پرسش از «هنرمندان» دستپرورده و سفارشیساز: خون خوشمزه است؟
به تازگی بخشی از یک مصاحبهی وزیر وزارت ترور و شکنجه و جاسوسی ایران، موسوم به وزارت اطلاعات پخش شده که در آن نام تعدادی فیلم و سریال را به عنوان رزومهی کاری وزارت اطلاعات ذکر میکند: روباه به کارگردانی بهروز افخمی، ماجرای نیمروز به کارگردانی محمدحسین مهدویان، سیانور به کارگردانی بهروز شعیبی، امکان مینا به کارگردانی کمال تبریزی، روز صفر به کارگردانی سعید ملکان، شبی که ماه کامل شد به کارگردانی نرگس آبیار و سریالهای پازل به کارگردانی ابراهیم شیبانی، رویایی که تعبیر وارونه شد به کارگردانی فریدون جیرانی، سارق روح به کارگردانی احمد معظمی و خانهی امن از همین کارگردان. ….
———————————————————
پرسش از «هنرمندان» دستپرورده و سفارشیساز: خون خوشمزه است؟
به تازگی بخشی از یک مصاحبهی وزیر وزارت ترور و شکنجه و جاسوسی ایران، موسوم به وزارت اطلاعات پخش شده که در آن نام تعدادی فیلم و سریال را به عنوان رزومهی کاری وزارت اطلاعات ذکر میکند: روباه به کارگردانی بهروز افخمی، ماجرای نیمروز به کارگردانی محمدحسین مهدویان، سیانور به کارگردانی بهروز شعیبی، امکان مینا به کارگردانی کمال تبریزی، روز صفر به کارگردانی سعید ملکان، شبی که ماه کامل شد به کارگردانی نرگس آبیار و سریالهای پازل به کارگردانی ابراهیم شیبانی، رویایی که تعبیر وارونه شد به کارگردانی فریدون جیرانی، سارق روح به کارگردانی احمد معظمی و خانهی امن از همین کارگردان. وزیر اطلاعات، مورد جدیدی را آشکار نکرده و در واقع مشتی اطلاعات سوخته را افشا کرده است. حدود یک سال پیش و بعد از افشای فیلمبرداری پنهانی بخشی از فیلم «روز صفر» در برلین، بابک غفوریآذر در گزارش مفصلی تقریبا اسم تمام این فیلمها را به عنوان فیلمهای ساختهشده به دستور، سفارش یا حمایت وزارت اطلاعات آورده بود. باید دید پشت این اطلاعات سوختهی افشاشده چه اطلاعات دیگری پنهان شده است. چه تعداد از فیلمها و سریالها در این چهار دهه که از عمر جمهوری اسلامی میگذرد وجود دارند که به دستور، سفارش یا حمایت وزارت اطلاعات ساخته شدهاند که وزیر اطلاعات ترجیح میدهد نامی از آنها نبرد. علاوه بر این باید به رقیب سپاهی وزارت اطلاعات در سینما هم اشاره کنیم که از جمله در موسسهی اوجِ وابسته به سپاه تعداد زیادی فیلم و سریال تولید کرده است. برخی نامها هم مشترکند. مثلن مهدویان ایستاده در غبار را برای سپاه ساخته و دو قسمت ماجرای نیمروز را برای وزارت اطلاعات یا بهروز شعیبی روز بلوا را برای سپاه ساخته و سیانور را برای وزارت اطلاعات. اگر وزارت اطلاعات به بهروز افخمی و نرگس آبیار و فریدون جیرانی سفارش داده سپاه به ابراهیم حاتمیکیا و احمدرضا معتمدی و بهرام توکلی. یک مشت کارگردان خوب دستآموز که سفارش میگیرند و هنر میورزند.
اما بعد از انتشار مصاحبهی وزیر اطلاعات بالاخره محمدحسین قاسمی تهیهکنندهی فیلم نرگس آبیار که مانند بقیهی عوامل فیلم در تمام یک سال گذشته در مورد نقش وزارت اطلاعات در تولید فیلم «شبی که ماه کامل شد» سکوت کرده بود، اعلام کرد آنها هیچ پولی از وزارت اطلاعات نگرفتهاند و نقش وزارت اطلاعات تنها در حد مشاوره بوده که آن هم به دلیل موضوع فیلم (گروه عبدالمالک ریگی در بلوچستان) ناگزیر بوده است. این در حالی است که در فهرست عوامل فیلم شبی که ماه کامل شد نام «مرتضی اصفهانی» در کنار نام نرگس آبیار به عنوان نویسندهی فیلمنامه ذکر شده است. آنچه که مصاحبهی وزیر اطلاعات بر آن صحه گذاشت این بود که مرتضی اصفهانی شاخصترین نمایندهی وزارت اطلاعات در پروژهی تولید فیلم و سریال است و برخلاف ادعای فرهاد توحیدی که در نوشتن فیلمنامهی امکان مینا با او همکاری کرده، «بازنشسته» نشده است.
مرتضی اصفهانی از ماموران ردهبالای وزارت اطلاعات است که نام او برای اولینبار با نام واقعیاش یعنی «مرتضی قبه» به عنوان متهم در پروندهی قتلهای زنجیرهای به میان آمد. در همان زمان تصویری از او نیز در مجموعهی ویدئوهایی که از بازجویی متهمان قتلهای زنجیرهای درز کرد یا درز داده شد، وجود دارد که با لهجهی اصفهانی با بازجویانش صحبت میکند. برادر دیگر او «غلامرضا قبه» رییس دفتر غلامحسین کرباسچی در شهرداری تهران و از متهمان پروندهی اختلاس در شهرداری تهران بود. با وجود بازداشت و بازجویی و اعتراف، نام مرتضی قبه که اینک به مرتضی اصفهانی معروف شده در فهرست هجده متهم اطلاعاتیای که در نهایت به دادگاه معرفی شدند، نبود. اما نام او در فهرست عوامل اغلب فیلمها و سریالهایی که وزیر اطلاعات از آنها نام برده دیده میشود، خواه به عنوان نویسندهی فیلمنامه و خواه به عنوان مشاور. هرچند به گفتهی عوامل برخی از این فیلمها و سریالها او به طور مرتب در پشت صحنه حاضر میشده و بر روند تولید نظارت داشته است. از جمله عکسهایی او را پشت صحنهی سریال «رویایی که تعبیر وارونه شد» که در نهایت به نام «تعبیر وارونهی یک رویا» پخش شد، نشان میدهد. سلبریتیهای پروارشده در جمهوری اسلامی نان نهادهای امنیتی و نظامی سرکوبگر را میخورند اما در اظهارنظرهای عمومی یا مانند نرگس آبیار از مشکلات تولید فیلم در ایران حرف میزنند یا مانند محمدحسین مهدویان ادای «استقلال» درمیآورند.
از همه جالبتر اما مراجعه به گفتگویی قدیمی است با فرهاد توحیدی، که فیلمنامهی امکان مینا را به همراه مرتضی اصفهانی نوشته تا کمال تبریزی آن را کارگردانی کند. پروژهای سینمایی در ادامهی انواع پروژههای امنیتی جمهوری اسلامی برای وارونه کردن تاریخ سرکوبهای دههی شصت.
او در این گفتگو ضمن اینکه همکاری مرتضی اصفهانی را در نوشتن فیلمنامهی امکان مینا ناچیز میخواند و به این وسیله مدال افتخار نوشتن چنین کثافتی را کامل به سینهی خودش میزند، میگوید: «زندگی من از راه نوشتن تامین میشود و به شکل دائم و روزمره با این مسئله دست به گریبان هستم.» او که زمانی به چپ گرایش داشته تاکید میکند: «من عقیدهای به کارهای رادیکال ندارم. شاید در جوانی افکار و کارهای رادیکال ممکن بود. من شصتسال از عمرم گذشته است و در این سن عقیدهای به مبارزهی اهل هنر با سیاستگزاران فرهنگی ندارم. شاید بهتر باشد اصلا بگوییم مقابله نه مبارزه، اما در کل اعتقادی به این مقابله یا تعامل دائمی برای کوتاهتر شدن دیوارهای ممیزی ندارم.» به یاد بیاوریم که رضا کیانیان هم قبل از این اول بدون اینکه بگوید در زندان مشهد تواب شده بوده، علیه «رادیکال بودن» خودش در جوانی حرف زد و بعد به ستایش قاسم سلیمانی و سخنرانی در جمع افسران جنگ نرم جمهوری اسلامی رسید. برای فرهاد توحیدی هم دست کشیدن از «رادیکالیسم» دوران جوانی به زدن نان در خون منجر شده است.
باید از این «هنرمندان» دستپرورده و سفارشیساز پرسید: خون خوشمزه است؟
————–
متن از گروه نویسندگان #سرخط
https://t.me/SarKhatism
——————————————
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.