مرضیه حسینی: زنی دیگر قربانی ناموس، وفا عبدالله زاده در سردشت به قتل رسید

زن کشی در غرب کشور ادامه دارد، هنوز کفن سرگل از کردستان خشک نشده، خبر رسید که وفا عبدالله زاده زن چهل‌ودو ساله در «سردشت» توسط برادرش به قتل رسید. ….
—————————————————

6394
زنی دیگر قربانی ناموس، وفا عبدالله زاده در سردشت به قتل رسید

مرضیه حسینی

بیدارزنی:
زن کشی در غرب کشور ادامه دارد، هنوز کفن سرگل از کردستان خشک نشده، خبر رسید که وفا عبدالله زاده زن چهل‌ودو ساله در «سردشت» توسط برادرش به قتل رسید. جرم وفا این بود که طلاق گرفته پس از بزرگ کردن دو فرزند با پختن و فروختن نان محلی، با مردی آشنا شده و قصد ازدواج با او را داشته است.

طلاق پس از درد و دل
وفا ۱۸ ساله بود که به پسری علاقه‌مند شد، ازدواجشان سر نگرفت و کمی بعد وفا به عقد مرد دیگری درآمد و صاحب دو پسر شد، روزی یکی از زنهای فامیل نظر وفا را در خصوص عشق پرسید و او هم گفت: آدمی هرگز عشق اولش را فراموش نمی‌کند! این درد و دل به گوش شوهرش «ج» رسید و او هم وفا را طلاق داد. پس از متارکه به اروپا رفت و وفا را با دو پسرشان تنها گذاشت، وفا که از جانب خانواده خشن و زن‌ستیزش هیچ حمایتی دریافت نکرد، ناچار شد خانه محقری اجاره کرده و شروع به پختن نان محلی و فروش آن کند. با پول این کار و کارهای دیگری که در خانه انجام می‌داد، اموراتش را به سختی گذارند.

خودکشی زن باردار
وفا تنها قربانی مردهای خشن خانواده‌اش نبود، خواهرزاده‌اش سیما ملایی از روستای نیشکولان چند سال پیش برای رهایی از کتک‌های و آزارهای پدر و دایی‌هایش خودسوزی و همسر «آواره» برادر وفا، به اسم «معصومه بریاجی» در حالی که باردار بود خودش را حلق آویز کرد. آواره پس از خودکشی همسرش دو زن دیگر نیز اختیار کرد. تعصب و خشونت بی‌حد مردان این خانواده چاره‌ای جز خودکشی و خودسوزی برای این دو زن باقی نگذاشته بود. به گفته یکی از آشنایان نزدیک وفا، همسر دیگر، برادر او نیز مورد شدیدترین تنبیهات بدنی و روحی قرار دارد، سال‌هاست شکنجه می‌شود اما جرات جدا شدن ندارد.

مشارکت برادر و بردارزاده در قتل
حدود دو سال از طلاق وفا گذشت، خانواده‌اش هنوز نتوانسته بودند او را به خاطر این جدایی ببخشند، وفا پس از تحمل سال‌ها تنهایی، نداری و زحمت، به مردی علاقه‌مند شد، از آنجا که شهر سردشت کوچک و به شدت سنتی است، ارتباط او مخفی نماند و به گوش برادر و دیگر اعضای خانواده رسید. «آواره» پس از آنکه شنید وفا به مردی علاقه‌مند است و احتمال دارد با او ازدواج کند، رگ غیرت مردانه و برادرانه‌اش باد کرد و پس از جلب موافقت برادرزاده بسیار جوانش «هاوژین»، ساعت ۲۳ شامگاه دوشنبه ۱۷ آذر، وفا را مقابل منزلش در محله «کانی مر» به قتل رساند. همسایه‌ها پیکر غرق خون وفا را به بیمارستان رساندند، وفا اما مرده بود. بیمارستان بدون انجام کوچکترین تشریفات قانونی، جنازه را به قاتلانش تحویل داد، آن‌ها نیز وفا را دفن می‌کنند بی‌آنکه اجازه دهد کسی در آیین خاکسپاری اش شرکت کند. عموی قاتل که در دادگاه سردشت صاحب منصب مهمی است، از اقدام برادرزاده‌اش حمایت کرده و همچنین رسانه‌های محلی را با تهدید وادار به سکوت می‌کند. وفا پس از سال‌ها تحمل ظلم و خشونت در آغوش خاک آرام گرفت، قاتلانش همانند قاتلان سرگل و فرشته و سارینا و … آزاد و رها هستند تا الگوی شوند برای دیگر مردان زن کش و دختر کش و خواهرکش.

پذیرش اجتماعی قتل‌های ناموسی
پس از کشته شدن وفا برای پیگیری اخبار و کم و کیف حادثه با چند نفر از کسانی که در سردشت و یا اطراف آن زندگی می‌کنند صحبت کردم تا بدانم نظر اغلب مردم در خصوص زن کشی و قتل زنانی چون سرگل و وفا چیست؟ نکته دردناک، پذیرش اجتماعی قتل‌های ناموسی است، اغلب مردم با قاتلین همدلی نشان می‌دهند و بر این باوراند که زنان باید متوجه تعصب و شرایط عرفی منطقه محل زندگی‌شان باشند و نباید تصور کنند دوست داشتن مردی یا داشتن رابطه و یا زندگی به سبک دلخواه، حق آن‌هاست. «این حرف‌ها مال پایتخت و شهرهای دیگر است، اینجا تا بیست سال دیگر هم زن نمی‌تواند هرجور دلش خواست زندگی کند، هر وقت شوهر کرد باید بسوزد و بسازد، اگر هم خطایی بکند که آبروی خانواده برود، چاره‌ای جز پاک کردن ننگ با خون نیست زیرا مردان خانواده و حتی فامیل تحمل سرزنش‌های مردم و اینکه اسمشان سر زبان‌ها بیفتد را ندارند. خود آن زن هم نمی‌تواند پس از خبط و خطایی که ناموسی است به زندگی‌اش ادامه دهد؛ حتی اگر کشته نشود فشار اجتماعی و خانواده کاری با او می‌کند که خودش را بکشد و خلاص کند»

ناموس چه بر سر زنان می‌آورد
مفهوم ناموس قرن‌هاست که زنان را به قتلگاه‌های هولناک کشانده، در اغلب جوامع خاورمیانه مانند ایران زن ناموس مرد است، زنانی که نسبت خانوادگی با مردان دارند، ناموس آن‌ها به حساب می‌آیند و وظیفه هر مردی است که از ناموس و شرف خود محافظت کند. ناموس و آبرو به ویژه در جوامع سنتی، سرمایه مردان و یکی از ارکان اصلی منزلت اجتماعی آن‌ها به شمار می‌رود، بنابراین زنان موظف‌اند از این میراث حفاظت کنند.

افراط و اصرار در این «محافظت» اغلب به معنی از دست رفتن حق زنان برای بدن خود و همچنین بر انجام شخصی‌ترین امور روزمره‌شان است. مفهوم ناموس، هویت مستقل زنان و همچنین عاملیت و فردیت آن‌ها را به رسمیت می‌شناسد، زیرا همواره از زنان انتظار می‌رود مطیع بوده و بر پایه سنت‌های مردسالار زن‌ستیز در خانواده، قبیله، شهر و فرهنگ قومی عمل کنند.

در چنین بافت فرهنگی، اگر زنان دست از پا خطا کنند و این میراث مردانه را به خطر اندازند، مستحق مرگ‌اند؛ قاتل آن‌ها نیز که اغلب از نزدیکان آن‌هاست، نه تنها به لحاظ قانونی مشمول مجازات نمی‌شود که از طرف اکثریت مردم نیز مورد سرزنش نیز قرار نمی‌گیرد. قتل‌های ناموسی که با هدف محافظت از میراث مردانه به اسم آبرو انجام می‌شوند، یکی آشکارترین اشکال خشونت علیه زنان و محصول روابط نابرابر قدرت است زیرا در رابطه نابرابر، زن مایملک مرد و بخشی از دارایی اوست بنابراین مرد این حق را دارد که در ملک خود، دخل و تصرف کند.

———————————————

متاسفانه بخش دیدگاه‌های این مطلب بسته است.