به سایت لج ور خوش آمدید

LAJVAR

 

کارگران    کودکان     زنان    هنر و ادبیات     لطیفه    تصاویر     کامپیوتر     سایت های دیگر

اخبار روز از پیک ایران     خلاصه اخبار رادیو فردا    خارجی     آرشیو      صفحه نخست

 ______________________________________________________________

نگاهی به ريشه ها و علل پيدايش پديده زنان خيابانی
نغمه های غم انگيز يک زندگی

برگرفته از سایت اخبار روز
 

نغمه غم انگيز اکثر اين زنان از همان سالهای اوليه کودکی و نوجوانی برايشان نواخته شده است، جايی که اين دختران از سوی پدر، برادر، دايی و ناپدری خود مورد سوء استفاده قرار گرفته اند، به عبارت ديگر برای اين گروه از زنان قبح برقراری رابطه جنسی غير متعارف مدتهاست که شکسته شده است!
يک جرم شناس در اين زمينه با بيان اينکه بيش از 60 درصد زنان خيابانی سوء استفاده جنسی را در کودکی تجربه کرده اند، می گويد: اين در حالی است که برآورد ها نشان می دهد که 70 درصد اين آزارها از سوی پدر يا ناپدری بر قربانيان اعمال می شود

یکشنبه ۶ ارديبهشت ١٣٨٣ – ٢۵ آوريل ٢٠٠۴
گروه اجتماعی خبرگزاری مهر - در يک روز بارانی با ديدن زنی کنار خيابان به قصد رساندن او جلوی پايش ترمز کردم، بدون گفتن مسير سوار شد... کمی از هوای بارانی و نبود تاکسی سخن گفت و اينکه چقدر عجله دارد، به انتهای بزرگراه رسيديم... از او عذر خواهی کردم و گفتم مسيرم متفاوت است. هنگام پياده شدن کارتی از کيف خود درآورد و گفت اگر دوست داشتم به منزلش بروم... و من درمانده و حيران از اين همه بدبختی که وجود او را در برگرفته، به علل و ريشه های اين بيچارگی می انديشم...!
اگر يک روز که از خانه خارج می شوی با دقت بيشتری به اطراف نگاه کنی شايد تو هم يکی از آنها را ببينی، هيچ فرق نمی کند که در کدام منطقه شهر باشی، آنها متعلق به طبقه خاصی نيستند، ظاهر بخصوصی هم ندارند، نبود آماری منطبق بر واقعيت از يکسو و مشاهده ملموس اين معضل اجتماعی در گوشه و کنار جامعه از سوی ديگر، نگرانی هايی را برای خانواده ها پديد آورده است، اما چرا چنين پديده ای به وجود می آيد و راه مبارزه با آن چيست؟
انحرافات اجتماعی به ويژه انحرافات زنان سلامت و امنيت روانی - اجتماعی و حتی سياسی و اقتصادی جامعه را تهديد می کند، از اين رو جامعه برای بقا و پايداری خود بايد تدابير خاصی به منظور جلوگيری از انحرافات زنان بزهکار و اقداماتی جهت بازپروری آنها اتخاذ کند که اين امر جز از طريق شناسايی عوامل زمينه ساز و تشديد کننده اين معضل اجتماعی امکان پذير نيست.
کارشناسان بر اين باورند که نحوه تربيت خانوادگی، بی بند وباری، گسترش وسايل ارتباط جمعی مانند ماهواره، بيکاری، شرايط اقتصادی، مهاجرت و شهرگرايی، اعتياد، فقر مادی، اعتماد بيجا، آزادی های حساب نشده و نامحدود و پايين بودن سطح آگاهی وبی سوادی از مهمترين عوامل موثر در بروز اين معضل اجتماعی در برخی از زنان است.
روسپيگری تنها متعلق به طبقه خاصی از جامعه نبوده و تحقيقات انجام شده نيز بيانگر اين واقعيت است که عليرغم دخيل بودن عامل فقر و تنگنای اقتصادی اما در مواردی روسپيگری در ميان زنان طبقه مرفه جامعه نيز ديده می شود.
زنان روسپی در طبقه بالا و مرفه جامعه اين کار را نه تنها وسيله ای برای ارضای خواسته های جنسی خويش می دانند بلکه آن را نشانه متمدن بودن نيز دانسته و حتی به آن افتخار هم می کنند، اما دليل عمده گرايش زنان طبقه پايين به خيابانی شدن اغلب از روی فقر اقتصادی و به منظور امرار معاش است که به هر حال در اين ميان عده ای سود جو و فرصت طلب نيز اين امر را وسيله ای برای استثمار اين زنان قرار داده و از اين طريق هستی آنها را به تباهی می کشانند.
برخی زنان به نشانه مقاومت و يا پاسخ به فقر به فحشا روی می آورند، اين زنان معمولا فاقد تحصيلات و مهارتهايی هستند که بتواند موفقيت آنها را در دستيابی به شغل مناسب تضمين کند، بيشتر آنها بی سوادند و يا تحصيلات بسيار کمی دارند. مهارتهای کم، تحصيلات اندک، امکانات محدود اشتغال و وجود شرايط منفی احتمال سوق دادن برخی زنان را به سمت انحرافاتی چون فحشا و مصرف مواد افزايش می دهد.

زنان خيابانی در ازدواج هم شانس نمی آورند!
مطالعات انجام شده بر روی زندگی برخی از زنان خيابانی بيانگر وضعيت به مراتب سخت تر زندگی اين زنان پس از ازدواج است، گويی تقدير اين زنان بر اين است که نه در خانه پدری روی خوشبختی را ببينند و نه در خانه همسر، به عبارت ساده تر اغلب اين زنان با الگوی پررنگتری از پدرانشان در خصوص فساد و انحرافات اجتماعی ازدواج می کنند.
در اينجا پيشانی اين گروه دختران با پيشينه خانوادگی آنها نقره داغ می شود و از اين رو برای آنها مفری برای رهايی و نفس کشيدن باقی نمی ماند. گويی تنگدستی، نکبت و فلاکت دست خود را در دست هم می گذارند تا بدبختی و درماندگی اين زنان را صدچندان کنند.
و بدين سان يکی از دردناکترين فصول زندگی اين زنان در گوشه خيابان ورق می خورد، اين زنان پس از مدتی تمام اميدها و آروزهايشان را دود می کنند تا تمام دردها و رنجهايشان را در چند لحظه هم آغوشی التيام بخشند.
در اينجا ذکر يافته های ناشی از تحقيقی در خصوص زنان خيابانی که توسط عضو هيات علمی دانشگاه علامه طباطبايی، بر روی 147 زن خيابانی مقيم مراکز بازپروری سازمان بهزيستی و يا مشغول به کار در خيابان و به منظور شناسايی عوامل زمينه ساز تن دادن اين زنان به روسپيگری، ابعاد مختلف زندگی خانوادگی، چگونگی ورود به اين کار و علل عدم بازگشت آنها صورت گرفته، تکان دهنده است.
دکتر شهين عليايی زند با اشاره به نحوه جمع آوری اين اطلاعات با توجه به خصوصيات روحی و روانی اين زنان می گويد: جلب اعتماد اين زنان نخستين قدم در ايجاد رابطه با اين زنان است و در اين راستا صداقت و احترام عناصر اصلی در برقراری ارتباط است از آنجا که اين زنان به دليل تعامل اجتماعی وسيعی که دارند مردم شناسان چيره ای هستند، بنابراين صداقت و احترام واقعی را به راحتی درک می کنند و چون اين زنان همواره شاهد نگاههای ملامت بار، سرزنش کننده و گاه کينه توزانه مردم به ويژه هم جنسان خود هستند، بنابر اين با درک احترام واقعی آنچه را که دارند در طبق اخلاص گذاشته پرده از زندگی دردناک خود بر می دارند.

88 درصد زنان خيابانی با مردان متاهل ازدواج می کنند
بيش از 80 درصد زنان خيابانی قبل از 17 سالگی و 7/43 درصدشان نيز قبل از 13 سال ازدواج می کنند و اين در حالی است که اين ازدواج با مردانی صورت می گيرد که 6/25 درصدشان قبلا لااقل يکبار و 3/8 درصدشان بيش از يکبار ازدواج کرده اند.
در اين ميان نکته حايز اهميت اين است که وقتی در دنيای امروزی که نهادها، سازمانها و روابط انسانی و خلاصه همه پديده های مطرح در زندگی انسانها پيچيده است لذا ورود به دنيای بزرگسالی کسب مهارتهای بسياری را می طلبد، وقتی 7/43 درصد اين زنان قبل از 13 سالگی و 88 درصدشان قبل از 17 سالگی ازدواج می کنند طبيعی است که جمع کثيری از آنها از ابتدايی ترين آموزش ها برای ورود به اين دنيای پيچيده بی بهره بمانند.
دکتر عليايی زند می گويد: ميزان سواد 23/78 درصد زنان خيابانی در حد راهنمايی و پايين تر است به عبارت ديگر اکثر اين زنان از ابتدايی ترين وسيله برای کسب درآمد مشروع يعنی سواد لازم بی بهره می مانند، همچنين يافته های ديگر نشان می دهد که اگر چه 6/40 درصد اين زنان با رضايت خود ازدواج کرده اند اما از آنجا که زندگی خانوادگی اغلب آنها قبل از ازداوج با معضلات فراوانی مواجه است، لذا برای بسياری از آنها ازدواج نوعی فرار از خانه محسوب می شود و نگاهی به ويژگی مردانی که اين دسته زنان با آنها ازدواج کرده اند اين باور را به ميزان قابل توجهی تقويت می کند.
يافته های ديگر اين تحقيق بيانگر اين مساله است که اگر چه ميزان سواد زنان روسپی به طور عادی کمتر از زنان عادی است اما بين ميزان سواد زنان روسپی و همسران آنها هماهنگی قابل توجهی وجود دارد به طوريکه تقريبا دو سوم همسران اين زنان مانند خودشان، در سطح راهنمايی و کمتر و در اين ميان 2/3 درصد نيز دارای تحصيلات دانشگاهی هستند.
دکتر عليايی زند اعتياد، بيکاری و گرايش به قاچاق مواد مخدر و ساير انحرافات اجتماعی را ويژگی اصلی همسران اين زنان عنوان کرده و اظهار می دارد: 78/15 درصد همسران اين زنان بيکار و 4/26 درصدشان به اعمال غيرقانونی مبادرت می ورزند، به عبارت ديگر 18/42 درصد همسران اين زنان فاقد درآمدند يا از طريق فعاليتهای غيرقانونی برای خود درآمد کسب می کنند، اما نکته تکان دهنده تر اينکه 5/10 درصد شوهران اين زنان کارمندان دولت هستند يعنی افرادی که با کاغذ و قلم و ابزار فرهنگ سروکار داشته و علی القائده بايد از حداقل درآمدی برای امرار معاش برخوردار باشند!

جرم و جنايت برای والدين اين زنان کاملا عادی است!
دکتر عليايی زند با بيان اينکه 5/37 درصد اين زنان دوران کودکی و نوجوانی خود را بدون حضور توام پدر و مادر طی کرده اند، می افزايد: برای نزديک به 40 درصد پدران زنان خيابانی و 7/13 درصد مادران آنها جرايم و انحرافات اجتماعی روال زندگی بوده است و اين در حالی است که 28 درصد پدران و 9/6 درصد از مادران در اين خانواده ها با مواد مخدر سروکار نزديکی داشته اند.

13 سالگی، آغاز ورود به دنيای روسپيگری
اگرچه 5/58 درصد اين زنان از طريق دوستانشان با مساله تن فروشی آشنا شده اند اما چنين رويدادی به دور از انتظار نيست زيرا برای 62 درصد از آنها 13 تا 20 سالگی آغاز سن ورود به روسپيگری بوده است، اما ورود 8/21 درصد اين زنان به اين دنيا از طريق نزديکترين افراد خانواده يعنی پدر و مادر و 2/12 درصد نيز از طريق همسرانشان بوده است اما مصيبت به همينجا پايان نمی پذيرد زيرا اين زنان علاوه بر تن فروشی به دنيای مواد مخدر نيز پا گذارده اند.
اين روانشناس با بيان اينکه تنها 32 درصد زنان خيابانی فقط سيگار مصرف کرده و دو سوم بقيه يا پيش از روسپيگری به اعتياد روی آورده اند و يا بعد از آن، اظهار می دارد: و به اين ترتيب بيشتر روسپيان معتاد در آغاز به تشويق و يا اجبار خانواده به ويژه همسرانشان به قاچاق مواد مخدر روی می آورند و آنگاه خود به سمت مصرف مواد کشيده می شوند البته بيشتر مردانی که زنان خود را به قاچاق مواد مخدر واداشته اند، دست آنها را در دست مردان ديگر گذارده اند و در واقع اين ازدواج با چنين هدفی پا گرفته است.

زندگی مشترک ناموفق
دکتر عليايی زند با بيان اينکه تنها 9 درصد اين زنان به زندگی مشترک خود ادامه می دهند، اظهار می دارد: 50 درصد اين زنان در همان دو سال اول با زندگی مشترک وداع می کنند و اين در حالی است که 2/75 درصد اين زنان در طول زندگی مشترک نياز به مهر و محبت را با تمام وجود له له می زنند و 70 درصدشان نيز در زندگی مشترک خود قربانی ضرب و شتم و پرخاشگری همسرشان هستند.
اما نغمه غم انگيز اکثر اين زنان از همان سالهای اوليه کودکی و نوجوانی برايشان نواخته شده است، جايی که اين دختران از سوی پدر، برادر، دايی و ناپدری خود مورد سوء استفاده قرار گرفته اند، به عبارت ديگر برای اين گروه از زنان قبح برقراری رابطه جنسی غير متعارف مدتهاست که شکسته شده است!
يک جرم شناس در اين زمينه با بيان اينکه بيش از 60 درصد زنان خيابانی سوء استفاده جنسی را در کودکی تجربه کرده اند، می گويد: اين در حالی است که برآورد ها نشان می دهد که 70 درصد اين آزارها از سوی پدر يا ناپدری بر قربانيان اعمال می شود.
دکتر شهلا معظمی می گويد: مطالعات صورت گرفته بر روی روسپيان نوجوان، دختران بزهکار، معتادان و نوجوانانی که از خانه گريخته اند، بيانگر واقعيت تلخ اعمال سوء رفتارهای جنسی در دوره کودکی است.
وی می افزايد: تاثير سوء رفتارهای جنسی بر روی دختران در طولانی مدت به بی مبالاتی جنسی، فرار از خانه، لاابالی گری گرايش به سرقت و ايجاد اضطراب مبدل شده و گاهی نيز ممکن است بدون اثر نامطلوب باشد که در اين صورت اغلب اين دختران در آينده با اشخاص مسن تر از خود ازدواج می کنند.
استاديار دانشگاه حقوق و علوم سياسی دانشگاه تهران سوء استفاده جنسی را رايج ترين عنصر مشترک در ميان دختران فراری از خانه عنوان کرده و اظهار می کند: بسياری از زنان جوانی که در خيابانها پرسه می زنند قربانی سوء استفاده جنسی خانواده هايشان هستند آنها پس از فرار از خانه برای تامين غذا، لباس و سرپناه مجبور به برقراری رابطه نامشروع می شوند، به طوريکه سابقه آزارهای جنسی در کودکی بر بی خانمانی، اعتياد و جرم و جنايت و احتمال خودکشی در خيابانی شدن آنها نقش مستقيمی دارد.
اما در اين ميان شنيدن سخن يک مسوول در سازمان بهزيستی در خصوص معضل زنان خيابانی نيز خالی از لطف نيست جايی که به گفته مسوولين تا سال پيش تعداد زنان خيابانی کشور حدود 4 هزار عنوان می شد در حاليکه اين آمار همچنان رو به افزايش است گويی تمام اقدامات مسوولين و کارشناسان برای کنترل وضعيت موجود بی نتيجه بوده و رو به روز بر دامنه اين معضل اجتماعی افزوده می شود.

آمار زنان خيابانی سالانه 15 درصد افزايش می يابد
مدير کل دفتر آسيب ديدگان اجتماعی سازمان بهزيستی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهربا بيان اين مطلب می گويد: همانطور که آمار آسيب های اجتماعی سالانه با رشد 15 درصدی مواجه می شود، رشد 15 درصدی زنان خيابانی هم دور از انتظار نيست.
دکتر سيد هادی معتمدی می افزايد: طی 9 ماهه سال 82 بيش از 1 هزار و 300 زن خيابانی در سطح کشور جمع آوری شده اند که نيمی از اين زنان در مراکز نگهداری بستری و نيمی ديگر نيز به صورت سرپايی مداوا شده اند.
دکتر معتمدی به وجود 17 مرکز نگهداری زنان آسيب ديده در کل کشور اشاره کرده و اظهار می دارد: اين زنان پس از ارجاع به اين مراکز 3 هفته در قرنطينه هستند و پس از انجام معاينات پزشکی و اقدامات اوليه به مدت 6 ماه تا 1 سال ضمن نگهداری موقت، در کارگاههای حرفه آموزی مشغول به کار شده و توانمند می شوند.

50 درصد زنان خيابانی دوباره به خيابان برمی گردند!
وی در ادامه با بيان اينکه 50 درصد اين زنان پس ازبازپروری دوباره به خيابان باز می گردند، اظهار می دارد: متاسفانه عليرغم اقداماتی که به منظور نگهداری و توانمند سازی اين زنان صورت می گيرد، نيمی از اين زنان پس از بازپروری دوباره به خيابانها باز می گردند و اين در حالی است که به همين مقدار نيز افراد جديد و کم سن سال به اين چرخه وارد می شوند.
مدير کل دفتر آسيب ديدگان بهزيستی به بودجه 150 ميليون تومانی اين دفتر در سال جاری و به منظور ساماندهی زنان خيابانی اشاره کرده و تصريح می کند: بحث ايجاد اشتغال و توانمند سازی اين زنان به خصوص برای جلوگيری از بازگشت مجدد به خيابان، طرحهای در دست بررسی اين دفتر در سال جاری است.
دکتر معتمدی در ادامه تصريح می کند: کمبود بودجه هم در زمينه پيشگيری و هم در زمينه کنترل آسيب های اجتماعی موجب شده تا آسيب های اجتماعی هر ساله از روند رو به رشدی برخوردار باشد چراکه بودجه فعلی يک دهم مبلغ مورد نياز برای کنترل آسيب های اجتماعی هم نبوده و برای جلوگيری از رشد آسيب ها به 10 برابر بودجه فعلی نياز است.
و سرانجام در پايان اين گزارش توصيف ضربه روسپيگری و پيامدهای آن از زبان يک دختر چهارده ساله خيابانی قابل تامل است: "احساس می کنی يک تکه گوشت هستی، ريز ريز شده و به زور تکه های وجودت در کنار هم نگه داشته شده است، در عمق وجودت بيچاره ای، از خودت متنفری از همه زندگی و از همه چيزهايی که مال تو بود و حالا ديگر صاحبش نيستی، ديگر نمی توانی با چهره ات در آئينه رو برو شوی چون تمام روحت را فروخته ای!"