گفتوگوی «قانون» با «فرزانه طاهری» درباره «جایزه گلشیری»
دوست نداریم مراسممان محفلی شود. خستگیام در دورههایی که عمومی برگزار میشد، در میرفت؛ چون به نحوی جشن داستان بود؛ اما اکنون که شرایط برگزاری عمومی نداریم، نمیتوانیم تندیسها را دم خانه نویسندگان تحویل دهیم! بنابراین خوشحالم که همین برنامه هم برگزار شد.
دوازدهمین دوره «جایزه هوشنگ گلشیری»، آدینه، چهارم اسفندماه ۱۳۹۱، در آیینی با حضور اعضا و یاوران بنیاد گلشیری، داوران، ناشران و چهرههای سرشناس ادبیات ایران، برندگان خود را شناخت. درباره چند و چون این دوره از جایزه با فرزانه طاهری -مترجم سرشناس و مدیر بنیاد هوشنگ گلشیری- گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
***
خواهشمندم در آغاز درباره فلسفه وجودی «جایزه هوشنگ گلشیری» بگویید.
برگزاری این جایزه به نوعی وصیت گلشیری است؛ چون خودش مصمم بود جایزهای سالانه برای ادبیات داستانی با نام شهرزاد یا هدایت راهاندازی کند. مسئله گلشیری این بود که در کتابِ سال، عموما ادبیات داستانی مطرح نمیشد یا اگر هم میشد، روند کار چنین بود که اگر کتابی از ۱۰۰، ۹۵ امتیاز میآورد، برنده میشد؛ اما گلشیری به نسبی بودن همهچیز معتقد بود و بنابراین آن کتابی را که از نظر داوران، بالاترین امتیاز را میآورد، شایسته برنده شدن میدانست. ما نیز تلاش کردیم تا این وجه از زندگی گلشیری را ادامه دهیم. او نویسندهای نبود که در خلوت بنویسد و کاری با بیرون نداشته باشد. گلشیری همیشه کارگاه و کلاس داشت و اهل شنیدن داستان و کار با جوانان بود. گمان ما هم بر این است حال که نمیتوانیم وجوه گوناگون گلشیری را ادامه دهیم با راهاندازی این جایزه، وجهی از او را گرامی داریم.
چند سالی است که جایزه گلشیری به جای برگزاری در مکانهای عمومیِ فرهنگی مثل فرهنگسراها در خانه برگزار میشود. بسان امسال که در خانه بهمن فرمانآرا برگزار شد. دلیل این امر چیست؟
از آغاز برگزاری جایزه گلشیری ما نتوانستیم به آسانی سالنی برای این جایزه فرهنگی بگیریم و کمکم نیز از اینهمه پیگیری بینتیجه، خسته شدیم و گفتیم تا زمانی که بتوان از فضاهای عمومی -که به زعم خودمان ،حق مسلم ماست- بهره بگیریم، دیگر دنبال این مسئله نباشیم؛ چراکه انرژی و وقت بسیاری از ما میگرفت؛ بدون آنکه نتیجه مشخصی هم داشته باشد.
هر چند پرداخت پول برای مکان برگزاری برنامههای فرهنگیِ خودجوش -آنهم در سرزمین پردرآمدی چون ایران با این همه فرهنگسراهای خالی- خوشایند نمینماید؛ آیا شما دنبال اجاره کردن مکانی برای برگزاری این جایزه نبودید تا علاقهمندان ادبیات بتوانند حضور گستردهتری داشته باشند و گروه بیشتری بهرهمند شوند؟
چراکه نه. ما دنبال این امر بودیم؛ اما از این جنگ فرسایشی و دنبال نخود سیاه فرستاده شدن و … خسته شدیم و ترجیح دادیم دیگر پیگیری نکنیم. ما حتی پیشنهاد دادیم –بسان دیگران- تا بلیتهای یک سالن سینما را بخریم؛ اما با وجود همکاری اولیه در پای قرارداد با بهانهجوییهایی مواجه شدیم. البته هرگز کسی یا نهادی کتبا «نه» به ما نگفته است؛ اما با انواع بهانهها روبه رو بودهایم. البته ما طبعا ترجیح میدهیم در مکانی عمومی برگزار شود تا همه علاقهمندان حضور داشته باشند؛ چون دوست نداریم مراسممان محفلی شود. خستگیام در دورههایی که عمومی برگزار میشد، در میرفت؛ چون به نحوی جشن داستان بود و در این اثنا کتاب های گلشیری، نامزدان و برندگان به فروش میرسید؛ نویسندگان کتاب هایشان را برای دوستدارانشان امضا میکردند؛ آدمها میآمدند و گفتوشنود شکل میگرفت؛ اما اکنون که شرایط برگزاری عمومی نداریم، نمیتوانیم تندیسها را دم خانه نویسندگان تحویل دهیم! بنابراین خوشحالم که همین برنامه هم برگزار شد.
علت این ها را در چه میدانید؟ نام گلشیری است یا مسائلی دیگر؟
طبعا بخشی به این برمیگردد. شما اگر جستوجویی در اینترنت کنید با بهتانهای عجیب و غریبی به این جایزه روبه رو میشوید که هیچ منطقی، پشت آنها نیست و متأسفانه اصل ماجرا به گونهای دیگر تعبیر میشود و توضیحات ما هم تاکنون تأثیری نداشته است.
چرا جایزه این دوره بنیاد گلشیری را صرفا به اولینها اختصاص دادهاید؟ آیا در نظر نگرفتن پیشکسوتان ادبیات ایران، عظمت این جایزه را کاهش نمیدهد؟
شرایطی که گاه بر بنیاد تحمیل میشود، کار را از استانداردهای مورد نظر داوران این جایزه دور میکند. تلاش دستاندرکاران این جایزه در ۱۱ دوره گذشته، معطوف به حفظ کیفی برگزیدهها بوده است. از دوره سوم به بعد در روش انتخاب آثار تغییری دادیم. به این معنا که گذشته از ارزیابان که موظف به خواندن کتاب ها بودند، فرمهای نظرخواهی نیز تهیه می شد و در اختیار صاحبنظران قرار می گرفت. با اتکا به آرای هر دو گروه بود که شماری از آثار به مرحلـه دوم میرسید و داوران از میان این کتاب ها برندگان هر دوره را انتخاب می کردند. این شیوه دومرحله ای تضمینی بود برای تقویت کیفیت فرآیند انتخاب؛ اما رفته رفته از تعداد کتاب هایی که اهل نظر در فرم های نظرخواهی به آنها امتیاز می دادند، کاسته میشد. این روندِ رو به کاهش، اسباب نگرانی ما را فراهم می کرد؛ زیرا اگر جریان به همین منوال ادامه می یافت، چه بسا برای در نظر گرفتن امتیازهایی که نظردهندگان داده بودند، دچار دردسر می شدیم؛ چراکه از پیش قرار گذاشته بودیم که آرای نظردهنده ای را در ارزیابی آثار به حساب آوریم که دست کم، پنج کتاب را خوانده باشد و از آن میان آثاری را برگزیده باشد. حال شرایط چنان داشت دگرگون می شد که برای حفظ کیفیت فرآیند انتخاب کتاب های برتر باید در روش کار خود بازبینی می کردیم. در عین حال، به این نکته اذعان داشتیم که دیگر نمی شود با فشار آوردن بیش از اندازه بر نظردهندگان و نیز ارزیابان، آنها را موظف به خواندن تعداد بیشتری از کتاب ها کرد؛ زیرا تا همین جا نیز مدیون همکاری ایشان بودیم. از این رو، گروه کاری جایزه گلشیری با برگزاری چندین نشست مشورتی، ضمن گفت وگو و بحث درباره علت بروز این وضعیت، به این نتیجه رسید که پافشاری بر ادامـه همین روش در شرایط کنونی به بهای از دست رفتن بخشی از کیفیت جایزه تمام خواهد شد و این چیزی است که برای بنیاد پذیرفتنی نیست. پس به جستوجوی راهکاری جدید برآمدیم تا هم جایزه را حفظ کنیم و هم کیفیت آن را در سطح مطلوب خود تا حد امکان نگاه داریم. باور داریم که مطلوبترین شکل آن است که همـه داوران بتوانند تمام آثار سال مورد نظر را بخوانند و با بررسی و مقایسـه آنها دست به انتخاب بزنند. فراهم آوردن چنین امکانی مستلزم به کارگیری شمار بیشتری از داوران موظف است که در شرایط کنونی، جلب چنین همکاری گسترده ای نامحتمل می نماید. به همین دلیل، خود را ناگزیر دیدیم از میان دو بخش اصلی جایزه، یکی را کنار بگذاریم. تصمیم برای اینکه در چنین وضعیتی تمام کوشش خود را متوجه حفظ بخش رمان و مجموعه داستان اول کنیم و از بررسی بخش دیگر صرف نظر کنیم، شاید نیازی به توجیه نداشته باشد. البته این موضوع ازلی و ابدی نیست و میتواند متناسب با شرایط در آینده تغییر کند.
————————————————–
منبع: قانون
http://www.ghanoononline.ir
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.