مکزیکوسیتی: بحران زیستمحیطی و راهکارهای سوسیالیستی، نویسنده: فیل هیآرِز
عامل اصلی بحران شهر مکزیکوسیتی فقر روستایی است. بدون برقراری عدالت برای روستاییان و دهقانان، بدون برقراری شرایطی که روستاییان بتوانند با حداقل کرامت انسانی و با تامین نیازهای اولیهی خود در روستاهایشان زندگی کنند، روند مهاجرت به مکزیکوسیتی همچنان ادامه خواهد داشت. ….
مکزیکوسیتی: بحران زیستمحیطی و راهکارهای سوسیالیستی
نویسنده: فیل هیآرِز* / مترجم: مانیا بهروزی
ویژه نامه جنبش کارگری و مسایل محیط زیست
یادداشت مترجم:
تهران سالهاست که به کلانشهری بدل شده است که به رغم برخورداری از برخی جذابیتهای معمولِ اینگونه شهرها، بسیاری از مشکلات عمدهی کلانشهرهای دنیای پیرامونی را در دل خود حمل میکند. بیتردید مشکلات زیستمحیطی یکی از مهمترین مشکلاتی است که ساکنین تهران و شهرکهای اطراف با آن مواجهند. از این میان، آلودگی هوا مسلماً بزرگترین و ملموسترین معضل زیستمحیطی است که پیشارویِ ساکنین «تهرانِ بزرگ» قرار دارد. بنا بر آمار رسمی – که احتمالا آمار موثقی هم نیست- سالانه بیش از ۴۵ هزار نفر در ایران در اثر پیامدهای ناشی از آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند [۱]؛ کسانی که در شرایط عادی میتوانستند به زندگی خود ادامه دهند. و این جدای از انواع بیماریهای موقتی و مزمنی است که به عنوان پیامدهای مستقیم آلودگی شدید هوا شمار بزرگتری از جمعیت پایتخت را گرفتار میکنند. [بخش مهمی از مرگ و میر ناشی از آلودگی هوای تهرانْ در اواخر پاییز و اوایل زمستان و به واسطهی تشدید آلودگیها در اثر پدیدهی «وارونگی هوا» رخ میدهد.] به جز آلودگی هوا، ساکنین تهران با مشکلات زیستمحیطی و بومشناختی (اکولوژیکی) دیگری هم روبرو هستند که مهمترین آنها امروزه عبارتند از: رشد مستمر و بیرویهی جمعیت و افزایش تراکم جمعیتی در پایتخت و پیامدهای آن، آلودگی ناشی از امواج الکترومغناطیسی، به واسطهی نصب بیقاعدهی دکلهای تقویت امواج موبایل در دل شهر، و نیز پارازیتهای ارسالی برای محدودسازیِ دسترسی به برخی کانالهای ماهوارهای؛ آلودگی آب آشامیدنی شهری در برخی مناطق شهری؛ ساختو سازهای بیرویه به بهای تخریب فضای سبز شهری و حاشیهی شهر؛ آلودگی صوتی؛ آلودگی سفرههای آب زیرزمینی و آبها ی جاری و ذخایر آبی در اطراف شهر در اثر ورود فاضلاب شهری و صنعتی و یا نفوذ پسابِ ناشی از انباشت زبالههای شهری و غیره.
اگر تنها بر مسالهی آلودگی هوا (و ارتباط آن با تراکم بیرویهی جمعیت) تمرکز کنیم، با توجه به اینکه این موضوع به معضلی جدی و دایمی برای بسیاری از ساکنین تهران و حومه بدل شده است، و با توجه به اینکه مسئولان رسمی (از جمله نمایندگان نهاد قانونگذاری کشور) در عمل، «فوریتی» برای بررسی وضعیت آلودگی هوای تهران قایل نیستند، به راستی چه راهکار موثری برای بهبود کیفیت هوای شهر تهران قابل دسترسی است؟ متن پیشِ رو با بررسی نقش مهاجرت مستمر روستائیان فقیر به پایتخت، میکوشد نگاهی تحلیلی به عوامل ساختاری برسازندهی مشکلات زیستمحیطی در کلانشهر مکزیکوسیتی و دلایل تداوم آنها ارائه دهد. در همین چارچوب، گزارش اخیر زیستپذیر ساختن مناطق روستایی را تنها راه نجات مکزکوسیتی میداند و این هم ممکن نیست، مگر با حمایت از کشاورزان مکزیکی در برابر تهاجم بازار جهانی یا قطبهای جهانیِ «سوداگری کشاورزی». به بیان دیگر، خروج از این بنبست تنها با ایستادگی در برابر منطق نولیبرالی، که در مورد مکزیک مشخصاً به معنای خروج از «پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی» (نفتا) است، امکانپذیر است، و این خود ممکن نیست، مگر با تدارک و اتخاد یک سیاست مردمی و سوسیالیستی.
[۱] دویچهوله: سالانه ۴۵ هزار ایرانی قربانی هوای آلوده میشوند
*********
کدامیک از این اینها بیشترین جمعیت را دارد: بلژیک، هلند، اتریش یا مکزیکوسیتی؟ درست حدس زدید: مکزیکوسیتی، با جمعیتی حدود ۲۲ میلیون نفر که به طور روزانه در حال افزایش است. مکزیکوسیتی علاوه بر اینکه تقریباً بزرگترین شهر جهان است، به لحاظ بومشناختی منطقهای بسیار فاجعهبار است. در عین حال، این شهر نمونهی آزمایشگاهیِ نابی است از اینکه چگونه تنها یک راهکار سوسیالیستی میتواند با یک کابوسِ زیستمحیطی مواجه شود.
مکزیکوسیتی از مشکلات اساسی زیر رنج میبرد، اگر چه فهرست کامل این مشکلات بسیار گستردهتر از این است:
به دلیل فقر روستایی، این شهر به طور فزآیندهای در حال رشد بوده است. هزاران نفر به طور روزانه به این شهر کوچ میکنند. این یکی از نمونههایی است که در مورد آن میتوان به طور منصفانهای از «اضافه جمعیت» (overpopulation) سخن گفت. در ادامه شرح میدهیم که این امر چگونه منجر به آسیبهای زیستمحیطی میشود.
اگر چه شهر در ارتفاعی بالای ۲۲۰۰ متر واقع است، کل شهر بر فلات عظیمی واقع است که با رشتهکوههایی احاطه شده است و به لحاظ ریختشناسی جغرافیایی (توپولوژیکی) شکلی همانند یککاسه دارد. هوای آلودهی حاصل از دود خودروها و کارخانهها به واسطهی سازوکار «وارونگی گرمایی» در درون این کاسه گیر میکند و نمیتواند راه گریزی بیابد.
سطح آب زیرزمینی در حال پایین رفتن است و منابع زیرزمینی تأمین آب شهری در حال تهی شدن است و بحران آب عظیمی در راه خواهد بود. علاوه بر این، سیستم جمعآوری آبها ی سطحی بسیار قدیمی و فرسوده و در حال ویرانی است، که در فصول بارانی خطر روان شدن آبها ی سطحی و بروز سیل را در پی خواهد داشت. در ماههای معینی از سال سیستم ذخایر آبی به دلیل نفوذ فاضلآبها و پسآبها ی شهری آلوده میشود.
کلانشهری اشباع از جمعیت
چرا انبوه دهقانان مکزیکی زمینهایشان را ترک میکنند و به شهرها میآیند؟ نولیبرالیسم و بهخصوص اصلاحات ارضی انجام شده از سوی دولت سالیناس در دههی ۱۹۸۰، و به دنبالِ آنْ امضای پیماننامهی تجارت آزاد «نفتا» (NAFTA: North America Free Trade Area) در سال ۱۹۹۴ به گونهی بی سابقهای کشاورزی مکزیک را به روی سوداگریِ کشاورزیِ (agribusiness) تحت سیطرهی آمریکا گشوده است. در این مورد، اینکه شرکتهای مسلط بر سوداگریِ کشاورزی زمینهای کشاورزان بومی مکزیک را تصاحب کرده باشند یا نه، اساسا بیاهمیت است. حتی تعاونیهای مترقی دهقانی هم ناچار به پیروی از قیمتهای بازار جهانی و در واقع تحت سیطرهی آن هستند. این امر به تباهی کشاورزی و زندگی دهقانی و بیکاریِ تودهایِ کارگران کشاورزی (یا اشتغال بسیار جزئی آنان) منجر میشود.
هیچ یک از فقرای ساکن مکزیکوسیتی زندگی مرفهی را انتظار نمیکشند. اما یک دستفروشِ خیابانی بودن، ملحق شدن به خیل ۸۰۰ هزار سوداگرِ سیّارِ خیابانی، مشارکت در جرایم شهری، و یا حتی یک گدا بودنْ به هر حال راه مَفرّی را عرضه میکند: ممکن است بتوانی دو وعده غذا در روز بخوری و کودکانت را به مدرسه بفرستی؛ اگر بسیار خوششانس باشی کاری در کارخانه پیدا میکنی و درآمدی رویایی به اندازهی ۷۰ دلار در هفته کسب میکنی. در هر حال هیچ یک از اینها بدتر از گزینهی بیکاریِ روستایی و یا کار بیپایان کمرشکن (برای تقریباً هیچ) در روستاها نخواهد بود.
چگونه ورود انبوه روستاییان فقیر به مکزیکوسیتی به محیط زیست آسیب میرساند؟ بسیاری از آنها به محض ورود به شهر، خانههای ابتدایی و محقّر خود را بر روی تپّهها بنا میکنند؛ خواه در محلههای موجود و خواه در نواحی جدید، که این یکْ به سرعت مهاجران بیشتری را جذب میکند و به رشد محلهی جدید خود بنیادی منجر میشود.
محلههای جدیدْ فاقد آب لولهکشی، زهکشی آبها ی سطحی، برق شهری و سایر خدمات هستند. فضولات و زبالههای انسانی در گودالها و خندقهای موقتی انباشته میشوند که به جز فصلهای بارندگی، در سایر اوقاتِ سال غبار نرمی از آنها برمیخیزد که به وسیلهی باد به سطح شهر انتقال مییابد.
تحقیقات دولت محلی شهر مکزیکوسیتی نشان داده است که همهی غذاهای عرضه شده در دکّهها و اغذیهفروشیهای کنار خیابان حاوی ردپایی از فضولات انسانی هستند. بیش از ۸۰ درصد مکزیکیها حداقل یک بار در روز چیزی در اینگونه اغذیهفروشیها میخورند؛ دلیل این امر آن است که فقرا اغلب در خانههایشان فاقد امکانات پُخت و پز هستند. در حالیکه ثروتمندان هرگز تمایلی به خوردن غذا از این قبیل دکّهها و اغذیهفروشیها را ندارند، فقرا هر روز تلویحا -به همراه غدای خودْ- گُه میخورند.
همچنانکه جمعیت فضای اطراف شهر به طور روزافزونی زیادتر میشود، تازهواردانْ هر چه بیشتر به مناطقِ تحت حفاظتِ بومشناختی دستاندازی میکنند. برخی از این مناطق در مجاورت سفرههای آب زیرزمینی این ناحیهی جغرافیایی قرار دارند؛ نتیجه آنکه سازوکار دیگری برای ورود فاضلاب به منابع آب شهری ایجاد میشود.
حزب حاکم در دولت محلی شهر مکزیکوسیتی (PRD: Party of the Democratic Revolution) در اواخر دههی ۱۹۹۰ راهکار تنبیهی بسیار سختگیرانهای را در مورد این قرارگاههای مسکونی اتخاذ کرد: که استدلالهای زیستمحیطی موکّدی را مورد استناد قرار میداد. آنها پلیس ضد شورش را برای تخلیهی اجباری ساکنین منطقه اعزام میکردند. ماحصل این کار یورشهای صبحگاهی، ضرب و شتم وحشیانه، تخریب کلبهها و سرپناههای سُستِ تازهواردان و دزدی پولها و داراییهای ارزشمند آنان از سوی نیروهای پلیس بود. از آنجا که هر راهکاری در درون این نظامْ برای رفع این معضلات کارساز نبوده است، اینگونه راهکارها تنها نکبت و بیچارگی انسانی را بر نکبت و فلاکت پیشین انباشته است.
شهر در حال فرورفتن
به دلیل تهی شدن سفرههای آب زیرزمینی، کل شهر در حال فرورفتن است. این پدیده با روند هشدار دهندهای در حال وقوع است. فرونشست زمینْ خطری جدی برای ساختوساز در بخشهای زیادی از شهر است (این تهدیدِ برساختهی عامل انسانی، به تهدید وقوع یک زلزلهای احتمالی اضافه میشود؛ چرا که مکزیکوسیتی درست در مجاورت آتشفشان خاموشی به نام Popocatepetl واقع شده است.) بر اساس گزارش مسئولان آبِ منطقهایِ درّهی مکزیکو، از سال ۱۹۰۰ میانگین میزان فرونشست زمین در سطح شهر هفت و نیم متر بوده است. در ناحیههایی که زمین به دلیل استخراج آب زیرزمینی (چاههای آب) نشست کرده و فرو رفته است، دریاچههای متعددی شکل گرفتهاند.
برآوردها از میزان آب باقیمانده در دو سفرهی آب زیر زمینیِ اصلی منطقه متفاوتند. بسیاری بر آنند که چیزی حدود ۲۰۰ برابر میزان نیاز مصرفی سالیانهی سالیانهی شهر باقی مانده است. اما این تصوری سادهلوحانه است که این منابع آبی میتوانند ۲۰۰ سال دیگر هم تداوم داشته باشند. چون این محاسباتْ نرخ افزایش مصرف آب به واسطهی افزایش دایمیِ جمعیت را نادیده میگیرند. همچنین این مساله را نادیده میگیرند که اگر سیل ورود جمعیت به شهر متوقف نشود، به واسطهی تهی شدن تدریجی سفرههای آب زیرزمینی، نواحی وسیعی از شهر در اثر فرونشست زمین غیر قابل سکونت خواهند شد.
به طور قطع و بیگفتگو، مکزیکوسیتی شهری اشباع از جمعیت است. پس بخشِ آگاهانهای از هر سیاست سوسیالیستی باید معطوف به توقف ورود جمعیت تازه به این شهر باشد. چگونگی آن را در ادامه خواهیم دید. البته این به معنای آن نیست که رشد جمعیت به خودی خود موجب فقر میشود؛ بلکه تنها ناظر بر این واقعیت است که سکونت بیش از یک پنجم جمعیتِ یک کشورِ پهناور در یک شهر، امری کاملاً غیرعقلانی است و موجب بحرانهای زیستمحیطی میشود.
یکی دیگر از دلایلی که ما مدت زیادی قادر به همزیستی با این وضعیت نخواهیم بود مربوط به آبراههی عظیم Desague است، که از محلهی پرجمیعت Indios Verde در شمال مکزیکوسیتی میگذرد و بخش زیادی از فاضلاب شهری از طریق آن منتقل میشود. در نقاط متعددی از شهر و حومهی شهر کارگرانِ بخش آبِ شهرداری میکوشند این کانال را از اشیای بزرگ پاکسازی کنند، در حالیکه همیشه به دلیل یافتن اجزای بدن انسان ناچارند با پلیس تماس بگیرند. سپس این به اصطلاح «آب سیاه» به بیرون شهر منتقل میشود؛ جایی که عمدتا برای آبیاری کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد. این یکی از دلایلی است که میوهجات و سبزیجات دلپذیرِ عرضه شده در بازارهای خیابانی باید پیش از مصرف به دقت با مواد ضدعفونیکننده شستشو شوند. چنین شهر عظیمی آب بسیار زیادی مصرف میکند و در نتیجه فاضلاب بسیار عظیمی هم تولید میکند.
«دود در کاسه»: تردد ممنوع!
شرایط طبیعی [به همراه پارهای عوامل انسانی] موجب ایجاد پدیدهی «وارونگی گرمایی» میشوند که به واسطهی آن سازوکار عادی جابجایی هوای گرم به سمت بالا، که در شرایط عادیْ امکان رقیق شدن هوای آلودهی سطح شهر را فراهم میکند، مختل میگردد. در اثر این پدیده، آلودگی وحشتناک هوای شهری نمیتواند از سطح شهر خارج شود. در این میان، تابش نور خورشید موجب فعال شدن برخی فرآیندهای شیمیایی در ترکیبات نفتی موجود در هوا میشود، که حاصلِ آن شکلگیری دود ویژهای (petrochemical smog) در سطح شهر است. با اینکه عموما تردد خودروها به عنوان عامل ایجاد این دود معرفی میشود، اما منشاء اصلی آن فعالیت کارخانههایی است که به دور از هر قاعدهای در گوشهی شهر به کار خود ادامه میدهند. هر گونه مواجههی اصولی به این مساله مستلزم اقداماتی جدی برای قطع یا کاهش انتشار آلودگیهای ناشی از این کارخانههاست. حزب حاکم در دولت محلی شهر مکزیکوسیتی (PRD) هرگز تلاشی در این زمینه نکرده است؛ در عوض راه سادهتر را برگزیده است و کوشیده است مقرراتی برای تردد خودروها وضع کند یا تظاهر به این کار بکند.
یکی از طرحهای ارائه شده از سوی PRD طرحی موسوم به «تردد ممنوع!» است، و مطابق آن همهی خودروها برای یک روز در هفته از تردد در سطح شهر منع میشوند، که این کار از طریق رنگ شمارهی خودرو انجام میشود. تاثیر این کار تقریبا در حد هیچ بوده است؛ چون:
الف) همهی خانوادههای ثروتمند چندین خودرو دارند؛ یک یا دو خودرو برای والدین و تعدادی خودرو هم برای فرزندان (که معمولا تا سن سی سالگی با والدین خود زندگی میکنند). بنابراین آنها تنها خودروهای خود را تعویض میکنند. این امر به خصوص از این نظر مهم است که آنچه که به عنوان ترافیک وحشتناک شهری نامیده میشود، در واقع تنها مربوط به ۵۰۰ هزار نفر از ثروتمندترین ساکنان شهر است که از توان مالیِ خرید و نگهداری چندین خودرو برخوردارند.
ب) آنهایی که با این چالش هفتگی «تردد ممنوع» مواجهاند، عموما قادرند با «تطمیع» ماموران پلیسی که آنها را متوقف میسازند، از این مانع عبور کنند.
ج) این ممنوعیت شامل حال اتوبوسها و کامیونهای فرسودهای که با مصرف سوخت سُربدار، دود زیادی تولید میکنند نمیشود.
به طور خلاصه هیچ کار موثری برای کاهش آلودگی هوا انجام نمیشود. تنها در روزهای آخر هفته است که به دلیل تردد کمتر خودروها و تعطیلی کارخانهها، از میران آلودگی هوا به طور محسوسی کاسته میشود.
راهکارها
بسیار خوب! مکزیکوسیتی مکان بسیار آلودهای ست؛ اما مشکل اصلی کجاست؟ برای مردمی که منصفانه و با متانت شاهد این وضعیت هستند یک آزمایش ساده پیشنهاد میکنم: از بخش بیماران یکی از بیمارستانهای عمومی اصلی شهر بازدید کنید و از نزدیک منظرهی دردناک کودکان فقیر خردسالی را ببینید که از سرطان، مرضهای ناقصالخلقهگی و انواع دیگر بیماریها رنج میبرند؛ بیماریهایی که از فقر مفرط یا از تباهی سازوکار دولت ناشی میشوند. مکزیکو سیتی بار دیگر نشان میدهد که تخریب زیستمحیطی [هم] گرایشی طبقاتی دارد. نواحی ثروتمند شهر، نظیر لاس لوماس (Las Lomas) و لا بوسک (La Bosque) در مقایسه با سایر مناطق شهر هوای بسیار سالمتری دارند؛ وانگهی ثروتمندان همیشه میتوانند از طریق امکانات رفاهی (و به شدت ضمانت شدهی) خود از مشکلات بگریزند؛ مثلا در روزهای آخر هفته به خانههای ویلایی خود در اطراف شهر یا نواحی ساحلی بروند.
عامل اصلی بحران شهر مکزیکوسیتی فقر روستایی است. بدون برقراری عدالت برای روستاییان و دهقانان، بدون برقراری شرایطی که روستاییان بتوانند با حداقل کرامت انسانی و با تامین نیازهای اولیهی خود در روستاهایشان زندگی کنند، روند مهاجرت به مکزیکوسیتی همچنان ادامه خواهد داشت. تحقق این امر وظیفهای پیشِ روی بخشهای انقلابی جامعه است. یک پیشزمینهی انضمامی این حرفْ حمایت حکومت فدرال از جماعتهای دهقانی است که این به معنای تضمین قیمتهای حداقلی برای محصولات کشاورزی، فارغ از فشارهای بازار جهانی است. واضح است که این امر در چارچوب پیماننامهی «نفتا» (NAFTA) قابل تحقق نیست، هچنان که از سوی سازمان تجارت جهانی (WTO) هم منع خواهد شد. هر تلاشی در این جهت نیازمند یک رویارویی سیاسی عظیم با ایالات متحده آمریکاست، چه برسد رویارویی با طبقهی حاکم مکزیک!
پایان دادن به انتقال مستمر محنت و فلاکت انسانی به مکزیکو سیتی، نیازمند آن است که شرایط زیستن در روستاها فراهم شود، اما زمینهسازیِ مثبت برای این کار باید به گونهای باشد که ماحصل آن از گزینهی مهاجرت به سوی شهرها جذابتر باشد. این راهکار تنها متوجه کسانی که در آینده مهاجرت خواهند کرد نیست؛ بلکه موضوع بر سر جمعیت انبوهی است که هم اکنون در این کلانشهر(ها) زندگی میکنند. در این زمینه هیچ راهکار عقلانی دیگری وجود ندارد، جز اینکه انگیزههای مثبتی برای بخشی از ساکنین مکزیکوسیتی ایجاد شود تا به زادگاههای خود بازگردند. طبعا این حرف به معنای کنار نهادن مبارزه برای بهبود شرایط زیستی و وضعیت مسکن در مکزیکوسیتی نیست. همچنین گفتن اینکه این شهر بیش از حد پرجمعیت شده است، به معنای تایید رویکرد «مالتوسگرایی» نیست؛ این حرف فقط تاکیدی است بر اینکه با توجه به سطح فناوری کنونی ما، ناحیهی معینی از این سرزمین تنها قادر به تامین شمار محدودی از انسانهاست.
مشکلات کلانشهرها تنها محدود به مکزیکوسیتی نیست؛ کراچی، جاکارتا، ساوپائولو و گروهی از شهرهای دیگر که عمدتا در جهان سوم واقعند، از همین مشکلات رنج میبرند. اندیشیدن به کاهش جمعیتِ کلانشهرها ممکن است برای برخی تصاویری از تخلیهی شهر پنومپن [پایتخت کامبوج] به زور سرنیزهی خمرهای سرخ را تداعی کند؛ و از آنجا این پرسش را به ذهن بیاورد که آیا شیوهی «مهندسی اجتماعی» مورد اشاره در این متن، خطرناک نیست و یا بازگشتی به الگوهای استالینیستی محسوب نمیشود؟ نه ابدا! طبعا راهکار طرح شده در این نوشتار مبتنی بر پایههایی کاملا داوطلبانه است؛ و تنها در صورتی قابل تحقق است که شرایط و امکانات زیستی در بیرون از کلانشهرها، در مجموع بهتر از شرایط زیستی در خود کلانشهرها باشد.
اما پاسخهای سوسیالیستی به مسایل زیستمحیطی در بسیاری از کشورها نیازمند کوشش در جهت دگرگونسازیِ مناسبات نابرابر میان شهرها و روستاها و حذف مرکزگراییِ وحشتناک حاکم بر برخی از این کشورهاست. برای مثال، در مکزیک هیچ رویداد فرهنگی یا تجاری و حرفهای مهم در بیرون از مکزیکوسیتی رخ نمیدهد. این رویهای غیرعقلانی است که در بسیاری از نقاط جهان رایج است.
اگر مکزیکوسیتی به لحاظ عوامل ایجاد آلودگی هوا از برخی معایب طبیعی (جغرافیایی) رنج میبرد، این به معنای آن است که باید اقدامات جدی و تدابیر سختگیرانهای علیه سایر عوامل (انسانی) تشدیدکنندهی آلودگی هوا اتخاذ گردد. از آنجا که بخش اصلیِ عوامل دستهی دوم، بورژواهای شهر هستند، اتخاذ چنین تدابیری بدون دگرگونی مناسبات اجتماعی تقریبا ناممکن است، که این یک نیز وابسته به تغییراتی در سطح قدرت حکومتی است.
در هر حال اگر فرونشست درّهی مکزیکو و زوال زیستمحیطی این ناحیه همچنان ادامه بیابد، ممکن است با گذشت زمانْ مکزیکوسیتی غیرقابل سکونت گردد. چنین چیزی پیش از این نیز در تاریخ حیات بشر، فارغ از نوع نظام اجتماعی، اتفاق افتاده است. سکونتپذیر ساختن این شهر برای آیندهای قابل پیشبینی، نیازمند آن است که امکانات زیست و سکونت در سراسر سرزمین مکزیک ارتقاء بیابد. این به معنای شکست دادن بورژوازی مواد مخدر و حامیان مالی آنها در شمال [آمریکا] است.
بحران زیستمحیطی مستلزم راهکارهای سوسیالیستی است. بگذارید آن را این گونه بیان کنیم: چه راه دیگری برای آن وجود دارد؟!
* * *
متن فوق برگردانی است از مقالهی زیر:
Mexico City – Environmental Crisis, Socialist Solutions
By Phil Hearse
——————————————————–
منبع: کانون مدافعان حقوق کارگر
http://www.kanoonm.com
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.