به سایت لج ور خوش آمدید

LAJVAR

 

کارگران    کودکان     زنان    هنر و ادبیات     لطیفه    تصاویر     کامپیوتر     سایت های دیگر

اخبار روز از پیک ایران     اخبار سایت بی طرف     اخبار رادیو فردا   خارجی    آرشیو     صفحه نخست

 ______________________________________________________________

 

گزارش عملكرد سه ماههي نخست فعاليت كمپين يك ميليون امضاء

کمپين، خود دليل زندگي است

پروين اردلان

چهار شنبه 6 دسامبر 2006

از 5 شهريور 1385 که کمپين يک ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيضآميز در خيابان و در برابر درهاي بسته موسسه آموزشي رعد جوانه زد، حرکتي آغاز شده است که چون موجي بي وقفه پيش مي رود و در هر اوج و فرودي نه تنها بر توان و قدرت جنبش زنان مي افزايد، بلکه ريشه هاي اميد و آرزوهاي صدساله مان را با شاخ و برگ هاي پرطراوت و تازه اي که سر بر مي آورند عميق و قوي تر مي کند. در ميان شناخته شده هاي جنبش زنان که عمري را صرف دغدغه هاي حقوقي زنان کرده اند، ديدن افراد جديد، نيروهاي تازه، جوانان پرانرژي، اسامي ناآشنا و فعالان کثير و روز افزون، آن هم در کمتر از سه ماه باور پذير نيست. کمپين فال نيکي است که از رهاشدن پتانسيل هاي نهفته و نوشدن مستمر جنبش زنان و قدرت آن براي تغيير خبر مي دهد.

گرچه در 22 خرداد 1385 تجمع مسالمت آميز مان در اعتراض به قوانين تبعيضآميز در ميدان هفت تير به خشونت، دستگيري و بازجويي و احتمالا دادگاه هاي آتي کشيده شد، تا مانع از شنيدن صداي مان و جلب حمايت و حساسيت عمومي نسبت به خواسته هاي حق طلبانه و برابرخواهانهمان شود، اما از پا ننشستيم. ما به تجربه آموختهايم که براي برخورداري از حداقل فضاي ممکن، جز فضاسازي چاره ديگري نداريم چرا که مناسبات مردسالارانهدر جامعه ما همواره در روندي به کار مي آيد که دايره گسترده بي فضايي مان را وسيع و وسيع تر کند. بنابراين کوشيديم تا طرحي ديگر دراندازيم و همچنان با روشي مسالمت آميز و خياباني، اين بار همه فضا را دراختيار گيريم. از تجربه هاي خواهرانمان در مراکش براي بسيج عمومي در دفاع از حقوق زنان ايده گرفتيم. با توجه به شرايط و موقعيت حقوقي و تجربيات تبعيض آميزمان، به پشتوانه تجربيات گوناگون مان در حوزه زنان و با توجه به گوناگوني خواسته هاي حقوقي زنان، با همفکري، بحث و گفتگو در نشست هاي جمعي، مشورتهاي بسيار با حقوقدانان و ديگر فعالان حوزه زنان در تهران و شهرستان ها، طرح کمپين يک ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز را تهيه کرديم. (1)

رسيدن به اتفاق نظر در اين که کدام يک از قوانين را در کمپين بگنجانيم به آساني ممکن نبود، شايد اين از موهبت خان گسترده قوانين موجود ما براي زنان است که هر گوشه اش را دست بگذاري چون غده اي سر باز ميکند و بيرون مي ريزد. يکي حق طلاق را راهگشا مي داند ، آن ديگري ممنوعيت تعدد زوجات، يکي از سرپرستي فرزند ميگويد و ديگر از سهم الارث و.... بنابراين، هريک از ما متناسب با تجربياتمان در موقعيتهاي متنوع خانوادگي، اجتماعي، اقتصادي، قومي، جغرافيايي... اولويتبندي حقوقي خود را داشتيم که ممکن بود در نظر ديگري چندان در اولويت هم نباشد. چنين شد که تاکيد را بر تغيير کليه قوانين تبعيض آميز قرار داديم تا در نهايت "عقل جمعي" امضاءكنندگان "اولويت قانوني" را براي شروع درخواست تغيير قوانين به مجلس و ديگر مجامع برايمان مشخص كند و در مراحل بعدي به ياري حقوقدانان، لوايح مربوط به هريک از قوانين تبعيض آميز را بر مبناي "اولويتهاي قانوني"اي که يک ميليون امضا کننده در برگه هاي امضا مشخص کردهاند در نوبت کار قرار دهيم.

در اين کمپين با هدف اطلاعرساني و افزايش آگاهي براي تغيير سرنوشت حقوقي و اجتماعي خودمان و ديگر زنان جامعه مان، از روش جمع آوري امضا مدد گرفتيم تا از طريق گفتگوهاي "چهره به چهره" (2) با زنان و ارائه "دفترچه هاي تاثير قوانين بر زندگي زنان" (3) به آنان، با هر امضايي که از زني يا حتي مردي مي گيريم بحث و "خواسته تغيير" قوانين زنان را درشبکه هاي افقي و رو به گسترش، شهر به شهر، محله به محله، کوچه به کوچه، خانه به خانه و چهره به چهره دروني کرده و ويروس کنشگري را در رگ هاي توانمندمان مسري سازيم. در دفترچه هاي تاثير قوانين بر زندگي زنان، تبعيضاتي را که به واسطه قانون در قوانين ازدواج، طلاق ، حق ولايت بر فرزندان، چند همسري، سن مسئوليت کيفري، تابعيت، ديه ( نه قانون قصاص، كه با قانون دیه متفاوت بوده و از جنس دیگری است)، ارث ، شهادت ، قتل هاي ناموسي و قوانين كيفري ديگر بر زنان اعمال مي شود را به زبان ساده شرح داديم. علاوه براين کوشيديم تجربه هايمان را نيز در اين عرصه مکتوب کرده و انتشار دهيم تا "آگاهي جنسيتي درجريان" را از گردش نياندازيم و در هر گردشي حين عمل به ايده ها و يافته هاي نو و همچنين به اعضاي جديدتري براي "کارزاري به دور از خشونت" دست يابيم و در حوزه نظر به تحليل و نقد عملکرد خود بپردازيم و از تجربه، انديشه و نقد نخبگان و دلسوزان جنبش نيز مدد گيريم. بدين ترتيب کوشيديم با همه توان خود، پازل تقاضاي جمعي مان براي تغيير قوانين زن ستيز را با يک ميليون امضا شکل بخشيم.

و اکنون پس از گذشت سه ماه از آغاز کمپين يک ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز، چه توشه اي از اين تجربه داريم؟

صبوري در رسيدن به يک ميليون امضا

«چند تا امضا جمع کردهايد» ؟ این پرسشی است که از آغازشروع به کار کمپيين که حدود سه ماه از آن مي گذرد بيش از همه با آن رو به رو مي شويم.

در کشوري که بر اساس سرشماري اخير آمار جمعيتش از 70 ميليون گذشته است شايد جمع آوري يک ميليون امضا، کاري آسان به نظر آيد، اما در واقع چنين نيست و دشواری کار بیش از تصور ماست. طی سه ماه گذشته تعداد دواطلبان جمع آوری امضا افزایش یافته است و در حال حاضر حدود 300 داوطلب جمعآوري امضاء مشغول فعالیت هستند که اينكار بخشي از زندگیشان شده است اما این کافی نیست. دغدغهما افزایش اين میزان حداقل به 20 برابر است که بخشی هم سيال خواهند بود. يعني در هر مقطع سه ماهه بايد حداقل با 300 داوطلب جديد ارتباط بگيريم، آموزش دهيم، در آنها با توجه به سختي كار هويت‎‎يابي جمعی ايجاد کنیم تا آمادگی فعاليت در اين راه را بيابند و وقتی اين پروسه طی شد به جمعآوري امضاء روی بياورند تا بعد از آن امضاءهايی را كه به سختی جمع كردهاند به بخش مستندسازي بسپارند و... ما با يك گروه مشخص داوطلبان، نمی توانیم به حد نصاب یک ميليونی برسیم و بايد بهدنبال گسترش داوطلبان باشيم. از اينرو اين پروسه طولانيتر از آن است كه بهراستي بدانيم در دست هر يك از داوطلبان جمعآوري امضاء چه تعداد فرمهاي پر شده وجود دارد و اين كار در درازمدت امكانپذير است. در اين سه ماهه ما سعي كردهايم بدون هيچ نوع تجربهاي اين ساختار پيچيده و سيال را بدون هيچامكاناتي شكل دهيم، هرچند هنوز مشكلاتي در اين ميان وجود دارد.

اساس کار ما در كمپين، بر شناخت، ارتباط و آگاهي بخشي در بين خودمان و ديگران و در عين حال ايجاد اعتماد متقابل و زمينه سازي براي سازماندهي جمعي "خواستهي تغيير" است. جمع آوري امضا از اهداف ماست اما در حال حاضر انرژی بيشتر اعضا ضمن جمع آوري امضا، صرف ايجاد ارتباط و يافتن فضاهاي تجمع زنان می شود. آگاهيرساني پروسهاي دشوار است و اعضا به خوبي واقفند که تلاش دراين پروسه به مراتب دشوار تر از گرفتن امضاست و به همين دليل صبورتر از پرسش کنندگان مان هستند. در حال حاضر کمپين جدا از حاميانش، بيش از 80 عضو فعال در تهران و شهرستان ها دارد که در فعاليتي "چند وجهي" و گسترده در فقدان رسانهاي تبليغي و قدرتمند، به شناسايي ، ارتباط و جمع آوري امضا مي پردازند، و حين جمع آوري امضا، پتانسيل هاي جديدي براي اين حرکت کشف و جذب مي کنند. بنابراين تجربه اين حرکت چند وجهي، پروسه زماني جمع آوري امضا را طولانيتر ميکند و طبيعتا وضعيت ما را با مراکش که دولتي قدرتمند را حامي خود داشت متفاوت ميسازد و شايد زيبايي اين حرکت نيز در همين باشد.

در حال حاضر، جدا از امضاهاي اينترنتي (4) اعضاي کمپين پس از جمع آوري امضا، يا دريافت امضاها از داوطلبان جمع آوري امضا در تهران يا شهرستان ها و يا حتي خارج از ايران، آنها را به گروه مستندسازي تحويل ميدهند. گروه مستندسازي ضمن نگهداري آنها اطلاعات مربوط به امضاها (به جز اسم افراد) را براي انجام تحليل آماري وارد يک ديتابيس ميکند. همچنين از تمامي برگه هاي امضا، اسکن کامپيوتري تهيه کرده و در آرشيو مستندسازي نگهداري مي کند. به گفته اين گروه هنوز بسياري از داوطلبان برگه هاي امضايشان را تحويل اين گروه نداده اند و و بسياري نيز برگه هاي خود را تا به رقم قابل توجهي از نظر خودشان نرسد به اين گروه تحويل نميدهند. (باور نميكنيد اما برخي با خودشان قرار گذشته اند تا مثلا 200 امضاء جمع نكنند، امضاءهايشان را تحویل ندهند!) به همين دليل نمي توان در اين مدت کوتاه رقم درستي از امضاهاي جمع آوري شده ارائه داد. اما به طور کلي تجربه داوطلبان نشان داده که روند استقبال از کمپين و جمع آوري امضا به ويژه در شهرستان هايي که يا کارگاه برگزار شده يا شبکه هاي ارتباطي قوي دارند يا گروه هاي زنان درآنجا فعال عمل مي کنند، مانند تبريز و گرگان قابل ملاحظه بوده است، به طور مثال از تبريز تاکنون حدود 1200 امضا و در گرگان حدود 700 امضا فرستاده شده است. اما هنوز در شيراز و زنجان و اصفهان و يزد و همدان و كردستان دوستان درحال ساختن ساختارهايي متناسب با شهرشان هستند. یکی دیگر از نشانه های استقبال از کمپین دریافت امضاهای پستی به همراه نامه های دلگرم کننده از ایرانیان سراسر دنیاست که صدایمان را رساتر و دلمان را گرم تر می کند.

 

نيازسنجي حين عمل و شکل گيري گروه هاي جديد

کار درحيطه اي وسيع چون کمپين يک ميليون امضا، تا حدي نامتعارف و متفاوت است. نه مرز جغرافيايي براي امضا کنندگان دارد و نه فيلترهاي جداکننده بين آنها. به دليل گوناگوني و متکثر بودنش، ساختاري باز و سيال را مي طلبد تا حين آگاهي بخشي، فعاليت وخلاقيت را نيز بازتوليد کند. گروه هاي کاري کمپين يک ميليون امضا با چنين درکي از فعاليت جمعي شکل گرفتند، روابط عمومي، آموزش، مستندسازي، انتشارات، و سايت و گروه مالي نخستين گروه هاي کاري بودند اما در روند اجرا ضرورت تشکيل گروه هاي ديگر از جمله گروه داوطلبان مطرح شد: «ابتدا فکر مي کرديم گروه روابط عمومي بايد اين وظيفه را داشته باشد ولي از آنجايي که برقراري رابطه با داوطلبان به دليل يکي از اهداف خاص کمپين يعني گسترش کمپين به لايه هاي مختلف مردمي، از مهمترين مسائلي بود که کمپين با آن روبرو بود به اين نتيجه رسيديم که داوطلبان گروه خاص خود را مي طلبد.» (5)

بدين ترتيب گروه داوطلبان شکل گرفت تا داوطلباني را که براي جمع آوري امضا و همکاري با کمپين يک ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز به آن مي پيوندند سامان دهد، فعاليت هاي روابط عمومي نيز بيشتر بر معرفي کمپين به افراد و گروه ها متمرکز شد.

نمونه ديگر، مستند کردن تجربيات زنان بود که در حيطه وظايف گروه مستند سازي قرار داشت اما سايت کمپين، اختصاص بخشي در سايت را جدا از ثبت تجربيات در دفترچه هاي مستند سازي را ضروري دانست: « ارتباط چهره به چهره تجربه اي جديدو کمي سخت بود. فکرکرديم اختصاص بخشي به نام کوچه به کوچه در سايت و انعکاس اين تجربيات به ديگران، نه تنها سرعت دريافت تجربه هاي ديگران را بالا مي برد بلکه حتي تشويق به نوشتن و ثبت کردن هم مي کند و در عين حال کاري تکميلي براي مستند سازي است.» (6)

ضرورت تشکيل يک گروه يا تغييراتي از اين دست مي تواند از سوي مخاطبانمان و علاقه مندان کمپين نيز مطرح شود. مثلا يکي از شرکت کنندگان کارگاهي درکرج که از هنرمندان سينماست تشکيل گروه هنري را براي کمپين پيشنهاد داده است که قابل تامل است، چرا که مي توان از هنر به مثابه ابزاري براي ارتباط و ارتقاي آگاهي در کمپين بهره گرفت.

اکنون به تجربه دريافته ايم که در چنين ساختاري، گروه هاي کاري علاوه بر ارتباط هماهنگ با يکديگر بايد ناظر بر کار يکديگر هم بوده و در عين حال تعهد و تعلق جمعي را نسبت به فعاليت خود داشته باشند تا حرکتي را که آغاز شده تداوم بخشند. در حال حاضر، همچنان که حرکتمان پيش مي رود هم به ظرفيت بالاي کمپين در فراگيري و جذب طيف هاي جديد پي مي بريم و هم حين عمل نيازسنجي مي کنيم. اين کار را گروه داوطلبان با تشکيل جلسات پي گيري دنبال مي کند: «بعد از گذشت يک ماه از اولين کارگاه، به ترتيب داوطلبان شرکت کننده در هر دو کارگاه، به يک جلسه پيگيري دعوت مي شوند. در اين جلسات، داوطلبان کليه تجارب خود را در ماه گذشته در اختيار هم مي گذارند و چنانچه به دفترچه يا مطلب آموزشي نياز داشته باشند آنها را تحويل گرفته و امضاهايي که جمع آوري کرده اند را تحويل مي دهند. مستندات به گروه رسانه براي درج در سايت تحويل ميشود و از آنجا نيز به گروه مستندسازي ارجاع و تجربه ها به گروه آموزش براي به روز کردن کارگاه هاي آموزشي، منتقل خواهد شد. اين روند باعث مي شود تا هم از تجربيات همديگر استفاده کنيم و هم داوطلبان با کمپين در تماس بوده و بيشتر احساس تعلق به اين کار گروهي را داشته باشند. در هر جلسه پيگيري داوطلبان، يکي از افراد گروه آموزش هم دعوت مي شود تا تجربيات به صورت مستقيم منتقل شوند. سه جلسه متوالي نيز داوطلباني که کارگاه را گذرانده اند دعوت شدند تا در جريان تجربه هاي يکديگر قرار گيرند. اين جلسه ها بسيار جالب توجه بودند. چرا که داوطلبان با ديدن دوباره هم و بيان تجربه هاي خود تشويق به کار مي شدند. بخش "کوچه به کوچه" سايت کمپين نيز تبليغ مي شد تا داوطلبان به نوشتن تجربه هايشان روي آورند. اکنون اين گروه در پي آن است که تا حد امکان داوطلباني را از تهران و شهرهاي ديگر بيابد.» (7) سايت کمپين نيز به دليل نقشي که در اطلاع رساني دارد در تلاش است «با جذب و آموزش نيروهاي جديد در حوزه نوشتاري و معرفي آنها به ديگر گروه هاي کمپين» (8) از نزديک در جريان کار گروه ها قرار گرفته و به انعکاس فعالانه تر اين حرکت بپردازد.

 

آموزش و گسترش ارتباط در تهران و شهرستان ها

گزارش گروه هاي مختلف کاري از آغاز کار کمپين يک ميليون امضا تاکنون نشان مي دهد که اساس کار کمپين بيش از هرچيز آموزش و ايجاد ارتباط با لايه هاي گوناگون اجتماعي بوده و ارتباط هماهنگ وتنگاتنگ گروه ها با يکديگر بازدهي کار را افزايش داده است. تاکنون طبق گزارش گروه هاي آموزش و داوطلبان 9 هفته متوالي است که هفته اي يک تا سه کارگاه درتهران برگزار شده است: حدود 20 کارگاه براي دختران و 2 کارگاه براي پسران.

در کارگاه آموزشي، داوطلبان سه نوع آموزش می بینند: معرفي کليات طرح کمپين يک ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز، آموزش حقوقي (شامل توضيح مفاد مطرح شده در دفترچه هاي حقوقي و همچنين پاسخ به پرسش هاي شرکت کنندگان است)و آموزش چهره به چهره براي آشنايي با نحوه برخورد با زنان هنگام جمع آوري امضا. اين گروه ابتدا با 6 نفر کار خود را آغاز کرد، اما به تدريج با افزايش تعداد داوطلبان جمع آوري امضا و افزايش تعداد کارگاه هاو سمينارها در تهران و شهرستان ها گروه آموزش تعداد تسهيل گرانش را افزايش داد به طوري که هم اکنون 5 نفر در بخش حقوقي و 6 نفر در بخش معرفي کمپين و مهارت هاي ارتباطي مشغول به کار هستند. «بجز بخش حقوقي که حقوقدانان آموزش مي دهند داوطلبان علاقه به کار در گروه آموزش مي توانند در بخش آموزش فعال شوند. آنها در يک يا دو جلسه با نحوه کار آموزشگران قبلي آشنا مي شوند و در جلسات بعدي با نظارت آموزشگر قبلي، بخشي از کار آموزش را برعهده مي گيرند و در صورت آمادگي لازم براي اين کار، مواد آموزشي در اختيار آنها قرار مي گيرد تا از آن به بعد جلسات آموزشي را به تنهايي برگزار کنند.» (9) براي تشکيل کارگاه آموزشي تقريبا بيشتر گروه ها مشارکت دارند. اما هماهنگي و سازماندهي کارگاه بر عهده گروه داوطلبان است. جذب داوطلبان چه در داخل تهران و چه در شهرهاي ديگر، هماهنگي داوطلبان براي شرکت در کارگاه آموزشي که براي داوطلبان جديد هر هفته برگزار مي شود، پيدا کردن جا براي برگزاري کارگاه ها، هماهنگي با گروه آموزش براي برگزاري کارگاه ها و گروه انتشارات براي فرستادن مطالب آموزشي به کارگاه ها و گروه سايت براي پوشش خبري کارگاه از وظايف گروه داوطلبان است.

برگزاري کارگاه هايي آموزشي در شهرستان ها غالبا پس از آشنايي با کمپين و يک دوره جمع آوري امضا صورت مي گيرد. به عنوان مثال در گرگان پس از استقبال گروه هاي زنان از کمپين و فعاليت گروه مطالعات زنان اين منطقه در جمع آوري امضا، نياز به برگزاري کارگاه آموزشي احساس مي شود:«حين جمع آوري امضا سوالهاي امضا کنندگان زياد بود و همگي نيازمند ارتقاي آگاهي خود بودند و اين احساس بيشتر لمس مي شد که نيازمند آموزش هستند.» (10)

به ياري گروه داوطلبان و آموزش تاکنون چندين کارگاه در شهرستان برگزار شده است، کارگاه هايي در گرگان و همدان و يزد با هماهنگي گروه داوطلبان، کارگاه هايي در تبريز و کرج با هماهنگي گروه آموزش از جمله اين کارگاه هاست. در اين کمپين مردان عدالتخواه نه الزاما در نقش حاميان بلکه در نقش کنشگراني ظاهر مي شوند که با تشکيل گروه داوطلبان پسر و برگزاري کارگاه هاي آموزشي براي پسران به ارتقاي آگاهي مردان نسبت به تبعيضات قانوني عليه زنان ياري مي رسانند.

 

اطلاع رساني در بن بست هاي رسمي

در چهار راه هاي بن بستي که به رسانه هاي رسمي ممكلت ما براساس سياست حذفي يا مصلحت انديشي ختم مي شود، اطلاع رساني در دنياي مجازي به رغم فيلترينگ، موهبتي بزرگ است. راه اندازي سايت کمپين يک ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز، "تغيير براي برابري" از ابزارهاي موثرمان در اين عرصه بوده است که به همت گروه سايت کمپين تقريبا يک روز درميان با مطالب جديد به روز مي شود و به طور متوسط بین 800 تا 3 هزار بازدید کننده در روز دارد. این سایت تاکنون حدود 55 نوشته در قالب مقاله، گزارش، مصاحبه، تجربه در مورد کمپين، همچنين بيش از 10 متن ترجمه شده از مبارزات حقوقي زنان در کشورهايي چون مراکش، فلسطين، هند، تونس و..به همراه مواد آموزشي مورد استفاده در کارگاه هاي آموزشي، منبع خوبي براي اطلاع رساني از اين حرکت بزرگ را فراهم آورده است.

علاوه براين، سايت ها و وبلاگ هاي حامي کمپين، با قراردادن لوگوي کمپين در صفحه مجازيشان و همچنين انعکاس فعاليت هاي کمپين نقش عمده اي در شناساندن کمپين داشته اند. دراين ميان نقش راديو ها و سايت هاي خبري چون صداي آلمان، راديو فردا، راديو زمانه، برابري، اخبار روز، ادوارنيوز، گويا، عصرما، پیوند، ايران امروز، شهرزاد نیوز ، آوای زن، صبحانه، شهروند، کسوف، استکهلمیان، گزارشگران، روشنگری …,در انعکاس خبرها و همچنين مصاحبه با اعضا و حاميان کمپين در شناخته شدن کمپين و گسترش بحث حقوق زنان در جامعه تاثيرگذار بوده اند. علاوه بر اين حمايت هاي بين المللي و حقوق بشري از کمپين از سوي برندگان صلح نوبل، زنان برای حقوق بشر زنان (WWHR)، Women in Black ، Women’s Global Network for Reproductive Rights، Organization of Women’s Freedom in Iraq ،Women Citizens of Europe Network RCE) ، ..فمينيستهايي چون "ارونداتي روي"، اکتيويست و فمينيست هندي، يا دالايي لاما رهبر معنوی و مذهبی تبت، بتی ویلیامز (برنده جایزه نوبل و بنیان گذار جنبش صلح ایرلند شمالی)، دزموند توتو ( کاردینال آفریقای جنوبی)، اسکار آریاس (رییس جمهور کاستا ریکا)، جودی ویلیامز (برنده جایزه نوبل- آمریکا)، خوزه راموس هرتا (نخست وزیر تیمور شرقی) مایرید کاریگان مگویر (برنده جایزه نوبل- ایرلند شمالی)، ریگوبرت منچاتم (برنده جایزه صلح نوبل- گواتمالا) و آدولف پرز اسکوتیول (برنده جایزه نوبل- آرژانتین) صداي حقطلبانه مان را بهتدريج در جهان گسترش ميدهند.

 

مکان يابي در بي مکاني

شروع کار کمپين در پشت درهاي بسته، و سابقه پر تاريخ مان از عدم ارائه مجوز و مکان براي برگزاري برنامه هايمان از يک سو و کنشگري نهادي شده در هدف و روش کمپين، ما را برآن داشته است که از هر جا و مکاني براي معرفي، مخاطب يابي، جلب مخاطب و ايجاد حساسيت به حقوق زنان بهره بگيريم.

مساله اصلي کمپين پيدا کردن مکاني براي برگزاري سمينار ها و کارگاه هاي کمپين است، براي برگزاري کارگاه ها هيچ يک از گروه ها مکان ثابتي براي اين کار ندارند. بنابراين بيشتر کارگاه ها در خانه هاي داوطلبان برگزار مي شود. البته اين کار با مشکلاتي هم همراه هست «دربرخي موارد، برخي داوطلبان، به دليل آنکه مکان کارگاه، خانه است ونه محل يک سازمان، اعتماد نمي کنند تا در کارگاه حضور داشته باشند.» (11) در شهرستان ها نيز بيشتر داوطلبان نیز که فعالان ان جي او هاي شهر يا شهر هاي اطراف هستند و سابقه کار گروهي و اجتماعي دارند غالبا خانه هاي خودشان را در اختيار کارگاه قرار ميدهند.

برگزاري سمينارها در مکان هاي عمومي نيز به دليل سخت گيري در ارائه مجوز به گروه هاي زنان تاحدودي دشوار است. بعد از ممانعت از برگزاري اولين سمينار کمپين در موسسه رعد (12) تنها يک سمينار در زنجان با عنوان سمينار معرفي کمپين يک ميليون امضا براي تغيير قوانين زن ستيز (۱۱ آبان ۱۳۸۵) به همت سازمان غيردولتي ترانه و همکاري گروه روابط عمومي کمپين برگزار شد. (13)

با وجود اين و به رغم محدوديت هاي مکاني، درتلاشیم تا در عين جستجو و مکان يابي براي برگزاري سمينار فرصت هاي مکاني را هم از دست ندهیم. به عنوان نمونه بزرگداشت شهلا لاهيجي در موسسه پکا توسط "مرکز فرهنگي زنان" فرصت خوبي بود تا به معرفي کمپين و فعاليت هاي آن بپردازیم، (14) يا "نشست بررسي کنوانسيون منع هرگونه تبعيض عليه زنان" توسط يونيسف، موقعيت خوبي بود تا در جلسه پرسش و پاسخ از چگونگي روند شکل گيري کمپين و حرکت از پايين سخن بگويیم.(15) يا نشست گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسي ايران (۱۰ مهر ۱۳۸۵) و جلسه ماهانه جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست (۷ آبان ۱۳۸۵) موقعیت های مناسبی بودند تا فرصتي را براي شناسايي کمپين به گروه هاي ديگر تجربه کنیم(16). نشست سازمان غيردولتي "کنشگران داوطلب" با فعالان زن از ترکيه ، بلژيک و مراکش ( 29 آبان 1385) نيز موقعيتي را براي اعضاي کمپين فراهم کرد تا به معرفي کار و تبادل تجربيات شان بپردازند. (17)

 

کوچه به کوچه: تواناسازي و قدرت يابي

جمع آوري امضا از طريق ارتباط چهره به چهره هرچه بيشتر اعضا را در ايجاد ارتباط، قدرتمند و توانمند کرده و اعتماد به نفس آنها را افزايش داده است. انتقال اين تجربه در بخش مجزا و مستقلي با عنوان "کوچه به کوچه" و تشويق داوطلبان و ديگر علاقه مندان به مکتوب کردن تجربياتشان در انتقال اين حس به ديگر اعضا مدد رسانده است. اين احساس را در نوشته خديجه بعد از کارگاه تبريز مي بينيم که "روز به روز قوي تر " مي شود و "کمپين همه زندگي" اش مي شود ، يا نسيم "فائق شدن بر استرس ها " را مي آموزد و امضا گرفتن "انرژي اش را مضاعف " مي کند، يا چنان اعتقادي به ساچلي مي دهد که حاضر است با کسي که مسخره اش مي کند بحث کند، يا زهره را به اين نتيجه برساند که در کلاس هاي ورزش حتي در مجموعه هاي دولتي مي توان چهره هاي بي اعتنا را به امضا کردن و مشارکت در جمع آوري امضا واداشت، و دراقع خودباوري ما زنان را نسبت به توانايي خودمان افزايش داد. (18)

تجربيات کوچه به کوچه علاوه براين ما را به دنياي جديدي از زنان مي برد که پيشتر در همسايگي ، کوچه و خيابان ، مترو، اتوبوس و ..شايد حتي نمي ديديمشان اما اکنون مي شناسيمشان، ميتواند همان زني باشد که "امضاي ضربدري اش" را بر فرم نوشين ماندگار مي کند، يا در هيبت حراست عبوس دانشگاه فرزند طلاقش را به ياد مي آورد و اميد را و "لبخند يک ميليوني" اش را نثار مهرنوش مي کند، يا " 5 سال دوندگي اش را براي طلاق" در بيانيه کمپين مي بيند و اولين امضايش را بر برگه الناز ثبت مي کند، يا در گروه تئاتر ، پرده " فصل مشترک در قصه زندگي زنان " را براي نگار اجرا مي کند ، یا برای نسیم از شوهر 4 زنه اش می گوید، یا خوشحال است که با دادن امضایش به زهره "ممکن است دختران امروز سرنوشت مشابه" او را نداشته باشند، یا مانند ناهید "دل در گرو تغيير قوانين موجود" دارد و یا زن دست فروش هست که به دقت بیانیه را می خواند و با امضایش بهترین خاطره جمع آوری امضا را برای ترانه می سازد. (19)

تاکنون بيش از 20 نوشته از تجربيات کوچه به کوچه در سايت تغيير براي برابري منعکس شده و بيش از صدها روايت شفاهي از اين تجربيات در بين اعضا بازگو شده است که تلاش براي مکتوب کردن اين تجربيات يا از طريق برپايي کارگاه هاي نوشتن و آموزش و تشويق افراد به نوشتن اين تجربيات يا از طريق مصاحبه و تاريخ شفاهي در دست انجام است. درابتداي کار نيز کميته مستندسازي دفترچه هايي را براي ثبت تجارب اعضاي کمپين در بين اعضا و ديگر علاقه مندان به جمع آوري امضا، پخش کرد که هنوز جمع آوري نشده اند.

 

مستقل در تامين هزينه ها

کمپين يک ميليون امضا برخلاف بسياري از فعاليت هاي پروژه اي که طول عمر و مبناي حرکتشان متکي بر دارايي شان است، حساب مالي از پيش فرض شده اي ندارد بلکه كاري بزرگ است که قصد دريافت کمک هاي مالي از سازمان هاي دولتي و بينالمللي را نيز ندارد. با اين حساب تامين مخارج کمپين چگونه ممکن است؟

گروه مالي کمپين يک ميليون امضاء براي تغيير قوانين تبعيض آميز، از اول مرداد 85 کارش را آغاز کرد، سرمايه اوليه و تنخواه به صورت حق عضويت از طرف اعضاي اصلي کميته هاي کاري براي پيشبرد اهداف کمپين پرداخت شد. علاوه بر اين برخي از اعضا و علاقه مندان به کار کمپين نيز کمک هاي مالي خود را به اين کميته پرداخت کرده اند که فهرست اسامي کمک کنندگان از سوي گروه مالي اعلام خواهد شد. کليه کمک هاي مالي و حق عضويت ها در انحصار فعاليت هاي کمپين است و براي پيشبرد اهداف آن هزينه مي شود.

براي جمع آوري کمک هاي مالي، قبض هاي جمع آوري کمک هاي مالي به انضمام مهر کمپين از سوي گروه مالي دراختيار داوطلبان قرار داده مي شود تا هرگونه کمکي با هر مبلغي مستند باشد. براي هر وجوه دريافتي، قبض مخصوص کمپين نيز صادر مي شود.

تمام اعضاي پروژه در جمع آوري کمک هاي مالي شرکت فعال دارند و هزينه هاي انجام شده (هزينه اصلي، چاپ "دفترچه هاي تأثير قوانين بر زندگي زنان " است) كه تاکنون از طريق حق عضويت ها و کمک مالي اعضا تامين شده است.

بر اساس برآورد مالي گروه مالي کمپين، هزينهي كمپين در طول دو سال و با توجه به تيراژ جزوههاي حقوقي و آموزشي، به طور تقريبي حدود 50 ميليون تومان پيش بيني شده است که تأمين اين مبلغ، رقم بسيار بالايي براي اعضاي كمپين است. به همين دليل کميته مالي سعي دارد در آينده با برپايي جشن و کنسرت، بازارهاي گوناگون، نمايشگاه ها و... کمک مالي جمع آوري و پروژه را تأمين مالي کند.

براساس گزارش گروه مالي، تاکنون حدود 1 ميليون و 50 هزار تومان کمک و حق عضويت جمع آوري شده است که حدود 900 هزار تومان بابت هزينه چاپ و کاغذ و ملزومات پرداخت شده است. و اين غير از خرجهايي است كه اعضاي گروه كمپين براي مخارج سفر خود به شهرستانها متقبل ميشوند كه همه را از جيب خود ميپردازند. (20)

بنابراين کمپين نه تنها انرژي و زندگي داوطلبان و اعضاي خود را از آن خود ميكند بلكه آنان از جيب خود تاكنون هزينههاي آن را ذره، ذره و هر كس در حد توانايياش پرداخت كرده است. آنچه به اعضاي کمپين نيرو مي بخشد گسترش لايه به لايه آگاهي در زندگي روزمره زنان و مردان است، رشد هويت جمعي اعضا و انتشار آن در خود و ديگران است، آرماني است که اميد به تحقق آن نيرو بخش است و خود دليل زندگي است.

همانطور كه سعي كرديم در اين گزارش منتقل كنيم، کمپین یک میلیون امضا برای تفییر قوانین تبعیض آمیز، کاری بزرگ با پيچيدگي و دشواري های زیاد است، این دشواری ها با هر زن و مرد ايراني كه به آن بپيوندند و داوطلب كار در بخشي كوچكی از آن شوند بهتدريج كاهش خواهند یافت و آينده اميدواركنندهتري براي تغيير اين قوانين پيش رويمان خواهند گذاشت. براي اينكه بخشي از اين باريكه‎‎ي جوشاني كه در زندگي كنون جامعه جاري شده شويد و اين باريكه را به رودخانهاي هرچه جوشانتر و سرزندهتر تبديل كنيد

 

با ايميل forequality@gmail.com تماس بگيريد.

آذرماه 1385

 

پانوشت

 .1كليات طرح ”يك ميليون امضاء براي تغيير قوانين تبعيضآميز

http://www.we-change.org/spip.php?article .12

 .2جزوه آموزش چهره به چهره و گروهي

http://www.we-change.org/spip.php?article .83

 .3جزوه حقوقی: تاثیر قوانین بر زندگی زنان

http://www.we-change.org/spip.php?article .48

. 4بيانيه ”يك ميليون امضاء“ براي تغيير قوانين تبعيضآميز

http://www.we-change.org/spip.php?article. 11

International Support for Women’s Campaign

http://www.we-change.org/spip.php?article. 19

.5 7 و11. گزارش سه ماهه گروه داوطلبان (5شهریور یا 5 آذر 85)

 6و 8. گزارش سه ماهه گروه سایت (5شهریور یا 5 آذر 85)

. 9گزارش سه ماهه گروه آموزش (5شهریور یا 5 آذر 85)

. 10گزارش کارگاه آموزشی گرگان،«گرگان برای کمپین، کمپین برای گرگان»، ایمان مظفری

http://www.we-change.org/spip.php?article. 134

. 12كمپين يك ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز آغاز به كار كرد، محبوبه حسين زاده

http://www.we-change.org/spip.php?article. 24

. 13آغاز به كار كمپين يک ميليون امضاء درزنجان الناز ناطقی

http://www.we-change.org/spip.php?article. 143

شش كميته، يك دفتر و جذب ده ها نيروي تازه نفس، گام اول زنجاني ها، صفيه قره باغي

http://www.we-change.org/spip.php?article. 144

. 14شهلا لاهيجي از اولين حاميان كمپين ”يك ميليون امضاء“ / سارا لقماني / زنستان

http://herlandmag.net/issue 15/06,11,13,07,32,16

. 15كمپين يك ميليون امضا راهي براي سازماندهي نيروهاي اجتماعي، مریم حسین خواه

http://www.we-change.org/spip.php?article. 155

. 16گزارش سه ماه گروه روابط عمومی (5شهریور یا 5 آذر 85)

 .17دیدار اعضای کمپین یک میلیون امضاء با زنان فعال مراکش، ترکیه و بلژیک/ الناز ناطقی

http://www.we-change.org/spip.php?article. 161

18و19. برگرفته از نوشته های مندرج در بخش کوچه به کوچه سایت "تغییر برای برابری"

http://www.we-change.org/spip.php?article. 153

http://www.we-change.org/spip.php?article. 81

http://www.we-change.org/spip.php?article. 148

http://www.we-change.org/spip.php?article 77

http://www.we-change.org/spip.php?article 136

http://www.we-change.org/spip.php?article 150

http://www.we-change.org/spip.php?article 129

http://www.we-change.org/spip.php?article 102

http://www.we-change.org/spip.php?article 135

 20گزارش سه ماهه گروه مالی (5شهریور یا 5 آذر 85)

 

منبع: سایت تغییر برای برابری

http://we-change.org