بازگشت به صفحه نخست

کــودک و کــار

بر گرفته از سایت اخبار روز   http://www.iran-chabar.de/1383/02/19/hasani830219.htm
 

ديدگاهی انسانگرايانه و اصولی، پيش از هر چيز نگران کودکان و آسيب هائی است که آنان به واسطه کار کردن و محروميت از حقوق اجتماعی خود دچار آن ها می شوند. اين ديدگاه تلاش دارد تا با بهره گيری از تمامی امکانات و ظرفيت های موجود، ابتدا امکان حمايت موثر و سريع از کودکان را فراهم کند و سپس زمينه های بازگشت تمامی کودکان به کلاس های درس و رفع بهره کشی و ستم از آنان را فراهم کند.
تشکل های مستقل کارگری به موجب تاکيدات مقاوله نامه 182، يکی از شرکای اجتماعی دولت برای چاره انديشی در باره کار کودکان می باشند و بر همين اساس معتقديم شکل گيری گروه هايی متشکل از سازمان های دولتی، تشکل های صنفی کارگری و کارفرمايی و NGO های حامی حقوق کودکان می تواند جمع موثر و راه گشايی در تغيير شرايط کودکان کار باشد.

قاسم حسنی

 

شنبه ١۹ ارديبهشت ١٣٨٣ – ٨ مه 2004

اخبار روز: متن زير، سخنرانی آقای قاسم حسنی، از فعالين باسابقه جنبش کارگری است که در مراسم روز جهانی کارگر در تهران که از سوی احيا کنندگان سنديکای مستقل کارگران در سالن ياقوت برگزار شد، صورت گرفته است.

 

امروزه ما در جهانی زندگی می کنيم که بيش از هر زمان، ضرورت سرمايه گذاری و برنامه ريزی در امر توسعه آموزش همگانی و توجه ويژه بر رعايت حقوق زنان و کودکان به عنوان شاخصه های اصلی توسعه پايدار احساس می شود. جهانی عادلانه تر تنها با آموزش، مشارکت، حضور، همفکری و مطالبه از سوی همه افراد جامعه می تواند تحقق يابد. و اين در حاليست که استفاده از کودکان در جنگ ها، قاچاق مواد مخدر، آزارهای جنسی، و تجارت کودکان در عرصه جهانی ابعاد غيرانسانی به خود گرفته است.
هر چند که به نظر می رسد که کشور ما از نظر استفاده غيراخلاقی از کودکان در مقايسه با بسياری از ديگر کشورها وضعيت نسبتآ بهتری دارد، اما چندان نمی توان به آن دلخوش کرد، زيرا که روند رو به رشد کار کودکان و گسترش پديده کودکان خيابانی می رود تا ابعاد نگران کننده ای به خود گيرد و چنانچه امروز از تمامی ظرفيت های اجتماعی موجود بهره نگيريم و چاره ای نينديشيم، فردا بسيار دير است.
به کارگيری کودکان در شرايط خطرناک و آسيب پذير و محروم نمودن آنان از آموزش، تحصيل، بازی، تفريح، محيط خانواد گی، موجب آسيب ديدن اعتماد به نفس، عزت نفس، اخلاقيات، سلامت و رشد کودکان می شود. در نگاه اول اگر چه بيشترين و اصلی ترين هزينه ها را اين کودکان می پردازند، اما پيامدهای ناشی از اين آسيب چشم انداز رشد و توسعه کشور را نيز تهديد می کند.
کار کودکان نه تنها پيامد فقر و بی عدالتی و نابسامانی است، بلکه خود مولد فقر و توسعه نيافتگی است. کودکانی که بدون هيچ و يا حداقل آموزش در معرض انواع بهره کشی قرار می گيرند، به بزرگسالانی بيسواد، بدون مهارت، آسيب ديده و عقب مانده از رشد اجتماعی و فرهنگی تبديل می شوند که هيچ چشم اندازی از شکستن حلقه فقری که در آن متولد شده اند، متصور نيست و علاوه بر آن کودکان آنان نيز شانس کمی برای برون رفت از اين حلقه شوم دارند. گويا که تقدير آنان چنين است که اين دور باطل تکرار و تکرار و تکرار شود.
آسيب های جسمانی، روانی، اخلاقی و اجتماعی ناشی از ساعات طولانی کار در شرايط دشوار و بعضا غيراخلاقی و غيرانسانی در مزارع، اسکله ها، بنادر، خيابانها، کوره پزخانه ها، شيشه گری، قالی بافی، رستوران ها، اتوبوس های بين شهری، محل تفکيک زباله ها، کارگاه های خياطی، کفاشی، شابلون زنی، و... بدون هيچگونه نظارت و يا حمايت در کنار بزرگسالانی که بعضا خود سرنوشتی چنينی داشته اند و خود در معرض انواع ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی بوده اند، گاهی چنان بر زندگی کودکان سايه می افکند که تا تمامی عمر آنرا احساس کرده و هرگز از کابوس آن خلاصی نخواهند داشت. پس از پيوستن ايران به پيمان نامه جهانی حقوق کودک و شکل گيری سازمان ها و نهادهای حقوق کودک در ايران، طی دو دهه اخير موضوع حقوق کودک و وضعيت کودکان خيابانی و کار به چالش کشيده شد. هر چند هنوز هيچگونه کار زير بنائی در اين زمينه صورت نپذيرفته است. ليکن چنانچه از ظرفيت های موجود به درستی استفاده شود، مباحث مطرح شده و فضای بوجود آمده می تواند راه گشای تغيير شرايط به نفع کودکان و بويژه کودکان کار شود. در ارتباط با کار کودکان در حال حاضر سه ديد گاه جود دارد.
1- ديدگاهی که بدون توجه به تعريف کار کودک که با ويژگی آسيب رسانی، بهره کشی و محروميت برای کودکان همراه است، تنها به صرف اينکه کار کودکان مانع از ورود خواهران و مادر کودک به عرصه کار می شود، کار کودکان را يک فرصت تلقی می کند.
2- ديدگاهی که همواره از بيرون به موضوع نگاه می کند و بيش از هر چيز نگران تفسيرهای بين المللی از کار کودکان و آنهم کار کودکان در خيابان می باشد. و در نتيجه به جای چاره انديشی اساسی همواره به دنبال جمع آوری گروهی و پاک کردن چهره شهر از حضور کودکان است، در حاليکه اين شيوه خود موجب آسيب های مضاعفی بر کودکان می شود.
3- ديدگاهی انسانگرا و اصولی که پيش از هر چيز نگران کودکان و آسيب هائی است که آنان به واسطه کار کردن و محروميت از حقوق اجتماعی خود دچار آن ها می شوند. اين ديد گاه تلاش دارد تا با بهره گيری از تمامی امکانات و ظرفيت های موجود، ابتدا امکان حمايت موثر و سريع از کودکان را فراهم کند و سپس زمينه های بازگشت تمامی کودکان به کلاس های درس و رفع بهره کشی و ستم از کودکان را فراهم کند. همانگونه که مشاهده می شود، ديدگاه های اول و دوم نگران چهره شهر و مقبوليت های ظاهری و غيرواقعی است. يکی از اقدماتی که دهه اخير صورت گرفته است، تدوين قوانين حمايتی در جهت تعريف سن مجاز کار کودکان و مکلف نمودن دولت ها و کارفرمايان در جلوگيری از کار کود کان است .
مقاوله نامه 138 (حداقل سن کار کودکان) مصوب 26 ژوئن 1973 و مقاوله نامه 182 (بدترين اشکال کار کودکان) مصوب ژوئن 1999 و همچنين پيمان نامه جهانی حقوق از اقدامات موثر بين المللی بوده است. بطور مثال ماده 32 پيمان نامه جهانی حقوق کودک، دولت های عضو را موظف نموده است با هرگونه سواستفاده و بهره کشی اقتصادی از کودکان مقابله نموده و زمينه های رشد ذهنی، جسمی، روانی، و اجتماعی تمام کودکان را فراهم کند. از ديگر قوانين ميتوان به ماده 79 قانون کار جمهوری اسلامی که صراحتا کار کودکان زير 15 سال را ممنوع نموده است، اشاره داشت، مواد 80 تا 83 همين قانون کودکان 15 تا 18 ساله را نوجوان تعريف کرده و استخدام آنها را منوط به رعايت پاره ای از نکات که مانع صدمه رسانی به آنان می شود، دانسته است. اما همانگونه که شاهديم، تدوين قوانين فوق اگر چه دارای دستاوردهای بزرگ در عرصه دفاع از حقوق کودکان می باشند، اما به دليل عدم فراهم نمودن پيش زمينه های لازم، قوانين موجود نه تنها موجب رفع ستم از کودکان نگشته بلکه به دليل کشش نان و اجبار به کار از طرف کود کان، موجب پيدايش کارگاههای زيرزمينی و جذب کودکان به اين کارگاهها گشته که اين خود موجب گشته تا کودکان کارگر از حداقل حقوق يک کارگر معمولی نظير ساعت کار، حداقل دستمزد و... نيز بی بهره باشند. پس به راستی چه ميتوان کرد؟ آيا برای حمايت از حقوق کودکان، از قوانين موجود که حاصل تلاش انسان های بسياری است، چشم پوشی کنيم؟ که اين خود حرکتی است ارتجاعی و بازگشت به عقب، يا اينکه شرايط موجود را بپذيريم؟ يقينا هيچکدام.
آنچه مسلم است بازگشت کودکان به کلاس درس و برخورداری تمامی آنها از حقوق اوليه خود حق مسلم آنهاست و به استناد همين قوانين موجود و قوانينی که لازم است در آينده تصويب گردد همواره بايستی بر ضرورت محو کار کودکان تاکيد ورزيد. ولی از آنجائيکه می دانيم در خوش بينانه ترين حالت رسيدن به آن مرحله نيازمند تلاش فراوان و اصلاح بسياری از سازو کارهای اجتماعيست، و به منظور پيش گيری از اتلاف وقت لازم است از تمامی ظرفيت های موجود اجتماعی به منظور حمايت سريع از کودکان کار و بهبود شرايط و کاهش لطمات آنان استفاده نمود .
اکنون که در آستانه روز جهانی کارگر هستيم، ضمن گرامی داشت ياد و خاطره تمامی جان باختگان راه برابری و عدالت و تبريک اين روز به تمامی کارگران جهان لازم می دانيم دست دوستی به طرف تمامی آنان دراز کرده و از آنان کمک بخواهيم چرا که کارگران به دلايل مختلف در عرصه حمايت از کودکان کار می توانند نقشی غيرقابل انکار و تاثير گذار ايفا نمايند.
1- بخش اعظم کارگران خود تمام دوران کود کی را کار کرده اند و بيش از همه با رنجهای اين دوران آشنا هستند.
2- بخش اعظم کودکان کار فرزندان زنان و مردان کارگری هستند که توجه به حقوق صنفی و تامين اجتماعی آنان می تواند موجب ارتقا سطح زندگی و بازگشت کودکانشان به کلاس درس شود.
3- کارگران بزرگسال در محيط کارگاهها بيشترين ساعات را در کنار کودکان کارگر هستند و می توانند در موقع لزوم از کودکان حمايت های بسزايی انجام دهند.
4- تشکل های مستقل کارگری نه تنها موجب ارتقا و سطح زندگی و توانمندی های کارگران می شوند بلکه می توانند تبديل به فضايی گردند که بحث ترويج حقوق کودک را در آن ها دنبال نمود .
5- تشکل های مستقل کارگری به موجب تاکيدات مقاوله نامه به توصيه نامه 182 يکی از شرکای اجتماعی دولت برای چاره انديشی در باره کار کودکان می باشند و بر همين اساس معتقديم شکل گيری سه جنبه ای متشکل از سازمان های دولتی، تشکل های صنفی کارگری و کارفرمايی و NGO های حامی حقوق کودکان می تواند جمع موثر و راه گشايی در تغيير شرايط کودکان کار باشد.

بازگشت به صفحه نخست