ارژنگ بامشاد: صف آرئی ها جدی تر می شوند؟
درست در شرایطی که درگیری های جناح های حکومتی حادتر می شود، فرصت هائی هم برای مردم ایجاد می شود که می توانند از آنها برای به صحنه آوردن نیروی خود استفاده کنند. حرکت های کارگری در اول ماه مه، نشان داد که جامعه کارگری ایران تا چه حد زیر فشار است و تا چه حد از بی حقوقی رنج می برد. ثبت نام ۹۷ درصدی مردم برای دریافت یارانه ها نشان داد که فقر چگونه گلوی مردم کشور را در چنگال خود گرفته است. ….
صف آرئی ها جدی تر می شوند؟
ارژنگ بامشاد
صف آرائی های جناح های حکومتی، روز به روز جدی تر می شود. پیروان رهبر در هفته های اخیر، تهاجم گسترده ای را علیه دولت روحانی و حامیانش سازمان داده اند. برگزاری همایش «دلواپسگراها»، با “اشغال” مجدد و تحریک آمیز سفارت آمریکا ؛ سازماندهی تظاهرات علیه «بدحجابی» جلو وزارت کشور، مخالفت آیت الله صافی گلپایگانی با فرماندار شدن زنان، هشدار موحدی کرمانی خطیب نماز جمعه تهران به وزارتخانههای ارشاد و علوم که :«مبادا کشور به انحطاط فرهنگی و اخلاقی دوران اصلاحات بازگردد..!»، بایکوت نمایشگاه کتاب از سوی خامنه ای؛ حملات سنگین «کیهان»، «عماریون»، «برهان» و دیگر سایت ها و وبلاگ های زنجیره ای بیت رهبری و گروه های سرسپرده به دولت روحانی و حامیانش، توقیف «قانون» ، انتشار گسترده فیلم «من روحانی هستم» و احضار ورزا به مجلس توسط نمایندگان جریانات تحت رهبری حداد عادل و جبهه پایداری، همه و همه نشان از یک تهاجم همه جانبه به دولت روحانی و ائتلاف رفسنجانی، روحانی و خاتمی دارد.
اما جبهه مخالف هم بی کار ننشسته است. محمد جواد ظریف در دفاعیه خود در مجلس، به شکل بی سابقه ای انکار هولوکاست که به مدت هشت سال سیاست رسمی جمهوری اسلامی بوده و مورد حمایت رهبر رژیم قرار داشته است را پروژه ای صهیونیستی می داند و می گوید: «لذا تا وزیر خارجه هستم نخواهم گذاشت پروژۀ صهیونیستی امنیتی سازی ایران، منجمله از طریق تخریب وجهه و حیثیت ملی تحت بهانۀ واهی انکار هولوکاست تحقق یابد. ما …به مبارزه با شبهه افکنی صهیونیست ها در باره انکار هولوکاست ادامه خواهیم داد». حسن روحانی نیز در برابر نظرات علی خامنه ای پیرامون علوم انسانی با صراحت می گوید:« باید توجه داشته باشیم که کجا را باید اسلامی کنیم و راه را اشتباه نپیماییم چون پایهها و مبانی علم و دانش، اسلامی، مسیحی و یهودی ندارد و پایههای علم جهانی است و جغرافیا نمیشناسد.
متدها هم جهانی هستند». همین موضع گیری سرراست، خشم طرفداران رهبر را برانگیخته است. هم زمان نیز هاشمی رفسنجانی با حمله به وزارت اطلاعات و سازمان های همسو می گوید: « ما حق نداریم وارد زندگی شخصی مردم شویم و حق نداریم اسرار مردم را بفهمیم، چه برسد به آنکه آن را افشا کنیم و به اسم امنیت مرتکب چنین خطایی شویم. ما حق شنود در منازل و ماشینهای مردم را نداریم و همه اینها ضداخلاقی است ضمن اینکه غیبت کردن و بدنام کردن هم گناه دارد.» و سپس ادامه می دهد: « رهبری هم راضی نیستند که در سال فرهنگ ما دنبال این باشیم که کسانی که خوب میخوانند را از میدان به در کنیم و یا خانمهایی که قیافه زیبایی دارند را نگذاریم ظاهر شوند.» هم زمان هم یونسی با سنت شکنی تعجب برانگیزی، ضمن حمله به درک امنیتی جناح مقابل در مورد ملیت های کشور می گوید: «پرچم سهرنگ ایران سابقه بسیار قدیمی دارد. این یک نماد ملی است. عدهای خیال میکردند نماد شیر و خورشید در میان پرچم ایران یک نماد سلطنتی است اما اینگونه نیست. شیر نماد حضرت علی(ع) و خورشید نماد حضرت محمد(ص) است و تنها تاجش مربوط به شاه بود. اگر به من باشد، هلال احمر را تغییر میدهم و شیر و خورشید را جایگزین آن میکنم؛ البته برای هلال احمر هم احترام قائلم.». در عرصه اقتصادی نیز دولت لیست ۵۷۵ نفر از کسانی که از بانک ها مبالغ کلانی گرفته و باز پس نداده اند را در اختیار قوه قضائیه قرار داده است و مدام رسوائی های مالی و اختلاس های باندهای دولت احمدی نژاد و حامیانش را افشاء می کند و وزیر نفت نیز از قطع واگذاری نفت به نهادها و شرکت ها و افراد که نفت را با قیمت چند برابر می فروخته اند و پول آن را به وزارت نفت نمی پرداختند سخن گفته است. روشن است که بخش وسیعی از نفت کشور، بدون نظر وزارت نفت، توسط سپاه و گاه نیروی انتظامی به فروش می رسیده است و مبلغ و میزان فروش آن نیز حتی به وزارت نفت اطلاع داده نمی شده است.
این موضع گیری ها نشان می دهد که علیرغم آنکه روحانی در آخرین مصاحبه تلویزیونی اش گفته بود که پاسخ به انتقادات را برای شرایط مناسب می گذارد، اما ائتلاف پشتیبان او قصد ندارند میدان بازی را به رقیب واگذار کنند. واقعیت این است که این موضع گیری ها، آشکارا شکل تهاجمی روشنی دارد. وبه نظر می رسد که جناح مقابل را در موضع ضعف می بینند. دلواپسی حامیان رهبر نیز نشان از آن دارد که در بسیاری از زمینه ها، اجبار به عقب نشینی را دریافته اند. اما علت این وضعیت در چیست؟ واقعیت این است که دولت روحانی تلاش ویژه ای به خرج داده است که تا مذاکرات هسته ای به نتیجه ای برسد و با لغو تحریم ها، فضا و فرصتی برای راه اندازی اقتصادی بیابد. هر چند مذاکرات هسته ای با تائید علی خامنه ای صورت گرفته و می گیرد، اما پیشرفت این مذاکرات که توسط وزارت خارجه انجام می گیرد، تا حد زیادی وضعیت دولت روحانی را مستحکم تر کرده است. مسافرت سوزان رایس مشاور امنیتی باراک اوباما و وندی شرمن مذاکره کننده اصلی امریکا در مذاکرات هسته ای به اسرائیل، نشان می دهد که این مذاکرات به مرحلۀ حساسی رسیده است. حساسیت مذاکرات از یک سو و تحولات اکرائین و نگرانی شدید کشورهای اتحادیه اروپا از ادامه تامین انرژی از روسیه، زمینه ای شده است که تلاش برای استفاده از امکانات انرژی ایران نیز مد نظر قرار گیرد.
واقعیت این است که نزدیکی ایران به اروپا و میزان ذخایر نفت و گاز کشور به گونه ای است که می تواند انحصار انرژی روسیه در اروپا را در هم بشکند. همین نکته را بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت نیز به گونه ای بیان کرده بود که خشم «کیهان» شریعتمداری و روزنامه «وطن امروز» را برانگیخته بود که گویا به پوتین و روسیه خیانت شده است. به هر حال ادامه موفقیت آمیز مذاکرات هسته ای ، و اجبار خامنه ای به تن در دادن به آن، به احتمال زیاد موقعیت دولت روحانی را تقویت کرده و مستحکم تر خواهد کرد. همین امر بر خشم و نگرانی دلواپسگراها افزوده است و اقدامات زنجیره ای اخیرشان، این نگرانی را بیان می کند.
از سوی دیگر، نتایج ویرانگر سیاست های هشت سالۀ گذشته دولت محبوب رهبر رژیم، در تمامی عرصه ها و بویژه در عرصه اقتصادی آنچنان آشکار شده است که حالا دیگر حتی گرایشاتی همچون علی لاریجانی هم به حمایت از دولت روحانی برخاسته اند. حمله آشکار رئیس مجلس به منتشر کنندگان فیلم «من روحانی هستم» و پائین کشیدن فتیله سئوالات از ورزا در مجلس، نشاندهنده این همسوئی آشکار است. به نظر می رسد که بخش هائی از کاست حکومتی به این نتیجه رسیده اند که سیاست های رهبر رژیم، کشور را به سوئی برده که می تواند فاجعه آمیز باشد. بی جهت نیست که هاشمی رفسنجانی می گوید: « مذاکره با آمریکا، مصداق اعتدال است . عاقبت روال ٨ سال گذشته، شبیه صدام بود! ».
درست در شرایطی که درگیری های جناح های حکومتی حادتر می شود، فرصت هائی هم برای مردم ایجاد می شود که می توانند از آنها برای به صحنه آوردن نیروی خود استفاده کنند. حرکت های کارگری در اول ماه مه، نشان داد که جامعه کارگری ایران تا چه حد زیر فشار است و تا چه حد از بی حقوقی رنج می برد. ثبت نام ۹۷ درصدی مردم برای دریافت یارانه ها نشان داد که فقر چگونه گلوی مردم کشور را در چنگال خود گرفته است. فجایع زیست محیطی و بحران آب و انرژی نشان می دهد که کشور در چه وضعیت خطرناکی قرار گرفته است. جنبش های نیرومند زنان و جوانان در کشور نشان می دهند که جامعۀ جوان کشور تا چه حد از بایدها و نبایدهای این حکومت واپسگرا به تنگ آمده است. اقلیت های ملی، قومی، دینی و فرهنگی نیز از هر گوشۀ این کشور صدای اعتراض خود را بلند کرده اند. دنیای فرهنگ و هنر نیز، دیگر نمی خواهد به آن فشارها تن در دهند. این ها همه عرصه هائی است که می توانند با استفاده از اختلافات میان جناح های حکومتی و با استفاده از فرصت های محدودی که ایجاد می شود، البته بدون وابستگی به آن ها و قطعآ مستقل از جناح های حکومتی، برای تبدیل این نیروی عظیم اعتراضی به یک جریان قدرتمند اجتماعی از آنها بهره جست.
یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ برابر با ۱۱ می ۲۰۱۴
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.