زلزلهی سیسخت و ضرورت مشارکت جمعی
اگر برای طرف سرمایهدار، حوادث طبیعی نیز دستمایهی کسب سود از طریق وامدهی با بهرهی بالا یا ساخت و ساز برای به جیب زدن سود میشود برای ما نیز میتواند ساحتی برای مشقِ شورا و تشکیل سازمانهای مردمی باشد. ….
———————————————————-
زلزلهی سیسخت و ضرورت مشارکت جمعی
کسانی که منازلشان دچار آسیب شدید شده شب سرد را در چادر و اتومبیل میگذارند و خبری از کمکهای فوری نیست.
یادمان نرود که زلزلهزدگان سرپل ذهاب پس از دو سال کماکان در چادر و کانکس زندگی میکنند و حکومت هیچ اهمیتی به زندگی از دست رفتهی آنان نمیدهد. این در حالیست که دولت موظف است پس از ویرانی سرپناه مردم در اثر بلایای طبیعی فورا دست به کار ساخت مسکن شود.
در جریان سیل گلستان و اهواز شوراهای مردمی توانستند به میزان قابل توجهی خلا حکومت بیکفایت و فاسد را جبران کنند گرچه بسیاری از آنها تنها به دلیل مشارکت و تشویق به ایجاد شبکههای مردمی امداد با پروندهسازیهای امنیتی مواجه شدند ولی نشان دادند که بسیجِ از پائین مهمترین بدیلِ خیریهگری و نمایشهای حکومتی است.
در شرایط بسیار دشوار اقتصادی و غیاب کامل نهادهای حمایتی وظیفهی ماست که شبکههایی را برای یاری به آسیبدیدگان ایجاد کنیم. کافیست همین حالا که این پست را میخوانید به کسانی فکر کنید که تا بیست و چهار ساعت سرپناهی داشتند که ماحصل سالهای طولانی کار و زحمت بوده است و حالا باید در سرمای استخوانسوز به کاشانهی از دست رفتهی خود چشم بدوزند.
با دوستانتان همفکری کنید و با ایجاد صندوقهای مالی هر چند کوچک، راههایی را بیابید که بتوانید کمکهای خود را بدون اتصال به واسطههای فرصتطلب و کاسبهای فاجعه به دست مردم آسیبدیده برسانید. شبکههای مشارکت اجتماعی از آسمان نازل نمیشوند بلکه از دل همین تمرینهای کوچک و گام و به گام تقویت شده و به مرور به آلترناتیو سیاسی و اجتماعی تبدیل میگردند.
اگر برای طرف سرمایهدار، حوادث طبیعی نیز دستمایهی کسب سود از طریق وامدهی با بهرهی بالا یا ساخت و ساز برای به جیب زدن سود میشود برای ما نیز میتواند ساحتی برای مشقِ شورا و تشکیل سازمانهای مردمی باشد.
اجازه ندهیم که خواهران و برادرانمان به حال خود رها شوند و غارتگران به مدد زلزله و سیل و … بیش از پیش خردشان کنند.از این منظر، صحبت بر سر صندوقهای مالی محلی، نه در مقام «تسهیلگر اقتصادی نهادهای ذیربط» که خود به عنوان اهرمی مردمی با چشماندازی رو به بازیابی مفهوم شورا و کارکردهای آن بهمیان میآید. برای برشماری ردیف چپاولها، نعمت دانستن سیلها/ زلزلهها و مجموع ویرانیهای ساختاری و استقرار در شرایط بحرانی که نه «بلایای طبیعی» که از قضا کاملا «سیاسی» است، میتوان به موارد اخیر ۹۶ تا بهمن ۹۹ اشاره کرد.
سامانهی مدیریت بحران کشور، دولت، شهرداریها و فرمانداریها و انچه که تحت عنوان شوراهای اسلامی شهر و روستا یاد میشود، همگی با همکاری مافیای اقتصادی سپاه پاسداران، به کسب سود حداکثری از فروش پتوها، چادرها و مواد غذاییای پرداختند که پیشتر توسط مردم دیگر شهرها با واسطههای اعلام شده از سمت حاکمیت به مناطق مورد آسیب، ارسال شده بود.
در حقیقت، هدف از صندوقهای مالی هرچند کوچک، با صحبت بر سر کانالیزه کردن امدادهای مردمی متفاوت است. این سازماندهی پیشتر از طریق عدم اعتماد مردم به شماره حسابهای درج شده توسط دولت و سازمانهای وابسته و یا تجمیع و واریز میلیاردی پول به حساب صادق زیباکلام نیز صورت گرفته است، که البته نتیجهی آن چیزی جز انحصاریسازی این سرمایه توسط مهرهی دیگری از دوگانهی اطلاحطلب/اصولگرا و یا دپوی سرمایه به شیوهی سپاه پاسداران نبوده است.
با برشمردن تمامی این موارد، میتوان گفت که ایجاد صندوقهای مالی کوچک، نوعی تمرین گفتگوی از خود و در دل خود برای طبقهای است که به سیاسیترین وجه ممکن، توان چانهزنی و حق مشارکت وی در وجوه مختلف زندگی و بخشهای اقتصادی و اجتماعی از او و جمعیت کثیرش سلب شده است.
اگر افق دید سیاسی و ضرورت مشارکت در حق تعیین سرنوشت واجد اهمیت است، بازیابی تجارب تاریخی شوراهای مردمی، کمیتههای محلی و مبحث تعاونیهای کارگری، میبایست پیشدرآمد آن باشد.
مارکس در ارتباط با ضرورت وجود تعاونیها در گزارش شورای مرکزی انترناسیونال (۱۸۸۶) گفته است: «ما جنبش تعاونی را به عنوان یکی از نیروهای متحول گردانندهی جامعهی حاضر، جامعهای که بر آشتیناپذیری طبقاتی بنا شده، بهرسمیت میشناسیم. قابلیت عظیم تعاونیها این است که در پراتیک، میتوانند نشان دهند که نظام مستبد و فلاکتبار کنونی را میتوان نابود و مجموع تعاونیهای تولیدکنندگان برابر را مقابل آن قرار داد».
———-
متن از گروه نویسندگان #سرخط
https://t.me/SarKhatism
—————————————————————–
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.