چرا “روز مادر” را ارتجاعی میدانیم؟
در ایران با ارجاع به تولد یکی از زنان صدر اسلام که در زمان ازدواج تنها ۹سال داشته است (فاطمه)، پاسداشت روزی بهنام مادر ترویج شده است. اما کافیست به سرکوب بیامان و بیوقفهی آزادیهای زنان و زنان آزادی و برابریخواه رجوع کنیم تا بهخوبی دریابیم که چنین مناسبتی مطلقا با تثبیت زن بهعنوان ماشین فرزندآوری، خدمات جنسی و کار ارزان/رایگان خانگی در پیوند است. ….
—————————————————-
چرا “روز مادر” را ارتجاعی میدانیم؟
تقریبا به تاریخ هر کشوری که روزی را بهنام مادر در تقویم ثبت کرده است رجوع کنیم با یک گزارهی واحد مواجهیم: تشویق به پاسداشت خانواده و نیاز به زاد و ولد.
چه سنت فاشیستی آلمان نازی و چه فرانسهی بعد از جنگ مشخصا به این گزاره تاکید داشته و با تعیین یک روز بهنام مادر، سعی کردهاند از کاهش جمعیت یا از تزلزل بیش از پیشِ “نهاد خانواده” جلوگیری کنند.
مذاهب نیز در دورهها و سطوح مختلف به کمک دولتها آمدهاند تا با تقدیس مادرانگی، زنان را به حصار خانه و تحت لوای مردان محدود کنند، از طریق فرزندآوری به بازتولید نیروی کار یاری رساندند و نیز خود زنان را بهعنوان نیروی کار ارزان/رایگان در خدمت دائمیِ جامعهی مردسالار نگاه دارند.
در ایران با ارجاع به تولد یکی از زنان صدر اسلام که در زمان ازدواج تنها ۹سال داشته است (فاطمه)، پاسداشت روزی بهنام مادر ترویج شده است. اما کافیست به سرکوب بیامان و بیوقفهی آزادیهای زنان و زنان آزادی و برابریخواه رجوع کنیم تا بهخوبی دریابیم که چنین مناسبتی مطلقا با تثبیت زن بهعنوان ماشین فرزندآوری، خدمات جنسی و کار ارزان/رایگان خانگی در پیوند است.
در تاریخ چهار دههای جمهوری اسلامی هر کجا نشانی از وارستگی و کنش آگاهانهی زنان برای رهایی از انقیاد مشاهده شده ماشین سرکوب نیز حاضر بوده و تحلیل از مادر/همسران فداکار را بهعنوان بدلیل معرفی کرده است.
ضدانقلابِ اسلامی در ایران با سرکوب اولین راهپیمائی هشت مارس( روز جهانی زن) نشان داد که برای حصر دائمی زنان و تثبیت تبعیض و ستم جنسیتی شمشیر را از رو بسته است. در واقع سرکوب زنان برابریخواه توسط ضدانقلاب مقدم بر هر پروژهی سرکوبگرانهی تبلور عینی یافت.
پروژهای که تا همین امروز بیدرنگ استمرار یافته است و درست به موازات سرکوب آزادیهای ابتدایی و بنیادین زنان، پروژهی تقدیس نقش مادر و همسر فداکار را در تمام سطوح آموزشی، تبلیغاتی و سیاسی-اجتماعی پیش برده است.
کالایی شدن مناسبات اجتماعی نیز از بیش از پیش به تثبیت به این جایگاه یاری رسانده است چنانکه همزمان با این روز، بازار شاهد گردش مالی چشمگیر بابت هدایاییست که به این مناسبت خریداری میشود.
اغراق نیست اگر بگوئیم، همانند سنت پرداخت نفقه (بابت رابطهی جنسی با همسر) مناسک بازاری این روز نیز یک قدردانی الهیاتی- اقتصادی از مادران است بابت تمام خدمات رایگان که به فرزندان خود داده و میدهند.
جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را کرده است تا زن نه برای زن بودن بلکه برای مادر بودن تقدیس شود. در کتابهای تاریخ آنها کمترین اشارهای به نقش زمان انقلابی نمیشود و حتی در تاریخنگاری مقطع جنگ هشتساله نیز جز به نقش زنان در پشت جبهه و نقش مادران رزمندگان در تربیت فرزندان اشارهای نمیشود.
حکومتی که ازدواج دختران نه ساله را به رسمیت میشناسد و چند همسری را تبلیغ میکند، با تقویمی کردن نام مادر، هیچ قصدی نداشته و ندارد مگر تحقیر و تبعیض سیستماتیک جنسیتی. زن خانهدار بیش از آنکه مادر باشد یک کارگر رایگان است که حتی از کمترین حقوق اجتماعی یک مرد کارگر ساده نیز برخوردار نیست.
تقدیس روز مادر نتیجهای در پی ندارد مگر برساختن سیمایی اهریمنی از زنانی که برای برابری شغلی و دستمزد و حقوق اجتماعی و طبقاتی خود در اشکال مخالف و بهطور روزمره مبازره میکنند.
اگر بنا به قدردانی از زحمات مادران باشد، آن روز روزیست که در جهت پاره کردن بندهای استثمار از پای آنان تلاش صورت گیرد و برای بازپس گرفتن حقوق اجتماعیِ جنبشی شکل گیرد.
تبریک روز مادر به مادری که از حق حضانت فرزند خود محروم است، اجازهی تحصیل یا مسافرت بدون اذن مرد ندارد، ارزش حقوقی وی نصف مرد و حتی شهادت او با تاکید وقیحانه بر عدم صلابت عقلی (نسبت به مرد) فاقد ارزش است دقیقا چه معنایی دارد؟
آیا جز این است که این مناسک به بازتولید نقش قربانی یاری میرساند؟
متن از گروه گروه نویسندگان #سرخط
——————————————————
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.