به سایت لج ور خوش آمدید

LAJVAR

 

کارگران    کودکان     زنان    هنر و ادبیات     لطیفه    تصاویر     کامپیوتر     سایت های دیگر

اخبار روز از پیک ایران     خلاصه اخبار رادیو فردا    خارجی     آرشیو      صفحه نخست

 ______________________________________________________________

 

خشونت های خانگی
زنانی که قربانی جهل همسران خود و ضعف قوانين می شوند
 

مجيد معتمدی

خبرگزاری سينا
ناهنجاريهايی در سطح جامعه وجود دارد که بسياری از زنان از آن رنج می برند. اين مسايل مربوط به مشکلاتی است که مردان با استفاده از قدرت فيزيکی برتر و با حمايت سنن و هنجارهای اجتماعی برای زنان ايجاد می کنند. خشونت های خانگی نيز يکی از اين موارد است.

محيط خانه غالبا به عنوان "پناهگاه امنيت و خوشبختي" تصور می شود اما خشونت خانگی بخشی از تجربه بسياری از زنان است. [به نظر] روانشناسان ميزان آزار خانگی زنان با سطح بينش و رشد يافتگی همسران آنها نسبت عکس دارد به همان ميزان که سطح معرفتی مردان افزايش می يابد از تعداد و شدت خشونت بر ضد زنان کاسته می شود. هر چند که مردان تحصيلکرده هم دست به خشونت می زنند و گاهی از شيوه های پيچيده تری برای آزار زنان خود استفاده می کنند.

با توجه به اظهار نظر حقوقدانان در حال حاضر هيچ حمايت قانونی از زنان آسيب ديده وجود ندارد و توسل به قانون برای زنانی که گرفتار خشونت های خانگی می شوند، دشوار است. روال قانونی خاصی برای رسيدگی به ضرب و حرج زنان پيش بينی نشده است. زنانی که مورد آزار همسران خود قرار می گيرند بايد با مراجعه به پزشکی قانونی طول درمان گرفته و برحسب مورد ضرب و جرح به دادگاه شکايت کنند. در اين موارد دستگاه قضايی معمولا به آرام کردن مشاجره و ترغيب زن به ادامه زندگی می پردازد و دادگاه حکم به سازش می دهد. در صورت اصرار زن به شکايت خود در نهايت حکم جريمه نقدي(ديه) همسر صادر می شود ،در اين حالت زن به خانه شوهر باز می گردد و خشونت های سابق با شدت بيشتری تکرار می شود.

زنانی که با آزار روحی جسمی و جنسی همسران خود دست به گريبانند غالبا به دلايل مختلف اقتصادی، اجتماعی و از جمله به علت احساس مسئوليت نسبت به فرزندان ،امکان مانور چندانی در برابر اقدامات خشن همسرانشان را ندارند. حتی زنان شاغل که از درآمد کافی برای اداره زندگی مستقل برخوردارند به دليل مشکلات پس از جدايی و وجود فرهنگ مردانه ای که به زن مطلقه به عنوان يک "شکار" و "لذت جنسی بالقوه" می نگرد، از طلاق احتراز می کنند. بيشتر زنان ترجيح می دهند آزارهای خانگی همسران خود را تحمل کنند و با الزامات تنها زيستن و ناامنی روانی و اجتماعی بعد از جدايی مواجه نشوند.

در چنين وضعيتی حمايت های قانونی نقش زيادی در حمايت از حقوق زنان دارد. حقوق دانان معتقدند به علت ضعف قوانين، فرهنگ و سنن مردسالارانه ايرانی و نگاه مردانه قانونگذار در تدوين قوانين،حمايت های قانونی لازم برای حمايت از زنان آسيب ديده وجود ندارد.

يکی از راه کارهای اين مساله ايجاد "خانه های امن" برای زنانی است که در محيط خانواده با خشونت و آزارهای جنسی و جسمی همسران خود رو به رو هستند. در کشورهای غربی زنان می توانند با مراجعه به اين مراکز و سکونت در آنجا (تا مشخص شدن وضعيت زندگي) از حمايت های قانونی و امنيت فيزيکی و روانی بهره مند شوند. به تازگی در برخی از شهرهای کشور ايجاد خانه های امن مد نظر مسوولان قرار گرفته است.

اما چرا خشونت های خانگی متداول است؟

در برخی موارد عشق بيش از اندازه مرد به زن (که از ضعف شخصيت و عقده های حقارت مرد ناشی می شود) و ترکيب عواطف شديد و هيجانات روحی سبب بروز خشونت های به اصطلاح "عاشقانه" می شود. برخی مردان مرز بين عشق و نفرت را در هم می آميزند و به آزار بيمار گونه همسران خود می پردازند.

از نظر فرهنگ اجتماعی ميزانی از خشونت های خانگی مجاز شمرده می شود و اجتماع سطحی از همسر (زن) آزاری ها را تحمل و تاييد می کند. در محل کار و محيط های عمومی هيچ کس نمی تواند به ديگری تعرض کند حتی اگر طرف مقابل رفتار اشتباه و تحريک آميزی داشته باشد اما در درون خانه چنين نيست و مردان اجازه هر گونه برخوردی را به خود می دهند.

آزار خانگی زنان اشکال مختلفی دارد. آزارهای روحی، تخريب شخصيت اجتماعی و خانوادگی زن در جمع اطرافيان، تحقير، انتساب القاب ناپسند و تهمت های ناموسی به زن از جمله موارد شايع در اين زمينه است. گذشته از آن ضرب و شتم زن رواج دارد و در برخی از موارد آزار جنسی زن از سوی شوهر ديده شده است.

روانشناسات معتقدند که مردان زن آزار از بيماری های مختلف روحی و روانی رنج می برد.عقده حقارت، خود کم بيني، ضعف منزلت اجتماعی و توهم قدرت در بسياری از مردان همسر آزار وجود دارد. در حال حاضر برخی از مردان مشکلات مختلف اقتصادی و روحی و روانی خود را با آزار همسران خود تخليه می کنند.

پروفسور "حسين باهر" در تبيين تاريخچه اين پديده می گويد: خشونت عليه زنان به شکل های مختلفی روی می دهد و تاريخ بيشريت مشحون از انواع و اقسام آن است. در دوران بدويت بشر ، زن به عنوان انسانی مصرف کننده تلقی شده و در تامين نيازهای اوليه زندگی دچار مشکل بود. پس از آن در دوره جاهليت اعراب به زن به عنوان ننگ خانواده می نگريستند. در اروپای قديم نيز زن به عنوان جنس فروتر ماننده اموال منقول (
MOBIL) داد و ستد می شد. در حال حاضر در آمريکای متجدد زن به عنوان موتور اقتصاد سرمايه داری مطرح است و برای بازاريابی انبوه کالاهای توليدی مصرفی و تجملی از زنان استفاده می شود.

وی ادامه می دهد: در کشورهای فقير اين پديده با شدت بيشتری رواج دارد و زنان مجبورند کارهای داخل و خارج خانه را تواما انجام دهند. اما در کشورهای اسلامی به ويژه در شيخ نشين ها زن بيشتر به لحاظ جاذبه جنسی خود مطرح است .در اين کشورها عرف چند زنی وجود دارد که زنان اول برای همسر گزينی های دوم ، سوم و چهارم شوهرانشان اقدام می کنند. در کشورهای آفريقايی که به نظر عقب مانده تر از ساير کشورها هستند نوع برخورد با زنان به طور نسبی از ساير نقاط جهان بهتر است.

وی در خصوص پديده همسر آزاری در ايران خاطر نشان می کند: در ايران با وجود اقشار مختلف و اقوام متفاوت تنوع رفتاری زيادی در اين خصوص ديده می شود.به دليل افزايش بی رويه جمعيت خانوار، وجود فاصله طبقاتی بين همسران، ادامه فرهنگ مردسالاری ملی ـ مذهبی و شبيخون فرهنگی غربی و عربی اين پديده در ايران با شدت زيادی وجود دارد.

اين رفتار شناس اجتماعی درباره خشونت های متداول عليه زنان در ايران اظهار می دارد: در حال حاضر بيشتر مردان نگاه تحقير آميزی به زنان دارند به عنوان مثال در بعضی از فيلم ها و به ويژه در برنامه های صدا و سيما زنان در نقش هايی ضعيف ظاهر می شوند.در سطح اجتماعی نيز توهين و متلک پراکنی به زنان راننده به خصوص در پشت چراغ قرمز رواج دارد. ربايش زنان و دختران توسط مردان و ندادن نقش های شايسته مديريتی به زنان از ديگر ناهنجاريهای شايع در ايران است.

وی ادامه می دهد: خشونت عليه زنان شکل های متفاوتی دارد. برخوردهای آمرانه و مردسالارانه و توقعات نابخردانه از زنان در بيشتر خانواده ها رايج است. در اغلب موارد زنان با فحاشی ، توهين و آزارهای جسمی و ضرب و شتم همسران خود رو به رو هستند. در زمينه مسايل زناشويی مردان از همسران خود انتظار دارند ناملايمات رفتاری و درخواست تمکين های ناممکن جنسی را تحمل و قبول کنند. در حال حاضر زنان زيادی به دليل هرزگی همسران خود به بيماری ايدز مبتلا می شوند. برخی آزارهای خانگی زنان اشکال متفاوتی دارد که در جايی منعکس و مطرح نمی شود.
باهر در خصوص رابطه بين همسر آزاری و ميزان تحصيلات و منزلت اجتماعی مردان تصريح می کند: انتظار می رود که ميزان همسر آزاری رابطه ای معکوس با ميزان تحصيلات مردان داشته باشد اما لزوما چنين نيست و سطح تحصيلات در ايران تاثيری در ارتقای سطح بينش و معرفت مردان ندارد و حتی گاهی اوقات اثر عکس دارد و مردان تحصيلکرده با روش های جديدتر و پيچيده تری اقدام به همسر آزاری می کنند.

وی يادآور می شود : همسر آزاری در بين طبقات پايين اجتماعی و به خصوص خانواده هايی که دچار عارضه دوگانگی فرهنگی هستند بيشتر است. گاهی اوقات ديده شده که بعضی افراد به دلايلی چون اطمينان از تمکين زن‌، جبران زخم های غرور و يا زمينه سازی برای ازدواج مجدد اين گونه اعمال شنيع را مرتکب می شوند.

اين رفتار شناس درباره ميزان شيوع زن آزاری در استان های مختلف کشور خاطر نشان می کند: در استان های محروم که سيستم بسته اجتماعی وجود دارد عکس المعمل های احساسی و برخوردهای خشن با زنان رواج بيشتری دارد.

باهر می گويد: زنان واکنش های متفاوتی در برابر اقدامات خشن همسران خود دارند. در حال حاضر بيشتر زنان به دليل ترس از جدايی و نگرانی از وضعيت معاش خود آزارهای وارده را تحمل می کنند تعدادی نيز با درد و دل و شکايت به پدر و مادر و دوستانشان از نظر روانی خود را تخليه می کنند اما بعضی از زنان که مشکلات روانی دارند برای انتقام جويی از همسر خود و "انتقال درد" وارده به کودکان خود صدمه می زنند.تعدادی از زنان نيز به عنوان راه آخر به دادگاه مراجعه می کنند.

وی با بيان اينکه مشاوره درمانی نقش زيادی در کاهش اين پديده دارد اعلام می کند:در حال حاضر آمار مراجعه زنان به مراکز مشاوره افزايش داشته است اما متاسفانه اکثر مراجعين خانم ها هستند و همسران آنها به دليل اينکه نمی خواهند حرف های ناموسی و خانوادگی را در نزد مشاور مطرح کنند به اين مراکز مراجعه نمی کنند.

وی حمايت های قانونی از زنان آسيب ديده را ضعيف می داند و می گويد: حمايت های قانونی يا وجود ندارد و يا مغفول مانده است فقدان قوانين مناسب و ناآگاهی زنان از حقوق قانونی خود باعث تجری مردان همسر آزار شده است.در اين شرايط علاوه بر تهيه و تدوين قوانين حمايتی مناسب و تفهيم آنها به مردم ، سطح فرهنگ عمومی بايد ارتقا يابد همچنين به دليل اينکه بيشتر زن آزاری ها از اقتصاد خراب خانواده نشات می گيرد ، بهبود اقتصاد خانواده ها و وضع معيشتی آنها در کاهش اين پديده موثر است.