به سایت لَج‌وَرخوش آمدید

LAJVAR

 

 

کارگران کودکان زنان هنر و ادبیات خارجی بهداشت و درمان لطیفه تصاویر کامپیوتر کلیپ و صدا سایت های دیگر خانه احزاب اخبار پیک ایران سایت بی طرف اخبار رادیو فردا آرشیو صفحه نخست
اسامی قربانیان کشتار  زندانیان سیاسی در سال 67

 ______________________________________________________________

2009-03-02

به مناسبت ٨ مارچ روز جهانی زن

 

امسال همچون سالهای پار در حالی به پيشواز روز جهانی زن، روز مبارزه دادخواهانۀ بشريت آزاديخواه عليه تبعيض و نابرابری جنسی، می رويم که در حاکميت اسلامی- قومی حاکم بر مقدرات مردم افغانستان زن همچنان نيمۀ پنهان، تحقير شده، برده جنسی مرد، اسير در چنبرۀ باورهای مردسالارانۀ ناشی از حاکميت قوانين شرع و سنت های بدوی و محروم از آزادی وحقوق فردی اجتماعی است. در جمهوری اسلامی افغانستان و همانطور در بخش وسيعی از جهان از برکت حاکميت نظام سرمايه داری و همسوئی و همدمی آن با ارتجاعی ترين آراء و افکار، ستم جنسی و بيحقوقی زن در اشکال خشن تری تداوم يافته است.

امسال هشت سال پس از به حاکميت رسيدن دارو دسته های اسلامی- قومی و حضور گسترده نيروهای امپرياليستی، وضع زنان همچنان رقتبار است. فقر، فحشا، جنگ و امتزاج سرمايه و مذهب همپا با سيادت بلافصل افکار مردسالار از زنان افغانستان قربانی می گيرد. زنان در افغانستان و اکثريت قريب به اتفاق از مردم در اين کشور در فقر و تنگدستی کامل بسر می برند؛ فقدان امنيت، بيکاری گستردۀ مليونی، عدم دستررسی به ابتدائی ترين امکان درمانی و تحصيل و جدال خونين کمپ ارتجاع امپرياليستی قبل از همه از زنان و کودکان قربانی می گيرد. تهيدستی و جنگ از يک جانب و سلطۀ باورهای مردسالار از جانب ديگر آسيب های التيام ناپذيری را به نصف از شهروندان جامعه وارد آورده است که حاصل آن تن فروشی، خودسوزی، خودکشی، گدائی، قتل های ناموسی و ازدياد خشونت در حريم خانواده ها و خريد و فروش زنان و دخترها بعنوان متاع و مايملک مردان است.

با وجود امکانات عظيم مالی سرازير شده در افغانستان، بجز ايجاد ادارۀ تزئينی وزارت امور زنان و شرکت چند چهرۀ زن طرفدار حاکميت پوشالی در پارلمان و ادارات دولتی که بخشأ مربوط به جريان های اسلامی-قومی هستند، کاری در زمينۀ تأمين حقوق و حرمت اجتماعی زنان صورت نگرفته است. بلکه اين دولت و حاميان امپرياليست آن با ميدان دادن به جريان های اسلاميست درون حاکميت در وجود "جبهه متحد" به رهبری ربانی و مهره های چون سياف، مجددی، محقق، محسنی و ... از يکجانب و تلاش در جهت سازش و جلب حزب اسلامی و طالبان از جانب ديگر به سلطه افکار زن ستيز مبتنی بر شرع اسلامی مهر تائيد زده است؛ تحولات اخير در پاکستان و جاری شدن قوانين شرع اسلامی در بخشی از اين کشور و قبول ضمنی آن از جانب دست اندرکاران قدرت سياسی در ايالات متحده امريکا و غرب خود چراغ سبزی ديگری است به ارتجاع اسلامی در شکل دادن به بنوعی ديگری از "امارت اسلامی" و انفاذ قوانين شرع. اين همسوئی کمپ ارتجاع امپرياليستی و تحکيم سلطۀ آنها به سرنوشت جامعه، بدون شک قبل از همه از زنان قربانی خواهد گرفت و سيادت افکار مردسالارانه را نهادينه تر از پيش خواهد ساخت.

اما با دريغ و درد، با وجود ستم و اپارتايد روا داشته شده به زنان افغانستان، جنبش برابری طلبی و آزاديخواهانۀ زنان برای برابری و رفع ستم جنسی هنوز مسيری درازی در پيش دارد تا بعنوان يک جنبش اجتماعی نيرومند و يک حرکت فراگير در جهت تأمين برابری، رفع ستم جنسی، رفاه و آزادی از عبوديت نظام مبتنی بر ستم وارد پيکار و جدال اجتماعی شود؛ جريان هائی هم که در اين زمينه فعال اند از آن ميان فمينيسم اسلامی و "ليبرال" فمينيسم، ربطی به امر جنبش رهائی زن از ستم جنسی و تحقق آرمان های برابری طلبانۀ آن ندارند، اين نيروها با استفاده از مسأله و معضل ستم جنسی بيشتر مشغول جلب امکانات برای پيشبرد امری ديگری استند. اغلب اين نيروها خود با افکار و آرائی که اپارتايد و ستم جنسی مشروعيت اش را از آنها کسب می کند نتنها مرزبندی و مشکلی ندارند، بلکه خود مجری، عامل و حامل آن در عرصه های سياسی و اجتماعی استند و از آن باورها بعنوان ارزش، سنن و فرهنگ خودی بدفاع بر خواسته و می خيزند. اين نيروها، چنانچه تا اکنون و بلحاظ تاريخی شاهد مجاهدات و فعاليت های شان بوده ايم، نمی توانند جنبش و بديلی برای رفع تبعيض و ستم جنسی باشند. بدون ترديد گرايش ها و نيروهای اجتماعی فعال در اين عرصه بسته به ماهيت طبقاتی و سياسی شان راه حل های متفاوت و متضادی را در برابر سير تحول آن بعنوان يک جنبش می گذارند.

بنابراين رهائی زن از ستم روا داشته شدۀ تاريخی به او و در کل جنبش آزاديخواهی در افغانستان زمانی می تواند به معضل ستم و اپارتايد جنسی پاسخ گفته باشد که خود در عمل با سنت و فرهنگ و تبيين غالب مرز اش را روشن تعريف کرده و زنان را حول مطالبات روشن سازمان داده باشد. پيشرفت جنبش زنان در اين جدال اجتماعی و سياسی نه تنها در گرو جدال نظری با افکار و آراء کهنه، ارتجاعی و عصرحجری است بلکه شکل دادن به يک جنبش سوسياليستی با افق روشن و نقد راديکال نظام موجود می باشد.

سازمان سوسياليستهای کارگری افغانستان برای شکل يافتن و سازمانيابی چنين جنبشی و برای رهائی زنان از ستم جنسی تلاش و پيکار می نمايد و از همۀ زنان و مردان آزاديخواه می طلبد تا برای تحقق اين امر شريف و انسانی به آن بپيوندند.

 

فرخنده باد هشت مارچ، روز جهانی مبارزۀ بشريت آزاديخواه برای رفع ستم جنسی!

                                               زنده باد سوسياليسم!

 

کميتۀ مرکزی سازمان سوسياليستهای کارگری افغانستان

٧ حوت ١٣٨٧ ؛ ٢٥ فبروری ٢٠٠٩