کودک آزاری: جنایت پنهان

خشونت جسمی یکی از رایج ترین و آشکارترین نوع خشونت است و مشاهده آن نیز به دلیل آثاری که بر بدن کودک می گذارند آسانتر است. آثاری چون تورم، کبودی، سوختگی و شکستگی استخوان، حاکی از اعمال این نوع از خشونت بر کودک است. عاملان خشونت اغلب والدین یا یکی از اطرافیان نزدیک کودک همچون ناپدری یا نامادری هستند که برای واداشتن وی به حرف شنوی یا صرفاً برای اعمال قدرت، دست به خشونت می زنند. ….

بی بی سی
شهرزاد پورعبدالله، مشاور و روان‌درمانگر


اخبار مربوط به کودک آزاری در مواردی در رسانه‌های ایران بازتاب گسترده‌ای می‌یابد

“پدر خشمگین بعد از قتل آیلار شش ساله، پسرخاله هایش را هم کشت”، “جزئیات قتل نیلوفر ۲.۵ ساله!”، “توجیه نامادری برای شکنجه دختر سه ساله”، “نامادری باعث نابینایی و فلج شدن سارای شش ساله شد”، “شکنجه پسر ۹ ساله در کرج”، “اسارت یک ساله پسر ۸ ساله”، “پدر معتاد دخترش را فروخت”…

روزی نیست که عنوان هایی از این دست در رسانه‌های ایران منتشر نشود. عناوینی که تنها بخش اندکی از واقعیت دردناک کودک آزاری را نمایش می دهند. واقعیتی که ابعاد آن بسیار گسترده‌تر از آمار و ارقام اعلام شده است.
کودک آزاری پدیده جدیدی نیست و به جوامع خاصی محدود نمی‌شود و سالانه قربانیان زیادی در دنیا می گیرد.
تولد یک نوزاد همیشه با برنامه‌ریزی قبلی همراه نبوده و ممکن است حتی برخاسته از میل بچه‌دار شدن و تجربه پدر و مادر شدن هم نباشد. بسیاری بچه‌دار شدن را صرفاً دنباله طبیعی ازدواج تلقی می کنند. گاهی اوقات هم عدم آگاهی از روش های جلوگیری از بارداری منجر به بسط سلول خانواده و تغییر ماهیت آن می‌شود. در کشورهایی مثل ایران و افغانستان عقاید مذهبی، انتظارات و فشار خانواده به زوج های جوان، مسئولیت پدر و مادر شدن را علیرغم بی میل و عدم آمادگی روحی به آنان تحمیل می‌کند.

تجربیات کاری من به عنوان روان درمانگر خانواده نشان می‌دهد که کم نیستند آنهایی که اعتراف می کنند تولد نخستین فرزندشان به مشکلاتی که داشته اند دامن زده و آن را تشدید کرده است. آنانی که قبل از خواستگاری و ازدواج با هم آشنایی نداشته اند و در نتیجه فاقد هر گونه شناختی از همدیگر بوده اند، بیشتر از دیگران با رسیدن بچه و اضافه شدنش به سلول خانواده غافلگیر شده اند. بر خلاف تصور رایج، قابلیت بیولوژیکی آدمها برای تولید مثل، لزوماً از آن‌ها پدر و مادر نمی سازد. زاییدن به مفهوم به دنیا آوردن نیست. به دنیا آوردن کودک یعنی فراهم کردن امکانات لازم برای رشد جسمی و روحی و شرایط دسترسی او به مجموعه ای بزرگتر به نام اجتماع.

کودک آزاری چیست و عاملان خشونت کیستند؟
هر گونه غفلت و سهل انگاری، آسیب جسمی یا روحی و روانی، سوء استفاده جنسی یا بهره کشی و عدم رسیدگی به نیازهای اساسی کودک توسط افراد دیگر، کودک آزاری محسوب می شود.

همه شواهد حاکی از آن هستند که عاملان خشونت اکثراً والدین و دیگر نزدیکان کودک هستند. افرادی که کودک به آنان به دلیل پایین بودن سنش نیاز فیزیکی و عاطفی دارد. پژوهشی که سال گذشته درباره کودک آزاری انجام شده بود نشان می‌دهد که ۵۰ در صد والدین ایرانی معتقدند تنبیه برای کودک لازم است و ۴۰ درصدشان حتی به تنبیه بدنی گرایش دارند. طبق همین آمار بیش از ۶۶ درصد موارد کودک آزاری از سوی مردان اعمال می‌شود و دختران بیش از پسران در معرض خشونت و آزار قرار می گیرند. اغلب عاملان خشونت افرادی هستند که خود از الگوهای تربیتی مناسبی برخوردار نبوده اند و گاه حتی ناخواسته موجبات آزار و اذیت فرزندشان را فراهم کرده اند.

انواع کودک آزاری
تنها در سال ۱۹۹۶ در اجلاس استکهلم بود که انواع مختلف خشونت بر علیه کودکان تعریف و استناد به آن‌ها امکان‌پذیر شد. خشونت جسمی، خشونت جنسی و خشونت روانی به عنوان نمونه‌های رایج خشونت معرفی شده اند.

سامانه ۱۲۳ اورژانس اجتماعی که تنها در تهران و چند شهر بزرگ ایران فعال است، می‌گوید که روزانه بیش از ۲۰ مورد کودک آزاری را ثبت و رسیدگی می کند. این آمار تنها بخشی از یک حقیقت دردناک است و فقط شامل خشونت های جسمی گزارش شده به کودکان می شود. فریاد درخواست کمک قربانیان پنهان این فجایع شاید هیچ‌وقت به گوش کسی نرسد هرچند بخش کوچکی از این فریادهای فرو خورده را ممکن است سال ها بعد در چاردیواری اتاق‌های مشاوره بتوان شنید.

خشونت جسمی


خشونت جسمی به دلیل آثاری که بر بدن کودک می‌گذارد، زودتر آشکار می‌شود

خشونت جسمی یکی از رایج ترین و آشکارترین نوع خشونت است و مشاهده آن نیز به دلیل آثاری که بر بدن کودک می گذارند آسانتر است. آثاری چون تورم، کبودی، سوختگی و شکستگی استخوان، حاکی از اعمال این نوع از خشونت بر کودک است. عاملان خشونت اغلب والدین یا یکی از اطرافیان نزدیک کودک همچون ناپدری یا نامادری هستند که برای واداشتن وی به حرف شنوی یا صرفاً برای اعمال قدرت، دست به خشونت می زنند.

کودک قربانی اغلب یا از ترس تنبیه مجدد یا حفظ پدر و مادر و نزدیکان آثار خشونت را تا حد ممکن مخفی نگه می دارد.

خشونت جنسی
خشونت جنسی دارای ویژگی های مشخصی است: هدف آزار دهنده، ارضای جنسی است. از نظر سنی با کودک تفاوت دارد و از قدرت بیشتری برخوردار است. این کار را در خفا انجام می دهد. کودک اغلب به رغم عدم رضایت، به دلیل وابستگی عاطفی یا فیزیکی یا ترس از تنبیه، به این رابطه تن می دهد.
این نوع آزار و اذیت به دلیل اینکه در اغلب اوقات از سوی نزدیکان اعمال می شود و با تهدید کودک همراه است از نوع خاموش محسوب شده و نسبت به خشونت جسمی امکان بیشتری برای تداوم دارد.
گاهی لذت جنسی و دریافت هدیه یا حتی امکان داشتن رابطه ویژه – به خصوص وقتی پدر خانواده این کار را انجام می دهد – ممکن است به کودک این حس را بدهد که او هم در برقراری چنین رابطه ای سهم به سزایی داشته و به علت احساس گناه ناشی از آن سکوت اختیار کند.

استفاده جنسی از کودک بدون شک آسیبی است که جبران آن به راحتی امکان پذیر نخواهد بود و می تواند تاثیری منفی بر تصویری که او از خود خواهد داشت بگذارد. اعتماد به نفسش را خدشه دار کند و او را نسبت به دیگران بی اعتماد کند. این تجربه بیش از هر چیز تاثیر جبران ناپذیری بر آینده زندگی جنسی قربانی باقی می گذارد.

خشونت روحی و روانی
خشونت روحی و روانی یکی از انواع کودک آزاری است که شاید بسیاری از عاملان آن نه تنها آن را خشونت تلقی نمی کنند، بلکه از آن به عنوان نوعی روش تربیتی استفاده کنند. حبس کودک در فضای بسته مانند کمد یا زیر زمین، ناسزا گفتن، شماتت، تمسخر، انتقاد و انگشت گذاشتن روی ناتوانی‌های کودک، ایراد‌گرفتن از قیافه کودک و مقایسه سطح تحصیلی او با همسالانش به‌ خصوص در حضور دیگران از انواع خشونت روحی محسوب می شوند. کودکانی که شاهد خشونت بین والدیشان هستند نیز به طور غیر مستقیم قربانی خشونت روحی و روانی محسوب می‌شوند.

سهل انگاری
سهل انگاری و عدم توجه و مراقبت از کودک در سنینی که نیاز مبرم به حضور و کمک والدینش دارد یکی از نمونه های بسیار رایج کودک آزاری است. اختلالات رفتاری، علایم سوء تغذیه و وضعت نامناسب بهداشتی و درمانی نشانه هایی هستند که در کشورهای اروپایی توجه مربیان و معلمان و کسانی که کودک در بیرون از خانواده با آنها در ارتباط است را جلب و وادار به مداخله می کند.
افسردگی شدید والدین، پایین بودن سن و بی تجربگی آنان، عدم برخورداری مادر از حمایت همسر در تربیت کودک و نداشتن توانایی در مدیریت بحران از عوامل ریسک محسوب می شوند.
اختلافات زناشویی در محیط خانوادگی موجب می‌شود که توجه پدر و مادر بیش از هر چیز به خودشان معطوف شود و نیازهای فرزندانشان را نبینند و در نتیجه پاسخ مناسبی به آنها ندهند.

اعتیاد والدین به الکل و مواد مخدر یکی دیگر از عوامل ریسک به شمار می آید. معمولاً والدینی که تحت تاثیر مواد مخدر هستند کنترل کافی بر رفتار خود ندارند و با کوچکترین گریه یا شیطنت کودک او را تنبیه می کنند. این در حالی است که گریه کودک و شیطنت او می تواند تنها تلاشی برای جلب توجه والدینی باشد که او را از یاد برده اند.
بیکاری و شرایط بد اقتصادی نیز می‌تواند به عاملی برای بروز تنش بین افراد خانواده بدل شود و با بالا بردن سطح اضطراب والدین به طور غیر مستقیم منجر به سهل انگاری و یا اعمال خشونت به کودک شود.
بی تجربگی، عدم آگاهی از نیازهای کودک و عدم آمادگی روحی افراد برای ایفای نقش پدر و مادر نیز می تواند بر کیفیت رابطه آنها با کودک تأثیر بگذارد و به عدم فهم نیازهای وی منجر شود و زمینه کودک آزاری را مهیا کند.

کودکی را فرض کنید که بدلیل گرسنگی یا درد، گریه می کند. مادر بی تجربه ممکن است گریه او را به حساب لجبازی اش بگذارد و تصور کند که کودک قصد اذیت کردنش را دارد. او احتمالا به جای غذا دادن یا کمک به تسکین درد، عصبانی می شود، بر سر کودک داد می زند یا حتی او را تنبیه بدنی می کند. اگر مادر پیام کودک را به درستی فهمیده بود و پاسخ مناسبی به آن می داد، گریه کودک قطع می‌شد و خشونتی صورت نمی گرفت.

خشونت با کودک؛ پیام غیر مستقیم به شخص ثالث
تحقیقات زیادی که در مورد کودک آزاری به عنوان یکی از نمونه های بسیار رایج خشونت خانوادگی انجام شده، نشان می‌دهد که گاهی خشونت یکی از والدین به کودک در‌ واقع پیغام غیر مستقیمی به نفر سوم است.
مادر جوانی را تصور کنید که مرتبا از سوی مادر یا مادر شوهرش سرزنش می‌شود و کوچکترین حرکتش مورد انتقاد قرار می‌گیرد. او ممکن است به دلیل عدم امکان نشان دادن نارضایتی خود از این شرایط، با اولین گریه کودک یا کار اشتباهش، او را هدف خشم سرخورده خود قرار دهد.

خشونت بر کودکان چه تأثیری خواهد گذاشت؟
کودکی که مورد خشونت والدین خود، یعنی تنها کسانی که می‌تواند بر حمایت آنان تکیه کند، واقع می‌شود، برخلاف انتظار در اکثر مواقع واکنشی نشان نمی دهد. او چاره‌ای به جز کنار آمدن، پذیرفت و فراموش کردن درد روحی یا جسمی ناشی از خشونت ندارد. گاهی ممکن است حتی عمل والدینش را توجیه یا خودش را سرزنش کند. با‌ گذشت زمان ممکن است کودک هیچ خاطره ای هم از آنچه بر او روا داشته شده نداشته باشد. اما در عین حال تمامی تأثیرات این اعمال یعنی احساس خشم، تنفر، غم، ناتوانی، اضطراب و دردهای سرخورده ناشی از آن به مرور، در کنه وجودش انباشه می شود. این خشونت نهفته، سالها بعد ممکن است در هر موقعیتی بیرون بریزد. یا به خشونت علیه دیگری بدل شود و یا متوجه خود فرد گردد. ناهنجاری در تغذیه، افسردگی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر نمونه های اعمال خشونت به خود محسوب می شوند.

این افراد وقتی خود پدر یا مادر می‌شوند، ممکن است با استناد به ارزش های تربیتی یا قوانین اجتماعی، فرزندانشان را مورد خشونت قرار دهند و آن را به عنوان روش تربیتی توجیه کنند. همانگونه که در کودکی، خشونتی که بر آن‌ها روا داشته می شد را در ذهن خود توجیه کرده بودند.

‘غیر قابل چشم پوشی’
ایجاد یک سیستم حمایت قضایی مناسب یکی از اساسی‌ترین راه های پیشگیری از کودک آزاری است. در صورتی که عاملان خشونت از برخورد قانونی نهراسند، نمی‌توان امید چندانی به بهبود اوضاع داشت.
مواردی از لایحه کودکان و نوجوانان مجلس ایران که به حمایت از کودکان و نوجوانان در معرض آسیب یا آسیب دیده اختصاص دارد، در صورت اجرا شاید بتواند در پیشگیری از این آسیب اجتماعی تأثیر گذار باشد.

وجود سامانه هایی که افراد با استفاده از آنها بتوانند به محض مشاهده کودک آزاری آن را گزارش کنند و نهادهایی که از نظر قانونی اجازه داشته باشند کودک را از محیط خانواده دور کنند و در صورت نیاز، مراقبت های پزشکی را به‌موقع در اختیار او قرار دهند نیز از جمله حداقل تدابیری است که باید به اجرا گذاشته شود.

ترتیب دادن کارگاهای آموزشی برای والدین پیش از بچه‌دار شدن و آموزش روش های مناسب ارتباط با کودک امری ضروری است. علاوه بر این امکان برخورداری از مشاوره و روان درمانی برای آن دسته از والدینی که دچار مشکلات روحی و یا خانوادگی هستند می تواند قدم بزرگی برای پیشگیری از فجایعی باشد که اخیرا در رسانه‌های ایران بازتاب یافته اند.
به طور خلاصه، آموزش و آگاهی والدین، تغییر شرایط خانواده‌ها و به حداقل رساندن عوامل ریسک، مانند اعتیاد، بیکاری، اختلافات زناشویی و خشونت خانگی، می‌تواند تضمینی برای شکستن چرخه خشونت باشد.
کودک آزاری پدیده‌ای غیر قابل چشم پوشی است و باید مردم را نسبت به آن حساس و آنها را تشویق کرد که در صورت مشاهده نشانه‌های آن، مراجع مسئول را مطلع کنند.

ارسال دیدگاه