به سایت لج ور خوش آمدید

LAJVAR

 

کارگران    کودکان     زنان    هنر و ادبیات     لطیفه    تصاویر     کامپیوتر     سایت های دیگر    کلیپ و صدا    مکانی برای احزاب

اخبار روز از پیک ایران     اخبار سایت بی طرف     اخبار رادیو فردا   خارجی    سلامت و بهداشت    آرشیو     صفحه نخست

 ______________________________________________________________

2007-11-26

متن سخنرانی خانم شراره رضایی دبیر کانون دفاع از حقوق زنان و کودکان

 

معرفی کانون:

کانون دفاع از حقوق زنان وکودکان تهران یک سازمان غیردولتی (NGO) و یک نهاد اجتماعی است که متشکل از نیروهای دواطلب مردمی و بر پایه ی مطالبات حقوق تضیع شده زنان وکودکان بنا شده است و در جهت ارتقاء سطح آگاهی و توانمند سازی زنان وکودکان تلاش می کند.

همانطور که قرن ها پیش خرد جهانی نسبت به تبعیض نژادی واکنش نشان داد و با آن مبارزه کرد، خشونت بر زنان هم به همان اندازه ی تبعیض نژادی (رنگین پوستان) زشت و منفور است و سکوت در قبال این تبیض و نابرابری از طرف هیچ کس و هیچ منبعی قابل بخشش نیست.

در دنیای امروز بهره کشی از زنان تنها جنسی و جسمی نیست بلکه بهره کشی عمیق تر و دردناک تری هم وجود دارد که نظام سرمایه داری و مردسالاری آنرا تشدید می کند که با جایگزین کردن نقش آفرینی و تفکیک و تبعیض جنسیت در وظایف به جای برابری انسان ها و حفظ حقون آنان، روح و ذهن زنان  را به یغما برده و از آنان فرمانبردارانی مطیع و مطمئن و بردگان خانگی برای هر نوع بازار سرمایه داری و مردسالاری از آن و بهره کشی می کند.

بنابراین کانون در عرصه های پیشگیری و تغییر قوانین نابرابر گام برمی دارد تا  برای ساختن دنیای شاد و بدون تبعیض جنسی تلاش کنیم  و این امر مهم امکان پذیر نیست مگر با پیوستن به نیروهایی علاقه مند و تشکیل سازمان های اجتماعی و مردمی حول یک محور مشخص کانون و برای از بین بردن محو خشونت علیه زنان و رسیدن به تمامی مطالباتمان نیاز به پشتوانه ی وجدان های بیدار همه ی زنان و مردان و کمک های شما عزیزان داریم.

 

25 نوامبر روز جهانی محو خشونت علیه زنان

خشونت بر زنان چیز غریب و ناآشنایی نیست، همه ما در زندگی آنرا حس کردیم از کودکی تا به امروز و هر لظحه یک بحران جهانی است که هیچ کشوری چه نظام سرمایه داری و چه نظام سنتی مردسالار، از آن در امان نیستند.

خشونت علیه زنان به هر عمل خشونت آمیزی مبتنی بر جنسیت که سبب آسیب رساند، تهدید، سلب اختیار و آزادی از سوی فرد مهاجم، برای پیشبرد مقاصد خویش صورت می گیرد و از بارزترین جلوه های قدرت نمایی مردسالاری و نقض آشکار حقوق بشر است که منجر به پایمال شدن حقوق فردی و ارزش های انسانی می شود و قوانین و جوامع سنتی هم با سکوت و بی توجهی، به تکرار آن یاری میرساند.

خشونت لحظه به لحظه زندگی زنان را تهدید می کند از خانه تا خیابان و جامعه توسط هرکس از شوهر و پدر ،  تا مغازه دار سر کوچه،  همه و همه او را زیر نظر دارند، برای او تعیین تکلیف می کنند. چطور راه برد، چطور بخندد، چطور لباس بپوشد و کجا برود و کجا نرود، تا آنجا که زن حتی بر جسم خودش هم اختیار ندارد و تمام وجود زن بدلیل جنسیتش تحت کنترل و نفوذ مردانی که خود را تام الاختیار جنس زن می دانند.

خشونت خانگی که بیشترین آمار خشونت بر زنان را به خود اختصاص داده  تا محیط کار و خیابان و معابر و تبعیض حقوقی  به شکل های مختلف بر او تحمیل می شود.

بین 16 تا 50% از زنان دنیا  قربانی تهاجم همسران خود هستند و مورد خشونت های جسمی: ضرب و شتم، پارگی های داخلی روده و...، انواع شکستگی دنده ها وبینی و ...

خشونت های روانی: به شکل فحاشی، تحقیر زن، داد و فریاد، جدا کردن زن از کودکش، چشم چرانی، تعدد زوجات و محرومیت های مالی و ..

خشونت های جنسی: که بسیاری از زنان را به شکل تجاوز جنسی از سوی همسر که برای رسیدن به برخی از خواسته های خود که زن به انجام آن تمایل ندارد تحت فشار جنسی و روانی قرار می گیرد.

خشونت در محیط کار که زنان شاغل و کارگر و مستخدمه های خانگی از سوی کارفرمایان و یا همکاران مرد خود مورد سوء استفاده های جنسی و خصوصا لمسی یا کلامی قرار میگرند، همچنین برابر با مرد کار می کنند ولی از نصف حقوق یک مرد برخوردار هستند.

با نگاهی به آمار صندوق جمعیت سازمان ملل متحد تخمین زده اند که هرساله 5000 زن در سراسر جهان توسط خانواده های خود به دلایل ناموسی به قتل می رسند. از هر 5 زن یک زن در زندگی خود مورد تجاوز و یا در معرض تهدید به تجاوز قرار گرفته است.

در افکار مردسالار و سنتی،  زن ناموس و مایملک مرد شناخته می شود واگر زنی در دفاع از جسم خود مرتکب جنایتی شود محاکمه می شود درحالیکه اگر مرد زنش را به عنوان دفاع و حفظ شرف و ناموس پرستی به قتل برساند قانون شوهر رامحق می داند.

در نظامی که روابط نابرابر بین زن و مرد وجود دارد موقعیت ضعیفی که زن در جامعه مردسالار دارد مردان آگاهانه و تحت یک برنامه ی سازمان یافته خشونت را انجام می دهند و بنام ناموس پرستی به جرم یک رابطه عاطفی انسانی و گاهی یک شک واهی دختران خود را سر می برند.

در مناطق محروم مثل گنبد و قوچان به علت فقر اقتصادی دختران در سن 9 سالگی به عقد اجباری مردان مسن و چندهمسری در می آیند و گاهی به بهای بسیار ناچیز از طرف خانواده فروخته می شوند.

در مناطق قبیله ای و قومی مثل سیستان وبلوچستان،  دختران بنام (خون بس) بعنوان یک شی و وسیله ای برای ایجاد صلح و آشتی بین دو قوم و قبیله ای که  دشمنی دیرینه دارند به عقد سران قبایل در می آیند که بازتولید این خشونت های که بر زنان می رود: فرار از خانه، افزایش روسپیگری و تن فروشی، قاچاق زنان، خودسوزی و خودکشی است.

در جامعه پدرسالار که مرد مظهر استبداد و دیکتاتور در خانه است به عنوان نان آور و رئیس خانواده نسبت به زن از قدرت بیشتری برخوردار است و این نابرابری قدرت باعث ایجاد خشونت در خانواده و جامعه می شود.

عوامل بسیاری در بروز خشونت دخیل است فقر، تبعیض، محرومیت های اقتصادی، فرهنگ و سنت، فشار های اجتماعی، نداشتن قدرت و اختیار، دیدن تصویرهای خشن و سرکوبگرانه وعدم پشتوانه های قانونی و حمایتی کافی از زن و نگاه ضعیف و تبعیض آمیز به جنس زن باعث تداوم خشونت شده است.

استفاده از خشونت و سوء استفاده های جنسی در دنیای متمدن امروز به عنوان ابزار تداوم و تقویت فرمانبرداری و بهره کشی  در حال گسترش است و امروزه نادیده گرفتن زنان که نیمی از جمعیت جامعه ما هستند، غیر متمدنانه و بدوراز معیارهای پیشرو برابری انسانی  است.

اما در جوامع سنتی، تمام  این گناهان به گردن فرهنگ است  و قبول  فرهنگ های عقب مانده مجوزی شده برای ادامه اعمال خشونت ، برای حذف خشونت تا به کی باید به انتظار تغییر فرهنگ باشیم در حالیکه سلامت روانی و جسمی نیمی از جمعیت جامعه هرلحظه تهدید می شود و در خطر است . با اینکه قرن هاست  زنان در این راه تلاش می کنند راه به جایی نبرده اند، چرا؟! این یک وعده و تصور واهی است که ما می تونیم فرهنگ زنان و مردان را بالا ببریم! فرهنگی که خود برگرفته از پشتیبانی قوانین و فضای حاکم مردسالار برجامعه است چطور می تونیم آنرا تغییر بدهیم!  فرهنگی که از بالا توسط رسانه های گروهی، روزنامه ها، مطبوعات، نوشته هایی بر در و دیوار، رسانه ها و قوانین موجود زن ستیز که هر لحظه زن را به عنوان جنس دوم، انسانی مادی، وابسته ،ضعیف و بدون اختیار به جسم خویش نمایش می دهد و عناوین  ناموس پرستی، غیرت و تعصب مردانه و کنترل زنان را در جامعه تشدید می کند آیا می توان انتظار داشت که فرهنگ تغییر کند؟  تا کی و چند قرن دیگر باید شاهد قربانی شدن انسان های بی گناه باشیم تا این فرهنگ تغییر کند!  قوانین و فرهنگی که این رفتارها را توجیه و یا بازتولید می کند ارتجاعی و ناعادلانه است.

مطالعات نشان داده که افزایش درآمد و استقلال مالی زنان، خشونت علیه آنان را کاهش داده است،  پس ما نیاز به فرصت ها و قوانین برابر و حذف فاصله های طبقاتی را داریم وقتی فرصت های شغلی، کسب مهارت ها، برخورداری از موقعیت های اجتماعی و  تکنولوژی، استفاده از  امکانات و موقعی های مشابه بدون تبعیض جنسی، نژاد، قومیت و قوانین  برابر که حق تمامی انسان هاست  جایگزین قوانین زن ستیز شود، وقتی  زنی که چشمش کبود بود به دلیل بی اعتمادی به قانون، ترس از تهدید شوهر و حفظ آبرو مجبور نباشد بگوید بچه ام دمپایی را پرت کرده و به چشمم خورده،  وقتی زن کارگر بدون ترس از اخراج شدن و گرسنه شدن کودکش مجبور نباشد در شرایط ناامن محیط کار و با حداقل حقوق کار کنه ، وقتی زنی اعتماد کند که یک مقام و مرجع قانونی مدافع حقوقش است،  وقتی ثروت های جامعه به شکل عادلانه توزیع شود و پدری مجبور نباشد زیر فشار فقر زندگی دخترش رو نفروشه ،  وقتی مردی بداند در صورت بروز خشونت و همسرآزاری به هرشکلش تاوان سنگینی را باید بپردازد و مجازات خواهد شد، وقتی نظامی، به زن،  به عنوان یک وسیله سودجویی و بهره کشی نگاه نکند، آنوقت فرهنگ زن ستیز  محو خواهد شد.

مادامی که ما به قوانین نابرابر "نه " نگوییم نمی توانیم بهبودی ایجاد کنیم، باید قوانین برابر بدون تبعیض و تفکیک جنسی را جایگزین قوانین مردسالاری و سنن ارتجاعی کرد تا بتوان خشونت بر زن را  ریشه کن کرد .

همسر آزاری، تحقیر، توهین و همسرکشی، قاچاق زنان و سوء استفاده و بهره کشی، اینها جنایتی ست که به انسان های یک جامعه آسیب می رساند و باید سنت های مردسالاری را  نکوهش کرد و با قوانین زن ستیزی که زن و مرد را در مقابل هم قرار می دهد و دشمن جان هم  کرده، مقابله کرد.

زن و مرد باید در کنار هم به این فاجعه انسانی، پایان دهند و بدانیم که خشونت بر زنان فقط مسئله ی زنان نیست بلکه کل جامعه بشریت، زن و مرد، هردو  را به نابودی و منجلاب می کشاند.

ما باور داریم، اگر هرکس درهر جایگاه اجتماعی که قرار دارد مردان و زنان کارگر، روانشناس، جامعه شناس، پزشک، پرستار، حقوق دانان و تمامی فعالین و نهادهای مردمی (ان جی او) ها در کنار هم به این شرایط نابرابر معترض باشیم  و خواهان تصویب کامل قوانین برابر بدون تبعیض جنسی باشیم می تونیم به این عمل غیر انسانی و خشونت علیه زنان پایان دهیم.

---------------------------------------------

منبع: کانون دفاع از حقوق زنان و کودکان تهران

http://www.kanoone.blogfa.com