به سایت لَج‌وَرخوش آمدید

LAJVAR

 

 

کارگران کودکان زنان هنر و ادبیات خارجی بهداشت و درمان لطیفه تصاویر کامپیوتر کلیپ و صدا سایت های دیگر خانه احزاب اخبار پیک ایران سایت بی طرف اخبار رادیو فردا آرشیو صفحه نخست
اسامی قربانیان کشتار  زندانیان سیاسی در سال 67

 ______________________________________________________________

2008-05-26

گزارش برگزاري كارگاه نمايشنامه نويسي كمپين

نسیم خسروی مقدم

آيا زمان آن فرا نرسيده است كه انسان به ستوه آمده؛ كمال اراده را براي دخالت در سرنوشت خويش به كار گيرد؟ 1

بحث رسالت يا مسئوليت اجتماعي هنر ، مبحثي بسيار قديمي ست. گروهي هنر را صرفاً بيان انديشه‌ي ناب مي‌دانند و گروهي ديگر معتقدند كه هنر، تصوير جهاني در حال تغيير وگذرا ست.

در اين ميانه اما، تئاتر، شايد قديمي‌ترين هنري‌ست كه به دليل ويژگيهاي منحصر به فردش، همواره مورد سئوال مسئول بودن يا نبودن قرار گرفته است. گر چه مفاهيم و انديشه‌هاي نو در تئاتر، عموماً تنها در سالني كوچك و با تماشاگراني معدود مطرح مي‌شوند و در جهان امروز، در مقايسه با سينما و تلويزيون، به لحاظ تماشاگر، طيف كمي بسيار محدودتري دارد، اما بسيار شنيده‌ايم كه تئاتر وسيله‌ي نيرومندي براي تأثير در فرهنگ مردم است و حتي به گفته‌ي برخي، هيچ اثر نمايشي‌اي نيست كه در اخلاق اجتماعي تأثير نگذارد. بنابراين بسياري تئاتر را در تسريع تحول در رفتار اجتماعي بسيار مؤثر مي‌دانند.

بانگاهي گذارا به تاريخ تئاتر، تأثير قاطع تئاتر را در بسياري از جريانات اجتماعي و به دست‌آوردن بسياري از آزادي‌ها به ويژه براي زنان نمي‌توان انكار كرد.

روشن است كه گنجاندن مفاهيمي در تئاتر، كه مربوط به دوران اجتماعي و فرهنگي خاص مي‌باشند وهدف مستقيم آن، تأثيرگذاري سريع، به منظور همراهي و تقويت تمايل فكري يا جنبش اجتماعي خاص تعريف شده است؛ عموماً اثر را فاقد ويژگي جهان شمولي و بي‌زمان بودن خواهد كرد. در واقع شايد آثاري كه با دغدغه‌هاي ازلي ابدي بشر خلق نشده باشند، تاريخ مصرفي معاصر دوران خود خواهند داشت.

پرداختن به اين بحث، احتمالاً از حوصله‌ي اين نوشته خارج است، اما به همين بسنده مي‌كنيم كه واضح است ميان دغدغه‌هاي ازلي ابدي بشر، در فرايندي تنگانگ و پيچيده و شايد در رابطه‌اي كاملاً سياسي از شرايط فرهنگي و اجتماعي همان دوره‌ي زماني غير قابل تفكيك اند. به طور مثال در حوزه‌ي آثار نمايشي، هنوز هم، نمايشنامه‌هاي يونان باستان را نه با كنجكاوي ديدن يك بناي باستاني، بلكه با درك و همذات‌پنداري عجيبي مي‌خوانيم. با اينكه حوادث نمايشنامه‌ها (چه تراژدي و چه كمدي) در بستر تاريخي خودشان اتفاق مي‌افتند، اما انگيزه‌ها، تضادها و كنش‌هاي شخصيت‌هاي نمايشنامه، شايد همان انگيزه‌ها و تضادهاي انسان امروز هستند.

به طور مثال، توجه و خواست اوريپيد را در حدود 400 سال پيش از ميلاد مسيح، در بيان رنج زنان خاموش معاصرش نمي‌توان ناديده گرفت. گرچه مناسبات فردي و اجتماعي در نمايشنامه‌ي «مده‌آ» كاملاَ بر اساس نگاه مذهبي، اساطيري خاص يونان پيش از مسيحيت است و حتي گره‌ گشايي نمايشنامه با همان قواعد و منطق ذهني زمانه‌ي خود اتفاق مي‌افتد و بسياري از منتقدان با معادلات ذهني امروز نمايشنامه راچيزي جز يك سري اتفاقات افسانه‌اي – اساطيري و گرفتن انتقام به شكل يك جنايت وحشتناك چيز ديگري نمي‌دانند؛ با اين حال، ماهيت رنج مده‌آ، با فاصله‌اي اندك، بسيار شبيه به ماهيت رنج زنان امروز است. از زبان مده‌آ مي خوانيم:

مده‌آ (خطاب به گروه زنان همسرا):

در ميان تمام موجوداتي كه نفس مي‌كشند و شعور دارند

هيچكس حالي ترحم‌انگيزتر از ما زنان ندارد

با جهازي سنگين شوهري براي خود مي‌خريم

تا بر جسم ما مسلط شود

ما براي خود تيره‌روزي مي‌خريم

نمي‌دانيم آن را كه به نام شوهر خريده‌ايم، خوب است يا بد؟

جدا شدن از شوهر، موجب رسوايي ست

و ترك او ممنوع

...

مرد وقتي از كانون خانواده زده مي‌شود

كافي است براي زدودن اين دل زذگي

به سوي دوستان و همسالان خود برود

ولي ما نگاه خود را جز به يك فرد تنها منحصر نمي‌توانيم بدوزيم

در عوض به ما مي‌گويند

كه در خانه زندگي بي‌خطري داريم حال آن كه مردان مي‌جنگند

من آماده‌ام سه بار شمشير به دست بگيرم و به ميدان جنگ بروم

ولي فرزندي به دنيا نياورم ...

قصد توليد كردن آثار نمايشي با نحله‌ي فكري از پيش تعيين شده، همواره همين ترس را به همراه دارد كه چگونه مي‌توان دغدغه‌اي خاص را تبديل به اثري ماندگار كرد. معادله‌ي ساده‌ايست! در نوشتن نمايشنامه‌اي با قصد رسيدن به نتيجه‌ي دلخواه، مرز باريكي بين شكل گرفتن و نگرفتن ديالوگي حقيقي وجود دارد. به زبان ساده‌تر، براي رسيدن به نتيجه‌ي معلوم، عموماً يكي از شخصيت‌هاي نمايشنامه و طرف مجادله، همواره دلايل قوي‌تري مي‌آورد! و بنا به گفته‌ي "پيرامه‌توشار" تماشاگر براي ديدن يك صحنه‌ي اعدام آمده است نه براي تماشاي دوئل!

يافتن اين مرز، و حركت كردن روي آن، به طبع تئوري از پيش نوشته شده‌اي ندارد وگرنه قرن‌ها جدال بين مسئول بودن و نبودن هنر، به پايان رسيده بود! در برگزاري كارگاه نمايشنامه‌نويسي با موضوع «قوانين حاكم بر زندگي زنان» هم، قصد ما تأييد يك نظريه و تفوق آن بر نظريه‌ي ديگر نيست، هدف، تنها آميختن «آگاهانه»‌ي تفكر اجتماعي – جنبشي با پتانسيل‌هاي بالقوه جنبشي تئاتر است.

با نگاهي گذرا، «تضاد» را عامل شكل‌گيري اثر نمايشي مي‌دانند. شكل‌گيري تئاتر، بر پايه‌ي همين مؤلفه‌ موجب خلق يكي از منحصر به فردترين امكانات بشري كه همان «گفتگو»است، مي‌شود.

در جنبش‌هاي اجتماعي، به ويژه در جنبش زنان و به طور متمركز در كمپين يك ميليون امضاء، كه مسالمت آميزترين شيوه را براي بيان خواسته‌هاي خود در پيش گرفته است؛ بخشي از خواسته‌هاي گروه كنش‌گر و بخشي از مصلحت‌هاي موجود جامعه، به تشخيص طبقه‌ي حاكم، در «تضاد» و تعارض قرار مي‌گيرند. جنبش زنان، براي بررسي و يافتن راه‌حل اين تضادها، همواره راهي به همان مسالمت‌ عمومي و نه همواره‌ي تئاتر در پيش گرفته است. شايد يكي ازمهمترين اهداف كمپين يك ميليون امضاء نيز، برقراري گفتگو است. ديالوگ با زنان و مردان ديگر، امكان ديالوگ با فضاهايي كه بر زنان بسته‌اند، خواست ديالوگ با جامعه و با قانون.

متن نمايشي جائيست كه علاوه بر دستمايه قراردادن همين كشمكش براي خلق خود، مانند شكافتن روح آدمي به موشكافي و جراحي اين تضاد و كشف و تحليل انگيزش زنان، براي خواست برابري مي‌پردازد.

آنچه كه رفت، بخشي از اهداف برگزاري دور اول كارگاه نمايشنامه نويسي بود. هدف ديگر برگزاري اين كارگاه، فقر توليد آثار نمايشي با دغدغه‌هاي زنان است. گرچه بر تعداد نمايشنامه‌نويسان زن، به نسبت سال‌هاي گذشته افزوده شده، اما همچنان پرداختن به موضوعات زنان، حتي توسط نويسندگان زن نيز، عموماً در الويت قرار ندارد.

در دور اول كارگاه، با نگاهي تجربي، سعي بر حركت به سوي ساختاري زنانه، در فرايند خلق و توليد متن نمايشي شد. كه اين شيوه با محدوديت‌هاي نه دور از انتظار خاص خود و از طرفي با نتايج قابل تأملي همراه بود. از سه نمايشنامه‌ي توليد شده، دو اثر به شيوه‌ي گروهي نوشته شده‌اند و نمايشنامه‌ي محمد شوراب به اجبار و اقتضاي معمول زندگي و جداشدن همراهانش، بر خلاف شيوه‌ي كارگاه به تنهايي نوشته شد.

متن‌هاي نوشته شده، پس از انتشار با كمك اعضاي كمپين، براي اجرا آماده خواهند شد.

نويسندگان نمايشنامه‌ها، پيش‌ از اين تجربه‌ي نوشتن متن نمايشي نداشتند ونمايشنامه‌هاي موجود اولين اثر نمايشي نويسندگانشان محسوب مي‌شوند.

در حاشيه‌ي كارگاه، ناهيدجعفري، طرح اوليه‌ي نمايشنامه‌هاي كوتاهي را نوشت كه به صورت اپيزوديك به طرح و نمايش قوانين تبعيض آميزي پرداخته است كه از سوي فعالان كمپين مورد درخواست بازنگري هستند؛ ارث، طلاق، قوانين ازدواج، قتلهاي ناموسي، حق تابعيت، و ...

اين طرح‌هاي اوليه، در فرآيندي گروهي، تبديل به اپيزودهاي كوتاه تئاتري شدند كه از 8 مارس (روز جهاني زن) تا كنون چندين بار به اجرا درآمد‌ه‌اند.

هدف از نوشتن و اجراي اين تئاتر، آموزش قوانين به كساني‌ست كه با اهداف اوليه‌ي كمپين و با قوانين تبعيض‌آميز عليه زنان، آشنايي ندارند. اين نمايش‌ها تا كنون درچندين مهماني زنانه، مراسم بزرگداشت 8 مارس در مكان‌هاي متفاوت از جمله پارك به اجرا درآمده‌اند.

ويژگي‌هاي اين تئاتر را به طور خلاصه مي‌توان برشمرد:

1- هر اپيزود ، در زماني كمتر از 5 دقيقه تنظيم شده است.

2- هراپيزود اين تئاتر از امكان اجراي مستقل برخوردار است.

3- با توجه به قابليت اجراي خياباني، در هر شرايط مكاني و بدون نياز به اكسسوار خاص قابليت اجرا دارند.

4- اين نمايش‌ها را مي‌توان در مساحتي حدود 3 مترمربع اجرا كرد.

5- استفاده از طنزي ملايم در اكثر اپيزودها

6- استفاده از زبان ساده

7- به دليل آمادگي چند نفر براي بازي در هر نقش، تئاتر عموماً آمادگي اجرا در هر موقعيت زماني و مكاني را داراست.

8- با توجه به عدم وجود ديالوگ نوشته شده در تعدادي از اپيزودها واجراي آن‌ها در مكان‌هاي متفاوت با در نظر گرفتن پتانسيل زماني- جغرافيايي اجرا، و امكان بداهه‌پردازي، ساختار تئاتر را تبديل به ساختاري سيال كرده است.

9- دخالت تماشاگران واستفاده از آن‌ها در بازي كردن نقش‌ها

10- به جز دو نفر، تمام بازيگران اين تئاتر، نابازيگرند.

آگوستو بوال مي‌گويد: برخي به تئاتر مشغول‌اند، چون تئاتر حرفه، هنر و ذوق آنان است. اما همه‌ي مردان و زنان روي زمين تئاتري در خود دارند، يعني تئاتر، طبيعت دوم آنان است.

هر يك از ما درون خود يك بازيگر- يعني كسي كه نقش بازي مي‌كند- و يك تماشاگر يعني كسي كه نقش بازي شده را مي‌نگرد- دارد ما اين توانايي را داريم كه خود را در حين انجام كارها نگاه كنيم

ما فقط بازيگر و تماشاگر خود نيستيم، بلكه نمايشنامه‌نويسي هستيم كه متن خود را يعني آن بخش از گفتگو‌هاي صحنه‌هايي كه در آن قرارداريم را مي‌نويسد. صحنه‌آرايي هستيم كه لباس‌ها را بسته به مكاني كه در آن هستيم (خانه، محل كار، هنگام فراغت) انتخاب مي‌كنيم و نيز كارگرداني كه بازي‌هايمان را به صحنه مي‌آورد.2

----

حركت تجربي به سمت ريشه‌هاي غريزي تر تئاتر، در پيوند با نمايش خواست‌هاي زناني كه كمتر مجالي براي بيان خود يافته‌اند، هدف پس از اين كارگاه در دوره‌هاي بعدي است.

بي آنكه فراموش كنيم؛ تئاتر مسئول، نشانه‌‌ي جامعه‌اي ست كه نيمي از آن صداي نيمي ديگر را نمي‌شنوند.

----

پي‌ نوشت‌ها:

1- پيرامه توشار، تئاتر و اضطراب بشر، ترجمه‌ي افضل وثوقي، دفتر انتشارات راديوتلويزيون ملي ايران (سروش) ، چاپ دوم، تهران 1354 ، ص 13

2- آگوستوبوال، تئاتر مردم ستم‌ديده، ترجمه جواد ذوالفقاري و مريم قاسمي، مؤسسه فرهنگي هنري نوروز هنر، تهران، 1382 ، ص 237