سارا نیکو: باز گشایی مدارس در ایران و فقر کودکان!

با فرا رسیدن سال تحصیلی جدید و باز شدن مجدد مدارس ، مسئله فرستادن کودکان به مدارس برای خانواده های کارگر و زحمتکش به معضلی تبدیل می شود که اکثر خانواده ها قادر به حل آن نیستند.

سارا نیکو
با فرا رسیدن سال تحصیلی جدید و باز شدن مجدد مدارس ، مسئله فرستادن کودکان به مدارس برای خانواده های کارگر و زحمتکش به معضلی تبدیل می شود که اکثر خانواده ها قادر به حل آن نیستند. واقعیت این است که رشد روز افزون بحران اقتصادی ای که سراسر سیستم اقتصادی کشور را فرا گرفته است قسمت اعظمی از مردم جامعه ما را به زیر خط فقر کشانده است. بیکاری، گرانی و تورم ناشی از شرایط بحران اقتصادی ، فشار بی حد و حسابی را بر بخش بزرگی از مردم ایران وارد نموده و هر روز شمار بیشتری از مردم زحمتکش را به فقر و فلاکت می کشاند. نگاهی به آمار تعداد دانش آموزان امسال که رسما ۱۳ میلیون نفر گزارش شده است و مقایسه آن با تعداد دانش آموزان درسال ۱۳۸۵ که ۱۵ میلیون نفر ذکر شده بود ، خود به روشنی خبر از کاهش دو میلیونی تعداد دانش آموزان در این فاصله می دهد. تازه این رقم دردناک همه ابعاد شرم آور این واقعیت را منعکس نمی کند چون رشد جمعیت در این فاصله در آن در نظر گرفته نشده است.

علیرغم این که ادعا می شود که در سیستم آموزش و پرورش جمهوری اسلامی آموزش رایگان است ، این سیستم در عمل به یکی از نماد های رشد تضاد های طبقاتی در جامعه ایران تبدیل شده است، در حالیکه سرمایه داران حاکم با چپاول دسترنج زحمتکشان قادر هستند با پرداخت شهریه های گزاف ، بچه های خود را به بهترین مدارس خصوصی بفرستند ، کارگران و توده های ستمدیده که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند حتی توانایی تهیه نیاز های اولیه فرزندان خود برای تحصیل چون لوازم تحریر و روپوش مخصوص و سرویس نقلیه را هم ندارند و آن بخش از مردمی که با هزار مشقت برای رفاه آینده فرزندانشان، خودشان را به هر آب و آتشی میزنند تا شرایط اولیه فرستادن فرزندانشان به مدارس را تهیه کنند ، در طول سال بطور مرتب با شیوه های مختلف توسط مدیران مدارس مورد چپاول قرار گرفته و با فشار های گوناگون مجبور به پرداخت مبالغ زیادی به عنوان “کمک های مالی” میشوند.

مدیران مدارس بر اساس سیاست های جمهوری اسلامی ،إدست بازی در سر کیسه کردن خانواده های دانش آموزان پیدا کرده اند و با دلیل تراشی های مختلف منجمله این که “دولت بودجه ندارد” با ایجاد صندوق های “کمک مردمی” به انواع و اقسام شیوه ها خانواده ها را مجبور به پرداخت “کمک مالی” می کنند. در حال که سردمداران جمهوری اسلامی رسما از رایگان بودن تحصیل دم می زنند و مدعی هستند که والدین نباید هیچ مقدار وجهی به مسئولین مدارس بپردازند.

فقر بزرگترین علت عدم تحصیل کودکان و نوجوانان می باشد. بسیاری از کودکانی که به علت فقر مجبور به ترک تحصیل میشوند ، چاره ای جز کار کردن یا آواره خیابان ها شدن ندارند. در حالیکه بر اساس گزارشات منابع گوناگون ، ۳ میلیون کودک کار در ایران وجود دارد ، اما خبرگزاری ایلنا در ۱۶ مهر ماه امسال خبر از “یک میلیون و ۴۰۰ هزار کودک کار در ایران” داد. اگر همین رقم ناقص و غیر واقعی را هم مبنا قرار دهیم آشکار می شود که چگونه هزاران کودک به جای تحصیل مجبور گشته اند برای تامین و کمک به هزینه خانواده های خود ، به کار های مشقت بار روی آورند. و این در حالی است که در سال گذشته تعداد کودکان خیابانی در شهر های بزرگ ایران دو برابر شده است. این ها همان کودکانی هستند که به دلیل فقر خانواده هایشان بجای رفتن به مدرسه مجبورند ساعت ها درخیابان های شلوغ و آلوده و کثیف شهرهای بزرگ به دست فروشی و یا کار های دیگری بپردازند. سهم این کودکان در تامین نیازهای اقتصادی خانواده بسیار تعیین کننده است. اما عواقب اجتماعی که این کودکان بی گناه و زحمت کش را بخاطر موقعیت اقتصادی شان در این جوامع تهدید می کند، اکثرا دهشتناک و غیر قابل پیشگیریست. براساس آمارهای غیر رسمی در ایران امروز تحت حاکمیت رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی بیش از یک میلیون کودک خیابانی وجود دارند که هر روزه در معرض شدیدترین آسیب های اجتماعی قرار می گیرند. علاوه بر ناراحتی ها و بیماری هایی که در اثر حضور مداوم این کودکان در کنار خیابان های شلوغ و آلوده و پر سرو صدا وجود دارد، خطر تجاوز، قتل، تن فروشی و اعتیاد نیز آنان را تهدید می کند. آن چه بسیاری از پدر و مادر ها را وا می دارد تا برای تامین لقمه ای نان، جگر گوشه های خود را به چنین محیط های ناامنی بفرستند و حسرت درس و تحصیل کودکانشان را در دل خود حمل کنند، همانا گرسنگی، فقر و شرایط طاقت فرسای زندگی آن هاست که نتیجه مستقیم سلطه سیستم ظالمانه سرمایه داری می باشد. از سوی دیگر وقتی که از محرومیت هائی که نظام ظالمانه موجود بر کودکان تحمیل کرده است صحبت می کنیم حتما باید در نظر داشته باشیم که هم اکنون حداقل ۴۰۰ هزار کودک افغانی در ایران زندگی می کنند که چون حضور یا اقامتشان در ایران از نظر دولت ضد مردمی جمهوری اسلامی قانونی تلقی نمی شود از حق راه یافتن به مدارس محروم گشته اند.

محرومیت کودکان از حق تحصیل به دلیل بیکاری و فقر والدینشان و سیاست های ضد مردمی رژیم خود سند روشنی است بر ریاکارانه بودن تبلیغات دولتی مبنی بر آموزش رایگان ، تبلیغ فریبکارانه ای که برای لاپوشانی این واقعیت طرح شده که سردمداران جمهوری اسلامی جهت چپاول دسترنج توده ها ، از تعرض به هیچ حوزه ای از زندگی مردم دریغ نورزیده و از هیچ رذالتی کوتاهی نمی کنند.

واقعیت این است که جمهوری اسلامی در حالی که با پیشبرد سیاست های ضد مردمی اش میلیون ها کودک را از حق طبیعی تحصیل محروم نموده در همان حال با اعمال یک سیستم ضد مردمی بر آموزش و پرورش کشور محیط مدارس را نیز برای آن ها که به هرحال قادر به راه یابی به مدارس گشته اند عذاب آور نموده و در تلاش است تا مدارس را به جای مرکز اشاعه علم و دانش به خیال خام خود به محلی برای “تربیت سرباز برای امام زمان” تبدیل نماید. این ادعای سخیفانه را اخیرا وزیر آموزش و پرورش دولت احمدی نژاد پس از این که دولت با تکیه بر “سند ملی تحول در آموزش و پرورش” قصد خود بر “اسلامی تر کردن مدارس” را مورد تاکید قرار داد مطرح نمود.

روشن است که چنین قصد ضد مردمی ای برای اولین بار نیست که مطرح می شود. اما بدون شک همچون گذشته با مقاومت دانش آموزان و خانواده های آن ها و معلمین آگاه و مبارز خنثی خواهد شد. هیچ کس فراموش نکرده است که سردمداران جمهوری اسلامی در آغاز استقرار خود با تصفیه معلمین شریف و متعهد و به اصطلاح “غیر خودی” و با جایگزین کردن مزدوران “امور تربیتی” در اولین سال های سلطه سیاه خود بر مدارس تلاش نمودند تا دانش آموزان مبارز را کنترل کرده و برخی از آن ها را به جاسوسی بر علیه خانواده های خود وا دارند. اما در عمل دیدیم که دانش آموزان مبارز با فریاد “مرگ بر دیکتاتور” در خیابان ها پاسخ آن ها را دادند. بنابراین پاسخ دانش آموزان انقلابی ما به چنین برنامه های ضد انقلابی ای فریاد هر چه رساتر “مرگ بر جمهوری اسلامی” خواهد بود.
تجربه نشان داده که تنها راه مقابله با این رژیم و فرهنگ ارتجاعی و مذهبی آن ، اشاعه فرهنگ انقلابی و در همان حال مبارزه برای سرنگونی تمامیت موجودیت انگلی اش می باشد. واقعیت این است که تا زمانی که جمهوری اسلامی بر مسند قدرت است دست مذهب و نهاد های مذهبی و امنیتی در امور تحصیلی و تربیتی مدارس همچنان باز خواهد ماند. برای کوتاه کردن این دست کثیف ، مردم ما چاره ای جز نابودی کل رژیم جمهوری اسلامی با تمام جناح ها و دسته هایش ندارند.

سارا نیکو
مهر ۱۳۸۹

ارسال دیدگاه