به سایت لج ور خوش آمدید

LAJVAR

 

کارگران    کودکان     زنان    هنر و ادبیات     لطیفه    تصاویر     کامپیوتر     سایت های دیگر

اخبار روز از پیک ایران     خلاصه اخبار رادیو فردا    خارجی     آرشیو      صفحه نخست

 ______________________________________________________________

 

زن، عشق می کارد و کينه درو می کند
 

ديه اش نصف ديه توست.
و مجازات زنايش با تو برابر.
می تواند تنها يک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی.
برای ازدواجش – در هر سنی – اجازه ولی لازم است و تو هر زمان بخواهی – به لطف قانونگزار می توانی ازدواج کنی.
در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ....
او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی.
او می زايد و تو برای نوزادش نام انتخاب می کنی.
او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد.
او بيخوابی می کشد و تو خواب حوريان بهشتی را می بینی.
او مادر می شود و همه جا می پرسند : (نام پدر ؟)
و هر روز :
او متولد می شود ، عاشق می شود ، مادر می شود ، پير می شود و بعد می ميرد.
و قرنهاست که او :
عشق می کارد و کينه درو می کند.
چرا که :
در چين و شيارهای صورت مردش به جای گذشت زمان ، جوانی برباد رفته اش را می بیند.
و در قدمهای لرزان مردش ، گامهای شتاب زده جوانی برای رفتن.
و دردهای منقطع قلب مرد ، سينه ای را به ياد او می آورد که تهی از دل بوده.
و پيری مرد ، رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند.
و اينها همه
کينه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد او...

 

هانیه نعمتی
نوشته شده توسط شیوا نظرآهاری