به سایت لَج‌وَرخوش آمدید

LAJVAR

 

 

کارگران کودکان زنان هنر و ادبیات خارجی بهداشت و درمان لطیفه تصاویر کامپیوتر کلیپ و صدا سایت های دیگر خانه احزاب اخبار پیک ایران سایت بی طرف اخبار رادیو فردا آرشیو صفحه نخست
اسامی قربانیان کشتار  زندانیان سیاسی در سال 67

 ______________________________________________________________

2008-04-23

گفتگوی ناهید میرحاج با ناهید جعفری

ناهید جعفری: چرا نمی گویند برابر خواهی جرم است؟

 

ناهید جعفری فعال جنبش زنان وکمپین یک میلیون امضا و عضو مرکز فرهنگی زنان از جمله زنانی است که 13 اسفند سال گذشته در برابر دادگاه انقلاب به همراه 33 فعال زن دیگر بازداشت شد. او مورد ضرب و شتم پلیس نیز قرار گرفت و از نیروی انتظامی هم شکایت کرد اما هنوز پاسخی نگرفته است یا به عبارت دیگر ضاربی پیدا نشده است. گفتگوی کوتاه ناهید میرحاج را با او می خوانید:

 

چگونه از حکم تان مطلع شدید؟

روز یکشنبه اول اردیبهشت ساعت 10 صبح زنگ در به صدا درآمد و آقایی پرسید منزل خانم ناهید جعفری؟ پسرم پرسید شما؟ جوابی نشنید . آن آقا دو برگ کاغذ لای در گذاشت و رفت. من برای پرس و جو دم در رفتم ولی کسی را ندیدم کاغذ را برداشتم متوجه شدم که حکم دادگاه است. که این به نظرم کاری غیرقانونی آمد چرا که می بایست به وکیلم ابلاغ میشد نه به من.

 

در آن دو ورق کاغذ چه نوشته شده بود؟

حکم دادگاه انقلاب بود. نوشته بود "پرونده بزهکاری در حد اخلال در نظم و تجمع غیر قانونی محرز و مسلم است و مستنداً طبق ماده 618 قانون مجازات اسلامی نامبرده به شش ماه حبس با احتساب ایام بازداشت و 10 ضربه شلاق محکوم است که به دلیل شرایط خاص متهم این حکم به مدت دو سال معلق است" .) یعنی جرمم اخلال در نظم عمومی بوده وخوشبختانه در مورد اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور تبرئه شده ام.

 

اخلال در نظم عمومی را بر چه اساسی به شما وارد کرده است ؟

روز 13 اسفند 85 عده ای از دوستانم که فعالان جنبش زنان هستند در رابطه با تجمع 22 خرداد 85 به دادگاه احضار شده بودند. وقتی کسی را بازداشت می کنند خانواده ها معمولا پشت در دادگاه می ایستند و یا در پیاده روی رو به روی دادگاه منتظر می مانند. ما هم برای ان که مشکلی برای رفت و امد مردم ایجاد نکنیم در پیاده روی روبروی دادگاه منتظر آمدن دوستانمان ماندیم .با اعتراض ماموران مواجه شدیم که از آنجا برویم در صورتی که ایستادن در پیاده رو مانعی ندارد و به انها توضیح هم دادیم و قبول کردند. خب نشستیم اما این بار به ما حمله کردند و به سرعت ما را داخل مینی بوس ها هول دادند و دستگیرکردند.

 

تا آنجا که به یاد دارم شما در همان روز مضروب شدید درست است؟

بله، هنگامی که پلیس حمله کرد یکی از مأمورین که با باتوم به پاهای ما میزد موقع سوار کردن من به مینی¬بوس ضربه ای شدید به کمرم وارد کرد که باعث شد با صورت به داخل ماشین پرتاب شوم و در اثر این ضربه لثه هایم خونریزی کرد و دندانهایم لق شد و حتی تا مدتی از نظر شنوایی مشکل پیدا کرده بودم.

 

به بیمارستان منتقل شدید؟

نه. زنان دستگیر شده از مأمورین خواستند که مرا جلوی بیمارستانی پیاده کنند ولی آنها امتناع کردند و همان مأمور با صدای بلند میگفت: "جو سازی میکنه ببرینش". ما را به بازداشتگاه وزرا بردند و بعد از ساعتها به اوین منتقل کردند.

 

چند روز در بازداشت بودید و آیا به مراجع قانونی شکایتی کردید؟

پنج روز در بازداشت بودم و بعد از آزادی به دادسرای کارکنان دولت رفتم برای شکایت ولی آنها قبول نکردند و مرا به یکی از کلانتری ها فرستادند. با خانم شیرین عبادی و خانم نسرین ستوده مشورت کردم و آنها هم زحمت کشیدند وکالت مرا در این پرونده قبول کردند و شکایت نامه ای تنظیم و به کلانتری ارائه دادند که باعث شد کلانتری طی نامه ای مرا به پزشکی قانونی معرفی کند. جواب پزشکی قانونی را در پاکتی مهر شده به من دادند که به کلانتری بردم که در پرونده من موجود است . چهار شاهد خواستند که شاهدانم شهادت دادند به این ضرب و شتم. بعد از چند ماه که پرونده من در کلانتری بود و چندین بار مراجعه بالاخره یک روز برای شناسایی مرا به کلانتری خواستند بعد از دیدن سه آلبوم عکس های پرسنل آن کلانتری کسی را شناسایی نکردم بعد از آن پرونده را به فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ فرستادند که در آنجا پیگیری شود و ضارب را پیدا کنند ولی تا امروز که یک سال و حدودا دو ماه از شکایت من میگذرد این پرونده هنوز در دست بررسی است.

 

اعتراضی هم به حکم صادر شده دارید؟

بله . من حمایت کردن از دوستانم را اخلال در نظم عمومی نمیدانم. می بنید که مرتب فعالان زن را به حبس های تعلیقی محکوم می کنند و محکومیت تعلیقی یعنی دست به عصا راه برو تا کاری به کارت نداشته باشیم.یعنی جای جمع نشو، جایی نشین ، جایی نرو ، ... .من به این حکم اعتراض می کنم.

 

واکنش خانواده شما در مورد حکم شما چه بود؟

همسر و فرزندانم از آنجایی که فعالیت های برابری خواهانه و مدنی مرا جرم نمی دانند بسیار از صدور این حکم تعجب کردند. گفتند حمایت از دوستان هم مگر جرم است؟ واقعا نمی دانم به جای چنین اتهاماتی چرا نمی گویند که برابرخواهی و حق خواهی جرم است!

 

فکر می کنید چرا به شما و دو فعال دیگر تا کنون حکم شلاق هم داده اند؟

طبق این ماده قانونی، برای کسی که اخلال در نظم عمومی بکند، زندان و شلاق پیش بینی شده است. به نظرمن محکومیت هایی مثل شلاق چهره ی خشن قانون را نشان می دهد، و همین طور رعب انگیزی و تحقیر کنندگی آن را در برابر افکار عمومی. جالب هست هرکس که خبر حکم من را شنید واکنش نشان داد یعنی به جای اینکه مردم به خاطر این حکم مثلا نسبت به من بدبین شوند، به قضاوت دادگاه شک کردند.

 

سپاسگزارم

-----------------------------

منبع: سایت تغییر براب برابری

http://www.we-change.org