لنین

“لنین” کتابیست که توسط Stefan Lindgran به نگارش درآمده است. در این کتاب زندگى لنین از بدو تولد تا زمان مرگش شرح و مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. “به تقلید از بربرها” بخشى از این کتاب است.

خواننده محترم!
“لنین” کتابیست که توسط Stefan Lindgran به نگارش درآمده است. در این کتاب زندگى لنین از بدو تولد تا زمان مرگش شرح و مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. “به تقلید از بربرها” بخشى از این کتاب است.
با اوضاع روسیه پس از انقلاب کم و بیش آشنا هستیم. در این بخش اوضاع روسیه٬ پس از ترور لنین که او از آن جان سالم بدر برد٬ شرح داده میشود.
نیروهاى امپریالیستى٬ ضد انقلابیون سفید٬ کلچاکها و ژنرالهاى رنگ و وارنگ که از امپریالیستهاى انگلیس٬  فرانسه و آلمان کمک مالى دریافت مینمودند٬ سربازان ارتش سرخ را تیرباران٬ کمونیستها را ترور و مردم را قتل عام میکردند. در این میان سوال این بود ـ و همچنان که هست ـ که کمونیستها باید چه موضعى را در مقابل این اعمال شنیع که انقلاب روسیه جوان را مورد تهدید قرار داده بود اتخاذ مینمودند. لنین در این بخش از کتاب به این سوال پاسخ میدهد.

لنین
نویسنده Stefan Lindgran
مترجم: پیام پرتوى

به تقلید از بربرها
لنین وجود دو گلوله فشنگ را در بدن خود احساس میکرد و دکتر آلمانى او تصور میکرد که سر دردهاى او ناشى از مسمومیت حاصل از سرب بود. همکاران روسى او که صدها اسیب دیده در ناحیه سر را درمان کرده بودند٬ در عمل با اینچنین مسئله اى برخورد ننموده بودند.
لنین میدانست که در آن شرایط٬ حمله٬ شامل تهاجمى میشد که در آن نیروهاى اپوزیسیون تحت پوشش با نیروهاى مداخله گر همکارى مینمودند.

سوسیالیستهاى انقلابى که در گذشته عملیات تروریستى را بر علیه تزار انجام داده بودند٬ اکنون آشکارا ترور خود را متوجه انقلابیون ٬ متوجه بلشویکها نموده بودند. اس ارـ ى بنام Vladimir Burtsev که نویسنده و افشاء کننده  زبر دستى از Ochra هاى تزار بود و لنین نیز گاهى از خدمات او استتفاده میکرد٬ در آنزمان نوشت:
“……….. انسان باید انقلابیونى پیدا کند که آماده باشند که خود را قربانى نموده و لنین٬ ترتسکى٬ کالنین٬ Krestinskij٬ زینویف غیرو وغیرو را مسئول قلمداد نمایند.”
او این حکم را صادر نمود٬ ترور رهبران اتحاد جماهیر شوروى یک عمل “انسانى” خواهد بود.

قبل از اینکه لنین به انجام کارهاى دولتى خود بازگردد٬ این تصمیم گرفته شده بود که ترور سفید را با ترور سرخ پاسخ دهد.
آنها تعدادى سرمایه دار را بعنوان اسیر در بند نموده و تهدید کردند که آنها را اعدام خواهند کرد٬ اگر ترور دشمنانه اتحاد جماهیر شوروى ادامه پیدا میکرد. بسیارى از وزیران سابق و شخصیت هاى برجسته و تعداد زیادى از اس ارها دستگیر شده و بسیارى از آنها نیز٬ بخصوص در پطروگراد٬ اعدام شدند. به گفته ارگان دولتى ایزوستیا ۵۰۰ نفر از اسیران تیرباران شدند.١ طى شش ماه اول انقلاب ٢٢ نفر اعدام شده بودند٬ در عرض شش ماه آینده قصد داشتند که ۶۰۰۰ نفر دیگر را نیز اعدام نمایند.

لنین در جلسه ٢٢ سپتامبر که در مورد ترور سرخ تصمیم گرفته بود شرکت نداشت٬ اما این تصمیم در همسو با درک او بود. در همانزمان پس از ترور Volodarskij لنین بشدت بر علیه آنهایى که در پطروگراد بدون برنامه ریزى قبلى عملیات تلافى جویانه سرخها را متوقف کرده بودند اعتراض نموده بود. در ٢٨ ژوئن لنین به رئیس حزب شهر٬ زینویف نوشته بود:

“من به بشدت اعتراض میکنم! ما اگر بر سر راه ابتکار عمل انقلابى تودها مانع ایجاد نماییم٬ خود را به مخاطره خواهیم انداخت. این غیر ممکن است. تروریستها ما را ترسو به حساب خواهند آورد. ما باید انرژى و سیرت توده اى آنرا برجسته نماییم٬ بخصوص در Piter [Petrograd] که نمونه اش تعیین کننده است.٢ 
وزیر داخلى گریگورى پطروفسکى با توجه به حملات سیاسى به لنین و دیگران و عملیات تروریستى سفیدها در حوضه دن٬ فنلاند و اوکراین پیشنهاد نمود که بر “سستى و بى توجهى” نسبت به جریاناتى که بر علیه حکومت اتحاد جماهیر شوروى توطئه مینمایند نقطه پایانى گذارده شود.٣

در تصمیم دولت اینچنین آمده بود که “همه” سوسیالیستهاى انقلابى باید دستگیر میشدند٬ امرى که البته از لحاظ فیزیکى امکان ناپذیر بود. اس آرها تا شروع انتخابات نوامبر ١٩١٧ از نفوذ بسیارى در روستاها برخوردار بودند. اعدامها تا پایان جنگ داخلى یکى از ویژگیهاى دائمى سرخها شد. ارزیابیهاى ارائه شده از تعداد کسانى که اعدام شدند بشدت با یکدیگر متفاوتند.
اگر کلیه اطلاعات داده شده در Le Liver Noire du Communisme۴ را کنار هم بگذاریم٬ به عددى شش رقمى میرسیم. محاسبات Der Spiegel آلمانى ١۴۰۰۰۰ نفر را نشان میدهد.۵
در نوشته هاى تاریخى شوروى نویسندگان ترجیحا عددى چهار ـ و پنج رقمى را استنتاج نموده اند.

Michail Pokrovskij در زمان خود اظهار داشت که دولت اتحاد جماهیر شوروى در سال ١٩١٨ در ٢۰ مرکز شوراى فرماندارى ۶٣۰۰ نفر و میان ژانویه و سپتامبر ١٩١٩ در ١۵ مرکز شوراى فرماندارى ٢۰٨٩ نفر را اعدام نمود.۶ در ضمن حتى آنکسانى که بشکلى قوانین انضباطى را در ارتش سرخ رعایت نکرده بودند نیز قربانى و بشدت مجازات شدند. در سال ١٩٢١ ٬ ۴٣٣٧ سرباز و افسر اعدام شدند.

دولت جوان اتحاد جماهیر شوروى براى ادامه حیات خود میجنگید. سوال به سبک کلاسیک روسى اش kto kogo مطرح شد؟ ـ چه کسى٬ چه کسى را میزند. رهبران میدانستند که عفو و گذشت از جانب سرخها میتوانست به شکستى منجر بشود که عواقب آن به قیمت جان صدها هزار سرباز ارتش سرخ تمام میشد. به بلشویکها از فنلاند خبر وحشتناکى مبنى بر اینکه در Viborg٬ در عرض یک روز٬ ۶۰۰ نفر از گاردهاى سرخ اعدام شده بودند رسیده بود.

مورخان فنلاندى پس از تقریبا ٨۰ سال به این نتیجه گیرى گرایش پیدا کرده اند که شمار قربانیان متعلق به سرخها در “جنگ آزادیبخش” فنلاند بروشنى بیشتر از سفیدها بود. براى مثال Heikki Ylikangas در کتاب خود
Vägen till Tammerfors مینویسد که مکانیزمهاى روانى “سرخها را محتاط تر نموده و همین امر باعث میشد که آنها خویشتن دارى بیشترى را در هر مقابل هر دو٬ غیر نظامیان متعلق به سمت مخالف و اسیران جنگى٬ و همچنین آسیب دیدگان نشان بدهند.٧
سرخها اینچنین احساس میکردند که آنها “شورشى بى پروا و جسورانه را بر علیه اربابان در حکومت٬ بر علیه قانون و قدرت و بالاخره همچنین در برابر عدالت” انجام میدادند و به همین دلیل در استفاده از خشونت تردید بیشترى از خود نشان میدادند.

در روسیه لنین بصورتى سازمان داده شده با چنین دودلى مبارزه مینمود. او وقتى شنید که وزیر مسئول  موارد حقوقى٬ Sjtejnberg بر علیه برخى از اعدامها اعتراض مینماید٬ خشمگین و برآشفته اینچنین گفت:
” این چگونه انقلاب بزرگیست٬ زمانیکه ما نمیتوانیم یک خرابکار و گارد سفیدى را اعدام کنیم؟ فقط نگاه کن که سرمایه داران چه مزخرفاتى را در روزنامه هایشان مینویسند؟ پس دیکتاتور در کجا وجود دارد؟ بنابراین این تنها یک حرف مزخرف و پوچ است….”
“ما باید بخش ثروتمند مردم را طى سه روز بدون غذا زندانى کنیم٬ بدلیل اینکه آنها به اندازه کافى ذخیره دارند.”٨

این چنین رهنمودهایى٬ به معنى واقعى کلمه٬ بسختى از جانب دریافت کنندگان درک میشد. لنین خوشحال میشد اگر آنها اساسا پاسخى متقابل دریافت مینمودند. او دائما از این شکایت میکرد که کسى به تلگرافهاى او پاسخ نمیداد.
لنین با گلوله اى که در گلویش بود ور میرفت. نزدیکان او مرتبا نق میزدند و میگفتند که او باید اجازه بدهد که آنرا از طریق جراحى بیرون بیاورند. او نیز براى پایان دادن به سر و صداى آنها با این امر موافقت نمود. اما گلوله دوم در همان جایى که بود باقى ماند. این هدیه از جانب روشنفکران خوب روسى٬ که او عادت داشت در مورد آن بصورتى طعنه آمیز صحبت کند٬ وجود خود را تا پایان عمر به یاد او یادآورى نمود.

ترور سرخ کوشش ناامید کننده اى بود جهت خاتمه دادن به یک موقعیت ناامید کننده. آلمانیها پس از صلح Brest اوکراین ٬ بلاروس٬ بالکان٬ قفقاز و Krim را اشغال نموده بود. همراه با ضد انقلابیون اوکراینى٬
 radan مرکزى که بعدها توسط رژیم Skoropadskij منحل شد٬ عملیات تروریستى را بصورتى گسترده  سازماندهى نمودند. همه روستاها و جمعیت کثیرى از مردم براى کار اجبارى به آلمان برده شدند٬ نمونه و الگویى که طى جنگ جهانى دوم در سطح وسیعى  به اجرا گذاشته شد.
در سندى که Sovnarkom٬ به عبارت دیگر رژیم اتحاد جماهیر شوروى٬ در تاریخ ۴ آوریل ١٩١٩از بلاروس دریافت نمود٬ ازاینکه دهها هزار بیگناه کشته٬ و اینکه صدها هزار خانواده در حال قحطى و مرگ رها شده بودند صحبت شده بود.
آلمانیها مردم را تعقیب میکنند٬ هر کسى را که در خانه ها و خیابان میبینند دستگیر نموده و در اردوگاههاى تحت کنترل٬ زندانى میکنند…… در خیابانها توپها٬ مسلسلها و گشتهاى تقویت شده بکار گرفته شده اند. ترس و وحشت همه شهر را فراگرفته است٬ مردم مورد آزار و اذیت قرار داده میشوند و تلاش جهت فرار با اعدام پاسخ داده میشود.”٩

در فوریه ١٩١٨ زمانیکه آلمانیها Pskov را اشغال نمودند٬ ١۴۰ نفر از گاردهاى سرخ و اعضاى حزب اعدام شدند.
در سال ١٩١٩ در بالکان زماینکه ژنرال von der Goltz به نیروهاى مداخله گر انگلیس و آمریکا جهت سرنگون نمودن دولت اتحاد جماهیر شوروى یارى رساند نیز همان اتفاق روى داد.

در Ufa در سیبرى کولاکها زندانیان را زنده در آتش سوزاندند و در باکو انگلیسیها ٢۶ تن از رهبران بلشویک را بدون محاکمه اعدام نمودند…….
در مناطق اشغال شده شوروى بخصوص در جزیره Mudjug خارج از Archangelsk و در اردوگاه زندانیان Jukanga واقع در جزیره Kolhalvan کارخانه هایى که اصطلاحا “کارخانه مرگ” نامیده میشد سازماندهى شد. شانس زنده خارج شدن از زندان Mudjug کمتر از ۵۰ درصد محاسبه شده است.١۰.  در Jukanga حدود ٨۰۰۰ زندانى اعدام شدند و بیش از ١۰۰۰ نفر در نتیجه محرومیتها و کمبودها جان باختند.١١

اوضاع در شرق٬ آنجایى که سفیدها بودند وخیمتر بود. در آنجا آنها Pokoltjakovski را به شیوه کلچاکها اعدام نمودند. فقط در Jekaterinborg پس از ورود سفیدها به شهر بیش از ٢۵۰۰۰ نفر انسان اعدام شدند.١٢ البته این عجیب است که از آنزمان تنها صحبتهایى در مورد اعدام تنها یک خانواده در Jekaterinborg شنیده شده است؟
زمانیکه بلشویک سابق روزانف بعنوان جلاد سفیدها در Krasnojarsk انتخاب شد٬ فرمان داد که سیستمى را بکار گیرند که بر اساس آن یک نفر از ده نفر روستایى که داوطلبانه سرخهاى خود را تسلیم نمینمودند اعدام کنند. “آن روستاهایى که به نیروهاى نظامى دولتى اسلحه میدهند باید به آتش کشیده بشوند و همه مردان روستا باید کشته شوند.”١٣

جلادان کلچاک٬ براى مثال٬ ژنرال قزاق Krasilnikov با بریدن گوشها٬ بینى٬ دستها و بازوها براى خود شهرتى بهم زده بود.١۴
نیروهاى متجاوز ژاپنى در ۵ آوریل ١٩٢۰ به مقر فرماندهى حکومت شوروى در تعدادى از شهرهاى واقع در شرق دور یورش بردند. فرمانده سرخها سرگئى لازو و همکار او آلکسى لوتسکى و Vsevolod Sibirtsev در زیر شکنجه جان باختند و پیشانى آنها در لکوموتیو بخارى سوزانده شد.

زمانیکه دنیکین در سال ١٩١٩ شهر Juzovka به اشغال خود درآورد٬ فرمان شماره یک خود را با این مضمون صادر نمود: “من دستگیر نمودن کارگران را ممنوع اعلام میکنم٬ اما فرمان میدهم که آنها تیرباران و حلق آویز شوند.”١۵
در سپتامبر ١٩١٩ تنها در اودسا ٣۰۰۰ نفر به جوخه آتش سپرده شدند٬ در نیکولایف در عرض یک شب٬ شب میان ١٩ و ٢۰ نوامبر همان سال٬  ۶١ نفر اعدام شدند.١۶. زمانیکه شورش سرخها در شهر Kertj سرکوب شد٬ ١۵۰۰ نفر اعدام شدند.١٧
در حقیقت استفاده بیش از حد سفیدها یکى از عوامل تعیین کننده شکست آنها شد.

ژنرال دنیکین زمانیکه علل ناموفقیتهاى خود را تجزیه و تحلیل مینمود اینچنین نوشت: “نیروهاى نظامى جنوب اعتبار خود را با کشتار یهودیان که روحیه نیروهاى نظامى را تخریب٬ قوه درک و ذهن آنها را مخدوش و نظم و ترتیب را بر هم زده بودند از دست دادند.”
ژنرال Wrangel نوشت: “ارتش “داوطلبان” سفید خود را بدلیل استفاده کردن از خشونت و خرابکارى بى اعتبار نمودند. در اینجا ما همه چیز را از دست داده ایم.”
سفیدها هر چه را که کاشته بودند٬ برداشت کردند. ما نیازى نداریم در اینکه انتقام سرخها بیرحمانه٬ وسیع و مخالف موازین قانونى ـ که گاهى بر خلاف مقصود اصلى خود عمل نمود ـ  شک و تردیدى بدل راه بدهیم.  اعدام زندانیان٬ مسئله اى که هر دو طرف مرتکب آن شدند٬ امرى بود که تنها باعث افزایش تنفر و ثبات عزم آنها در اینکه تا آخرین قطره خون بجنگند شد.

اما  ترور سرخها یک بخش تبلیغاتى زیباتر نیز داشت. در ژانویه ١٩١٨ رهبران در مسکو از Charkov شکایتى دریافت نمودند بودند که بر اساس آن صاحبان کارخانجات به تلافى اینکه قانون ٨ ساعت کار در روز به اجرا گذاشته شده بود٬ حقوق کارگران را بموقع پرداخت نکرده بودند.
Antonov-Oveseenko٬ که رئیس ستاد جبهه جنوب شرقى بود٬ فرمان داد که ١۵ نفر را از میان بزرگترین صاحبان کارخانجات دستگیر نمایند٬ سپس آنها در واگنى درجه دو زندانى کرده و به آنها ٢۴ ساعت مهلت داد که یک میلیون روبل پرداخت نمایند. در غیر اینصورت همه آنها به معادن ذغال سنگ فرستاده میشدند! صاحبان کارخانجات پرداخت نموده و آزاد شدند. لنین براى Antonov در مبارزه خود بر علیه “میلیونرهاى ـ خرابکار” آرزوى موفقیت نموده و شش ماه کار اجبارى در معادن ذغال سنگ را بدلیل دیر کرد در پرداخت حقوق را توصیه نموده بود.

لنین در دسامبر ١٩١٩٬ زمانیکه جنگ عملا به پایان رسیده بود گفت: “ما با صراحت گفتیم: دیکتاتورى یک عبارت دشوار٬ سنگین و حتى کثیف است. اما ما گفتیم که دیکتاتورى میتواند [دهقانان] را از یوغ استثمار آزاد نموده٬ و گذشت زمان نشان داد که ما حق داشتیم.”
“ترور و Tjekan (سازمان امنیت اتحاد جماهیر شوروى) مطلقا یک ضرورت است”٬ او ضمیمه نمود. “و Tjekan از سازماندهى بسیار خوبى برخوردار است.”
در حالیکه روسهاى محلى اغلب سستى نموده و بازیچه دست تعدادى از پاپهاى خرده پا قرار گرفته بودند٬ Tjekan فعال و خوف آور بود. این یک انستیتوى روسى بود که بخش بزرگى از آن از داوطلبان استخدام شده بلشویک٬ که اغلب از بى اعتنایى خود به مرگ و خشونت بر علیه دشمن طبقاتى الهام میگرفتند تشکیل شده بود.

Tjekan که در دسامبر ١٩١٧ سازمان داده شد داراى این حق بود که درجه تنبیهات را تعیین نموده و ضد انقلابیون٬ دلالان٬ خرابکاران و رشوه گیران را بکشد.١٩ آنها حتى در مورد بیرحمى خود در کتابى که “کتاب قرمز” (١٩١٩) خوانده میشد تبلیغات مینمودند٬ در آن نابود نمودن گروههاى مختلف سفیدها و اعدامهاى بدون دادگاه به جزئیات شرح داده میشد…. این کتاب بسرعت جمع آورى شد.
در Illustrierte Geschichte des Burgerkrieges in russland  (تاریخچه مصور جنگ داخلى در روسیه ـ ترجمه شده در گوگل ـ مترجم) ١٩١٧ـ ٢١ (برلین ١٩٢٩) مقاله اى از مورخ مورد علاقه لنین
Michail Pokrovskij وجود دارد که بصورتى جامع “کتاب قرمز” را نقل قول مینماید.

در جدولى مربوط به ترور سرخها میان ژانویه ١٩١٨ تا جولاى ١٩١٩ گزارش داده میشود که ٨٣٨٩ نفر به دلیل جرائم مختلف تیرباران شده و در ضمن ٣۰۴۶ نفر توسط Tjekan محکوم و اعدام شدند٬ قسمت اعظم آنها بخاطر عملیات “ضد انقلابى” و “راهزنانه”.
در همان جدول نشان داده میشود که ٩۴٩۶ در اردوگاههاى کار اجبارى زندانى بودند٬ ٣۴٣٣۴ نفر در زندانى و ١٣١١١ نفر به اسارت گرفته شده بودند.
آمار زندانیان با توجه به اینکه که در حال حاضر حدود یک میلیون نفر در زندانهاى روسیه زندانیند٬ چندان خوف آور نیست. اما مفهوم “اردوگاه کار اجبارى” از کجا به فهرست لغات روسى وارد شد؟

جلسه دولت در ۵ سپتامبر ١٩١٨ ٬ پس از حمله Fanja Kaplan به لنین٬ اینچنین تصمیم گرفت: “این ضروریست که از مردم اتحاد جماهیر شوروى در مقابل دشمنان طبقاتى٬ با ایزوله نمودن آنها در اردوگاههاى کار اجبارى حفاظت نمود٬ اینکه همه کسانى که با سازمانهاى گاردهاى سفید٬ توطئه و یاغیگریهاى آنها ارتباط داشتند باید تیرباران میشدند٬ و اینکه نام کلیه اعدام شده گان و دلایل بکارگیرى این اقدام باید در اختیار عموم قرار میگرفت.٢۰
عبارت اردوگاههاى اجبارى در سال ١٨٩۶ توسط اسپانیائیها در کوبا اختراع٬ سپس توسط آمریکاییها آنگلوساکسونى٬ و انگلیسیها طى جنگ Boer آنرا به کار گرفتند.

آیا این بدین معناست که این لنین بود که براى اولین بار اردوگاههاى کار اجبارى را در خاک اروپا بوجود آورد؟
نه٬ حتى در روسیه انگلیسیها سردمدار بودند. نیروهاى نظامى انگلیس در شبه جزیره kola (شبه جزیره اى واقع در شمال غربى روسیه ـ مترجم) مداخله نظامى نموده بودند. ساکنان جزیره متخاصم بودند و به همین دلیل زندانى شدند. حدود یک سوم از ساکنان در Murmansk در اردوگاهها و زندانهاى نیروهاى نظامى تجاوز گران زندانى شده بودند. زمانیکه پنج زندان در مورمانسک کفایت ننمود٬ انگلیسیها اردوگاههاى کار اجبارى را در  Petjenga٬ در جزیره Ved٬ Klipp Toros و جزیره اى مخصوص زندانیان به نام Kondo سازماندهى نمودند.٢١

شرایط آنچنان وحشتناک بود که بسیارى ترجیح میدادند که بسرعت به جوخه آتش سپرده شوند. در “شبه جزیره مرگ” Jukanga٬ کمتر از ٣۰۰ نفر از ١٣۰۰ نفر زندانى هوادار اتحاد جماهیر شوروى زنده ماندند.
به نظر نمیرسد که اینچنین جزئیات دلخراشى از اردوگاههاى سرخها که در پایان جنگ داخلى برچیده شد وجود داشته باشد.

تنها پس از گذشت چند روز از انقلاب اکتبر لنین در یک سخنرانى براى پطروگراد ـ اتحاد جماهیر شورى گفته بود:
“ما را بخاطر اینکه از ترور استفاده میکنیم سرزنش میکنند٬ اما ما از ترورى که انقلاب فرانسه از آن استفاده نمود٬ زمانیکه انسانهاى بیگناه و غیر مسلح را بوسیله گیوتین گردن میزدند٬ استفاده نمیکنیم و امیدواریم که استفاده هم نکنیم.”٢١
لنین اینچنین پیش بینى میکرد که انقلاب اکتبر در آینده٬ انقلابى انسانى خواهد شد و آن خشونت بیرحمانه و کورى که بر روسیه حکومت مینمود از میان برداشته میشد.

به نظر میرسد که او همچنین بر این امر آگاه شده بود که جنگ داخلى تا حد یک چرخ گوشت وحشتناک تکامل یافته شده است و بر همین اساس پیشنهاد داد که کلیه جبهه ها را به همان گونه که بود مسدود نمایند. اگر حکومتهاى غربى از صادر نمودن اسلحه و نیروهاى نظامى دست برمیداشتند٬ روسیه میتوانست کلیه بدهیهاى خود را از دوران تزار بپردازد. در ١٢ مارس ١٩٢۰ این چنین پیشنهادى پیش نویس توافقنامه صلح بود.
اما کولچاک با کلیه مذاکرات مخالفت نمود و یک ماه بعد لهستان به اوکراین یورش برد.

“ترور امریست که ما را ناگزیر به استفاده از آن ساخته اند”٬ لنین گفت. “ما فراموش میکنیم که تروریسم توسط متفقین پرقدرت بکار گرفته شد…..ما باید بفهمیم که امپریالیسم جهانى نقش بزرگى را در جهت نابود نمودن انقلاب ایفا نمود٬ و در این راه از هر گونه ابزارى سود جست.”٢٢
همه نمیخواستند بفهممند. Pjotr Kropotkin پیر٬ یک آنارشیست پیشگام٬ به روشهاى عملى حکومت اتحاد جماهیر شوروى٬ مانند گروگان گیرى٬ اعتراض نمود و در دسامبر ١٩٢۰ به لنین اینچنین نوشت:
“واقعا کسى در میان ما وجود ندارد که بتواند به رفقا یادآورى نموده و آنان را متقاعد سازد که چنین اقداماتى بازگشتیست به تاریکترین دوران قرون وسطایى و جنگ مذهبى و اینکه آنها انسانهاى بى ارزشى هستند که سعى میکنند جامعه آینده را بر روى اصول کمونیستى بنا نمایند.”٢۴

او پاسخى دریافت نکرد. لنین به سخنان او بى اعتنایى کرد و از ترور سرخها پشتیبانى نمود. Kropotkin در مورد اینکه گروگان گیرى یک روش قرون وسطایى است حق داشت٬ اما با اینحال از این روش تا آغاز جنگ دوم جهانى بصورتى عمومى استفاده میشد.٢۵
بدلیل اینکه Kropotkin در گذشته از شرکت روسیه در جنگ جهانى پشتیبانى نموده بود٬ لنین به هر حال اینچنین تصور مینمود که از لحاظ اخلاقى دست بالا را دارد.
در مواردى استثنایى لینن دخالت میکرد٬ بعنوان مثال زمانیکه او دید که Tjekan بصورتى اغراق آمیزى زیاده روى میکرد. یک مرد محکوم به مرگ تنها گناهش این بود که عکس لنین را از بروشورى پاره و کثیف کرده بود. لنین دستور داد که او را آزاد کنند٬ بدلیل اینکه کثیف نمودن عکس رهبران جرمى محسوب نمیشد. اما لنین اضافه کرد که این یک امر روشن است٬ او یک ضد انقلاب بود که باید به هر حال تحت نظر قرار میگرفت.٢۶

همچنین از داخل حزب و حتى از جانب Tjekan گاهى اعتراضاتى شنیده میشد که مانند امروز ـ پس از باز اندیشى ـ آهنگى غیر طبیعى پیامبرگونه دارد.
در مارس ١٩٢١ از ترکستان گروهى از اعضاى Tjekan به کمیته مرکزى در مسکو نامه اى نوشته و از تعداد اعدام شده گان شکایت نموده بودند:
“آنها همکاران  را بخاطر جرائم مختلف اعدام میکنند٬ و هیچیک از کمونیستها که در این ارگان تنبیهى کارگرى کار میکنند نمیتوانند مطمئن باشند که فردا اعدام  نشده و نامشان تحت عنوانى ثبت نشود [..........] یک کمونیست که به ارگان تنبیهى وارد میشود دیگر انسان محسوب نشده و به یک وسیله اتوماتیکى تبدیل میشود….. او نمیتواند عقاید خود را بیان کرده و بگوید که چگونه میاندیشد٬ بدلیل اینکه او بخاطر هر چیزى تهدید به اعدام میشود.”

Tjekan ها نتیجه گرفته و آنرا اینچنین شرح و بسط میدهند “تمایلات ناخوشایند٬ مانند تکبر٬ جاه طلبى٬ بیرحمى٬ خودخواهى خالص و غیرو و غیرو. و اینها تدریجا یک [طبقه خاص] را بوجود میاورد.”٢٧
خشونت حکومت اتحاد جماهیر شوروى را تضعیف نمود. این تنها نتیجه  خشونتهاى اعمال شده از جانب نیروهاى نظامى سرخها و یا سفیدها نبود٬ بلکه محصول قرنى از اعمال خشونت بود.
لنین گفت: بلشویکها نمیتوانستند “از اعمال روشهاى دیکتاتورى سرباز زنند”. آنها باید آگاهانه “از روسیه بربر تقلید نموده و از روشهاى بربر گونه در مبارزه با بربرها استفاده مینمودند.”

پس از جنگ داخلى سازماندهى دوباره کشور براى دولت اتحاد جماهیر شوروى بسیار مشکل شده بود. ابتدا پس از تحمل عذابى شدید٬ در سال ١٩٢٢ تصمیم گرفته شد که بال و پر Tjekan را بچیند٬ وظایف قضایى آنرا از آنها سلب نموده و آنرا به بخشى از (GPU) در وزارت کشور تبدیل نمایند. روش دیگرى که جهت توازن بخشیدن به قدرت سیاسى Tjekan به آزمایش گذاشته شد این بود که آنرا مسئول تربیت کودکان بدون سرپرست روسى بنمایند. وظایف غیر نظامى میتوانست از تمایلات Tjekan از ساختن دولتى در دولت بکاهد.

١ـ ایزوستیا ٣ سپتامبر ١٩١٨. ارقام اعدام شده گان تا ۶۰۰ نفر در ادبیات اتحاد جماهیر شوروى پدیدار شد٬ براى مثال Michail Pokrovskij در Illustrierte Geschichte des Burgerkrieges in russland ١٩١٧ـ ٢١ (برلین ١٩٢٩)٬ ص ١۵۶. Nicolas Werth در Le Livre du Communisme گزارش میدهد (پاریس ١٩٩٧) ص ٨٨ که تعداد کشته ها باید دست کم ٣٣۰۰ نفر باشد.

٢ـ LCC 35:336

٣ـ S.P. Melgunov: Krasnyj terror v rossii٬ پنجمین چاپ (مسکو ١٩٩۰)٬ ص ۴١.

۴ـ بالاترین ارقام را ریچارد پیپس اعلام میکند: دست کم ١۰۰ـ ۵۰۰ هزار نفر طى دوران ترور سرخها و ٧۰۰ هزار از٬ در مجموع٬ یک میلیون از قزاقهاى ناحیه دن.

۵ـ Fritjof Meyer: Lenin und die Oktoberrevolution i Der Spiegel 29/99

۶ـ  Michail Pokrovskij: Aa, p 179

٧ـ Heikki Ylikangas: Vägen till Tammerfors (Stockholm 1995), p 490

٨ـ نقل شده از طرف Dimitri Volkogonov: Lenin. Polititjeeskij portret, part 1 (Mosko 1994), p 328.

٩ـ  Iz istorii grazjdanskoj vojny v SSSR. Sbornik dokumentov i materilov, ban 1 (Mosko 1960), p 678-679.

١۰ـ  Fiodor Volkov: Krach angliskoj politiki interventsii i diplomatitjeskoj izoljatsii Sovetskogo gosudarstvo (Mosko 1954), p 48.

١١ـ Istorija grazjdanskoj vojny v SSSR, band 3 (Mosko 1957), p 200

١٢ـ Grazjdanskaja vojna. I vijennaja interventsija v SSSR (Mosko 1983), p 265

١٣ـ Arestant pjatoj kammery, (Mosko 1990), p 471-472

١۴ـ Aa, p 455

١۵ـ Volkov aa, p 127

١۶ـ Grazjdanskaja vonja…. P 183

١٧ـ   Volkov: Aa, p 126-127

١٨ـ Tjeka  مخفف  Tjerezvytjajnyj komitet ٬ کمتیه فوق العاده است. گفته میشود که از دل Tjeka
NKVD, OGPU, GPU, MVD and KGB  بیرون آمد.

١٩ـ Dimitri Volkov: Lenin. Polititjeeskij portret, part 1 (Mosko 1994), part 1, p 420

٢۰ـ Aa, part 1, p 411

٢١ـ TsGAOR, f. 16, d, 16, l. 131. Here quoted after F. Volkov: Aa, p 57

٢٢ـ pss t. 35, p 63

٢٣ـ pss, t 39, p404. 4 (17) November 1917

٢۴ـ Dimitri Volkov: Lenin. Polititjeeskij portret, part 1 (Mosko 1994), part 1, p 10

٢۵ـ آلمانیها ٢٩۶۰۰ نفر فرانسوى را که طى جنگ جهانى دوم به اسارت گرفته بودند اعدام کردند. به اسارت گرفتن طى اشغال ابتدا در کمتیه ژنو در سال ١٩٩۴ ممنوع اعلام شد.

٢۶ـ Aa, part 1, p 422

٢٧ـ Aa, part 1, p 425

٢٨ـ pss, 43:211

  1. ۳ دیدگاه برای “لنین”

  2. توسط colon cleansing در ۱۵ آذر ۱۳۸۹ | پاسخ

    Keep posting stuff like this i really like it

  3. توسط پیام پرتوى در ۱۷ آذر ۱۳۸۹ | پاسخ

    حتما دوست عزیز. متشکر از توجه شما. هر کارى که از دستم بر بیاد انجام میدم. امیدوارم که کملى باشم به ارتقاء دانش تودها

  4. توسط aspergers syndromes symptoms در ۲۰ آذر ۱۳۸۹ | پاسخ

    Nice site, nice and easy on the eyes and great content too.

ارسال دیدگاه