می‌شوند.

به گزارش روزنامه شهروند چاپ تهران، حاشیه‌نشینان ۶ ‌سال پیش ٩‌میلیون نفر بودند و حالا ١۵میلیون نفرند. خبری که مدیرکل دفتر توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه‌های غیررسمی اعلام کرده که براساس مطالعاتی که درباره حاشیه‌نشینی ۷۷ شهر کشور انجام شده است، پیش‌بینی می‌شود جمعیت حاشیه‌نشین کشور به ۱۵میلیون نفر برسد. ۱۵ میلیون نفری که در مناطق حاشیه شهرها از تأسیسات و خدمات شهری مناسب بی‌بهره‌اند.

هر چند بر اساس آمار رسمی دولتی، در کشور ١٠میلیون و صد‌هزار نفر حاشیه‌نشین و ۴میلیون و ۴٠٠هزار نفر نیز در شهرهای بین ٢٠ تا ۵٠هزار نفر در حاشیه شهرها زندگی می کنند که روی هم حدود ١۵ میلیون جمعیت را به خود اختصاص می‌دهد، اما سازمان جهانی برنامه توسعه انسانی سازمان ملل در گزارش سالانه خود به آمار ۲۵ درصدی زندگی زاغه نشینان در ایران اشاره کرده است.

پیش از این نیز محمد سعید ایزدی، معاون وزیر راه و شهرسازی و مدیرعامل شرکت عمران و بهسازی شهری کشور از حضور ۲۰ میلیون ایرانی در سکونتگاه‌های غیررسمی خبر داده و گفته بود: «در کشور ۵۰ هزار هکتار سکونتگاه غیر رسمی با ۲۰ میلیون نفر جمعیت وجود دارد». در اظهار نظری دیگر علی اکبر سیاری، معاون بهداشتی وزارت بهداشت آمار حاشیه‌نشینان در کشور را هشت میلیون نفر اعلام کرده بود. محمدباقر قالیباف، شهردار تهران نیز پیشتر اعلام کرده بود ۳۵ تا ۵۰ درصد جمعیت تهران حاشیه‌نشین هستند.

تاریخچه
حاشیه نشینی در ایران را می توان به سه دوره تاریخی تقسیم کرد: دوره اول مربوط به قبل از اصلاحات ارضی است که مهاجرت از روستاها به شهرها هر چند به کندی، اما آغاز می شود. دوره دوم از اوایل دهه ۱۳۴۰ به تدریج با آغاز برنامه های مربوط به تقسیم زمین و مشکلاتی که بر اثـر دگرگون شدن نظام سنتی روستاها پدید آمد، آغاز می شود. دوره سـوم؛ را بـا نـام دوره انفجاری می‌خوانند. از اواخر سال ۱۳۴۹ آغاز شده و تا اواخر سال ۱۳۵۶ و اوایل سال ۱۳۵۷ ادامه یافت. در دوره انقلاب ۵۷، جنبش‌های حاشیه نشینان مخصوصا در تهران به تنهایی نقش بزرگی در به سرانجام رسیدن انقلاب داشتند. هر چند با شروع سرکوبهای گسترده سیاسی و اجتماعی، آنها نیز از رسیدن به اهداف و خواسته‌های خود بازماندند.

تا پایان سال ۱۳۵۹ حداقل ۱ میلیون نفر در حاشیه شهر تهران زندگی می‌کردند که آصف بیات در کتاب «سیاست‌های خیابانی» با اشاره به آمار سرشماری تهران در سال ۵۹ تاکید می‌کند اگر سکونتگاه‌های خودسرانه ایجاد شده در مناطق ورامین، قرچک و شهریار را هم اضافه کنیم، تقریبا ۱۵٪ جمعیت تهران در آن سال‌ها حاشیه نشین بودند و در مناطقی چون حلبی آبادها و زورآبادها که تا اواخر دهه ۶۰ نیز بعضا وجود داشتند، زندگی می‌کردند.

هم اکنون نیز در شهر تهران شهرک‌های متعددی در منطقه ١۶ و مناطق حاشیه‌ای در پاکدشت، قیام‌دشت، احمدآباد، حسن‌آباد، خلیج، بادامک و رامینک وجود دارد و تعداد افراد ساکن در آنها روزبه‌روز افزایش می‌یابد. امروزه، زاهدان، مشهد، اردبیل، سنندج، همدان، یزد، خرم آباد، قصر شیرین، زنجان، تبریز و کرج و بیش از ۴۰ شهر دیگر ایران جزو شهرهایی شده‌اند که تعداد حاشیه‌نشینان آنها روزبه‌روز درحال افزایش است. ناگفته نماند که حاشیه نشینان علاوه بر محدودیت‌های گسترده امکانات و شرایط زیست، هر از چند گاهی با یورش ماموران نیروی انتظامی و شهرداری برای تخریب خانه‌های خود نیز مواجه می‌شوند.

شیب اقتصاد به سوی حاشیه نشینی!
بر اساس آخرین گزارش منتشر شده از سوی بانک مرکزی در تابستان امسال، افزایش نرخ تورم به نفع ۲۰ درصد از جامعه که دارای درآمد بیشتری هستند، عمل کرده و علاوه‌بر این، افزایش نرخ بیکاری نیز به افزایش نابرابری درآمدی منجر شده، به‌گونه‌ای که با افزایش بیکاری، درآمد متعلق به گروه کم‌درآمد جامعه به گروه پردرآمد انتقال یافته است. به گزارش این تحقیق، عدم وجود فرصت‌های مناسب برای عرضه نیروی کار تاثیر بسزایی در کشاندن افراد به ورطه فقر و محرومیت و گسترش نابرابری داشته است.

نشریه رسمی وزارت امور اقتصادی و دارایی نیز در تیرماه امسال اعلام کرده بود: «بررسی‌هایی که وزارت مسکن و شهرسازی برای اجرای طرح‌های مسکن انجام داده، ‌نشان می‌دهد قدرت اقتصادی خانواده‌ها طی دوره نخست اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها ۲۵ درصد کاهش داشته است.حتی پیش از این از هر صد خانواده‌ای که وارد بازار مسکن می‌شدند، حداقل ۶۰ خانوار به سمت مسکن ملکی می‌رفتند ولی همین عدد در حال حاضر به ۶۵ خانوار رسیده که به سمت مسکن اجاره‌ای می‌روند».

به این ترتیب با احتساب ۲/۵ تا ۳ میلیون تومان خط فقر، تقریبا تمامی جمعیت کارگری کشور که حقوق ماهانه‌اش یک پنجم این میزان است، حتی از خط فقر نیز پایین‌تر ارزیابی می‌شوند. با چنین میزان درآمدی، حتی اجاره نشینی نیز امکان پذیر نیست و بنابراین جمعیت کارگری نیز به سوی حاشیه‌نشینی و زاغه نشینی سوق داده می‌شود.

حاشیه نشینان چه کسانی هستند؟
ناصر اصغری، فعال کارگری در این خصوص به خودنویس می گوید:«حاشیه نشینان بیشتر از قشر کارگر و فقیرتر جامعه هستند. این جمعیت میلیونی به کارهایی که در فرهنگ عامه کارهای “پست” به حساب می آیند و رو آوری به آنها با چشم تحقیر نگریسته می شود، مشغول به کار هستند. جمع آوری زباله با درآمدی بسیار ناچیز و آشغال‌هایی که قابل بازیافت هستند. کارهای کاذب مثل واکس زنی، گل فروشی سر چهارراه‌ها، فروش اجناس بدون مجوز در کنار خیابان‌ها یعنی دست فروشی و کارهای دیگر از این نوع. کارهایی که ساعات شروع و پایان آنها به درآمد کافی برای خرید لقمه نانی وابسته است!»

اگر آمار نه چندان معتبر بیش از ۱۰ میلیون کارگر در ایران را مد نظر قرار دهیم، اگر هر فرد را سرپرست یک خانواده حداقل ۳ نفره حساب کنیم، به جمعیتی حدود ۳۰ میلیون نفر خواهیم رسید که بر اساس آمارهای ذکر شده، با یک حساب سر انگشتی می‌توان گفت بیش از نیمی از جمعیت کارگری ایران در حاشیه شهرها و زاغه‌ها زندگی می‌کنند.

منصور ترکاشوند، کارگری که خود از نزدیک شاهد زندگی حشیه نشینان است می‌گوید:«زاغه نشینان هر کارى مى‌کنند و عملا هیچ حقوق تعریف شده‌ای ندارند، زندگى مشخصى ندارند، معلوم نیست زندگی‌شان چگونه مى‌چرخد. کارگرى، جمع آورى زباله‌های قابل بازیافت، حمل مواد مخدر براى صاحبان آن، فروش گل و روزنامه سر چهار راهها… مشاغلى که شخصیت انسان را له مى‌کنند.»

مهرداد درویش پور جامعه شناس اما شرایط تبعیض آمیز در استان‌های مختلف ایران را برای مهاجرت کم تاثیر نمی‌داند و می‌گوید: «در ایران بسیاری از گروهای تحت ستم  در مناطقی نظیر کردستان، سیستان و بلوچستان  و مناطق فقیرتر آذربایجان به شهرها و مناطق بزرگتر مهاجرت می‌کنند و این نه فقط به‌خاطر شکاف طبقاتی و مدیریت غلط اقتصادی بلکه به‌خاطر تبعیض اتنیکی هم که وجود داشت، این گروه‌ها محروم تر و از شرایط به‌مراتب سخت‌تری برخوردار بودند. این واقعیت همچنان بر سرجای خود باقی است و به این معنی حاشیه نشینی در ایران یک رنگ اتنیکی هم به خود دارد.»

درویش پور در ادامه تاکید می کند این تبعیض در مورد مهاجران افغان تبار مصداق بیشتری پیدا می‌کند و شدت و حدت آن بیشتر از شهروندان ایرانی تبار است.

توزیع نامتعادل امکانات شغلی و اقتصادی
مهرداد درویش پور با اشاره به اینکه پدیده حاشیه نشینی اصولا ناشی از رشد جامعه سرمایه داری و به ویژه سرمایه‌داری پیرامونی است می‌گوید: «سرمایه داری بر یک رشد ناموزون استوار است و این به معنای آن است که بخش‌های مختلف اقتصاد، بر مبنای سود آوری و نه بر مبنای نیازهای جامعه توسعه پیدا می‌کنند و این باعث تمرکز و گسترش چه در حوزه صنعتی و چه در حوزه امکانات اجتماعی در شهرهای بزرگ‌تر که از بازار پر رونق تری برخوردار است می شود. به این معنی در نظریه ای که حاشیه نشینی را صرفا با  رشد ناموزون سرمایه‌داری توضیح میدهد، به گونه‌ای «خودکار»  بخش‌هایی از جامعه پیشرفته‌تر  شده و بخش‌های دیگر کمتر پیشرفته می کنند. به عبارت دقیق‌تر شهرهای بزرگ به مراکزی صعنتی تبدیل می‌شوند که شکاف بین شهرهای کوچک و روستاها با آن بیشتر و بیشتر می‌شود.»

درویش پور در ادامه می گوید: «تمام جان کلام این است که آدمی چه به دلیل نیاز به اشتغال و کار و چه به خاطر رسیدن به شرایط بهتر زندگی، از مکانی با امکانات شغلی و زندگی کمتر به جایی نقل مکان می کند که امکانات بیشتری داشته باشد. بنابراین شهرهای بزرگ برای بسیاری از افرادی که در شهرهای کوچک یا روستاها بسر می برند، نوعی جذابیت پیدا می کنند تا بعنوان نیروی کار آزاد به شهرهای بزرگ بیایند. به این ترتیب این کشش مغناطیسی که شهرهای بزرگ در سراسر دنیا پیدا می‌کنند افراد را با امید به پیدا کردن شغل و شرایط درخور و بهره‌مندی از زندگی پر رفاه ترشهری به خود جذب می‌کنند.»

درویش پور با ذکر این نکته که حاشیه نشینی در دوره پهلوی و دوران کنونی از نظر اشتغال و مسکن تا حدودی تفاوت دارد می‌گوید: «این واقعیتی است که شهر تهران امروز به شدت گسترش یافته و جمعیتی چند برابر دوران  پهلوی یافته است. در دوران کنونی پدیده توسعه مسکن را به شکل سرسام آوری می بینیم اما با فرصت‌های شغلی متناسب با جمعیت تهران روبه‌رو نیستیم. یعنی در دوره پهلوی  گرچه فرصت‌های شغلی لازم به نسبت جمعیت تهران و به رغم شکاف طبقاتی وجود نداشت، اما به اندازه امروز ناموزون نبود. در مقابل مسکن سازی بسیار محدودتر بود و حلبی آبادها، زورآبادها و بسیاری از زاغه نشینی‌های حومه تهران محصول شرایطی بود که مردم فاقد توان اقتصادی، فاقد مسکن و فاقد شغل مناسب، ناگزیر به آن روی می‌آوردند. اما در دوره حاضر بخاطر سیاست‌های غلط اقتصادی و غیر مولد که باعث فرار بخشی از سرمایه‌ها شده و مساله بیکاری وگرانی فزاینده، شکاف طبقاتی و کمبود اشتغال به شدت گسترش یافته است. با این همه مسکن سازی در تهران رشد چشمگیری داشته و ترکیب جمعیت روستایی از ترکیب جمعیت شهری نسبت به گذشته بسیار کمتر شده است. مسکن سازی‌ها در شهرهای بزرگ همچون تهران باعث جذابیت بیشتر محیط شهری و افزایش مهاجرت‌ها شده است بی آن که امکانات شغلی متناسبی وجود داشته باشد. امری که به رشد بیشتر فقر و حاشینه نشینی منجر می‌شود.»

درویش پور در ادامه تاکید می‌کند که: «مساله نوع و بزرگی و کوچکی مسکن و تعداد افرادی که در آن زندگی می‌کنند و میزان دوری و نزدیکی به امکانات اجتماعی و نیازهای روزمره،  یکی از استاندارهایی است که موقعیت زندگی نرمال را از زندگی حاشیه نشینی جدا می‌سازد. برای نمونه در همان مثال تهران شکاف طبقاتی و سطح درآمد بین جنوب و شمال تهران هنوز کمتر نشده است هر چند امکانات مسکن به شدت گذشته ضعیف نیست.»

۱ نفر از هر هفت نفر حاشیه نشین است!

براساس آماری که سازمان‌های جهانی اعلام کرده‌اند در حال حاضر به‌طور متوسط از هر هفت نفر جمعیت کره زمین یک نفر حاشیه‌نشین است که این آمار در کشورهای در حال توسعه یک نفر به ازای هر سه نفر را نشان می‌دهد. تاکنون پیش‌بینی‌های زیادی درباره میزان افراد حاشیه‌نشین در دهه‌های آینده صورت گرفته است.

برخی از این پیش‌بینی‌ها تعداد افرادی را که تا سال ۲۰۲۰ به‌عنوان حاشیه‌نشین معرفی می‌شوند ۱۴۰۰ میلیون نفر اعلام کرده است که از این میزان ۱۳۵۵ میلیون نفر آن در کشورهای در حال توسعه و پنج میلیون نفر آن در کشورهای توسعه یافته خواهد بود. برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد نیز با توجه به رشد جمعیت در سراسر جهان، جمعیت حاشیه‌نشینان در سال ۲۰۳۰ را حدود دو میلیارد نفر پیش‌بینی کرده است. در ایران نیز وضعیت حاشیه‌نشینان همگام با آمار‌های جهانی در حال رشد است.

————————————–
توضیح تصویر: یکی از شهرک‌های حاشیه شهر مشهد با نام همت آباد و سیس آباد است که درست در کنار شهرک صنعتی و در نزدیکی کارخانه‌های مختلف بنا شده است. این دست شهرک‌ها در کنار بیشتر شهرهای ایران آرام آرام در حال رشد هستند.

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.