محمود فرجامی: روزشمار نجات معدنچیان ایرانی

نوشته محمود فرجامی روزنامه نگار و طنزنویس و نویسنده کتاب راننده تاکسی: روز سوم: به خاطر تجمع خانواده معدنچیان در مقابل سازمان معادن سپاه، هفتاد و شش نفر از آنان بازداشت می‌شوند. نخستین ارتباط معدنچیان از طریق سیم نازکی که قبلا کشیده شده بوده برقرار می‌شود. آنها زنده‌اند و آب و آذوقه کافی برای چند روز آینده دارند.

روز اول: معدن ریزش می‌کند. احتمال داده می‌شود سی و سه معدن‌چی که در اعماق آن مشغول به کار بوده‌اند زنده باشند.

روز دوم: خانواده معدنچیان از وزارت صنایع و معادن می‌خواهند که کاری بکند. وزیر اعلام می‌کند که در راستای خصوصی سازی قبلا این معدن به سپاه واگذار شده بوده است.

روز سوم: به خاطر تجمع خانواده معدنچیان در مقابل سازمان معادن سپاه، هفتاد و شش نفر از آنان بازداشت می‌شوند. نخستین ارتباط معدنچیان از طریق سیم نازکی که قبلا کشیده شده بوده برقرار می‌شود. آنها زنده‌اند و آب و آذوقه کافی برای چند روز آینده دارند.

روز چهارم: موسوی و کروبی در دفاع از معدنچیان گرفتار بیانیه می‌دهند و از حکومت می‌خواهند بنا به سیره امام راحل، حقوق شهروندی معدنچیان را رعایت کند. عصر همان‌روز وزارت اطلاعات فاش می‌سازد که فتنه سبز عامل ریزش معدن سپاه بوده است.

روز پنجم: تیتر اول روزنامه کیهان: آمریکا و انگلیس برای ریزش تونل ۳ میلیارد دلار به سران فتنه پول داده بودند.

روز ششم: فرمانده کل سپاه اعلام می دارد که معدنچیان گرفتار عضو بسیج معادن بوده‌اند و سپاه آنها را ظرف یک هفته نجات خواهد داد.

روز هفتم: اوباما اعلام می‌کند آمریکا آمادگی کمک برای نجات معدنچیان ایرانی را دارد.

روز هشتم: احمدی‌نژاد در سخنرانی خود در جمع ائمه جمعه استان کهکیلویه و بویراحمد، خطاب به اوباما: «تو خیلی غلط می‌کنی که به فکر معدنچی‌های ما هستی. راست می‌گویی برو باغچه خودت را بیل بزن سیا بزرنگی»

روز نهم: از محل معدن خبر می‌رسد که در طول هفت روز گذشته یک گروه امداد رسان آلمانی که به طور ناشناس و در لباس حزب‌الله لبنان به ایران آمده بودند توانسته‌اند با حفر یک حفره نازک به قط ۵ سانتی‌متر، به معدن‌چیان دسترسی پیدا کرده و آب و مواد غذایی به آنها برسانند.

روز دهم: نیروی واکنش سریع سپاه بالاخره محل معدن و استقرار گروه امدادرسان را پیدا می‌کند. تمام آنها به اتهام جاسوسی برای اسرائیل بازداشت می‌شوند. سپاه کل منطقه را قرق می‌کند. عصر همان روز نخستین بسته‌های امداد سپاه با استفاده از همان حفره به دست معدنچیان می‌رسد: سی و سه سربند “یا خامنه‌ای ادرکنی”

روز یازدهم: رهبر انقلاب در جریان دیدار با بسیجیان استان کرمان ضمن اشاره به “دشمن” می‌گوید: «عزیزان من، شما ببینید مثلا همین‌ها در جریان این حادثه ریزش معدن که خب…. یک امر طبیعی‌ست و هر روز در جهان رخ می‌دهد چه هجمه‌ی رسانه‌ای و فرهنگی عظیمی را علیه این نظام و انقلاب راه انداختند… حتی همین توئیتر را لابد شنیده‌اید که می‌خواسته خودسازی کند اما رئیس جمهور آمریکا رسما اعلام کرده شما دست نگه دارید فعلا… از دشمن غافل نشوید عزیزان من» دو ساعت نصف خانه مهدی کروبی توسط عزیزان من نابود می‌شود.

روز دوازدهم: نخستین تصاویر از معدنچیان گرفتار توسط دوربین دید در شبی که از حراست کل نیروگاه بوشهر قرض گرفته شده و توسط حفره آلمانی‌ها به زیر زمین فرستاده شده دریافت می‌شود: سیاه. به همراه دوربین کاغذی هم با بالا می‌آید که توسط معدنچیان نوشته شده: این که روشن نشد که. حسین می‌گه دوربینتون بنجله. از بانه خریدین؟

روز سیزدهم: نخستین تصاویر با استفاده از دوربین اهدایی شرکت سونی از پناهگاه معدنچیان به دست می‌آید. به علت لخت بودن بالا تنه آنها از پخش تصاویر در صدا و سیما جلوگیری می‌شود و به جای آن تصاویر بازسازی شده‌ی سی و سه تن از دانشجویان صدا و سیما در اختیار رسانه‌ها قرار داده می‌شود که با کت و شلوار و موهای آب و شانه شده هر یک با سربند “لبیک یا خامنه‌ای” و قاب عکس امام خمینی مشغول دعای ندبه هستند.

روز چهاردهم: وب‌سایت‌های خبری سبز به نقل از یک منبع آگاه و موثق در تهران خبر می‌دهند که معدنچیان بسیجی همگی بر ضد ولایت رهبری موضع گرفته‌اند و از طریق پدر زن صادق لاریجانی به او پیام داده‌اند که اوضاع ممکلت رو به ویرانی است. او هم شب ساعت ۱۱ و ۲۰ دقیقه به دیدار آیت الله خامنه‌ای رفته و گفته من خودم طرفدار جنبش مردم ایران هستم و یا بگذارید مجتبی را به زندان بیندازم یا استعفای مرا بپذیرید.

روز پانزدهم: نیویورک تایمز فاش می‌سازد که سازمان رسانه‌های سپاه پاسداران طی بزگترین معامله رسانه‌ای جهان حق پخش انحصاری نجات معدنچیان ایران را به فاکس نیوز فروخته است. سپاه به شدت تکذیب می‌کند و متعاقبا چهل و یک نفر از خبرنگاران ایرانی بازداشت می‌شوند.

روز شانزدهم: نخستین تصاویر ارسالی از معدنچیان ایرانی برای جهانیان به نمایش درمی‌آید. آنها یک صدا رو به دوربین فریاد می‌زنند: ما ترشمون کرده، کوکا می‌خوایم.

روز هفدهم: سپاه اعلام می‌کند برای نجات معدنچیان از اعماق زمین به نود میلیارد تومان بودجه نیاز است. چند ساعت بعد مجلس شورای اسلامی صد و ده میلیارد تومان بودجه برای این امر اختصاص می دهد.

روز هجدهم: در رسانه های خارجی اعلام می‌شود یک شرکت ژاپنی اعلام کرده است با یک سوم این هزینه می‌تواند ظرف مدت یک ماه معدنچیان را نجات دهد. سفیر ژاپن به واحد امورخارجه سپاه احضار می‌شود.

روز نوزدهم: با اظهار نظر جنجالی رحیم مشائی درباره حضرت زکریا، تمام حواس رسانه‌های ایران متوجه امور مهمتر می‌شود.

هفته سوم: بینندگان شبکه فاکس‌نیوز به خاطر پخش مداوم زندگی معدنچیان ایرانی افزایش می‌یابد. بعضی از آنها حتی شروع به آموزش زبان فارسی می‌کنند تا بدانند معانی عباراتی نظیر: “یه روز یه ترکه… برو کنار بذار باد بیاد… یادش بخیر چه دورانی بود… ای من اون ننه‌تو… پول نفتمون… مملکته داریم؟… ” که دائما تکرار می‌شود چیست.

هفته چهارم: محسن کدیور در گفتگو با تلویزیون صدای آمریکا اعلام می‌کند که همه دنیا شاهد بودند که معدن‌چیان ایرانی دائما تکرار می‌کردند “نه لبنان نه ایران، جانم فدای اسلام”. فردای آن روز شبکه بلومبرگ از رشد انفجاری حواله‌جات از بانک‌های سراسر دنیا به ریش علمای اسلام خبر می‌دهد.

هفته پنجم: معاون فرهنگی بخش خدمات سفارت ایران در کنیا که سه روز قبل از پایان قراداد پیمانی‌اش با بخش تنظیف و چای‌رسانی وزارت امور خارجه ایران، به فرانسه پناهنده شده است در یک کنفرانس خبری فاش می‌سازد که شورای نگهبان عامل اصلی ریزش معدن بوده است و تمام معدنچیان هم سبز سیر بوده‌اند نه بسیجی گرسنه.

هفته هفتم: حاج منصور ارضی که به مناسبت جشن ختنه‌سوری یکی از طفلان مسلم در حسینیه دلاکان تهران سخنرانی می‌کند از اینکه معدن‌چی‌ها با دسیسه رحیم‌مشائی آنجا مانده‌اند تا برای رسانه‌های بیگانه خوراک تهیه شود انتقاد می‌کند. سعید حدادیان هم که پامنبری می‌خواند از رحیم مشائی به عنوان “زشتی رئیس جمهور” یاد می‌کند که باید قطع شود و مورد تشویق و تیغ‌تیغ حاضران قرار می‌گیرد.

روز بعد: معاونان آماد و پشتیبانی سپاه تهران که عمده فرماندهان آن، شب قبل پای رهنمودهای منصور ارضی بوده‌اند هم‌قسم می‌شوند که برای سوزاندن رحیم‌مشائی هم که شده معدن‌چیان را بیرون بیاورند.

عصر همان‌روز: جلسه مذکره با شرکت ژاپنی. مهندسان شرکت ژاپنی پس از دیدار با چند فرمانده سپاه اعلام می‌کنند که نمی دانسته‌اند ایرانی‌ها به عرض بشکه ۲۲۰ لیتری هستند. انصراف.

هفته بعد: عقد قرارداد با شرکت چینی به مبلغ ۳۰ میلیارد تومان. هشتاد میلیارد باقیمانده بین بچه‌ها سرشکن می‌شود.

هفته نهم: پخش فیلم مستندی از زندگی معدن‌چیان ایرانی در زیر زمین در بی‌بی‌سی فارسی. تشکیل شورای امنیت ملی برای یافتن رابط بی‌بی‌سی فارسی در بین معدنچیان.

ماه سوم: شرکت چینی اعلام می‌کند که تا پیش از دریافت قسط دوم قرارداد به مبلغ ۱۰ میلیارد تومان، از ادامه پروژه معذور است. مشخص می‌شود ۲۰ میلیارد باقی مانده از مبلغ قرارداد خرج اردوی راهیان نور و برگزاری دعای کمیل در محل معدن شده است.

ماه چهارم: رحیم مشائی شخصا با برداشت ۵۰ میلیارد تومان از صندوق ذخیره ارزی و پرداخت به یک شرکت فرانسوی از آنها قول می‌گیرد که ظرف مدت دو ماه معدنچیان را بیرون بیاورند. سپاه که این عمل را در حکم طعنه به توانایی‌های خود دیده است سه کارمند سفارت فرانسه در تهران را به جرم جاسوسی بازداشت می‌کند.

دو هفته بعد: با موافقت برای واگذاری رشته کوه‌های البرز به سپاه (در راستای خصوصی‌سازی)، سرانجام تنش بین سپاه و دولت پایان می‌گیرد. کارمندان فرانسوی که قبلا ۹۴ بار به جاسوسی و آدمکشی اعتراف کرده بودند آزاد می‌شوند و شرکت فرانسوی برای حفر تونل نجات به ایران می‌آید.

ماه پنجم: ساخت نخستین نوشابه گازدار توسط معدنچیان. افت شاخص سهام کوکا کولا و پپسی.

نماز جمعه سومین هفته از ماه پنجم: احمد جنتی در خطبه سوم نماز جمعه تهران: یه چی هم بگم درباره‌ی اینایی که اون تو موندن، هی دود، دید، داد، ددمنشیانه می‌کنن… اگه قوه قضائیه همون اولش می‌گرفت چارتا رو اعدام می‌کرد این‌طو نمی‌شد…

شنبه: صادق لاریجانی در همایش قاضیان سراسر کشور از دستگیری چهار مفسد تحت الارض خبر می‌دهد که در لباس معدن‌چیان در صدد ضربه زدن به نظام قضا بوده‌اند. صرف غذا.

پنج شنبه: اعدام دو تن از معدن‌چیان مفسد تحت الارض به حکم قاضی صلواتی. ارسال یک پنجه تیرازانوروس عتیقه از سوی احمد جنتی به عنوان نازشصت برای صادق لاریجانی.

ماه ششم: انتشار عکس‌هایی از نوشیدن آبجو توسط یکی از کارگران فرانسوی شاغل در محل با تیتر “ناموس ایرانی بازیچه فرانسوی‌ها” در سایت تابناک و کپی پیست در ۱۲۶ چی‌چی‌نیوز فارسی. اخراج شرکت فرانسوی پس از تظاهرات کفن‌پوشان قمی . سرو ساندیس.

ماه هشتم: معدن‌چیان که توانسته‌اند به کاشت حبوبات، پرورش دام و طیور و بافت منسوجات اقدام کنند از سوی سازمان یونسکو مورد تقدیر قرار می‌گیرند.

روز بعد: افشای روابط صهیونیستی یونسکو توسط رجا نیوز.

روز بعدتر: هفت نفر از اعضای خانواده معدنچیان که هشت ماه پیش دستگیر شده بودند در برنامه‌ای تلویزیونی اعلام می‌کنند که با آمریکا رابطه داشته‌اند.

آخر هفته: به دستور مقام عظمای ولایت امر و برای جلوگیری از بهره‌برداری “دشمن” مقرر می‌شود ظرف مدت کوتاهی معدنچیان نجات پیدا کنند.

جمعه: یکی از نخبه‌گان معاونت مهندسی و اختراعات سپاه کشف می‌کند که شاش سربازان هجده ماه خدمت، خاصت اسیدی بسیار زیادی دارد که می‌تواند سنگ‌ها را سوراخ کند. قبلا وی از همین مایع برای سوخت موشک میان‌برد استفاده کرده بود که دوربرد شده بود و در جریان یک رزمایش باعث شهادت هفت نفر از سرداران گرد و قلمبه اسلام شده بود. دستور آنی برای اعزام سی هزار سرباز هجده ماه خدمت به دهانه چاه نیمه کاره.

ماه نهم: تولد نخستین کودک در زیر زمین. نام: عیسی.

ماه دوازدهم: چکیدن نخستین قطره‌های اسید شاشیستیک۲۶ از روی سقف تونل بر سر یکی از معدنچیان که مشغول نواختن سنتور است. مرگ درجا به علت ایجاد حفره از معز سر تا مقعد.

چهار روز بعد: ارسال نخستین کپسول نجات برای معدنچیان.

روز بعد: پیام معدنچیان: “نبوغ! کپسول آموکسی سیلین می‌فرستی؟”. با تدبیر نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران طناب چاه‌کنی فرستاده می‌شود.

دو روز بعد: بالا کشیدن نخستین معدن‌چی توسط تیم سایبر و چاه‌کنی سپاه. دستگیری فوری به علت زنده بودن.

سه روز بعد: ارسال آخرین پیام از معدن‌چیان: ما سوراخ رو بستیم. جامون خوبه و بیرون هم نمی‌یایم.

——————————————
منبع: سایت آی طنز
http://www.itanz.net

ارسال دیدگاه