پنجمین عضو کانون نویسندگان که در سال جاری زندانی شده است. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
سیاسی,
هنر و ادبیات |
دیدگاهها خاموش
گرامی باد بیست و ششم بهمن روز کومهله!
بهرام رحمانی
bahram.rehmani@gmail.com
رفقای عزیزم در صفوف حزب کمونیست ایران و کومهله روز کومهله این روز عزیز را، به همه شما شادباش میگویم. امیدوارم روز کومهله امسال بار دیگر برای شما و همه ما انقلابیون و کمونیستها یادآور اتحاد و همبستگی و پیکار مشترک سالهای نخست انقلاب و نهایت تشکیل حزب کمونیست ایران باشد، روز یادآور سخنرانیهای پرشور و انقلابی کاک فواد مصطفی سلطانی، صدیق کمانگر، جعفر شفیعی، غلام کشاورز و … باشد. روزی که اختلافات و تفاوتهای همدیگر را به رسمیت بشناسید و دوباره پیمان رفاقت و مبارزه متحدانه و مشترک بیندید و چه کنگرهتان را به زودی برگزار کنید و چه عقب بیاندازید از حذف همدیگر جلوگیری کنید، انشعابطلبان و انحلالطلبان را به حاشیه برانید و در فضای دموکراتیک و رفیقانه و با صبر و شکیبایی و تحمل به اختلافات درونی خود بپردازید و به جای انشعاب به راهحلهای دیگری، از جمله تشکیل یک کمیسیون حل اختلاف بیاندیشید که اختلافات را مورد بحث و بررسی قرار دهد، آنها را شفافتر کند و به رسمیت بشناسد و سرانجام به تدوین یک پلاتفرم مشترک و ادامه پیکار مشترک دست یابد! هرچند که جدایی یک راهحل است اما آن را نباید تبلیغ و ترویج کرد چرا که اغلب نتیجهاش پراکندگی و تفرقه و ضعیفتر شدن است.
واقعیت تاریخی این است که هر حزبی، به دلیل برنامه و مشی سیاسی که متکی بر تلاش برای رسیدن به خواستههای عادلانه و آزادیخواهانه و برابریطلبانه طبقاتی و رفع ستم ملی و جنسیتی و تبعیض و استثمار است به شدت از تفرقه و جدایی و پراکندگی و خوردهکاری دوری میجوید.
امروزه احزاب جدی سیاسی – اجتماعی یکی از ضروریات زندگی جوامع بشری در دوره مدرن محسوب میشود بهطوریکه یکی از موترین نهادهای تاثیرگذار بر روندهای تصمیمگیری و اجرایی جامعه و به عنوان حلقه رابط بین مردم و حاکمیت سیاسی عمل میکند.
علت اینکه جامعه نیاز به حزب دارد این است که امروزه خواستههای شهروندان و سازمانها و اقشار متفاوت است و درکشان از نیازهای طبقاتیشان افزایش پیدا کرده است. برای اینکه بتوانند این نیاز طبقاتیشان را به سیستم سیاسی و کل مدیریت جامعه افزایش بدهند به قالب تشکیلاتی که اسمش را حزب میگذارند تبدیل میشوند. مفاهیم توسعه سیاسی، مشارکت مردم، حقانیت سیاسی، قانونمندی، تحمل و مدارا، نظم و ثبات سیاسی مفاهیمی هستند که نقطه تلاقی آنها ظهور احزاب و سازمانهای سیاسی است. به علاوه هیچ دیوار چینی وجود ندارد که حزب و اعضای آن را از جامعه و شهروندان جدا کند و به همین دلیل میتواند در درون احزاب گرایشات متفاوتی شکل گیرد که از جنبه تاکتیکی متفاوت اما همزمان از زاویه استراتژی مشترک هستند.
پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و در جمهوری اسلامی ایران شاهد پیدایش احزاب و سازمانهای سیاسی مختلف با آرمانها و عقاید گوناگون بعد از پیروزی انقلاب بودیم. با گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب نه تنها فعالیت احزاب و سازمانها در ایران شدیدا سرکوب و ممنوع شدهاند حتی هنوز احزاب سیاسی به معنای واقعی کلمه در جامعه ایران نهادینه نشدهاند. فراتر از همه سازمانها و احزاب اپوزیسیون جمهوری اسلامی به دلیل ممنوعیتها و اختناق و سانسور شدید حاکمیت بر جامعه و دور بودن از زمین اصلی مبارزه خود، دچار انشعابات پیدرپی شدهاند و اسیبهای زیادی دیدهاند. در نتیجه حتی در دورن حکومت اسلامی ایران، جناحها نقش احزاب را بازی میکنند.
کومهله – یک سازمان سیاسی در کردستان ایران است که طبق برنامه خود با مشی سیاسی کمونیستی فعالیت میکند. این سازمان در گذشته «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» نام داشت، اما با تاسیس حزب کمونیست ایران در سال ۱۳۶۲ یکی از اصلیترین موسس این حزب بود و با پذیرفتن نقش سازمان منطقهای این حزب در کردستان ایران، نام خود را به «کومهله سازمان کردستان حزب کمونیست» ایران تغییر داد. از آن زمان تا کنون کومهله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران با همه فراز و نشیبها و ضعف و قدرتهایش شجاعانه در مقابل تهاجم وحشیانه جمهوری اسلامی به کردستان با جان و دل مبارزه کرده و صدها عضو و کادر خود را در این مبارزه از دست داده است.
در پاییز سال ۱۳۴۲ جمعی از دانشجویان کرد که تازە با مسائل سیاسی و ادبیات چپ و کمونیستی آشنا شده بودند ، در تهران دور هم جمع شدند و تشکیلاتی را بنیان نهادند کە بعدها کومەلە نام گرفت.
کومەلە جزو اولین جریانات چپ و کمونیستی بود کە از همان ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی، علیه این حکومت وحشی و آدمکش و همچنین کردهای حامی آن، دست به اسلحه برد.
این سازمان تا ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ و بە مدت ۹ سال بە صورت مخفیانە فعالیت کرد و در این مدت در بسیاری از دهاتها و شهرهای کردستان و در اکثر مراکز صنعتی و دانشگاهی در سراسر ایران، توانستە بود نفوذ کند و به صورت یک تشکیلات نسبتا منسجم و در عین حال گستردە درآید.
در روز ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ محمد حسین کریمی کە یکی از بنیانگذاران کومەلە بود در جریان تصرف شهربانی شهر سقز، زخمی شد و دو روز بعد جان باخت. بە همین دلیل تشکیلاتی کە تا آن زمان به صورت مخفی و با نام تشکیلات فعالیت میکرد، تصمیم گرفت برای زندە نگهداشتن نام وی، این روز را بە عنوان روز فعالیت علنی تشکیلات کومەلە نامگذاری کند.
کومهله فعالیت خود را از سال ۱۳۴۸ آغاز کرده است علنا خود را چپ و کمونیست تعریف میکرد.
کادرهای «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران»، که به کومهله معروف شد، تا پیش از انقلاب و حتی در ماههای اول انقلاب تحت عنوان جمعیتها و تشکل های مردمنهادی فعالیت میکردند. آنها از اعضای تعینکننده نهادهایی مانند اتحادیه خواستاران حقوق خلق کرد در ایران در مریوان، جمعیت طرفدار زحمتکشان و دفاع از حقوق ملی خلق کرد در سقز، جمعیت طرفدار زحمتکشان و دفاع از حقوق ملی خلق کرد در بوکان، ستاد مشترک نیروهای دمکراتیک مهاباد. در مهاباد دو جمعیت فعال بودند: یکی ستاد مشترک نیروهای دمکراتیک و دیگری جمعیت راه رهایی زحمتکشان. جمعیت مبارزین راه آزادی و مدافع حقوق ملی و دمکراتیک خلق کرد در بانه، جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب، در سنندج عوامل و بسترهای تشکیل این جمعیتها در هر شهری متفاوت بود. جوانان جمعیت آزادی و انقلاب، زنان شورای زنان، معلمان شورای معلمان را تشکیل دادند. در مدت زمان کمی یعنی از اولین روزهای بعد قیام شروع شد.
کاک صدیق کمانگر، از رهبران کومهله که از وی به عنوان ایدهپرداز اصلی جمعیتهای کردستان یاد میشود در یکی از آخرین سخنرانیهای قبل از ترورش در سال ۱۳۶۲، اندک زمانی پس از تشکیل کنگره حزب کمونیست ایران، گفته است: «در سنندج حاکمیت چندگانه وجود داشت. جمعیت در کارهای اجرائی دخالت میکرد. بسیاری از کارهای مربوط به دادگستری را ما انجام میدادیم. به طور دوفاکتو طوری شده بود که دادگستری نامهها و ابلاغیههای ما را بهرسمیت میشناخت. پلیس راه هم اگر چه ظاهرا سر جای خود بود، اما عملا کارها را ما انجام میدادیم. نفوذ زیادی بین مردم داشتیم. مسئله مصادره زمین توسط مردم که در جریان قیام شروع شده بود، بعد از روزهای قیام ادامه پیدا کرد و مورد پشتیبانی جمعیت قرار گرفت. در تمام ادارات، از بیمارستان گرفته تا اداره دارائی و بهویژه اداره کار ما میتوانستیم در کارها دخالت بکنیم. استانداری به نحوی دوباره دایر شد، ولی قدرتش در دست ما نبود.»(صدیق کمانگر، ۱۳۶۲)
این جمعیتها که به مرور به جریانهای اصلی تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کردستان تبدیل شدند به فاصلههای زمانی کوتاه، بعد از انقلاب یکی بعد از دیگری اعلام موجودیت کردند. با وجود ارتباط نزدیکی که بین آنها وجود دارد، اما شرایط عضویت، شیوه کار و ساختار سازماندهی آنها در هر شهر متفاوت است. میزان مشارکت زنان و مردان در جمعیتها و کارهای اجرایی و آموزشی شهرها هم یکسان نبوده است.
انقلاب فضای مناسبتری برای فعالیت زنان فراهم کرد. زنان در سنندج، مریوان، سقز وارد انجمنها، اتحادیهها، جمعیتها، کانونها و شوراهای شهرها شدند.
کۆڕی ئافرهتانی تێکۆشهری سهقز(جامعه زنان مبارز سقز» از جمله این تشکلهاست و طبق اساسنامه این جامعه: «بررسی مشکلات زنان روستا و زنان کارگر و خانهدار، آموزش تئوریک اعضا در زمینه فلسفه تاریخ و اقتصاد، سوادآموزی زنان بیسواد، ارتباط با سایر جمعیتهای زنان مبارز و مترقی و کوشش در جهت ایجاد تشکیلات سراسری زنان، مبارزات صنفی در جهت تامین امکانات رفاهی در دوران بارداری و پس از زایمان، ایجاد مهد کودک و نگهداری کودکان زنان شاغل و به خصوص زنان کارگر و زحمتکش. تشکیل شوراهای محلی زنان، کوشش در راه ایجاد کلاسهای آموزش نظامی.»(خیزش زنان، ص ۴۷۳)
اساسنامه این جامعه در روزنامه آیندگان به شرح زیر انتشار یافته بود:
«قیام مسلحانه ۲۰ تا ۲۱ بهمنماه اگر چه توانست پیروزیهایی نصیب خلق قهرمان ایران نماید ولی به علت عدم سازماندهی مبارزات حقطلبانه نتوانست به پیروزی نهایی دست یابد و کلیه ریشههای ارتجاع را بر کند و دست امپریالیسم را به کلی از مناسبات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ایران قطع گرداند. لذا برای خنثینمودن کلیه توطئههای ارتجاع و ادامه مبارزات و به ثمر رساندن آن تا آزادی کلیه نیروهای زحمتکش و لغو استثمار فرد از فرد، زنان مبارز سقز تشکل خود را در جمعیتی به نام زنان مبارز سقز اعلام میدارد، اهداف جامعه عبارتند از:
۱. تشکیل جمهوری دموکراتیک خلق بر اساس آزادی کامل جمعیتهای سیاسی، مذهبی، صنفی برای همه طبقات و اقشار مردم. آزادی کامل مطبوعات، بیان، تبلیغات، آزادی اعتصابات و تظاهرات، آزادی آموزش نظامی.
۲. تشکیل شوراهای کارگری که ناظر بر امر تولید و توزیع کالاهای کارخانه باشند.
۳. تشکیل شوراهای دهقانی و نظارت آن بر امر اصلاحات ارضی و تقسیم زمین به نسبت اعضای خانواده دهقانان.
۴. خودمختاری و حق تعیین سرنوشت برای تمام خلقهای ایران در چارچوب ایران آزاد و دموکراتیک
۵. برابری زنان و …»(آیندگان، شنبه ۵ خرداد ۱۳۵۸، ص ۵)
فعالیت زنان هوادار کومهله و برخی دیگر از جریانهای چپ در سالهای آغاز انقلاب در نهادهای دمکراتیک نقش پررنگی داشت. اما اعضا و فعالین کومهله هسته اصلی بسیاری از این نهادها بودند و عملا در پیشبرد اهداف انقلاب ۵۷ نقش خود را ایفا کردند و مردم را در «مناطق آزاد شده» به ایجاد «شوراهای دمکراتیک» فرامیخواند. طبق تعریف این شوراها باید همه امور زندگی مردم، از قبیل قضاوت و رسیدگی به اختلافات، اقدامات اقتصادی و عمران و آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، مسئله ارضی و… را برعهده داشتند.
در مقدمه یکی از کتابهای درسی که کومهله در آغاز انقلاب برای مقطع ابتدایی مدارس کردستان به زبانهای کردی و فارسی تدوین کرد از «آموزش و اشاعه علوم و فرهنگ علمی و انقلابی و مبارزه با فرهنگ ارتجاعی و خرافی: آموزش تودههای کارگر و زحمتکش و فرزندان آنها با اصول دموکراسی پیگیر» به عنوان یکی از اهداف کمیسون آموزش کومهله یاد شده است.(کمیسیون آموزش کومهله، ۱۳۶۲).
با سرکوب انقلاب ۵۷، جریانهای چپ سراسری راهی کردستان شدند. برخی از آنها مانند حزب توده و چریکهای فدایی خلق شاخه کردستان داشتند و رسما به فعالیت سیاسی میپرداختند.(البته حزب توده ایران و سازمان چریکهای خلق ایران-اکثریت تا سال ۱۳۶۲ با جمهوری اسلامی همکاری داشتند)
نیروهای دیگری مانند اتحاد مبارزان کمونیست، سازمان پیکار، اتحادیه کمونیستها، حزب کارگران سوسیالیست، سازمان رزمندگان نیز در کردستان بعد از انقلاب حضور داشتند. بیشتر این نیروها به جز آنها که در حزب کمونیست ایران ادغام شدند، بعد از اعلام جنگ کردستان و تصرف دوباره شهرها، از کردستان ایران به ناچار راهی خارج کشور شدند.
طرح کومهله در مقابل تعرضات جمهوری اسلامی سازماندهی مقاومت مردمی و مباررزه مسلحانه بود. در واقع طرح کومهله بر خلاف حزب دمکرات مشارکت در قدرت، مذاکرات یک طرفه و تدوین قانون اساسی نبود چرا که رهبری حزب دموکرات کردستان راه سازش با حکومت مرکزی را در پیش گرفته بود.
حرکت اعتراضی مردم مریوان، یک واقعه تاریخی بود. از کاک فواد مصطفی سلطانی به عنوان معمار کوچ مریوان یاد میشود. وی در یکی از سخنرانیهایش با تاکید بر دستاوردهای کوچ اعتراضی، از جمله به «اتحادی» اشاره کرده که به گفته وی تا آنزمان در جامعه کردستان بدون سابقه بوده است. کاک فواد میگوید: «شما توانستید با این اقدام خود حمایت خلقهای ایران را به سمت خود جلب کنید. این حمایتها از این به بعد ادامه خواهد داشت. حتما در رسانهها خواندهاید که مردم سیستان و بلوچستان، از آن سوی ایران، در راه حمایت از ما فدارکاری کردهاند که نباید هرگز فراموش کنیم.» وی سپس در خطابه مستقیم خود با مردم از ناچار شدن دولت به «به رسمیت شناختن شورای شهر مریوان» به عنوان یکی دیگر از دستاوردهای کوچ یاد میکند. «سرکوب نیروهای مزدور محلی» و «جلوگیری از تکرار وقایع گنبد کاووس، خرمشهر، نقده و …» از جمله دیگر مواردی هستند که کاک فواد با مردم مریوان به عنوان اصلیترین دستاوردهای این اعتراضی در میان گذاشت بود.
اعتصاب غذای ۲۴ روزه زندان شهربانی سنندج به ابتکار فواد مصطفیسلطانی و برخی دیگر از زندانیان و حمایت مردمی از آن در تیرماه ۵۷ یک نمونه دیگر از سازماندهیهاست. جمعآوری، تهیه مواد و نیروی پزشکی و اعزام آنها به مقاومت ترکمن صحرا، جمعآوری کمک از سوی اتحادیه دهقانان مریوان و اعزام نیرو به «دهقانان راندهشده منطقه سوما و برادوست»، تحصن و اعتصاب گسترده مردم سنندج برای خروج پاسداران از شهر در بهمن ۵۸، حمایت ۷۰۰ کارگر سد قشلاق سنندج و حمایت کارمندان، نهادهای دمکراتیک و سر آخر کسبه و بازاریان و اعلام اعتصاب عمومی و اشاعه آن به دیگر شهرهای کردستان نمونه دیگری از سازماندهیهای دمکراتیک مردمی بعد از انقلاب است که کومهله، و نیروهای چپ در سازماندهی و هدایت آن نقش تعیینکننده داشتند.
کومهله با فراهم کردن زمینه ورود مستقیم زنان به عرصه مبارزات سیاسی و مسلحانه جنبههای مختلف مبارزاتی جامعه کردستان ایران را دگرگون کرد. کاک صدیق کمانگر بعدها در توضیح مقاومت نوروز خونین سنندج گفته است: «پادگان در مقابل مردم تیراندازی کرده است و ما به عنوان شورای موقت انقلاب از مردم حمایت کردیم و بس. گفتیم که قیام کردیم که آزادی و دموکراسی داشته باشیم، الان مورد یورش قرار گرفتهایم، ما داریم از قیام و آثار قیام دفاع میکنیم.»(صدیق کمانگر، ۱۳۶۲)
از جملە فعالیتهای برجستە کومەلە در عرصه مبارزه مسلحانه علیە جمهوری اسلامی میتوان بە موارد زیر اشاره کرد:
سازماندهی و رهبری جنگ خونین نوروز ۱۳۵ سنندج که بە رهبری کادرهای شناختە شدە کومەلە نظیر صدیق کمانگر و ایوب نبوی و فرماندهی فرماندە مشهور کومەلە، محمد مائی(کاک شوان) انجام شد و طی آن مردم بییگناه زیادی جان خود را از دست دادند.
کوچ تاریخی مردم مریوان بە رهبری فواد مصطفی سلطانی، با هدف تحت فشار قرار دادن نیروهای مسلح و دولت موقت.
به راه انداختن مقاومت خیابانی شهر پاوه علیه نیروهای جمهوری اسلامی.
حمله به بزرگترین لشکر زرهی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جادە با نه – سردشت به فرماندهی شپهبد صیاد شیرازی.
مسلح کردن زنان و شرکت دادن آنها در جنگهای پارتیزانی و کارهای سیاسی در سال ۱۳۶۱ کە بدین ترتیب کومەلە به اولین جریان سیاسی و نظامی تبدیل شد کە تا آن زمان در سطح خاورمیانە به صورت رسمی زنان را وارد عرصە فعالیت نظامی کرد.
کومەلە در عرصە فعالیت مدنی و جمعی و شوراهای مردمی هم نقش برجستهای داشت. اولین شوراهای شهر و شورای محلات(بنکەها) در شهر سنندج با سازماندهی کومەلە تشکیل شد.
تشکیل اتحادیە دهقانان کە کاک فواد مصطفی سلطانی خود ایده پرداز و مسئول سازماندهی آن در روستاهای مریوان بود و بعدها کادرهای کومەلە در مناطق روستایی شهرستانهای سقز، کارمیاران و بانه در استان کردستا، بوکان، سردشت و اشنویه در استان سردشت و اشنویه در استان آذربایجان غربی(هم این اتحادیەها را برپا کردند و یکی از وظایف این اتحادیەها برچیدن آخرین بازماندگان اربابان و زمینداران وابستە بە حکومت پهلوی و همچنین تقسیم این اراضی افراد بین مردم آبادی ها بود.
تشکیل اتحادیە و شوراهایی مانند:
اتحادیە بیکاران
شورای معلمان
شورای زنان
شورای دانش اموزان
اتحادیە هنرمندان
و موارد دیگر که تنها بخشی از فعالیتهای پرافتخار کومەلە در عرصه فعالیت های فرهنگی و سیاسی بود.
کومەلە بە همراە سازمان اتحاد مبارزان کمونیست(سهند)، آن بخش نجات یافتە از ضربات پاسداران اسلامی(سازمان پیکار)، جمعی از کادرهای چریکهای فدایی خلق و چندین گروە بزرگ و کوچک چپ و کمونیستی دیگر، بعد از هشت ماە مذاکره، سرانجام در روز ۱۱ شهریور ۱۳۶۲ حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند. و کومەلە بەعنوان یکی از ستونهای اصلی این حزب و بە نام جدید سازمان کردستان حزب کمونیست ایران(کومەلە) و با حفظ رهبری و چارت تشکیلاتی خود تا آن زمان بە فعالیت خود در این حزب ادامە داد وتا امروز هم همچنان بە این مسئولیت خود پایبند بودە و آن را ادامه داده است.
حزب کمونیست ایران، قبل از انشعاب اول در سال ۱۹۹۱ بزرگترین و گستردهترین حزبی به شمار میرفت که توانسته بود در زمان خود، بسیاری از زمینههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و کارگری فعال باشد.
سوسیالیسم به مثابه آلترناتیو سرمایهداری در جهان ذهنی اعضا و کادرهای حزب کمونیست ایران و تحولات تاریخی جهان نقشی بسیار اساسی داشت و این سیاست در جلب کارگران و فعالین سیاسی از جمله عوامل موجب رشد حزب و نفوذ آن در سپهر سیاسی جامعه ایرانی شد.
اما با پایان جنگ ایران و عراق و عقبنشنی از شهرهای ایران و پایان مبارزه مسلحانه در کردستان و سرکوب شدید و وحشیانه جمهوری اسلامی ایران سبب شد که حزب و کومهله ناچار به اردوگاهنشینی در مرزهای ایران شود و این عوامل سبب شدند اختلافات درونی حزب بالا بگیرد و به انشعاب فراکسیون کمونیست کارگری از حزب کمونیست ایران و کومهله گردد. از تاریخ تاکنون این جریان سوسیالیستی بارها دچار انشعاب شده است.
یک مسئله مهم و فراموش نشدنی دیگر در تاریخ حزب کمونیست ایران و کومهله روزهای چهارم، نهم و سیزدهم شهریور است. یادآور سه واقعه مهم در حیات سیاسی کومهله و حزب کمونیست ایران است که در این روزها سه تن از رهبران برجسته خود را از دست دادند.
نهم شهریور ماه سال ۱۳۵۸ رفیق فواد مصطفی سلطانی یکی از رهبران و بنیانگذاران کومهله، چهره شناخته شده و محبوب جنبش کمونیستی ایران و کارگران کردستان، به دنبال یک درگیری نابرابر با شمار زیادی از نیروهای جمهوری اسلامی در روستای «بسطام» در مسیر جاده سقز- مریوان، جان باخت.
شبانگاه چهارم شهریور ماه سال ۱۳۶۸ رفیق «بهمن جوادی»(غلام کشاورز)، از چهرههای برجسته و سرشناس جنبش کمونیستی ایران، که برای دیدار مادر و سایر بستگانش به «قبرس» رفته بود در شهر «لارناکا» مورد سوءقصد تروریستهای جمهوری اسلامی قرار گرفت و ساعتی بعد در بیمارستان جان باخت. رفیق غلام کشاورز از انقلابیون با سابقه، از چهره های شناخته شده مقاومت در زندانهای رژیم شاه، از اولین کادرهای سازمان اتحاد مبارزان کمونیست، و سپس یکی از بنیانگذاران حزب کمونیست ایران و از کادرهای برجسته حزب بود که طی دوره فعالیت خود در حزب کمونیست مسئولیت های متعددی از جمله عضویت در کمیته مرکزی را بر عهده داشت.
ساعت ۲ بامداد روز سیزدهم شهریورماه سال ۱۳۶۸ رفیق صدیق کمانگر عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران و عضو کمیته مرکزی کومه له، در اقدامی جنایتکارانه توسط یک خائن و مزدور جمهوری اسلامی مورد سوءقصد قرار گرفت و جان باخت.
در پایان لازم است که بار دیگر تبریکات صمیمانه خودم را به مناسبت چهل و دومین سالگرد اعلام موجودیت علنی کومهله به رفقایم در صفوف حزب کمونیست ایران و کومهله و همچنین دوستداران این جریان و مردم انقلابی کردستان اعلام کرده و یاد رفیق محمدحسین کریمی و همچنین یاد رفقا فواد و صدیق و غلام و جعفر شفیعی، فرشته رضایی(زهره)، ثانیه بهرامی، عطیه شریفی(گزان)، صبری دوستکامی( آرزو)، رضوان احمدزاده، عزیزه اعظمی زیور رشیدی(زیبا) و همچنین رفقای جانباخته گردان ۲۸ ارومیه و گردان شوان و همه جانباختگان صفوف کومهله و حزب کمونیست ایران و تمامی جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم را گرامی بدارم!
پنجشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۹ – یازدهم فوریه ۲۰۲۱
یادشان گرامی باد!
بار دیگر تبریکات صمیمانه خودم را به مناسبت چهل و دومین سالگرد اعلام موجودیت علنی کومهله به رفقایم در صفوف حزب کمونیست ایران و کومهله و همچنین دوستداران این جریان و مردم انقلابی کردستان اعلام کرده و یاد رفیق محمدحسین کریمی و همچنین یاد رفقا فواد و صدیق و غلام و جعفر شفیعی، فرشته رضایی (زهره)، ثانیه بهرامی، عطیه شریفی (گزان)، صبری دوستکامی ( آرزو)، رضوان احمدزاده، عزیزه اعظمی زیور رشیدی (زیبا) و همچنین رفقای جانباخته گردان ۲۸ ارومیه و گردان شوان و همه جانباختگان صفوف کومهله و حزب کمونیست ایران و تمامی جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم را گرامی بدارم! …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
مقالات |
دیدگاهها خاموش
روایتی تازه از ترور محسن فخری زاده با ‘تیربار یک تنی موساد’
محسن فخریزاده روز جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ در جاده آبسرد در حدود ۸۰ کیلومتری شرق تهران ترور شد
هفته نامه جویش کرونیکل در بریتانیا به نقل از منابع اطلاعاتی ناشناس از نحوه ترور محسن فخری زاده، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع و از چهرههای اصلی و پشت پرده برنامه هسته ای ایران، جزییات تازه ای منتشر کرده است.
بنا بر این گزارش، آقای فخری زاده توسط یک تیربار بسیار پیشرفته و به وزن حداقل یک تن کشته شد که قطعات آن در ظرف هشت ماه توسط سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد) به داخل ایران قاچاق و سپس مونتاژ شده بود.
این منابع مدعی شده است که تیم ترور متشکل از حداقل ۲۰ ایرانی و اسرائیلی بوده است و این مقام ارشد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را هشت ماه زیر نظر داشتند.
محسن فخریزاده، روز جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ (مطابق ۲۷ نوامبر ۲۰۲۰) در جاده آبسرد در حدود ۸۰ کیلومتری شرق تهران ترور شد. آن طور که ایران گزارش کرد او هنگامی که به همراه همسرش و با یک خودروی شخصی در شهر آبسرد (تابعه دماوند) در حرکت بود هدف قرار گرفت.
جویش کرونیکل به نقل از منابع خود نوشته است که تدارکات عملیات ترور از ماه مارس ۲۰۲۰ آغاز شد.
محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران، به تازگی گفت که عامل تدارک این ترور از «اعضای نیروهای مسلح» بوده است به همین دلیل وزارت اطلاعات علیرغم هشدار قبلی درباره برنامه ترور، اجازه کار امنیتی در حوزه این نهاد نظامی را نداشته است.
سپاه حفاظت انصارالمهدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که وظیفه حفاظت از مقامهای ارشد را بر عهده دارد هنوز درباره جزییات این حمله توضیحی نداده است.
جویش کرونیکل گفته است که عوامل موساد یک برنامه دقیقه به دقیقه برای زیر نظر گرفتن حرکات آقای فخری زاده را تهیه و اجرا کردند. «آنها به مدت هشت ماه، با آن مرد نفس کشیدند، با او بیدار شدند، با او خوابیدند، با او سفر کردند.»
این نشریه افزود تیم موساد می دانست که محسن فخری زاده جمعه ها از تهران به ویلای خود در خارج پایتخت می رود. «آنها مسیر روزانه، سرعت و زمان حرکت خودروی را می دانستند و دقیقاً می دانستند از کدام درها برای بیرون آمدن استفاده می کنند.»
بنا بر این گزارش در روز واقعه وقتی خودروی او از نقطه تعیین شده عبور کرد آنها دکمه را فشار دادند و مسلسل شکلیک کرد. «۱۳ گلوله از رو در رو به فخری زاده برخورد کرد ، در حالی که همسرش که ۱۰ اینچ (۲۵ سانتیمتر) دور نشسته بود ، هیچ آسیبی ندید.»
دریادار علی فدوی، جانشین فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در آذر گذشته روایتی مشابه را مطرح کرده بود با این تفاوت که به گفته او ضاربی در محل نبوده و تیربار روی خودروی نیسان به صورت «ماهوارهای و آنلاین کنترل میشد.»
به گفته آقای فدوی در زمان حمله ۱۱ نفر به عنوان تیم حفاظتی همراه محسن فخریزاده بودند اما “تیربار با دوربین پیشرفته روی چهره شهید فخریزاده زوم بود و از هوش مصنوعی کمک گرفته بودند.” این فرمانده ارشد سپاه گفته است که ۱۳ گلوله از مسلسل روی نیسان شلیک شده و تنها فرد دیگری که تیر خورده سرتیم حفاظت آقای فخریزاده بوده که خود را سپر او کرده و ۴ گلوله خورده است.
این در حالیست که هفته نامه جویش کرونیکل می گوید در آن واقعه به هیچ یک محافظان آقای فخری زاده آسیبی وارد نیامد. بنا بر این گزارش، سلاح یاد شده بر یک وانت نیسان نصب شده و بسیار سنگین بود زیرا حاوی یک بمب نیز بود که منفجر شد تا پس از ترور، اثری از سلاح باقی نماند.
این گزارش می افزاید اسرائیل این عملیات را به تنهایی و بدون دخالت آمریکا انجام داده است هرچند دولت آمریکا قبل از حمله «سرنخ کوچکی» به دولت دونالد ترامپ دادند.
رمضان شریف، سخنگوی سپاه پاسداران، پیشتر ترور محسن فخریزاده را از نظر امنیتی کماهمیت ارزیابی کرده و گفته بود: ترور یک دانشمند در خیابان آن هم با دستگاه ماهوارهای نمیتواند امنیت ما را خدشهدار کند.” او مدعی شده بود که در این حمله «از ابزار الکترونیکی پیشرفته با هدایت ماهوارهای» استفاده شده است.
هفته نامه جویش کرونیکل در بریتانیا به نقل از منابع اطلاعاتی ناشناس از نحوه ترور محسن فخری زاده، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع و از چهرههای اصلی و پشت پرده برنامه هسته ای ایران، جزییات تازه ای منتشر کرده است. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
سیاسی |
دیدگاهها خاموش
صادرات روسیه به ایران نیز با افتی هفت درصدی به یک میلیارد و ۴۲۵ میلیون دلار رسیده است. بدین ترتیب، صادرات روسیه به ایران تقریبا دو برابر واردات آن از ایران است. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
گوناگون |
دیدگاهها خاموش
حامد قرهاوغلانی، زندانی سیاسی که به بیماری صرع مبتلاست از زمان دستگیریاش در تیرماه تا کنون به داروهای خود دسترسی ندارد. پزشک خارج زندان گفته اگر حالت تشنج به او دست دهد میتواند عوارض برگشت ناپذیر مغزی داشته باشد. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
سیاسی |
دیدگاهها خاموش
دادگاه تجدیدنظر استان تهران، پریسا رفیعی، دانشجوی محبوس در زندان اوین را به ۱۵ ماه حبس تعزیری محکوم کرد. این حکم به خاطر نامهای است که رفیعی در باره گرفتن تست بکارت از زندانیان زن نوشته است. او قبلا تبرئه شده بود. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
سیاسی |
دیدگاهها خاموش
لجین الهذلول، فعال حقوق زنان سعودی، پس از سه سال حبس از زندان آزاد شد. او در تلاش برای حق رانندگی زنان محاکمه شده بود. لینا الهذلول با انتشار عکس خواهرش در توییتر نوشت شادی ما با آزادی همه زندانیان سیاسی تکمیل خواهد شد. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
جهان,
زنان |
دیدگاهها خاموش
بیانیه مشترک ۳۵ نهاد چپ و دموکراتیک
در حمایت از مطالبات مزدی کارگران، مستمری بازنشستگان و واکسیناسیون عمومی، فوری و رایگان!
جامعه کارگری و تهیدستان کشور، زیر بار فشارهای اقتصادی و بیماری همه گیر کرونا و بیمسئولیتی مقامات جمهوری اسلامی به فغان آمده است. حرکتهای اعتراضی کارگران بخشهای گوناگون، اعتراضات و گردهمآئی مستمر بازنشستگان، فریاد پرستاران و کادر درمان، همه و همه از وضعیت بشدت خطیر و خطرناکی روایت میکند. اکنون در پایان سال، مقامات حکومتی تلاش میکنند تا خاک در چشم کارگران بپاشند و با افزایشی چند درصدی، مسئله حداقل دستمزد را سر هم بیاورند.
روند هردم فزایندهی نرخ تورم و کاهش هرساله حداقل دستمزد مصوب شورای عالی کار برای کارگران، انتقال بار اصلی بحران ناشی از رشد دائمی بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی و افزایش شکاف بین درآمدها و هزینههای آن بر دوش حقوق و مستمری بگیران از طریق خصوصی و خودمانیسازیها، برونسپاریها و کاهش خدمات اجتماعی و همچنین سقوط ارزش پول و تشدید فقر و گرسنگی، میلیونها کارگر شاغل و بازنشسته، مستمری بگیر، بیثباتکاران، زنان سرپرست خانوار و عموم زحمتکشان لایههای محروم و فرودست جامعه را هم سرنوشت کرده؛ آنان را به شکل روزافزونی به سمت طغیان طبقاتی رانده و به اعتراض علیه بیدادگری حاکمیت و مناسبات بهرهکشی کشانده است. ویروس مرگبار کرونا نیزکه بیش از پیش کارگران و تهیدستان را برای دستیابی به نان به بهای از دست دادن جان کشانده و تامین یک لقمه نان را به قمار زندگیشان بدل کرده، حلقه بزرگ دیگری از هم سرنوشتی این اکثریت عظیم است. از پیامدهای اقتصادی ناشی بر زندگی زنان میتوان به بیکارسازی ۷۰ درصدی زنان شاغل دراثر بحران کووید ۱۹ اشاره کرد که شامل بیمه بیکاری نمی شوند و از از هیچگونه حمایتی برخوردار نیستند.
سرکوب واستثمارقدمتی به عمر نظام های سرمایه داری دارد. ساختار سراپا ضد کارگری شورای عالی کار که مطامع دولتها و کارفرمایان را در پوشش کاذب سه جانبهگرایی سالانه بر مزد وحقوق بگیران تحمیل میکند، بیانگر این واقعیت است که این رژیم هرگز به خواستها و مطالبات کارگران و زحمتکشان پاسخ نداده و نخواهد داد و نمیتواند در خدمت تامین مزد مناسب و شایسته برای کارگران، زحمتکشان و مزدبگیران باشد.
مبارزه جمعی و موثر برای دستمزد به همگرایی بزرگ همه تشکلهای مستقل کارگران و زحمتکشان و اتحاد بزرگ طبقاتی همه هم سرنوشتان آنان گره خورده است. این اتحاد وهمبستگی برای واداشتن حاکمیت به اجرای واقعی و غیرتبعیضآمیز همسانسازی حقوق و مستمری، حلقهای مهم از همین همگرایی، اتحاد و همبستگی طبقاتی است. دراین راستا، تامین اجتماعی برپایه سبد معیشت با دوسرفصل مهم یعنی پرداخت بیمه بیکاری و مقرری نقدی و کالایی برای رفع فقر و تهیدستی گروههای محروم از درآمد لازم، از اقدامات ضروری بهشمار میروند.
بیتوجهی به سرنوشت کارگران و زحمتکشان و رها کردن عموم مردم در کشتارگاه کرونا به حال خود، پیش و پس از فرمان خامنهای، مبنی بر ممنوعیت واکسن مورد تایید سازمان بهداشت جهانی، و برخورد سیاسی و گزینشی و مجموعهای از وعدههای متناقض به سیاست عمومی رژیم تبدیل شده است که باعت شده تا مطالبه واکسیناسیون همگانی، رایگان و استاندارد را هم به مطالبهای فراگیر در میان همه مزد و حقوق بگیران و زحمتکشان تبدیل کرده است.
ما امضاءکنندگان این بیانیه به مثابه نهادهای چپ و دموکراتیک خارج از کشور؛ از مطالبات مزدی کارگران، مستمریبگیران بازنشسته؛ به ویژه بازنشستگان تامین اجتماعی و هم چنین واکسیناسیون عمومی، فوری و رایگان حمایت میکنیم. همبستگی خود را در مبارزه برای این مطالبات اعلام کرده و از آن پشتیبانی میکنیم؛ و میکوشیم صدای اعتراضشان باشیم.
زندانی سیاسی آزاد باید گردد!
اعدام، شکنجه، سرکوب ملغی باید گردد!
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی ایران!
زنده باد آزادی، دمکراسی و برابری!
٩ فوریه ٢۰٢۱ برابر با ٢۱ بهمن ۱۳٩٩
امضاءها به ترتیب حروف الفباء :
۱- اتحاد نیروهای دمکراتیک ایرانی- سوئیس
٢- اتحاد چپ ایرانیان در خارج کشور
۳- آلترناتیو سوسیالیستی ایران – لندن
۴- انجمن پناهندگان ایرانی گوتنبرگ- سوئد
۵- انجمن دفاع از زندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران- پاریس
۶- انجمن سوسیالیستها- سوئد
٧- پلاتفرم دمکراتیک ایران- استکهلم
۸- جمعی از فعالان اجتماعی- سیاسی و پناهندگان – گوتنبرگ- سوئد
٩- جمعی از فعالین چپ ونکوور (کانادا)
۱۰- حامیان مادران پارک لاله- استکهلم
۱۱- زنان مستقل کلن- آلمان
۱٢- شورای همبستگی پناهجویان و پناهندگان ایرانی در ترکیه
۱۳- شورای همبستگی با مبارزات مردم ایران – لندن
۱۴- شورای هماهنگی علیه کشتار جمهوری اسلامی- فریاد خاوران
۱۵- شورای همبستگی ایرانیان با روژاوا – استکهلم
۱۶- شورای همراهی با آلترناتیو کارگری در ایران
۱٧- فدراسیون اروپرس – بلژیک
۱۸- کانون کنشگران دمکرات و سوسیالیست هانوفر- آلمان
۱٩- کانون پناهندگان سیاسی ایران- برلین
٢۰- کانون پشتیبانی از مبارزات مردم ایران- وین
٢۱- کانون ایرانیان مترقی در نیویورک و نیوجرسی- آمریکا
٢٢- کانون همبستگی با مبارزات کارگران در ایران- فرانکفورت
٢۳- کانون همبستگی با کارگران ایران- گوتنبرگ
٢۴- کمیته استکهلم زنان شرق کردستان- روناک
٢۵- کمیته دفاع از مبارزات مردم ایران- سوئیس
٢۶- کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلین
٢٧- کمیته همبستگی با مبارزات مردم ایران- فرانکفورت- آلمان
٢۸- کمیته همبستگی با جنبش کارگری ایران- استرالیا
٢٩- کمیته همبستگی کارگران ایران و سوئد
۳۰- کنشگران سیاسی ایران لس آنجلس – آمریکا
۳۱- گروه همبستگی ایرانی- آلمانی شهر اشتوتگارت- آلمان
۳٢- نهاد همبستگی با جنبش کارگری در ایران – غرب آلمان
۳۳- همبستگی با مبارزات مردم ایران- سوئیس
۳۴- همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران- پاریس
۳۵- همبستگی برای حقوق بشر در ایران – کلگری/ کانادا
آدرس تماس از طریق کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران – برلین
Kupg_iran@yahoo.com
ما امضاءکنندگان این بیانیه به مثابه نهادهای چپ و دموکراتیک خارج از کشور؛ از مطالبات مزدی کارگران، مستمریبگیران بازنشسته؛ به ویژه بازنشستگان تامین اجتماعی و هم چنین واکسیناسیون عمومی، فوری و رایگان حمایت میکنیم. همبستگی خود را در مبارزه برای این مطالبات اعلام کرده و از آن پشتیبانی میکنیم؛ و میکوشیم صدای اعتراضشان باشیم. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
کارگران |
دیدگاهها خاموش
در سالگرد انقلاب سپاه سه موشک بالستیک خود را به نمایش گذاشت.
به گزارش رسانههای داخلی، سپاه موشکهای بالستیک ذوالفقار بصیر، دزفول و قیام را به نمایش گذاشته است.
آمریکا، عربستان و کشورهای اروپایی بشدت از برنامه موشکی ایران و توسعه آن انتقاد میکنند و آن را خطری برای ثبات منطقه خاورمیانه میدانند. ایران در مقابل برنامه موشکی خود را دفاعی و بازدارنده میخواند و میگوید “به هیچ وجه” درباره این موضوع مذاکره نخواهد کرد.
آمریکا، عربستان و کشورهای اروپایی بشدت از برنامه موشکی ایران و توسعه آن انتقاد میکنند و آن را خطری برای ثبات منطقه خاورمیانه میدانند …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
سیاسی |
دیدگاهها خاموش
نتایج پژوهشی که اخیرا منتشر شده نشان میدهد که دولتهای مختلف در چهار دهه اخیر، از دولت موقت گرفته تا دولت فعلی حسن روحانی، همگی مدیران خود را از درون شبکهای تنگ شامل همسازمانیها، اقوام و آشنایان انتخاب کردهاند. این پژوهش با عنوان «تحلیل توزیع منابع قدرت سیاسی در ایران» در شماره پاییز فصلنامه «بررسی مسائل اجتماعی ایران» وابسته به دانشگاه تهران منتشر شده است. مسئله این پژوهش «توزیع متراکم قدرت» بین نخبگان سیاسی طی ۴۰ سال گذشته در حوزه قوه مجریه است. هدف پژوهش نیز روشن کردن چگونگی «توزیع متمرکز قدرت سیاسی در گروه محدودی از نخبگان سیاسی» ذکر شده است. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
مقالات |
دیدگاهها خاموش
واکنش به انفجارهای کابل / زنده ماندن اتفاقی است
در پی وقوع چهار انفجار در شهر کابل که در آن دستکم دو نفر به شمول مسئول حوزه پنجم امنیتی شهر کشته و پنج تن دیگر زخمی شدند، موجی از نگرانیها در میان باشندگان پایتخت شکل گرفته است.
بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی از برنامههای امنیتی حکومت انتقاد کرده و گفتهاند که مردم کابل هر روز را با شنیدن صدای چند انفجار و خبر مرگ عزیزان شان آغاز میکند.
فاطمه روشنیان، پس از انفجارهای امروز در صفحه فیسبوکاش نوشت: مرگ مثل سایه همیشه و همه جا همراه مان هست، زنده ماندن فقط یک اتفاق است. و چقدر غمانگیز و متاثر کننده است لحظهها را در انتظار مرگ سپری کردن!
آرین آرون نیز در توییترش نوشت: اینجا کابل است، جایی که در هر انفجار در آن انسان در زمینش و پرنده در آسمانش زخم میخورد و مرگ مینوشد.
شهرزاد اکبر، رئیس کمیسیون حقوق بشر افغانستان نیز در توییترش نوشت: سیل خون در کشور ما جاریست. ما هر روز کشته میشویم و سرزمین ما هر روز فقیرتر و شکستهتر.
او با اشاره به مذاکرات صلح نمایندگان افغانستان با طالبان پرسیده که در چنین شرایطی، چرا هر دو طرف هر لحظه و هر روز خود را صرف مذاکرات برای ختم خونریزی نمیکنند؟در پی وقوع چهار انفجار در شهر کابل که در آن دستکم دو نفر به شمول مسئول حوزه پنجم امنیتی شهر کشته و پنج تن دیگر زخمی شدند، موجی از نگرانیها در میان باشندگان پایتخت شکل گرفته است. ….
در پی وقوع چهار انفجار در شهر کابل که در آن دستکم دو نفر به شمول مسئول حوزه پنجم امنیتی شهر کشته و پنج تن دیگر زخمی شدند، موجی از نگرانیها در میان باشندگان پایتخت شکل گرفته است. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
جهان |
دیدگاهها خاموش
با این شرایط که ناتوانی از تعیین حداقل دستمزد – که این روزها واقعاً بر مرگ و زندگی حقوق بگیران تأثیرگذار است – قطعی به نظر میرسد، این احتمال را نمیتوان نادیده گرفت که در چانه زنیهای مزدی امسال هم اقلیت سه نفرهی نایبانی که به عنوان «نمایندهی کارگران در شورای عالی کار» برای چانه زنی در برابر گروه شش نفرهی متحد یعنی دولت و کارفرما شرکت داده میشوند، از امضای مصوبهی مزدی خودداری کنند و مثل سال گذشته به تکرار عدم امضای مصوبهی مزدی بپردازند و سناریوی سال گذشته را تکرار نمایند. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
مقالات,
کارگران |
دیدگاهها خاموش
تایید حکم شش سال زندان سها مرتضایی فعال دانشجویی
۲۱ بهمن ۱۳۹۹ – ۹ فوریه ۲۰۲۱
سها مرتضاییمنبع تصویر،SOCIAL MEDIA
یک دادگاه تجدید نظر در استان تهران حکم شش سال زندان سها مرتضایی، فعال دانشجویی و دبیر سابق شورای صنفی دانشگاه تهران، را تایید کرده است.
خانم مرتضایی که با تحصن در محوطه دانشگاه تهران به “ستارهدار” شدن و محرومیت از تحصیل در مقطع دکترا اعتراض کرده بود جزو ده ها فعال مدنی بود که در هفته های بعد از سرکوب خشن اعتراضات آبان ماه سال ۱۳۹۸ دستگیر شدند.
حکم شش سال حبس تعزیری او سه ماه پیش در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران صادر شده بود، که اکنون در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران تایید شده است.
جلسه محاکمه ۱۹ شهریور ماه با حضور محمدهادی عرفانیان کاسب و مصطفی نیلی وکلای مدافع او برگزار شده بود.
به گزارش خبرگزاری حقوق بشری هرانا (ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران)، دادگاه هنگام صدور حکم اولیه به تحصن خانم مرتضایی در دانشگاه تهران در اعتراض به محرومیت از تحصیل، شرکت در اعتراضات سراسری آبان ۹۸ و تجمع اعتراضی نسبت به لایحه پوشش در دانشگاه تهران و فعالیت در شورای صنفی دانشگاه تهران استناد کرده بود.
بر اساس حکم دادگاه تجدیدنظر که در روزهای اخیر تایید شده، سها مرتضایی در ارتباط با اتهام “اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی” به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش هرانا خانم مرتضایی روز ۲۶ آبان ۹۸ در مقابل ساختمان خوابگاه فاطمیه دانشگاه تهران بازداشت شد و سپس به بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند ۲-الف زندان اوین منتقل شده بود.
خانم مرتضایی در اعتراض به وثیقه سنگین – ۵۰۰ میلیون تومانی – برای مدت اعتصاب کرد و پیش از آزادی با سپردن این مبلغ برای حدود سه هفته به زندان قرچک ورامین منتقل شد.
او آن زمان در پیامی از زندان گفت: “آنچه من اکنون شاهدش هستم همان بی عدالتی و تبعیضی است که برای آن زندانی شده ام. چون توان مالی تامین وثیقه را ندارم باید در زندان بمانم. در اعتراض به این روند ناعادلانه تا زمان تعیین تکلیف دست به اعتصاب غذا میزنم.”
خانم مرتضایی در سال ۹۶ هم پس از پیگیری وضعیت دانشجویان بازداشتی بازداشت و به شش سال حبس تعزیری محکوم شده بود که در دادگاه تجدید نظر به یک سال حبس کاهش داده شد.
او قبلا در سال ۹۳ هم جزو گروهی از فعالین دانشجویی بود که برای مدتی دستگیر شدند.
یک دادگاه تجدید نظر در استان تهران حکم شش سال زندان سها مرتضایی، فعال دانشجویی و دبیر سابق شورای صنفی دانشگاه تهران، را تایید کرده است. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
سیاسی |
دیدگاهها خاموش
محکومیت اسدالله اسدی، دیپلمات جمهوری اسلامی ایران، به حداکثر مجازات از سوی دستگاه قضایی بلژیک، یک دستاورد بزرگ تاریخی برای مبارزه با تروریسم در جهان و همزمان یکی از بزرگترین لکههای ننگ برای جمهوری اسلامی در حیات بیش از ۴۰ ساله این حکومت است. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
سیاسی |
دیدگاهها خاموش
#سرخط : اجرایی شدن «مزد توافقی» یعنی همهگیر شدن قراردادکاری یکماهه، سهولت در اخراج کارگران و فقر مطلق ۱۴۰۰
اگر خط فقر ۱۱ میلیون تومانی و رقم ۹ میلیونی سبد معیشت خانوار کارگری، نگرانیها را پیرامون چند و چون تعیین حداقل دستمزد کارگران و مزدبگیران در روزهای پایانی اسفندماه بیشتر کرده بود، با اجرایی شدن آییننامهی «مزد توافقی»، آخرین ضربه نیز پیکر جامعهی کارگری ایران خورده شد.
بنا بر نامهی معاونت حقوقی حسن روحانی به مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی، از این سازمان خواسته شده است که اگر الزامات حداقل مزد رعایت شد، دیگر به افزایش دستمزد کاری نداشته باشد و اجازه دهد کارفرما با کارگر، بر سر دستمزد خود «توافق» کند. با این بخشنامه و مصوبه حقوقی جدید، محدودیتهای سر راه کارفرمایان برداشته شده و میتوانند مزد کارگران خود را به بهانه رکود یا بحران تولید یا هر دلیل و بهانهی دیگری، ریالی افزایش ندهند و هیچ نهادی هم شاکی نمیشود.
با نگاهی به وضعیت افزایش اخراج کارگران بهبهانهی اپیدمی کرونا در یک سال اخیر، افزایش بیثباتکاری و آمار ۷۰ درصدی قراردادهای موقت، پر واضح است که اجرای چنین سیاستهایی، چگونه دست کارفرمایان را در عقد قراردادهای یک ماهه و یا عدم تمدید آن در پایان هر سال باز میگذارد.
با اجرایی شدن این بخشنامه که تنها صورتبندی و حکم نهایی آن به سمع و نظر جمعیت عظیم کارگران خواهد رسید، بیثباتکاری و عدم دورنمایی از حداقلهای معیشتی، همیشگی خواهد شد. جملاتی نظیر: «اونی که زیاده نیروی کار» و «اگر ناراحتی، اخراج»، خروجی مشترک و لسانی کارفرمایان علیه کوچکترین صدای اعتراضی کارگران بوده است.
در حقیقت، توان چانهزنی طبقهی کارگر که حتی در تعیین حداقل دستمزدهای سالانه نیز نادیده گرفته شده است، در رویارویی نابرابر با اجرای سیاستهای نئولیبرالیزاسیون حاکمیت از یکسو و پر و بال دادن به عملکرد ضدکارگری کارفرمایان در طرف دیگر قرار داده شده است.
⚪️ طی یک سال گذشته که سرکوب اعتراضات سراسری آبان ۹۸، تیرماه ۹۹، سقوط ارزش ریال، میانگین تورم ۴۲ درصدی، فقدان حق سرپناه و خالی شدن سفرهی کارگران از روغن و تخممرغ نیز بر سر مزدبگیران آوار شده است، همان چَک و چانهی اعضای حاضر در خانهی کارگر، معدود نمایندگان کارگری انتسابی و تیم وزارت کار نیز با اجرایی شدن چنین طرحی به فرش قرمزْ اندازانِ بورژوازی حاکم و کارفرمایان رانتی بدل شدند.
افزایش آمار بیکاریها، سلب حق اعتراض طبقهی کارگر، همهگیر شدن قراردادهای کاری موقت و بیثباتکاری، تنها نتایج اولیهی چنین فاجعهای هستند.
در واقعیت امر، روند سیاستهای فقیرسازی سیستماتیک جمهوری اسلامی، دیگر با فزونی گرانیها، خصوصیسازی بهداشت، درمان و آموزش و یا «گلوله» به وقت اعتراضاتْ تعریف نمیشود. تحمیل انسداد عملکرد طبقهی کارگر و قرارگیری نیروی کار در موقعیت استثمار صد در صدی، اولین خروجی «برون سپاری وظایف سازمان تامین اجتماعی و وزارت کار» در قبال کارگران است.
⚪️ دیگر کدام عیدی سالانه؟ کدام حق سنوات و کدام حق بیمه، مادامی که با کوچکترین تحرکی، این اقلیت کارفرمایان هستند که حدود حقوق، حدود مزایا و سقف زمانی حضور کارگر در محل کار را تعریف میکنند! بهنظر میرسد که حاکمیت، نوع مواجههی سلبی و سرکوبگرایانهی خود را نسبت به فروپاشی اقتصادی حاضر، مقابل چشم میلیونها نیروی کار شاغل، بیثباتکار، اخراج و بیکار قرار داده است. «مزد توافقی»، یکی از سهمگینترین لوایح وارد آمده بر جان و معیشت کارگران است، طوری که سالها مقاومت و مبارزه در تعریف و اجرایی شدن مفاد قانون کار در تعیین دستمزد عادلانه (با تمامی نابرابری و یک جانبه بودن آن علیه کارگران) نیز تماما به قهقهرا رفته است و سکوت و پذیرش آن، چیزی جز ویرانهی مطلق معیشتی ۱۴۰۰ نخواهد بود.
«متن از گروه نویسندگان #سرخط »اگر خط فقر ۱۱ میلیون تومانی و رقم ۹ میلیونی سبد معیشت خانوار کارگری، نگرانیها را پیرامون چند و چون تعیین حداقل دستمزد کارگران و مزدبگیران در روزهای پایانی اسفندماه بیشتر کرده بود، با اجرایی شدن آییننامهی «مزد توافقی»، آخرین ضربه نیز پیکر جامعهی کارگری ایران خورده شد.
اگر خط فقر ۱۱ میلیون تومانی و رقم ۹ میلیونی سبد معیشت خانوار کارگری، نگرانیها را پیرامون چند و چون تعیین حداقل دستمزد کارگران و مزدبگیران در روزهای پایانی اسفندماه بیشتر کرده بود، با اجرایی شدن آییننامهی «مزد توافقی»، آخرین ضربه نیز پیکر جامعهی کارگری ایران خورده شد. …. (دنباله…)
ارسال شده با موضوع »
مقالات,
کارگران |
دیدگاهها خاموش