به سایت لج ور خوش آمدید

LAJVAR

 

کارگران    کودکان     زنان    هنر و ادبیات     لطیفه    تصاویر     کامپیوتر     سایت های دیگر

اخبار روز از پیک ایران     خلاصه اخبار رادیو فردا    خارجی     آرشیو      صفحه نخست

 ______________________________________________________________

 

انتخابات و وظیفه ی زنان.....

 

شیوا نظرآهاری 

 

هنگامی که خاتمی با شعار اصلاحات و آزادی بیان در سال 76، 20 میلیون رای را از آن خود کرد، شاید کمتر کسی گمان میکرد که سناریوی اصلاحات به سرانجام تلخی چون امروز دچار شود.

2 خرداد 76 که ملت ایران با شور و اشتیاق بعد از سالها بی تفاوتی نسبت به تحولات کشور به پای صندوقهای رای آمد و اعلام کرد که چگونه می اندیشد؛ اولین حضور رسمی و علنی مردم پس از انقلاب در جهت مخالفت با طبقه ی حاکم به حساب آمد.

برای ما زنان اما، خاتمی نه پیام آور اصلاحات بود نه آزادی بیان...

سردار اصلاحات هرگز در طول 8 سال ریاست جمهوری خود سعی در تغییر قوانین زن ستیز قانون اساسی نکرد؛ اگر چه در محافل مختلف از حقوق زنان گفت و آنان را به عنوان نیمی از جامعه احترام کرد.

مبارزات زنان ایرانی برای دست یافتن به حقوق خود قدمتی بیش از صد سال مبارزه برای آزادی دارد...

نظام مرد سالار ایران اما در طول این سالها با وجود شعارهای زیبا و آرمان گرایانه اش در جهت تساوی حقوق زن و مرد همواره نشان داده که به "زن" به عنوان یک شهروند درجه 2 ، موجودی برای استفاده و... مینگرد.  من حتی به شعارهای بسیاری از فعالین کنونی نیز که از حقوق زنان میگویند شک دارم چرا که در ساختار کنونی ایران، هیچ مردی توانایی آزاد اندیشی در این مقوله را ندارد چرا که از کودکی در جامعه ای رشد کرده که نگاه تبعیض آمیز به زن را در وجودش نهادینه کرده است و البته او هیچ گاه یک زن نبوده تا بتواند عمق این ظلم را درک کند.

نگاهی به رویدادهای 26 سال گذشته نشان میدهد که نظام ایدئولوژیک حاکم بر ایران، تا چه حد حقوق زنان را که متناسب با حقوق بشر است نقض نموده، کافی است نگاهی به قوانین حقوقی بیندازید و یا سری به دادگاههای خانواده بزنید و یا در خیابانهای شهرتان عمق بیچارگی روسپی های خیابانی را دریابید و باور کنید که تنهایی و فقر آنان را به خیابان کشانده است. زنانی که دوشادوش مردان با هدف رسیدن به آزادی و برابری بر علیه رژیم سابق (پهلوی) قیام کردند، کشته شدند اما هرگز دست از مبارزه نکشیدند و در عوض به پاسداشت تمام تلاشهایشان قانون "حجاب اجباری" را در سالهای پس از انقلاب در مقابل خود دیدند؛ قانونی که حق انتخاب پوشش را به عنوان اولین حقوق انسانی یک فرد  از زنان سلب کرد و شعور انسانی نیمی از  جامعه را به زیر سوال برد و پس از آن ضربات چماق جاهلان که در 8 مارس بر سر و صورتشان وارد شد...

و صد البته بسیاری نیز با تداوم مبارزاتشان در سالهای 67 در زندانهای جمهوری اسلامی به پای چوخه ی اعدام رفتند؛ و یا تنها به خاطر مخالفت با سیاستهای موجود در زندانها تحت شدیدترین شکنجه ها قرار گرفتند و بعضا از سوی مدافعان اسلام ناب محمدی مورد تجاوز واقع شدند.

شاید اگر زنان ایرانی در هنگام دادن "رای" آری به جمهوری اسلامی کمی به عقب باز میگشتند و موضع گیری مذهبیون و به خصوص آیت الله خمینی را در مقابل اعطای حق رای به زنان در جریان انقلاب سفید؛ آنجا که اطلاعیه صادر کردندو گفتند: (در صورتی که هر کس معتقد به تساوی حقوق زن در ارث و طلاق و امثال آن باشد که از احکام ضروری اسلام است؛ اسلام تکلیفش را روشن کرده  و روحانیت میبیند که پایه های اقتصادی مملکت در شرف فروریختن است.... و در جای دیگر که میگوید این تغییرات فریبنده نظیر دخالت زنان در انتخابات، اعطای حق زنان و وارد نمودن نیمی از جمعیت ایران در جامعه؛ جز بدبختی و فحشا چیز دیگری به همراه ندارد. و اسلام به خاطر مراعات حیثیت اجتماعی و اخلاقی زن از این نحو اختلاط مخالف با عفت زن جلوگیری میکند  و پس از آن نیز آیت الله خمینی در 22 اسفند 1341، نوروز 1342 را عزای عمومی اعلام کرد).... بازنگری میکردند میتوانستند به عنوان قشری عظیم در همان زمان؛ سرنوشت دیگری رقم بزنند زیرا که هنوز ساختار سیاسی ایران پس از فروپاشی رژیم پهلوی شکل نگرفته و هر حرکتی هر چند کوچک میتوانست سرنوشت را به گونه ای دیگر تغییر دهد...

امروز در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری که نتایج آن میتواند به طور حیرت آوری در روند آینده ی کشور تغییر ایجاد کند، زنان بیش از سایر اقشار جامعه مورد توجه واقع میشوند، چرا که به عنوان نیرویی قدرتمند میتوانند با رایشان، رقابت انتخاباتی  را به نفع یکی از کاندیداها تغییر دهند....

جنگهای انتخاباتی، بازار گرمیهای انتخاباتی و صحبت از حقوق زنان همچنان ادامه خواهد داشت اما سهم ما زنان چه میشود؟

آیا باید دلخوش باشیم به حرفهای همان "سردار سازندگی" که بگوید در زمان ریاست او دخترش پوشیدن شلوار جین را آزاد کرد...

یا به پیام معین که میگوید حقوق بشر را در تمام سطوح نظامش می گستراند و نخواهد گفت: که آیا حقوق زنان در حقوق بشر او جایی دارد و یا نه؟ و نخواهد گفت اگر فردا بخواهد در قانون اساسی به نفع زنان تغییری به وجود آورد با شورای نگهبان و مجلس و ولایت فقیه و مجمع تشخیص مصلحت نظام چه خواهد کرد؟ و یادش نمی آید که این خوکها برای بقای خود هر روز تبصره ای به قوانینشان اضافه کرده اند تا که هیچ قدرتی در هیچ جایگاهی توانایی نظارت بر کارشان و عمل بر خلاف آنان را نداشته باشد (کتاب قلعه حیوانات) و نخواهد گفت که با وجود تمامی این نهادهایی که نه تنها برای زن هیچ گونه ارزشی قائل نیستند بلکه کسانی  که به نحوی برای حقوق زنان فعالیت میکنند را "فاحشه " خطاب میکنند، امیدی به اعطای هیچ گونه حقوقی به این قشر عظیم جامعه هست؟

هنوز بازجویی های طاقت فرسای وزارت اطلاعات، توهین ها، زندان و...  را از یاد نبرده ایم!

هنوز از یاد نبرده ایم که چگونه در روز جهانی زن عده ای چماق به دست را در مقابلمان قرار دادند که آنقدر بر سرمان بکوبند تا دیگر یادمان برود چه حقوقی باید داشته باشیم!.... روز جهانی زن و سرکوب زنان؟1

و البته هنوز به خاطر داریم تنهایی های طاقت فرسای سلول انفرادی را؛ تنها برای اینکه میخواستیم نشان دهیم که ما هستیم....

آنانی که دم از اصلاحات میزنند، آیا در زمان دولت اصلاح طلب شما نبود که شاهد تعطیلی فله ای مطبوعات، کوی دانشگاه، زندانی شدن ده ها و صدها روز نامه نگار ودانشجو... بودیم..

آیا یادمان رفته که لایحه ی اصلاح قانون مطبوعات با یک حکم حکومتی از دستور کار مجلس حذف شد و مجلس منتخب یک ملت در مقابل تصمیم یک "فوق قانون"،  ملت را زیر پا گذاشت...

حال چگونه از اصلاحات میگویید در ساختاری که خود میدانید امید به اصلاحش، امیدی عبث و بیهوده است؟

ازشما میپرسم زمانی که بر اساس ماده ی صریح قانون اساسی رهبر حق دارد هر زمان که تشخیص دهد ریاست جمهور را از مقامش عزل کند؛ جایگاه ملت و قانون چه میشود؟ آیا در کشوری که "فوق قانون" هست" قانون" معنا پیدا میکند؟

باز شعار میدهید که به جای حل مساله؛ صورت مساله را پاک نکنیم؟ آیا  اینبار میخواهید از این طریق مردم را فریب دهید... یا این جمله تکراری جای شعارهای انتخاباتی تئورسین اصلاحات را گرفته است!

 راستی آقای حجاریان، شعار امروزتان چیست؟! شاید باز هم میخواهید بگویید «اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات»!!

آقای خاتمی، سردار اصلاحات؛ در زمان ریاست جمهوری شما؛ طعم تلخ زندانهای نظام را چشیدیم؛ آرزوبه دلمان ماند که یکبار با تلفن صحبت کنیم و خیالمان راحت باشد که شخص سومی، حرفهایمان را گوش نکند؟ وزارت اطلاعات شما حتی در خواب نیز از ما غافل نمی ماند.. آیا این چیزی جز تجاوز به حریم خصوصی افراد است؟

آقای خاتمی، شما بیش از همه باید در مقابل زنان جامعه پاسخگو باشید، چرا که  بیش از نیمی از رای هایی که با شعارهای پوچتان از آن خود کردید؛ از من و هم جنسان من بود...

افسانه نوروزی به جرم زن بودنش، 8 سال در زندان به سر میبرد، کبری رحمان پور در آستانه ی اعدام است، مسیح علی نژاد از مجلس اخراج میشود. آیا دولت پاسخگوی شما پاسخی در مقابل این بی حرمتی به جامعه اش دارد؟  اگر نه؛ پس اصرارتان بر حضور در انتخابات چیست؟!

آیا تجربه ی سالیان گذشته کافی نبوده که باز می خواهید از زنان بازیچه ای بسازید برای دستیابی به اهداف سیاسی خودتان.. چگونه باور کنیم که با ساختار سیاسی کنونی بتوان تغییری در وضعیت "زنان" ایجاد کرد..

هنوز قلبمان از دیدن دختران معصوم ایرانی که توسط باندهای مافیایی نظام به شیخهای عرب فروخته می شوند؛ درد میکند...

 دلمان از یاد عاطفه ی 16 ساله، زمانی که بر فراز چوخه ی اعدام فریاد میزد که قول میدهم تا آخر عمر در چشم هیچ نامحرمی نگاه نکنم، خون است.... و یا میترای 15 ساله را زمانی که بالای چوخه ی اعدام قرار گرفت و  از شصت پایش خون و ادار میچکید..

و هنوز چهره ی زهرا کاظمی را به خاطر داریم و سوزش زخمهایش را بر پیکرمان حس میکنیم...

راستی به معین رای بدهیم یا ولایتی؟ به رفسنجانی یا قالیباف؟

به ولایتی رای بدهیم؛ که طرح لباس ملی زنان را به اجرا در آورده و از فردا چهره ی جامعه را دوباره بازگرداند به زمان رضا شاه که باز چادر عربی بر سر کنیم و اسلام را در تمام ابعادش در جامعه پیاده کنیم....

رفسنجانی را انتخاب کنیم؛ شاید این بار دخترش موتور سواری را برایمان آزاد کند؟!

یا قالیباف را که از این پس بیش از قبل در کوچه و خیابان دغدغه ی این را داشته باشیم که به جرم بدحجابی به بازداشتگاه برویم؛ یا معین را؟!! که باز شاهد باشیم در دولت اصلاح طلب او" زن خبرنگاری" در زندان وزارت اطلا عاتش در اثر شکنجه میمیرد و شاید آن زن خود ما باشیم؟!!

چگونه است که تنها در زمان انتخابات به یاد نیمه ی جامعه ی خود می افتید؟ آیا نه این است که میخواهید با رای اینان که در سرنوشت نظامتان تاثیر گذار خواهد بود تمام معادلات را به سوی خود و یا بر عکس تغییر دهید و مشروعیتی کسب کنید و فردا از همان مشروعیت اکتسابی چوبی بسازید و بر سر مخالفان بزنید؟ و یا در خطبه های سراسر دروغ نماز جمعه تان از محبوبیت نظامتان بگویید...

میگویید صحبت از تحریم انتخابات مساوی است با براندازی؟!! و حکمش اعدام است؟!!

ما را از چه می ترسانید؟ از زندان و یا مرگ؟!

طعم زندانهایتان را که چشیده ایم؛ از مرگ نیز هراسی نداریم چرا که در جامعه ای که شما ساخته اید محکوم به مرگ تدریجی گشته ایم..

پس بزنید؛ بکشید؛ که فعلا قدرت در دست شماست اما فردا اینگونه نخواهد بود....

بگذارید فریاد بزنم که "ما هر گونه انتخاب را در نظام شما تحریم میکنیم تا دنیا بداند که رژیم جمهوری اسلامی در نزد مردمش مشروعیتی ندارد و تنها با توسل به نیروهای نظامی و انتظامی است که توانسته تا کنون قدرت را حفظ کند...

 

27خرداد در خانه های خود میمانیم...