حمید قربانی: یاد کارگران جان فشان شدۀ خاتون آباد را گرامی بداریم و راهشان را که مبارزه برای داشتن یک جامعه مرفه و آزاد است، ادامه دهیم

در این یورش وحشیانه که درست به سبک حملات امپریالیست های  انسانکش انجام گرفت، تعدادی زیادی از کارگران و مردم زحمتکش و زجر دیده شهر بابک کشته، زخمی و دستگیر گردیدند که اسامی ۴ کارگر ریاحی، جاویدی، مهدوی و مومنی و یک دانش آموز پورامینی اعلام گردید. ….

یاد کارگران جان فشان شدۀ خاتون آباد را گرامی بداریم و راهشان را که مبارزه برای داشتن یک جامعه مرفه و آزاد است، ادامه دهیم

حمید قربانی

در ۴ بهمن ۱۳۸۲  مأموران امنیتی اطلاعاتی در لباس سپاه پاسداران و نیروی هوانبرد دولت اصلاحات سیاسی سرمایه، رژیم ددمنش جمهوری اسلامی در روستای خاتون آباد به محل تحصن کارگرانی که برای از دست ندادن شغل یعنی تنها مفر زندگی شان، دست به اعتصاب و تحصن زده بودند حمله کردند، سپس در شهر بابک از زمین و هوا بوسیله هلی کوپترهای نیروی هوا نبرد کارگران و مدافعان شان را مورد یورش ددمنشانه قرار دادند. در این یورش وحشیانه که درست به سبک حملات امپریالیست های  انسانکش انجام گرفت، تعدادی زیادی از کارگران و مردم زحمتکش و زجر دیده شهر بابک کشته، زخمی و دستگیر گردیدند که اسامی ۴ کارگر ریاحی، جاویدی، مهدوی و مومنی و یک دانش آموز پورامینی اعلام گردید.

آن روزهای کنفرانس داووس  در کشور سوئیس که یکی از محل های برنامه ریزی سرمایه داران برای چگونگی پیشبرد استثمار بیشتر کارگران و کشتارشان بوده و هست بر قراربود. رئیس جمهوری اسلامی آن زمان، سید خندان یکی از مزورترین دولت مردان جانی سرمایه در ایران، مشغول بحث در رابطه با جامعه مدنی به سبک ارتجاعی اسلامی یعنی مدینته النبی و گفتگوی تمدنها بود. ما در اتاق پالتالکی به یاد کارگران خاتون آباد جمع شدیم . ضمن گرامی داشت و محکومیت این حمله خونین،  اینکه چه باید؟ بحث اصلی ما بود.چون می دانستیم که این حمله آغاز بر یک دوره دیگر از مبارزات دلیرانه طبقه کارگر و یورش ها ی ددمنشانه دولت جنایت کار سرمایه در ایران خواهد بود. می بینیم که همانطور هم شد.

 در آن جلسات و بویژه سال بعد که یک هفته چنین اتاقی با ادمین های چند و از آنجمله خود من، برگزار شد، یک مسئله مهم بود که مطرح شد و آنکه اینکه ، ما فعالان کارگری، سوسیالیست و کمونیست خارج از کشور میباید در فکر ایجاد کمیته ها و کانونها و ارگانهائی در همبستگی و حمایت از جنبش مستقل کارگری در ایران، مستقل از دولت و کار فرمایان و نیز پاراستن و مصون داشتن این جنبش از دخات های امپریالیستی، بر آئیم. دخالت هائی  که  به صور مختلف و در رابطه با جنبش طبقه کارگر و بویژه کمک مالی  در دیگر نقاط جهان از جمله لهستان در دهه ۱۹۸۰ و نیز آمریکا لاتین در همان دهه و دهه ۱۹۹۰ انجام گرفته بود. مثلا در لهستان جنبش کارگری  به آن وسعت و رادیکال که می توانست سر آغاز نوینی در مبارزه برای سوسیلیسم باشد را به انحراف برده و به جنبشی ارتجاعی و در دستان سازمانهای جاسوسی بوسیله کمک های مالی و باصطلاح فکری و لجیستگی از طریق نهادهای باصطلاح کارگری مانند اتحادیه کارگران صنعتی جهان در آمریکا، تبدیل کرد و به کلیسا کاتولیک به جای حزب انقلاب کمونیستی کارگران کشانده و در آمریکای لاتین در همان دهه به کشتار ۵۰۰ هزار کارگرآگاه، کمونیست و سوسیالیست و انسانهای مخالف دخالت امپریالیست ها تمام شده بود. 

این کمیته ها و نهادها شکل گرفتند و اکنون همین نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در خارج کشور از ثمره آن فعالیت ها هستند. این نهادها تا کنون ۵ نشست سراسری و حضوری داشته اند. این نهادها در اولین نشست  حضوری شان خارج از اینکه از کلیت جنبش مستقل کارگری ایران که برای تشکل یابی توده ای طبقاتی به نیروی خود کارگران و متکی به کارگران و برای کارگران باید به دفاع بر خیزند و شکل تشکل و اینکه تا  چه حدودی چنین تشکلاتی  رادیکال هستند و یا نیستند، گر چه مهم بوده و هست و نهادها خود را در کمپ چپ چنین جنبش طبقاتی به طور کلی می دانند، ولی در دفاع و حمایت خویش از جنبش طبقه کارگر، روی استقلال سیاسی و مالی تشکل ها و فعالان کارگری و کارگران فعال متکی خواهند بود، رو دو اصل اساسی انگشت گذاشتند: یکی مبارزه با جمهوری اسلامی سرمایه داری در ایران و تمامی ارگانها و نهادهای وابسته به آن و مدافع چنین سیستمی، نه فقط در حال حاضر بلکه گذشته را هم در بر می گرفت، مگر اینکه در عمل و پراکتیک، سازمان و ارگانی نشان داده و می دهد که مرز بندی دارد، پرداخته و برای هموار کردن  راه سرنگونی کلیت این رژیم، کوشش و مبارزه نمایند. و دوم اینکه مبارزه و افشاء گری در رابطه با ارگانها و نهادهای باصطلاح کارگری و غیره (دموکراسی و حقوق بشری) امپریالیستی که یکی از مهمترین این ارگانها از همان زمان و تا کنون مرکز همبستگی کارگری آمریکا است که به سولی دایتی سنتر معروف است. این مرکز که در دهه ۱۹۹۰ و درسال ۱۹۹۷ از بهم پیستن سه ارگان جهانی وابسته یه اتحادیه های کارگری آمریکا و با پول و بودجه مستقیم از کنگره و دولت آمریکا، ایجاد شده بود، با بنیه مالی فراوان در کوشش بوده و هست که از طریق لابی های شخصی و تشکلی و سازمان یافته در جنش های کارگری  و بویژه در سال های اخیر ایران- با توجه به موقعیت استراتژیک کشور ایران و رادیکالیسم سوسیالیستی جنبش طبقه کارگر، نفوذ نماید تا بتواند در لفافه دایه مهربان تر از مادر این جنبش های طبقاتی  را به شکست بکشاند. پس نهادها در اولین نشست خود یکی از اهداف خود را بر افشاء این مرکز امپریالیستی  گذاشتند و تا کنون در کنار فعالان چپ و سوسیالست بویژه  داخل کشور موفق شده اند ، این وظیفه را با سر بلندی پیش ببرند.

اکنون و از آن زمان به بعد، خوشبختانه نهادها و ارگانهائی  بودند ( اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران)  و تشکیل شده اند که به موازات و در برخی موارد با همکاری، این وظایف را پیش می برند. و برای من که بعنوان یک انسان، که بویژه از اوائل دهه ۱۳۸۰ تا کنون یکی از اصلی ترین مشغله هایش  در حمایت و همبستگی با جنبش کارگری و در کنارشان بودن، بنا بر این تشکیل و تقویت چنین ارگانهائی بوده و هست و حداقل تا سرنگونی رژیم کارگرکُش و ضد انسان جمهوری بعنوان دولت جنایتکار سرمایه خواهد بود، بسی  خوشحال کننده است که این حرکت دارد در میان فعالان خارج کشوری و بویژه نسل جوان، رشد می کند و همه گیر می شود که دراین مرحله  نخست، ثمره همان مبارزات طبقه کارگر ایران و  فعالانی است که زیر خفقان سیاسی و دیکتاتور و شکنجه و استثمار وحشیانه همچنان بر علیه جمهوری اسلامی سرمایه داری و کلن سیستم سرمایه داری مبارزه می کنند. آری؛  زندان می روند و باتوم می خورند و شکنجه شده و زیر شکنجه جان عزیزشان را از دست می دهند، نمونه اخیر کارگر جوان و وبلاگ نویس ستار بهشتی، از محله خاک سفید، همان جائی که مبارزات توده ای کارگران و زحمتکشان به نام مبارزات خارج از محدوده بر علیه نظام ستم شاهی سرمایه در سال ۱۳۵۶ شروع شد، می باشد. این مبارزات در نهایت به قیام ۲۲ بهمن و سرنگونی نظام شاهنشامی تحت سلطه امپریالیست ها  ختم گردید. وا ما، بعللی  با تأسف و غمی جانکاه که بر جان و تن من و ما سنگینی می کند، تنوانست به اهداف انسانی خود برسد و رژیم ددمنش تر اسلامی جایش را گرفت و وظیفه ناتمام آنرا با وقاحت  جنایتی بی نظیرپیش برده و هنوز در کار زار است که امید می رود در نهایت این نیز سرنگون شده و شب  خفقان پایان یابد و خورشید صبح روز روشن طلوع کند.

 تلویزیون کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) در برنامه افق جنبش کارگری، اخیران مصاحبه ای در ۵ قسمت (۸ تا ۱۰ دقیقه ای) با دو نهاد از همین نهادهای مدافع جنبش کارگری ( صندوق همبستگی- کانادا و کمیته حمایت از کارگران زندانی) انجام داده است.  در این مصاحبه   که نقاط مثبت فراوانی  دارد که از آنجمله می توان به تمرکز روی جمع آوری کمک های مالی به شیوه شفاف برای فعالان کارگری و کارگران فعال و بویژه خانوادههای  کارگران دلیر، مبارز و قهرمانی که به جرم دفاع از خود و همطبقه ای هایشان زندانی می گردند، می باشد و اشاره به مبارزه با جمهوری اسلامی و ارگانهای جاسوس و ضد کارش مانند خانه کارگر که باید شوراهای اسلامی کار نیز به آنها اضافه کرد. و اما، به یک مسئله  مهم و اساسی به باورمن، نه از طرف سئوال کننده و مجری این برنامه رفیق فرهاد شعبانی و نه از طرف دو تا مصاحبه شونده، رفقا امیر ماهان و عباس سماکار پرداخته، نمی شود. آن  ارگانهای امپریالیستی و امکان نفوذ و خرابکاری آنها از طریق لابی هایشان مانند مرکز همبستگی کارگری آمریکائی و بویژه در حال حاضربوسیله شخصی مانند مهدی کوهستانی نژاد، بعنوان یک فعال کارگری و کارمند و عضوی از اتحادیه های کارگری کانادا که به باورمن، یکی از کارچاق کن های این مرکز و امثال هم، در جنبش کارگری در ایران است، متأسفانه صحبتی  نمی شود و بحثی انجام نمی گیرد. این مسئله مبارزه با ارگانهای مالی و غیره امپریالیستی ، به باورمن، یک مسئله  مهم و مخصوصا در چنین شرایطی و در رابطه با کشمکش های این دولت های سر تا پا، آدم کش با جمهوری اسلامی،  تحریم های اقتصادیو نیز اینکه، این دولت های امپریالیستی با ارائه کمک مالی و امکانات بی “چشم داشت”  به گروهها، شخصیت ها و افراد  و نمایندگان طبقه بوژوازی ایران و اقشار خرده بورژوازی با صطلاح در اپوزیسیون هر چند مدتی با اسامی مختلف از “اتحاد برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران” و غیره گرفته تا تریبونال بین المللی برای محاکمه سران جنایت پیشۀ جمهوری اسلامی  ووو برای آلترناتیوسازی و وسیله فشار دور هم جمع کند، از اهمیت خاصی برخودار است. با امید اینکه در برنامه های آینده و آتی این مهم در نظر گرفته شود.

 بدانیم که بدون چنین مبارزۀ همه جانبه ای مبارزه کارگران ایران و در کنار آنها جنبش های متحدین آنها و از آنجمله ما، بر علیه جمهوری اسلامی سرمایه و حافظ سیستم سرمایه داری، برای سرنگونی کلیت آن و ایجاد دیکتاتوری پرولتاریا، دولت شورائی کارگران کارگران و متحدین (زحمتکشان شهر و روستا) به مقصد نهائی خویش، یعنی ایجاد جامعه ی انسانهای آزاد و به دور ار استثمار و فقر و گرانی وهر نوع تبعیض و ستم، بعید است که برسد.

شما را به شنیدن این مصاحبه  دعوت می کنم.
لینک مصاحبه :
http://www.youtube.com/watch?v=N6R0R0V_a8k

توجه، توجه:
 روز پنجشنبه، ۵ بهمن، ۲۴ ژانویه، ساعت ۱۹ به وقت اروپای مرکزی در پالتالک- اتاق ایران- تجریه کارگری، نهادهای همبستگی با جنبش کارگری ایران- خارج کشور مراسمی به یاد جان فشانان خاتون آباد و دیگر جان باختگان جنبش کارگری بر گزار می کنند، امید است که شما خوانندگان گرامی را با خودمان داشته باشیم.. برگزاری چنین جلسات و مشابه، به ما کمک می کنند که با مسائل و مشکلات جنبش طبقه مان بیشتر آشنا گردیم  عهد تازه کنیم تا تحقق آرمانهای طبقه مان در میدان بوده و همراه و در کنار طبقه کارگر نبرد و جنگ طبقاتی را پیش ببریم.

لینک آفیش:
http://www.chiran-echo.com/Paltalk.%2024%20jan2013,%20saat%2019.pdf

مرگ بر سیستم سرمایه داری بمثابه مسبب و علت اصلی این کشتارها- مرگ بر رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی- یاد جان فشانان خاتون آباد گرامی باد- زنده باد آزادی- زنده باد سوسیالیسم.

حمید قربانی- ۲۲ ژانویه ۲۰۱۳

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.