ماجرای صادق خوشگله و آن ۵۶ میلیون دلاری که خمینی خور شد!

جمهوری اسلامی برای هر کسی که آب نداشت ، اما برای خیلی ها نان داشت. نوکیسه گانی که ورد زبانشان، قال رسول الله، المفلس فی امان الله بود و این زندگیهای اشرافی را هم حتی در خواب شبشان نمیدیدند. آنانی که ایران را به مثابه غنیمتی جنگی پنداشتند و بعد از رسیدن به قدرت از کوچکترین خیانتی دریغ نکردند. یکی از آن خیانتکاران صادق طباطبایی، معروف به صادق خوشگله بود.

حکایت کرد سرهنگی به کسری
که دشمن را ز پشت قلعه راندیم

فراریهای چابک را گرفتیم
گرفتاران مسکین را رهاندیم

به خون کشتگان، شمشیر شستیم
بر آتشهای کین، آبی فشاندیم

ز پای مادران کندیم خلخال
سرشک از دیدهٔ طفلان چکاندیم

ز جام فتنه، هر تلخی چشیدیم
همان شربت به بدخواهان چشاندیم

بگفت این خصم را راندیم، اما
یکی زو کینه جوتر، پیش خواندیم

کجا با دزد بیرونی درافتی
چو دزد خانه را بالا نشاندیم !

جمهوری اسلامی برای هر کسی که آب نداشت ، اما برای خیلی ها نان داشت. نوکیسه گانی که ورد زبانشان، قال رسول الله، المفلس فی امان الله بود و این زندگیهای اشرافی را هم حتی در خواب شبشان نمیدیدند. آنانی که ایران را به مثابه غنیمتی جنگی پنداشتند و بعد از رسیدن به قدرت از کوچکترین خیانتی دریغ نکردند. یکی از آن خیانتکاران صادق طباطبایی، معروف به صادق خوشگله بود. خواهر زاده امام موسی صدر و برادر زن حاج احمد آقای خمینی . این خائن ایران بر باد ده ، در زمان جنگ ایران و عراق ، مامور خرید اسلحه از بازار سیاه برای ایران بود ، و فقط در یک معامله ۵۶ میلیون دلار پول ملت را یکجا و درسته بالا کشید . دامنه این رسوایی آنقدر گسترده بود که هاشمی رفسنجانی هم در کتاب خود بنام ( عبور از بحران ) به این امر متذکر میشود و چنین مینویسد که : صادق طباطبایی آمد و اطلاعاتی درباره ۵۶ میلیون دلار و فریب خوردن در خرید اسلحه داد . صادق طباطبایی مدعى شده بود که پول را به دلالهای اسلحه داده و آنها او را فریب داده اند !

حال چگونه کسانی که خود ملتی را فریب دادند خود فریب چند دلال را میخورند جای تعجب دارد . اما مگر کسی در آنروزگار میتوانست از خواهر زاده امام موسی صدر بازخواست کند ؟ در نتیجه پرونده مختومه و مسکوت ماند . اما داستان به همینجا ختم نمیشود چندی بعد صادق خوشگله به اتهام حمل و نگهداری ۱ کیلو و ۸۰۰ گرم تریاک در آلمان بازداشت میشود و چنان فضاحتى به بار می آورد که به ناچار به دستور خمینی و پا درمیانی سفارت جمهوری اسلامی آزاد میشود و از ورود به ایران منع میگردد . او هم از خدا خواسته با استفاده از پاسپورت پناهندگی آلمانی که داشت و پولهایی که از دلالی اسلحه و خرید و فروش تریاک به جیب زده بود در همان آلمان میماند و به ریش مردم ایران میخندد . ناگفته نماند که در انتخابات ۸۸ و متعاقب آن کودتای ننگین سپاه پاسداران از محسن رضایی حمایت میکرد و به عنوان مشاور او به  کار گماشته شده بود . امروز هم حرز چند گاهی با دهانی پر از دروغ در رسانه ها حاضر میشود و آب توبه بر سر نظامی میریزد که از کرامت آن به نان و نوا رسیده است .

—————————————————-
ویلاگ کافه نادری
http://cafenadery.wordpress.com

ارسال دیدگاه