ناکامی انجمن نویسندگان دولتی

کانون نویسندگان ایران، گرچه رسما اجازه فعالیت ندارد، بزرگترین تشکل صنفی اهل قلم به شمار می‌رود. در پنج سال گذشته امکانات فراوانی صرف ساختن انجمنی از نویسندگان نزدیک به دولت شده تا به عنوان بدیلی برای این تشکل معرفی شود.

دویچه ‌وله
چهل و دو سال از شکل‌گیری کانون نویسندگان ایران می‌گذرد. این تشکل هیچ‌گاه از سوی حکومت به رسمیت شناخته نشده. با این همه بخش بزرگی از مطرح‌ترین نویسندگان معاصر ایران از اعضای کانون بوده‌اند. کانون در سال‌های نخست پس از انقلاب سال ۵۷، فعالیت‌های خود را گسترش داد و با راه‌اندازی دفتری به انتشار مجله و برگزاری جلسه‌های ادبی پرداخت. حکومت جمهوری اسلامی در سه‌دهه‌ی گذشته از هیچ تلاشی برای متلاشی کردن کانون نویسندگان فروگذار نکرده است. در کنار بازداشت فعالان کانون و ممنوعیت برگزاری جلسه‌های علنی، ساختن تشکل‌های موازی نیز از ترفند‌هایی است که برای به حاشیه راندن تشکل نویسندگان غیردولتی انجام می‌گیرد. تاسیس تشکل موسوم به «انجمن قلم ایران» یکی از این اقدام‌هاست که از زمان روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد بودجه و امکانات فراوانی صرف پر و بال دادن به آن شده است.

فشار بر کانون نویسندگان ایران
فعالیت‌های کانون نویسندگان از سال ۶۰ که دفتر و نشریه‌اش را بستند و جمعی از اعضای هیات دبیرانش به خارج مهاجرت کردند، به شدت محدود شد. زمزمه‌های احیای کانون پس از کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ آغاز شد. رسا شدن این زمزمه‌ها اوایل دهه‌ی هفتاد و با انتشار اطلاعیه‌ای در دفاع از سعیدی سیرجانی و بعد انتشار متن «ما نویسنده‌ایم» که به متن ۱۳۴ نفر مشهور شد، شکل گرفت. این فعالیت‌ها رفته رفته زمینه‌ی برگزاری نشست‌ها و مجمع عمومی کانون را فراهم می‌کرد که «قتل‌های زنجیره‌ای» آغاز شد. برخی از قربانیان این قتل‌ها از فعالان کانون بودند. محمد مختاری و محمدجعفر پوینده دو عضو فعال این جمع در پاییز سال ۷۷ ربوده و کشته شدند.

کانون از سال ۸۱ نتوانسته مجمع عمومی سالانه خود را برگزار کند و بیشترین حضورش در یک دهه‌ی گذشته انتشار بیانیه‌هایی بوده که در مناسبت‌های گوناگون صادر شده است.کانون نویسندگان در سال‌های اخیر نشست‌های خود را در خانه‌ی اعضا برگزار می‌کند. حکومت جمهوری اسلامی در همان حال که مانع هرگونه حرکت جمعی نویسندگان مستقل می‌شود، تلاش دارد انجمنی از نویسندگان “خودی” را جایگزین آن کند.

مقام‌های حکومت موسسان انجمن دولتی قلم
جمعی که در جمهوری اسلامی به عنوان تنها تشکل قانونی و ثبت شده نویسندگان محسوب می‌شود، اواخر دهه‌ی هفتاد خورشیدی شکل گرفت و خود را «انجمن قلم ایران» می‌نامد. جمهوری اسلامی در صدد بود این جمع را به عنوان بخش ایرانی انجمن جهانی قلم (P.E.N) معرفی کند اما موفق نشد. چند سال پیش از شکل‌گیری تشکل دولتی نویسندگان، شماری از اهل قلم ایران که اغلب عضو کانون نویسندگان در تبعید بودند تقاضای پیوستن به انجمن جهانی قلم را ارائه دادند که در شصت و یکمین اجلاس این تشکل، در سال ۱۹۹۴ میلادی، به اتفاق آراء پذیرفته شد.

علی اکبر ولایتی، وزیر سابق امور خارجه و مشاور فعلی آیت‌الله علی خامنه‌ای در امور بین‌الملل، و علی لاریجانی رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی همراه با چند مقام دیگر اجرایی و تعدادی از نویسندگان نزدیک به حکومت، از موسسان «انجمن قلم ایران» هستند. این انجمن به رغم حضور مقام‌های اجرایی در آن، در سال‌های ابتدایی فعالیت چندانی نداشت. فعال شدن انجمن قلم جمهوری اسلامی مدیون روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد و حمایت وزارت ارشاد دولت اوست.

انجمن سفرنامه‌نویسان احمدی‌نژاد
یکی دیگر از موسسان انجمن قلم دولتی‌ها، محسن پرویز است که از چهارسال پیش تا ابتدای تیرماه ۸۹ معاون فرهنگی وزیر ارشاد بود. او که عضو هیات مدیره‌ی انجمن است با حضور در وزارت ارشاد زمینه‌ی حمایت‌های مالی گسترده این وزارت‌خانه را فراهم کرد. بنابر قراردادی که میان انجمن قلم و وزارت ارشاد به امضا رسید، این وزارت‌خانه متعهد شده تمام نسخه‌های چاپ نخست کتاب‌های اعضای انجمن را بخرد.

همچنین مطابق توافقی که انجمن با دفتر اسناد ریاست جمهوری کرده، در هر سفر استانی، یکی از اعضای انجمن محمود احمدی‌نژاد را همراهی می‌کند و سفرنامه می‌نویسد. به رغم نزدیکی روزافزون این جریان با دولت، انجمن قلم در اساسنامه‌ی خود ادعا می‌کند «به هیچ حزب، گروه و تشکیلاتِ سیاسی و دینی، اعم از دولتی و غیردولتی، داخلی و خارجی، وابسته نیست».

“آثار برگزیده ادبی” به انتخاب دولت
حمایت‌های مالی دولت محمود احمدی‌نژاد از انجمن یاد شده ظاهرا جزیی از برنامه‌ایست که هدف آن ساختن یک جریان ادبی همسو با سیاست‌های فرهنگی حکومت است. وزارت ارشاد با همکاری این انجمن، و با صرف نیرو و هزینه‌ای گزاف، موسسه‌ای به نام «انتشارات توسعه کتاب ایران، تکا» را فعال کرده که قرار است ادبیات موردپسند حکومت را به عنوان نمونه‌های ادبیات معاصر ایران ارائه کند. نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ شاهد رونمایی مجموعه‌ای از صد کتاب شعر و صد مجموعه داستان بود که از سوی تکا به عنوان آثار برگزیده‌ی ادبیات معاصر معرفی می‌شدند. کتاب‌های این مجموعه با چاپی نفیس و بهایی کمتر از کتاب‌های مشابه با حمایت معاونت فرهنگی وزارت ارشاد منتشر شده‌اند. به گفته‌ی احسان‌الله حجتی، مدیر تکا و مجری این طرح، حق‌التالیف دوازده هزار نسخه از هر یک از کتاب‌ها پیشاپیش به نویسندگان آن پرداخت شده است.

معاونت امور فرهنگی ارشاد انتشار ۲۰۰ عنوان کتاب یادشده را از اقدام‌های مهم دولت اعلام می‌کند و یکی از هدف‌های آن را معرفی ادبیات معاصر ایران در داخل و خارج از کشور خوانده است. بنابر گزارش‌ها، قرار است بخشی از این کتاب‌ها به پنج زبان اصلی دنیا (انگلیسی، فرانسه، آلمانی، اسپانیایی و عربی) نیز ترجمه و منتشر شوند. در میان این نویسندگان که قرار است معرف ادبیات معاصر باشند، تعداد زیادی نویسنده‌ی ناشناس وجود دارند که از آنها پیشتر اثری منتشر نشده است. محمدرضا سرشار که انتخاب‌کنندگان داستان‌ها را سرپرستی می‌کند، در مراسم رونمایی مجموعه و در گفتگو با خبرگزاری برنا، اعتراف می‌کند: «آثاری که با این کیفیت توسط ارشاد منتشر شده، تا کنون مورد اقبال ناشران خصوصی نبوده است.

ناکامی «تشکل فراگیر»
جریان موسوم به «انجمن قلم ایران» در حالی خود را «تشکل فراگیر داستان‌نویسان، شاعران، محققان، مترجمان و منتقدان حوزه علومِ انسانی» معرفی می‌کند که حتا در جذب نویسندگان مذهبی صاحب نام نیز ناموفق بوده است. انجمن قلم پس از یک دهه فعالیت حدود ۲۰۰ عضو دارد که آثار اکثریت آنها، همانگونه که سرشار نیز تایید می‌کند «مورد اقبال» ناشران غیردولتی نیست. انجمن قلم تابستان سال ۸۴ انتشار نشریه‌ای را آغاز کرد که فصل‌نامه «اصحاب قلم» نام دارد. از این نشریه، به رغم فصل‌نامه بودنش، تاکنون ۶ شماره بیشتر منتشر نشده. این تشکل که مدعی معرفی ادبیات معاصر ایران به جهانیان است قادر به ایجاد ارتباط با نویسندگان کشورهای اسلامی نیز نشده است.

انجمن دولتی قلم، چند سال پیش پیشنهاد داد روزی از سال به نام «روز جهانی قلم در جهان اسلام» نامگذاری شود. بی‌اعتنایی کشورهای خارجی به این پیشنهاد باعث شد این تشکل به نامیدن ۱۴ تیرماه به عنوان «روز ملی قلم» رضایت دهد. طرح دیگر این انجمن که از آن به عنوان تلاش در جهت تشکیل «اتحادیه نویسندگان جهان اسلام»، یاد شده نیز سرنوشت مشابهی داشته است. ناکامی «انجمن قلم ایران»، به رغم حمایت‌های همه‌جانبه‌ی دولتی را می‌توان نشانه‌ی شکست سیاست‌هایی دانست که قرار بود به تولید نویسنده و ادبیات مورد نظر حکومت بیانجامد. وزارت ارشاد همانقدر که برای جا انداختن نویسندگان «خودی» نیرو صرف می‌کند، مشغول فشار بر نویسندگان و ناشران مستقل و سانسور آثار «غیرخودی‌ها» است.

ارسال دیدگاه