دولت، کارگزار سرمایه‌داران

آن‌چه عده‌ای اقتدار جمهوری اسلامی می‌نامند در واقع همین اقتدار در اجرای نئولیبرالیسم بدون هراس از مبادرت به هر میزان از سرکوب و کشتار است. ….

—————————————————————–

دولت، کارگزار سرمایه‌داران

دولت در نظام سرمایه‌داری چیزی نیست مگر کارگزار سرمایه‌داران. دولت‌ها ولو با شعارهای به‌ظاهر متمایز در هنگام رقابت‌های انتخاباتی دست‌چین شده‌ی بورژواها و صاحبان منافع اقتصادی عظیم هستند. دولت در ایران نه تنها از این قاعده مستثنی نیست بلکه به علت محوریتِ نفت به عنوان مهم‌ترین عامل تولید درآمد، به مافیایی‌ترین وجهی درآمدهای عمومی را میان باندهای بورژوازی توزیع می‌کند و خرده‌ریزی را در قالب یارانه‌های نقدی بین اکثریت جمعیت کشور توزیع می‌کند.

وزیر نفت در دولت که سکان‌دار مهم‌ترین منبع درآمد ملی است دست روی یکی از محورترین‌ترین وجوه اندیشه مارکسیستی می‌گذارد و نه تنها کارگران را مهم‌ترین نیروی تولید ثروت ارزیابی نمی‌کند بلکه به خام‌دستانه‌ترین شکل ممکن “کارآفرینان” را موتور محرک جامعه جا می‌زند. او که از ابتدای استقرار ضدانقلاب تا کنون چه در مقام وزیر جهاد سازندگی و چه در مقام وزیر نفت از کلیدی‌ترین مهره‌های کنترل ثروت ملی به نفع طبقه‌ی حاکم بوده است گمان می‌کند با تعویض لوکوموتیوران تحولات اجتماعی از طبقه‌ی کارگر به کارآفرین (اسم رمز سرمایه‌داران) پنبه‌ی ده‌ها سال پراتیک انقلابی را زده است. زنگنه خود به‌عنوان کارآفرین سه سال در هیئت مدیره‌ی هپکو اراک فعال بود و سنگ‌بنای زوال این شرکت را گذاشت.

دیگر دوستان “کارآفرین  او نیز از نیشکر هفت تپه تا کنتورسازی قزوین، از آزمایش تا صنایع نساجی ایران … را به طور کامل نابود و صدها هزار کارگر را آواره و از هست و نیست ساقط کردند.

در واقع نئولیبرالیسم هار در جمهوری اسلامی از طریق خرد کردن طبقه‌ کارگر به‌عنوان نیروی تولید و نابود کردن هر قسم از اتحادیه و سندیکای کارگری است که می‌تواند وقیحانه در دوربین تلویزیونی نگاه کند و شرکای غارتگر و فاسد خود را عامل تولید ثروت بماند:
ثروتی که در ده‌ها سازمان و بنیاد تحت امر خامنه‌ای، بهشت‌های مالیاتی، بورس‌بازی و … دپو و یا بالکل از گردش مالی اقتصاد ایران خارج شده‌ است.
در تشکیلات تولیدی همان وزراتخانه‌ای که زنگه ریاست آن را به عهده دارد، ده‌ها هزار کارگر در سخت‌ترین شرایط در حال بیرون کشیدن نفت و گاز یا تولید محصولات پتروشیمی هستند و اگر تنها یک روز دست از کار بکشند زنگه و شرکای غارتگر وی معنای از ریل خارج کردن لوکوموتیو غارت را می‌فهمند.

چهل و دو سال تلاش شبانه روزی دستگاه‌های امنیتی برای سرکوب تشکل‌های کارگری و منادیان عدالت و برابری باعث می‌شود که زنگنه و امثال او با خیال راحت و اعتماد به نفس به طبقه‌ی کارگر دهن‌کجی کنند: همان طبقه‌ای که برپا کردن اعتصاب در همین صنایع نفتی کمر رژیم پهلوی را شکست.
انباشت به مدد غارت تنها با استعانت از سرکوب بی‌وقفه و لت و پار کردن تمام و کمال چپ و فعالین_کارگری تسهیل شده است.
سیاست عدم استفاده از نیروی کار بومی، به تباهی کشاندن طبقه‌ی کارگر خوزستان و استقاده از نیروی کار سایر استان‌ها در صنایع نفت و گاز از دیگر سیاست‌های ضدکارگری جمهوری اسلامی برای کاهش احتمال متشکل شدن کارگران نفت و استمرار چرخه‌ی غارت است.
حتی در سرزمین‌هایی که مولود نظری و مهد اجرای اولین آزمایشات نئولیبرالی بوده‌اند، سیاستمدار در سطح وزیر رسمی یک دولت جرات چنین حمله و توهین شنیعی به طبقه‌ی کارگر را ندارد. سیاست یک بام و دو هوای قدرت بزرگ در مواجهه با جمهوری اسلامی را نیز از همین زاویه می‌توان بررسی کرد.

آن‌ها از حیث استقرار یکی از وحشی‌ترین نمونه‌های سرمایه‌داری در تاریخ در قلب خاورمیانه خاطر جمع شده‌‌اند و هر آن‌چه از حیث حقوق بشر و … می‌گویند مطلقا جنبه‌ی نمایشی دارد. جاذبه‌ی بازار ایران و متعاقبا صدور همین شکل از نئولیبرالیسمِ هار به‌قدری‌ست که چین و روسیه حتی زحمت لفاظی با حقوق بشر را هم به خود ندهند و سرمایه‌داران آمریکا و اتحادیه‌ی اروپا برای رسیدن به این بازار له‌له بزنند.

آن‌چه عده‌ای اقتدار جمهوری اسلامی می‌نامند در واقع همین اقتدار در اجرای نئولیبرالیسم بدون هراس از مبادرت به هر میزان از سرکوب و کشتار است.

متن از گروه نویسندگان #سرخط
https://t.me/SarKhatism

—————————————————-

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.