حمید قربانی: مجازات اعدام و چگونگی مبارزه برای لغو آن!

مجازات اعدام را باید بعنوان یکی از مجازاتهای قرون وسطائی ودوران طفولیت نوع انسان دانست و خواستار انداختن آن به چاهی شد که به قول معروف “عرب نی انداخت”، یعنی به زباله دانی تاریخ رهسپار کرد. ….

مجازات اعدام و چگونگی مبارزه برای لغو آن!
بحث در مورد مجازات شنیع اعدام ودر حقیقت قتل عمد و با برنامه انسانها از جانب دولت ها این روزها بعد از فتوای مرتجعین اسلامی حاکم بر ایران، در مورد شاهین نجفی خواننده جوان موزیک رپ و مورد علاقه نسل جوان ایرانی بالا گرفته است. شاهین نجفی بخاطر خواندن یک ترانه که در آن گویا امام نقی را به طنز کشیده است، توسط فتوای یک مرتجع،  مرتد شناخته شده و خون اش حلال گردیده است. ولی  معلوم و مسلم است که موضوع اصلی، اینکه شاهین نجفی تفکر و اعمال و کردار حاکمین مدافع سرمایه و مالکیت را که از جمله جام جمکران را برای نوه  او “مهدی ” و در اصل برای فریب  مردم بوسیله پراکندن خرافات بیشتراختراع کرده اند را، به تمسخر کشیده است. بر این اساس و مخالفت برحق با این فتوا که (خود فتوا به نظر من، از ارتجاعی ترین و سخبف ترین احکام در جامعه بشری است)، گروهها ، احزاب، سازمانها و افراد مترقی و مدافع کرامت انسانی مطالب زیادی نوشته و آنرا محکوم کرده اند و دست اندر کار ترتیب دادن تظاهرات و آکسیونها ی مختلف در سراسر جهان مقابل سفارت ها و کنسویگری های رژیم ایران هستند.

در چنین شرایطی است که باز، بحث در مورد نفس قتل عمد و با برنامه یک انسان بوسیله قاتلان حقوق بگیر یعنی اعدام یعنی کشتن انسان اسیر شده  ای  که  نمی تواند گزندی  به کسی و یا جامعه برساند، روی میز قرار گرفته است. و چه خوب که چنین شده است. البته این در صورتی  است که قتلی انجام گرفته باشد، ولی همه می دانیم که بیشترین اعدام ها در مورد کسانی اجرا می شوند که مخالف نظام طبقاتی حاکم و دولت های حافظ این اوضاع می باشند.  هنوز کسانی هم وجود دارند که خود را در اپوزیسیون جمهوری اسلامی انسانکش قرار می دهند و نه تنها با حکم اعدام مخالف نیستند که حتی از فتوا و حکم ارتداد شاهین نجفی هم به بهانه اینکه شاهین نجفی به” تودهها” و مذهب شان توهین کرده است، حمایت می کنند، که می شود، آنها  و آزادی خواهی شان را به خود و جمهوری اسلامی سپرد.

به باورمن، مجازات اعدام را باید بعنوان یکی از مجازاتهای قرون وسطائی ودوران طفولیت نوع انسان دانست و خواستار انداختن آن به چاهی شد که به قول معروف “عرب نی انداخت”، یعنی به زباله دانی تاریخ رهسپار کرد. و اما، اینکه من و میلیاردها انسان دیگر در سطح جهان چنین خواستی را داریم، مثل هزاران خواست انسانی دیکر مانند لغواستثمار و تبعیض و اجرا شدن شعار کار، نان، مسکن، آزادی برای همه به معنی اجرا شدن این خواست ها نیست. برای به اجرا گذاشتن  هر خواستی در اینجا  لغو حکم اعدام  باید شرایطی اجتماعی را فراهم آورد. نمی توان به سادگی نوشت که ” طبعا با رفتن رژیم اسلامی در حکومت آینده ایران مجازات مرگ لغو خواهد شد و دیگر هیچ نهاد و سازمان و فردی تحت هیچ عنوانی حق نخواهد داشت حکم به قتل و مرگ انسانی بدهد. هر آخوندی هم فتوای حکم مرگ صادر کند به جرم تحریک به قتل دستگیر و روانه دادگاه خواهد شد تا محاکمه و مجازات شود”(۱).

هنوز اینکه با دار و جلاد با انسان رفتار می شود و سیستم سرمایه داری با چنین وسیله ای از خود دفاع می نماید نه تنها در ایران، بلکه در ۱۸ کشور جهان معمول است.(۲) این ها البته کشورهائی هستند که رسم ان، قانون ان و بوسیله احکام صادره از بی دادگستریهایشان دست به چنین عملی می زنند و گرنه همه می دانیم که روزانه چه تعداد انسان بوسیله چوخه های مرگ، در جنگ، بمب گذاری ها،  در زندانها، معادن و کارخانه ها زندگی  شان گرفته می شود، زیر شکنجه های جسمی و روحی له و لورده شده و کشته می گردند و حتی بر اثر یأس و ناامیدی ناشی از بیکاری و فقر دست بخودکشی می زنند. مثلن اسرائیل کشوری است که در لیست کشورهای اعدام کننده قرارندارد، ولی چه کسی است که نداند سالانه چند نفر از کودکان و نوجوانان فلسطینی روبروی چشم پدر و مادر شان بوسیله گلوله های سربازان این کشور (” به لحاظ سیاسى، اسراییل مدرن تر، دمکراتیک‌تر و غربى شده‌تر است”) (۳) کشته می گردند.

حداقل دو کشور از این  ۱۸ تا، از کشورهای با قدرت در جهان امروزهستند. این دو کشورعبارتند از: ایالات متحده آمریکا و چین. کشور امپریالیستی آمریکا هنوز با بهانه های متعدد و( در اصل برای سود سرمایه)، از آن جمله بهانه دفاع از دموکراسی و مبارزه با تروریسم که خود اصلی ترین پرورش دهنده اش است، به اقصی نقاط جهان لشکر می کشد و قند تو دل خیلی ها نیز آب می شود و به نام چپ و کمونیسم کارگری ازاین تجاوزات  امپریالیستی با بهانه هائی مثل رفتن طالبان در افغانستان  و جلوگیری از کشتار مردم (لیبی) بدفاع بر می خیزند و دیگری نیز هنوز که هنوز است متأسفانه در عدم  وجود یک جنبش سازمان یافته و قوی کمونیسم و سوسیالیسم کارگران در جهان، رسم ان خود را کمونیست دانسته و برسمیت شناخته می شود و چنین جنایاتی را نیز به نام دفاع از یکی از انسانی ترین حرکات و جنبش ها و شیوه زندگی اجتماعی انسان انجام می دهد. کشورعربستان سعودی در خیابان و در ملاعام با آلت قتاله دوران بربریت و وحشیگری یعنی شمشیر، سراز تن زنان کارگر و زحمتکش جدا می کند و در کلوب بورژواهای جهان پذیرفته می شود و عضوی از ۲۰ کشوری می شود که می خواهند جهان بحران زده را “نجات ” دهند. در چنین وضعیت جهانی نمی شود، با سرنگونی دولت انسانکشی چون جمهوری اسلامی و در منطقه خاورمیانه که اکثر دولت های موجود  این حکم شنیع را اجرا می کنند با اطمینان از لغو مجازات اعدام نوشت،هر چند که در شرایط کنونی اولین مانع جدی در رابطه با لغو مجازات اعدام نیز در جامعه ایران، بختک جمهوری اسلامی سرمایه  می باشد.

در این شک نیست، ولی سرنگونی جمهوری اسلامی به باور من، زمینه را مساعد می کند و به قولی شرط لازم ولی نه کافی است. شرط لازم وکافی این است که در حین و بعد ازسرنگونی جمهوری اسلامی چه طبقه و یا طبقاتی خود را سازمان داده و قدرت سیاسی را کسب می کنند. اگر اتفاقی مانند مصر بی افتد و جناحی دیگر از طبقه حاکمه یعنی بورژوازی با یاری امپریالیست ها قدرت سیاسی را داشته باشد، چه بسا که مجازات اعدام هم بهمین شناعت و در ابعاد کم و یا زیاد ادامه داشته باشد، ولی اگر طبقه کارگر بتواند خود را متحد و متشکل در ارگانها و نهادهای توده ای طبقاتی اش  وبویژه سازمان سیاسی خویش یعنی حزب سوسیالیستی کارگران نماید که دراین صورت قادر خواهد بود  با رهبری  کردن اقشار دیگر فرودست، قدرت شورائی خود را، بر بورژوازی ایران و جهان تحمیل کند، آنگاه آری و صد آری می توان اطمینان داشت که مجازات اعدام هم، همراه جمهوری اسلامی با تمام جناح هایش  چه اصولگرا و چه اصلاح طلب و لیبرال و غیره  به تاریخ سپرده خواهد شد. این جاهم چیزی جز چگونگی پیشرفت مبارزه طبقاتی کارگران بر علیه سرمایه داران و دولت شان تعیین کننده، نیست. چک سفیدی وجود ندارد.

حمید قربانی- ۱۷ مه ۲۰۱۲

ملاحظات:
(۱)- http://www.asremaa.com/2012/05/blog-post_5144.html

(2)- گزارش سالانه سازمان عفو بین الملل(آمنستی) ۲۰۱۱، منتشره در سایت های اینترنتی.

(۳)- http://hekmat.public-archive.net

ارسال دیدگاه