کینتوزی علیه چپها، بیعت با خامنهای
نشریاتی نظیر مهرنامه و اندیشهی پویا که طیِ چهار سال اخیر در نظریهپردازیِ سرکوب، دولت ایرانشهری با مختصات فاشیستی و دفاع از خشونتِ دولتی گویِ سبقت را از ارگانهای رسمیِ حاکمیت ربودهاند، گاه و بیگاه صفحاتِ خود را با انتشار کیننامههایی علیه کمونیستها پر میکنند و به واسطهی این کار دشمنیِ خود را با طبقهی کارگر، تهیدستان و امکانهای قیام علیه ستم و استثمار به نمایش میگذارند. ….
————————————————————
کینتوزی علیه چپها، بیعت با خامنهای
۴۵ سال از انقلاب گذشته ولی شبهروشنفکرانِ اصلاحطلب کماکان در حال عقدهگشایی علیه کمونیستها و بهویژه جنبش مسلحانهی پیش از انقلاب هستند.
نشریاتی نظیر مهرنامه و اندیشهی پویا که طیِ چهار سال اخیر در نظریهپردازیِ سرکوب، دولت ایرانشهری با مختصات فاشیستی و دفاع از خشونتِ دولتی گویِ سبقت را از ارگانهای رسمیِ حاکمیت ربودهاند، گاه و بیگاه صفحاتِ خود را با انتشار کیننامههایی علیه کمونیستها پر میکنند و به واسطهی این کار دشمنیِ خود را با طبقهی کارگر، تهیدستان و امکانهای قیام علیه ستم و استثمار به نمایش میگذارند.
شمارهای از این نشریات نبوده که بخشی از یاوهگوییهای پادوهایِ کارگزاران سازندگی علیه پویان، احمدزاده، جزنی، اشرف و دیگر فدائیان جانباخته را دستمایهی مداحی از قدرتِ مسلط نکند. در واقع این جریان که پس از گذشت چهار دهه از انقلاب در مترقیترین روزگار خود به مرحلهی انتقاد از نظارت استصوابی رسیده بود، برای توجیهِ هضم کامل خود در نظریهی دولتِ سرکوبگر، از رهگذر حمله به چپها سعی میکند تا نزد مریدانِ خود حامیانی دست و پا کند.
این در حالیست که پدرانِ همین جریان تمامقد در ترور، کشتار و تصفیهی هزاران کمونیست از فردای پیروزی انقلاب تا پایان دههی شصت دخیل بودهاند. در تازهترین مورد از این کینورزیها تریبون به فردی رسیده است که حتی نیمنگاهی به تولیدات وزرات اطلاعات در رابطه با چریکهای فدایی خلق نداشته و فقرِ دانش تاریخی خود را پشتِ چند گزاره از خاطرات پدربزرگ مخفی کرده است.
مولف بهسبکِ تمامِ قلم بهمزدهایِ این جریان، ضمن حذفِ تمام روندها و واقعیات انضمامی در مقطع عروج مبارزهی مسلحانه در ایران، از حیث ممنوعیت عشق در خانهی تیمی ابراز ناخرسندی کرده است. مولف فعالیت چریکی در سایهی شبکهی عریض و طویلِ ساواک و کمیتهی مشترک ضد خرابکاری، چراغ سبز امپریالیستها به رژیم پهلوی برای از بین بردن نیروهای چپ و مبارزه مسلحانه با بزرگترین ماشینِ نظامیِ خاورمیانه با گردهمایی در پارک آب و آتش برای شلیک از تنفگ آبپاش را اشتباه گرفته است.
او قطعا نمیداند در همین خانههای تیمی زنانی مانند مرضیه احمدی اسکوئی علاوه بر رزمِ چریکی برای تهیدستان شعرها سرودند و آنهنگام که پدرانِ این جریان زنی را به حلقهی نرینگان مسلمان راه نمیدانند، زنانی در جریان چریکی فرماندهی برخی از مهمترین عملیاتهای نظامی را بهعهده داشتند.
آقای مولف، ابتداییترین تاکتیکهای جنگ شهری از جمله اجارهی خانه با قرارداد صوری بین دو زوجِ چریک را غیراخلاقی تلقی کرده است در حالیکه رادیکالترین تاکتیکهای سیاسیِ جریان اصلاحات سطح استقاده از اتو در ساعات پرمصرف انرژی و نور بالا زدن فراتر نرفته است.
جا داشت که آقای مولف و از همکارانِ امنیتی و اطلاعاتی خود سوال میکرد که راستی:
وضعیت زنان نزد نهضت آزادی، کارگزاران سازندگی، مشارکت و … چهار دهه بعد از انقلاب چگونه است؟ چراکه حتی تصور میدان دادن و بهرسمت شناخته شدن زنان سیاسی در این نحله از پیش از انقلاب تا سالهای دههی هفتاد نیز مضحک است.
گرچه در بیسوادی و بلاهتِ نویسنده کمترین تردیدی نیست اما چرا مدیران مسئول و سردبیران نشریاتی از ایندست در حالیکه چپها کماکان تحت انواع و اقسام سرکوب قرار دارند، از کینهورزی علیه آنها نمیکاهند؟
باید بهخاطر آورد که در جریان خیزشهای دیماه برخی از پدرانِ فکری این جریان چگونه با دهانهای کفکرده تهیدستان را کرکس مینامیدند و قهدریجان و باغملک و … را بیاهمیت مینامیدند.
این جریان بهخوبی میداند که تضادهای طبقاتی روزافزون و فشارهای مهیب بر طبقهی کارگر و تهیدستان شهری، بهطور مستمر امکان خیزشهای مجدد علیه تمامیت حاکمیت را در خود دارد و پروژهیِ آشتی طبقاتی از طریق عوامفریبیهای میانهروانه به سختی شکست خورده است. همچنین میداند که تلاشِ مذبوحانهی حاکمیت برای تولیدِ جریاناتی نظیر عدالتخواهان قادر به طرح هیچ پاسخی در رابطه با شکافهای طبقاتی نیست و کلیت نظام روز به روز بیشتر به سمت میلیتاریزهسازی کلیت دستگاه قدرت متمایل میشود.
این جریان در تلاش است تا تضادهای موجود را در تضاد حاکمیت و دشمنان امنیت حل کند و با افزودنِ چاشنیِ ایرانشهری به گفتار امنیتی خود، مرز باریکی بین صورتبندی خود و هستهی سخت قدرت را ایجاد کند.
دفاع از دولتِ نظامی نیز در راستای همین تلقی قابل فهم است. چنانکه محمد قوچانی نیز اخیرا آشکارا و تمامقد از دستور خامنهای در موردِ ادامهی طرح آزادسازی قیمت بنزین و نیز سرکوب معترضان دفاع کرده است و لاجرم برای کسب اعتماد هستهی سخت قدرت، جریانِ خود را در تضاد با نیروهای چپ بهعنوان دشمن مشترک تمام جناحهای نظام بسیج کرده است.
تاکید همزمان به لزوم انحصارِ خشونت در دست حکومت و تقبیح خشونت از سوی ستمدیدگان (با دست گذاشتن بر رادیکالترین امکان آن یعنی بازخوانیِ مشی مسلحانه) کلیت خطِ سیاسی این جریان را آشکار میکند؛ خطی که بهلزومِ بسیجِ تمامِ لاشخورهای طبقهی مسلط علیه امکانهای خیزشِ انقلابی صحه میگذارد.
متن از گروه نویسندگان #سرخط
https://t.me/SarKhatism
————————————————–
متاسفانه بخش دیدگاههای این مطلب بسته است.